معایب تنوع بخشی بالا در سبد سهام


صندوق سرمایه‌گذاری طلا چیست؟

صندوق‌های طلا نوعی از صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک هستند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم در ذخایر طلا سرمایه‌گذاری می‌کنند. این یک روش سرمایه‌گذاری راحت است، زیرا برای ذخیره دارایی نیازی به ذخیره‌سازی فیزیکی کالا نیست. صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک طلا، سرمایه‌گذاری‌هایی با پایان باز محسوب می‌شوند که بر اساس واحدهای ارائه‌شده توسط صندوق قابل معامله در بورس هستند. سرمایه‌گذاری در صندوق‌های سرمایه‌گذاری طلا نسبتا جدید به معایب تنوع بخشی بالا در سبد سهام حساب می‌آیند و افراد زیادی به دنبال کسب اطلاعات درباره آنها هستند.

در این مقاله ما به توضیح صندوق سرمایه‌گذاری طلا و مزایای و معایب آن می‌پردازیم. در ادامه همراه وبلاگ فانوس باشید.

هدف از ایجاد صندوق سرمایه‌گذاری‌ طلا چیست؟

هدف اولیه این نوع سرمایه‌گذاری‌ها ایجاد ثروت در طول مدت سرمایه‌گذاری و ایجاد محافظی در برابر سقوط بازار است. به دلیل قیمت‌های متفاوت طلا، عملکرد سهام اصلی آن اغلب بسیار متفاوت است. به عنوان مثال، حتی یک تغییر کوچک در قیمت جهانی طلا می‌تواند تغییرات اساسی در بازده سهام آن ایجاد کند. بازگشت بهترین صندوق‌های سرمایه‌گذاری طلا حتی می‌تواند از قیمت واقعی خود فلز گرانبها بیشتر شود که می‌تواند فرصت سودآوری را برای سرمایه‌گذاران ایجاد کند.

اگر سرمایه‌گذار صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک طلای بلندمدت (8 سال یا بیشتر) را انتخاب کند، بازده دریافتی بر اساس قیمت‌های طلای بازار فعلی محاسبه می‌شود. اگر قیمت طلا در زمان بازخرید افزایش یابد، می‌تواند بازده قابل توجهی را ارائه دهد.

مزایای سرمایه گذاری در صندوق طلا

مزایای صندوق سرمایه‌گذاری‌ طلا

سرمایه‌گذاری در صندوق‌های سرمایه‌گذاری طلا مزایای متعددی دارد. این‌ها عبارتند از:

مقدار سرمایه‌گذاری انعطاف‌پذیر

صندوق‌های طلا نسبت به طلای فیزیکی راحتی بیشتری را ارائه می‌دهند، زیرا به سرمایه‌گذار اجازه می‌دهد هر مقدار وجوهی را بر اساس نیاز خود خریداری کند. این موضوع به افراد با درآمد کم امکان سرمایه‌گذاری در این نوع صندوق‌ها را می‌دهد. در نتیجه این صندوق‌ها به جای خرید طلای فیزیکی که اغلب هزینه بسیار بالایی دارد، انعطاف‌پذیری بیشتری را به سرمایه‌گذار ارائه می‌دهد.

سرمایه گذاری با نقدشوندگی بالا

یکی دیگر از مزیت‌های صندوق سرمایه‌گذاری طلا، این است که می‌توان آن را در کوتاه مدت و بدون دردسر زیادی نقد کرد. معامله این وجوه آسان‌تر از انحلال انواع دیگر دارایی‌ها است، این مورد صندوق را برای محافظت در برابر یک حادثه پیش‌بینی نشده ایده‌آل می‌کند. همچنین، هیچ محدودیت کمتری برای مبلغ قابل بازخرید وجود ندارد و به فرد اجازه می‌دهد تا بر اساس نیاز مالی منحصر به‌فرد خود بازخرید شود. این وجوه را می‌توان در ساعات بازار هر روز کاری بازخرید کرد.

سرمایه‌گذاری ایمن

صندوق‌های طلا یکی از امن‌ترین گزینه‌های سرمایه‌گذاری هستند، زیرا به طور دوره‌ای وضعیت این صندوق‌ها را نظارت و گزارش می‌دهد که می‌تواند به سرمایه‌گذاران کمک کند تا بازده آنها را اندازه‌گیری و پیش‌بینی کنند.

تنوع سبد سرمایه‌گذاری

صندوق‌های سرمایه‌گذاری طلا یک گزینه سرمایه‌گذاری عالی برای تنوع بخشیدن به سبد سرمایه گذاری و کاهش ریسک کلی بازار هستند. به عنوان یک دارایی فیزیکی، قیمت طلا ارتباط مستقیمی با سهام شرکت ندارد. سرمایه‌گذاران می‌توانند زمانی که سایر طبقات دارایی ضعیف عمل می‌کنند، ریسک بازار را به حداقل برسانند.

ایمنی بیشتر از طلای فیزیکی

صندوق‌های طلا سرمایه‌گذاری‌های الکترونیکی هستند که زحمت ذخیره‌سازی طلای فیزیکی را از بین می‌برند. به دلیل شکل غیر مادی آن، یکی از امن‌ترین جایگزین‌ها برای سرمایه‌گذاری در دارایی فیزیکی موجود در بازار امروز است.

خرید با قیمت اصلی

آیا تا به حال متوجه شده‌اید که قیمتی که برای ساخت زیورآلات طلا می‌پردازید بسیار بیشتر از قیمت واقعی طلا است؟ زیرا جواهرساز در هنگام ساخت آن هزینه‌های مختلفی را اضافه می‌کند و قیمت نهایی را افزایش می‌دهد. اما در مورد صندوق‌های سرمایه‌گذاری طلا، قیمت شفاف است. این قیمت همیشه با قیمت داخلی طلا مطابقت دارد.

هزینه‌های ذخیره‌سازی کمتر

همانطور که گفتیم، ذخیره طلای فیزیکی یکی دیگر از مشکلات است. به دلیل ترس از سرقت نمی‌توانید مقادیر زیادی طلا را در خانه خود ذخیره کنید. در حالی که صندوق‌های بانکی گزینه خوبی محسوب می‌شوند، اما بسیار گران هستند. دقیقا اینجاست که شما متوجه مزیت صندوق سرمایه‌گذاری طلا می‌شوید، زیرا در واقع شما واحدهای الکترونیکی طلا را در اختیار دارید. طلای فیزیکی معادل در خزانه‌هایی با ایمنی بالاتر ذخیره می‌شود. از طرفی در این خزانه‌ها بررسی‌های منظمی صورت می‌گیرند، از این‌رو طلای فیزیکی شما از سرقت یا مفقود شدن در امان می‌ماند.

معایب صندوق سرمایه گذاری طلا

هنگام سرمایهگذاری در صندوق طلا، به نکات زیر دقت کنید🧐:

بازده کمتر

بر خلاف سهام، طلا ممکن است بازده فوق‌العاده بالایی به شما ندهد. اساسا در طول بحران بازار، سرمایه‌گذاری در طلا به دلیل نیاز به پناهگاه امن‌تر انجام می‌شود. به محض اینکه سرمایه‌گذار اعتماد خود را به دست آورد، ممکن است به گزینه‌های پرریسک‌تر مانند سهام و اوراق قرضه روی بیاورد. بنابراین ممکن است طلا گزینه بلندمدتی برای خلق ثروت در نظر گرفته نشود.

رفتار فصلی

طلا مستعد واکنش فصلی است، یعنی تنها در دوره‌های ناامنی در بازار بازده نسبتا بالاتری را به همراه دارد. در همه زمان‌های دیگر، ممکن است متوجه شوید نسبت به سرمایه‌گذاری‌های دیگر غیر قابل پیش‌بینی‌تر است. در چنین سناریویی، طلا یک پوشش بیمه است تا فرصتی برای سرمایه‌گذاری و در واقع این رفتارهای دوره‌ای جزو معایب صندوق سرمایه‌گذاری طلا محسوب می‌شوند و باید به آنها دقت کنید.

مشکلات متنوع‌سازی

گاهی اوقات، از سرمایه‌گذاران خواسته می‌شود که به طلا تنوع دهند تا ریسک کلی پرتفوی (سبد سرمایه‌گذاری) را پخش کنند. با این حال، طلا ممکن است یک طبقه دارایی ایده‌آل برای تنوع پرتفوی نباشد. به ویژه برای سرمایه‌گذارانی که دارای پرتفوی‌های کوچک تا متوسط ​​هستند. این به دلیل ظرفیت کم بازگشت بهینه طلا در مقایسه با سایر دارایی‌ها است. با این حال برای پرتفوی‌های بزرگ، ممکن است به طلا به عنون سرمایه بدون ریسک نگاه نشود و آن را به عنوان هدف اصلی سرمایه گذاری انتخاب نکنند.

تخصیص پویای پورتفوی

به طور کلی طلا دارایی بدی محسوب نمی‌شود. ممکن است شما در نظر داشته باشید که بخشی از پورتفوی خود را به آن اختصاص دهید. با این حال، تنها چیزی که در مورد آن وجود دارد، تاکتیکی بودن است. در طول رکود بازار، ممکن است به تخصیص پرتفوی بالاتر به طلا فکر کنید. برعکس، با بهبود بازار، سعی کنید تخصیص‌های خود را به طبقات دارایی بهتر تغییر دهید. یک رویکرد پویا می‌تواند به شما در بهره بردن از مزایای سرمایه گذاری در طلا کمک کند.

نتیجه‌گیری

در حال حاضر در ایران چندین صندوق سرمایه‌گذاری طلا از جمله گوهر، عیار و زر وجود دارند. سازمان بورس نیز صندوق طلا ارائه می‌دهد و قوانین مخصوص به خود را دارد. بنابراین پیشنهاد می‌کنیم برای متنوع‌سازی سرمایه خود از این صندوق‌های مفید بهره ببرید و در صورت کمبود اطلاعات با یک مشاور مالی مجرب مشورت کنید.

اگر هنوز اپلیکیشن خودتان را آپدیت نکرده اید از دو لینک زیر نسخه های جدید را از گوگل پلی و بازار دریافت کنید😊

معایب تنوع بخشی بالا در سبد سهام

[email protected]

آخرین مقالات

ریسک‌ها و پاداش‌های سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ

ریسک‌ها و پاداش‌های سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ

مقدمه

دنیای امروز نسبت به یک قرن معایب تنوع بخشی بالا در سبد سهام پیش، جای بسیار راحت‌تری برای زندگی است. با پیشرفت فناوری و عرضه انواع نوآوری‌های مهیج، دیگر لازم نیست برای خرید از سوپرمارکت از خانه خارج شویم و یا برای سوار شدن به تاکسی، سر خیابان منتظر بایستیم. کافی است گوشی خود را برداریم و از اپلیکیشن‌های آنلاین برای رفع نیاز خود استفاده کنیم. اما همه این پیشرفت‌های فناورانه چگونه میسر شده است؟ آیا تمامی استارت‌آپ‌های مشهور و موفق، به همین سادگی توانسته‌اند به یک محصول تجاری‌سازی شده و نهایی برسند؟ پول هنگفت لازم برای توسعه فناوری از کجا می‌آید؟ با وجود نرخ شکست تقریباً 90 درصدی استارت‌آپ‌ها، چگونه هنوز هم می‌توان سرمایه‌گذارهای جسور و خطرپذیری یافت که حاضر به تأمین مالی یک ایده نوآورانه باشند؟

این‌ها پرسش‌هایی است که ما را به یک مفهوم کلیدی کسب‌وکار رهنمون می‌سازد: «سرمایه‌گذاری»؛ چیزی که اساس و بنیان موفقیت استارت‌آپ‌ها بر آن بنا نهاده شده و از همین رو، در نوشتار حاضر سعی خواهد شد تا مزایای سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌ها و در کنار آن، ریسک‌های ناشی از این سرمایه‌گذاری به تفصیل بررسی گردد.

سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌ها

در چند دهه گذشته، استارت‌آپ‌ها موفق به تغییر و تحول چشمگیر در صنایع قدیمی شده‌اند. بسیاری از مشکلات بزرگ این صنایع، تنها با کلیک بر روی یک دکمه حل شده و درآمد حاصل از محصولات و خدمات آن‌ها به شدت افزایش یافته است. در این میان، سرمایه‌گذاران خوش‌شانسی که ریسک کرده و پول قابل‌توجهی را برای راه‌اندازی شرکتی آینده‌دار صرف نموده‌اند، به سودی چندین برابری دست یافته‌اند.

یک استارت‌آپ به شکل سنتی یک شرکت خصوصی تازه تأسیس (بین 5 تا 10 سال قدمت) است که پتانسیل لازم برای افزایش مقیاس بسیار سریع را دارد. اغلب استارت‌آپ‌ها، کار خود را با یک ایده نوآورانه و حجم عملیات بسیار کوچک آغاز نموده و سپس در طی فرایند توسعه ایده و بسط کسب‌وکار خود، به دنبال بودجه بیشتر از سوی سرمایه‌گذاران خطرپذیر و سرمایه‌گذاران فرشته هستند تا بتوانند تولید به مقیاس محصول نهایی و عرضه آن به بازار را کلید بزنند.

منظور از سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ چیست؟ در اصل، سرمایه‌گذاران استارت‌آپی بخشی از شرکت تازه تأسیس را با سرمایه خود خریداری می‌کنند. آن‌ها سرمایه را در عوض سهام دریافتی ارائه نموده و با کمک به موفقیت کسب‌وکار، در پی سودآوری بالقوه در آینده نزدیک می‌مانند.

شریک شدن سرمایه‌گذاران در استارت‌آپ، مزایای فراوانی به همراه دارد. این کار، شبیه به این است که همگی در یک کشتی نشسته و رسیدن به ساحل موفقیت یا برای همه و یا برای هیچ‌کس تعریف می‌شود. بدیهی است که در چنین شرایطی، همه هم و غم سرمایه‌گذاران و صاحبان کسب‌وکار نوپا، موفقیت در تجاری‌سازی ایده و کاملاً هم‌راستا با یکدیگر خواهد بود. در این حالت، اگر شرکت به سود رسید، سرمایه‌گذاران هم سودی متناسب با مقدار سهام خود دریافت می‌کنند و اگر که استارت‌آپ با شکست مواجه شود، سرمایه‌گذاران هم پول و سرمایه خود را از دست داده‌اند.

یک نکته دیگر پیرامون تفاوت‌های سرمایه‌گذاری استارت‌آپی با دیگر انواع سرمایه‌گذاری، قابلیت نقد شدن سرمایه است. شما می‌توانید پول خود را در بازار سهام، خرید انواع اوراق بهادار، زمین و مستغلات و یا مشارکت در یک ایده مهیج و نوآورانه صرف کنید. خرید سهام یک شرکت بزرگ حاضر در بازار بورس، خرید یک تجهیز فناورانه یا حتی یک قطعه زمین، یک تفاوت عمده با سرمایه‌گذاری در یک استارت‌آپ دارد و آن هم قابلیت نقد شدن آنی سرمایه‌گذاری شما است. سهام یک شرکت استارت‌آپی، به این سادگی قابلیت نقد شدن نداشته و حتی در صورت موفقیت نهایی استارت‌آپی، شاید نیاز به 2 یا 3 سال صبر (در مواردی بیش از 5 سال) برای دستیابی به اصل سرمایه و سود حاصل از آن باشد. به عبارت دیگر، اگر در پی سود کوتاه‌مدت هستید، دور سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌ها را خط بکشید. سرمایه‌گذاری استارت‌آپی نیاز به صبر، دقت در انتخاب ایده و تیم مناسب و کمی شانس برای موفقیت دارد و تازه پس از آن، مسیر پر پیچ‌وخم تجاری‌سازی پیش روی شما و تیم استارت‌آپی است. اگر همه شرایط خوب پیش برود، آن موقع است که پول و شهرت به سوی شما سرازیر می‌شود.

گفتنی است، هنگامی سرمایه‌گذاران استارت‌آپ می‌توانند به سود برسند که بخشی یا کل سهام خود از مالکیت شرکت را طی یک رویداد مالی، مانند تملک استارت‌آپ از سوی یک شرکت بزرگ و یا عرضه سهام اولیه بفروشند. یک مثال رایج برای عرضه اولیه، اولین فروش سهام توسط شرکت‌های خصوصی به عموم مردم است که می‌تواند سهام یک استارت‌آپ را به یک‌باره چندین برابر نماید. در خلال این اقدام، قیمت هر سهم افزایش چشمگیری پیدا می‌کند و طبیعتاً دارایی سرمایه‌گذاران هم افزایش می‌یابد. آن‌ها می‌توانند سهام خود را نقد کرده و یا به مشارکت و توسعه کسب‌وکار ادامه دهند.

سرمایه‌گذاری بر روی سهام استارت‌آپ، بسیار پرخطر است؛ زیرا بسیاری از استارت‌آپ‌ها نمی‌توانند پول سرمایه‌گذاران را بازگردانند و سهام استارت‌آپ، پیش از عرضه اولیه شرکت، قابلیت فروش نخواهد داشت. البته برخی از استارت‌آپ‌ها به سرمایه‌گذاران اجازه می‌دهند تا پیش از عرضه اولیه، سهام شرکت را به فروش برسانند که به آن فروش سهام ثانویه گفته می‌شود. با این حال، بسیاری از استارت‌آپ‌ها، سرمایه‌گذارانی که می‌خواهند این کار را انجام داده و قبل از عرضه خصوصی اولیه سهام خود را بفروشند، ملزم می‌کنند تا ابتدا آن را به خود استارت‌آپ یا سرمایه‌گذاران اولیه پیشنهاد دهند. این فرآیند، «پیشنهاد خرید سهام» نامیده می‌شود.

اجازه دهید یک مثال واقعی از فروش سهام بزنیم؛ در سال 2014 میلادی، یکی از کارکنان اولیه شرکت «اوبر »، خریداری برای سهام خود به قیمت 200 دلار به ازای هر سهم یافت. شرکت از تأیید این انتقال خودداری نمود. در این حالت، وی دو گزینه پیش روی خود داشت: 1) سهام خود را به قیمت 135 دلار برای هر سهم به «اوبر» واگذار کند (همان قیمتی که قبلاً به شرکت پرداخت کرده بود) و 2) سهام خود را نگه دارد. وی دومین گزینه را انتخاب کرد و از فروش سهام خود منصرف شد.

شرکت‌هایی مانند «اوبر»، از حق محدودیت بر فروش سهام ثانویه استفاده می‌کنند. برنامه بازخرید سهام، به این شرکت‌ها کمک می‌کند تا سهام واگذار شده به سرمایه‌گذاران و کارکنان اولیه را با قیمتی پایین جمع‌آوری نموده و سپس با سودی بالا به سرمایه‌گذاران سطوح بعدی بفروشند. این استراتژی، همانند یک برنامه ضد تقلیل ارزش شرکت عمل می‌کند که تهدید فروش سهام را به فرصتی برای افزایش ارزش آن مبدل می‌سازد.

سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ در برابر سرمایه‌گذاری در بازار عمومی

همان‌طور که اشاره شد، سرمایه‌گذاری در یک استارت‌آپ، با سرمایه‌گذاری در بازار عمومی کاملاً متفاوت است. مهم‌ترین این تفاوت‌ها به شرح زیر است:

1- بازه‌های زمانی: سرمایه‌گذاران در بازار عمومی، به‌طور نظری سود را در عرض چند روز یا چند هفته مشاهده می‌کنند. این در حالی است که عموماً 7 تا 10 سال طول می‌کشد تا یک رویداد نقدینگی عمده برای استارت‌آپ‌ها صورت بگیرد، اگرچه رویدادهای نقدینگی کوچک‌تر زودتر اتفاق می‌افتند.

2- فروش سهام: سرمایه‌گذاران در بازار عمومی می‌توانند در هر زمانی که تمایل دارند، سهام خود را به فروش برسانند. فروش سهام استارت‌آپ پیش از عرضه خصوصی اولیه دشوارتر است؛ زیرا سهام‌ها اغلب با الزاماتی مانند حق رد اولیه و محدودیت‌های دیگر برای فروش ثانویه همراه هستند. البته این به جز محدودیت اصلی عدم وجود فرد مناسب برای خرید سهام است!

3- عواید: عرضه خصوصی اولیه در سال‌های ابتدایی کمتر انجام می‌گیرد و شرکت‌های فناور تا زمانی که به ارزش زیادی دست پیدا کنند، عرضه خصوصی اولیه خود را به تعویق می‌اندازند. این استراتژی، شاید با خواسته‌های سرمایه‌گذاران مبنی بر دستیابی به سود در کوتاه‌ترین زمان ممکن همخوانی نداشته باشد.

ریسک بالا، پاداش بالا: جذابیت سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ

سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ، با اخبار خوب و بد زیادی همراه است. اجازه دهید که اول به سراغ اخبار بد برویم: «90 درصد استارت‌آپ‌ها با شکست مواجه می‌شوند». علاوه بر این، بسیاری از استارت‌آپ‌ها حتی اگر شکست نخورند، تنها پولی که در ابتدا در اختیار آن‌ها قرار داده‌اید را برمی‌گردانند و عملاً شما در نقطه نخست ایستاده‌اید: «نه سودی و نه ضرری».

و اما خبرهای خوب: «سرمایه‌گذاری در یک استارت‌آپ بسیار موفق، کل سرمایه‌های شکست‌خورده شما را جبران می‌کند و حتی سود قابل‌توجهی هم برایتان باقی می‌ماند». در کنار این، یک روند تغییر در طی چند دهه اخیر رخ داده است که سرمایه‌گذاران را امیدوارتر می‌کند. در دهه‌های 80 و 90 میلادی، بیشتر ارزش‌آفرینی برای سرمایه‌گذاران رخ می‌داد که در بازار عمومی سرمایه خود را انباشته می‌کردند. آن‌ها سهام غول‌های فناوری مانند آمازون و مایکروسافت را پس از عرضه اولیه سهام خریداری نموده و با توسعه این شرکت‌ها، سود چشمگیری به دست می‌آوردند. با این حال، در حاضر شرایط کمی متفاوت شده و ارزش‌آفرینی استارت‌آپ‌ها، بیشتر به سرمایه‌گذاران آن‌ها در سطوح اولیه فعالیت‌های شرکت تعلق می‌ گیرد (پیش از عرضه عمومی سهام). به عبارت دیگر، در صورتی که بخواهید منتظر باشید که یک استارت‌آپ عرضه سهام اولیه داشته باشد و سپس در آن سرمایه‌گذاری کنید، ممکن است 95 درصد از سود بالقوه را از دست بدهید. سود اصلی به کسانی می‌رسد که پیش از عرضه سهام دست به کار شده و ریسک این سرمایه‌گذاری را به جان می‌خرند. شاید به همین دلیل است که استارت‌آپ‌ها به شکل فزاینده‌ای عرضه اولیه سهام را به تأخیر می‌اندازند و یا حتی به‌طور نامحدود، خصوصی باقی می‌مانند.

خصوصی باقی ماندن بیشتر، مزایای مشخصی برای استارت‌آپ‌ها در پی دارد:

1- استارت‌آپ‌ها می‌توانند از سرمایه‌گذاران بازار عمومی پرهیز کنند، سرمایه‌گذارانی که خواست‌ها و انتظاراتشان با بنیان‌گذاران نوآور استارت‌آپ کاملاً متفاوت بوده و شاید به دلیل نگاه کوتاه‌مدت و سودمحور، صاحبان اولیه کسب‌وکار را از دور خارج سازند.

2- استارت‌آپ‌ها می‌توانند از پرداخت هزینه‌های مرتبط با آشکارسازی اطلاعات ضروری برای بازار عمومی معاف شوند.

3- استارت‌آپ‌ها می‌توانند از فشار برای عرضه سود پرهیز نموده و سرمایه بیشتری برای بهبود شرکت و توسعه ایده‌های جدید اختصاص دهند. چیزی که موفقیت طولانی‌مدت استارت‌آپ را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد.

تجربه نشان داده استارت‌آپ‌هایی که تصمیم گرفته‌اند خصوصی باقی بمانند، اغلب استراتژی توسعه فناوری و نوآوری را با تمرکز بیشتری ادامه داده و برای سرمایه‌گذاران سطوح اولیه خود، ثروت قابل‌توجهی را ایجاد می‌کنند. یک مثال خوب برای این موضوع، شرکت مشهور و موفق «اپل» و مقایسه روند عرضه سهام آن با «توییتر» به‌عنوان یک نمونه به نسبت جدیدتر است. در سال 1976 میلادی، «استیو جابز» و «استیو وزنیاک»، ارزشمندترین دارایی‌های خود (اتوبوس « VW » جابز و ماشین‌حساب پیشرفته وزنیاک) را مجموعاً 1750 دلار فروختند تا کسب‌وکاری را راه‌اندازی نمایند که امروز به ارزشمندترین شرکت جهان بدل شده است. آن 1750 دلار، همراه با یک سرمایه‌گذاری 250 هزار دلاری از سوی مایک مارکولا «مایک مارکولا» (کارمند سوم اپل) و بعدها سرمایه‌گذاری توسط « Sequoia capital »، موجب فعالیت‌های چهار ساله بعدی اپل شد؛ تا زمانی که در سال 1980 میلادی و طی عرضه سهام اولیه، ارزشی بالغ بر 1.8 میلیارد دلار یافت. جالب اینجا است که «جابز»، «وزنیاک» و «مارکولا»، در مجموع 463 میلیون دلار در این عرضه سهام به دست آورند. اپل در طی سال‌های پس از عرضه اولیه سهام، ارزشی بالغ بر 600 میلیارد دلار یافته است که با احتساب ارزش 1.8 میلیارد دلاری آن در سال 1980، سودی معادل 595 میلیارد دلار برای سرمایه‌گذاران بازار عمومی به همراه داشته است. مبلغی بسیار بیشتر از 436 میلیون دلاری که تیم مؤسس اولیه اپل کسب کردند.

اپل یک نمونه بارز از استارت‌آپ‌هایی است که در آن زمان تمایل داشت تا به سرعت به مرحله عرضه سهام رسیده و عملاً سهام خود را با ارزشی بسیار پایین‌تر از چیزی که چند سال بعد داشتند، به سرمایه‌گذاران عمومی عرضه نمودند. در مقابل این استراتژی، می‌توان توییتر را مثال زد، استارت‌آپی که بخش عمده سود آن به سرمایه‌گذاران خصوصی و اولیه رسید. در سال 2007 میلادی، مؤسسان اولیه توییتر به نام‌های «ایوان ویلیامز» و «جک دورسی»، به دنبال سرمایه‌گذارانی برای شبکه اجتماعی خود بودند. ایوان دوست صمیمی خود، «دیک کاستولو » را دعوت نمود تا بین 25000 تا 100000 دلار سرمایه‌گذاری کند. وی پیشنهاد 25000 دلاری را پذیرفت و یکی از سهامداران اولیه توییتر شد. «کاستولو» در سال 2010 میلادی، به‌عنوان مدیرعامل توییتر انتخاب شد و سهام «پرنده آبی کوچک» را با ارزش 26 میلیارد دلار عرضه نمود. سرمایه‌گذاران اولیه توییتر میلیون‌ها دلار سود کردند؛ به‌طوری که سهام «کاستولو» در حدود 300 میلیون دلار ارزش یافته بود.

جالب این‌که اندک زمانی پس از عرضه اولیه، قیمت سهام توییتر افت کرد و در نهایت در عرض چند سال، ارزش شرکت به 12.5 میلیارد دلار کاهش یافت. سرمایه‌گذارانی که سهام توییتر را در زمان عرضه اولیه سهام خریده بودند، عملاً با یک کاهش 50 درصدی در ارزش سرمایه خود مواجه شدند.

در سال‌های اخیر، این یک روند رایج برای استارت‌آپ‌های مشهور مبتنی بر فناوری (مانند « Yelp » و «لینکدین») بوده است. این شرکت‌های مشابه با توییتر، در زمان خصوصی بودن به شدت رشد نموده و پس از عرضه اولیه سهام، با افتی محسوس مواجه شده‌اند. البته یک مثال منحصربه‌فرد هم وجود دارد که ارزش‌افزوده را به‌طور هم‌زمان برای سرمایه‌گذاران خصوصی اولیه و سرمایه‌گذاران عمومی پس از عرضه سهام در پی داشته است. تقریباً همه مردم با فیسبوک به‌عنوان یک شبکه اجتماعی کارآمد و تأثیرگذار آشنا هستند. همگام با روند فعلی تأخیر در عرضه سهام اولیه، این شرکت هم تا زمانی که ارزش آن به بیش از 100 میلیارد دلار رسید، صبر کرد و سپس عرضه اولیه سهام را آغاز نمود. سرمایه‌گذاران خصوصی اولیه، مانند ««پیتر ثیل » که 500 هزار دلار در مرحله کشت ایده (سال 2004 میلادی) سرمایه‌گذاری نموده بود، بخش عمده‌ای از سود را از آن خود کردند. وی هشت سال بعد و در زمان عرضه سهام، بیش از 1 میلیارد دلار به جیب زد. با این حال، سرمایه‌گذاران بازار عمومی نیز اوضاع بدی نداشتند. در صورتی که در اولین روزهای عرضه سهام فیسبوک بر روی آن سرمایه‌گذاری کرده بودید، سهام شما تقریباً 3.5 برابر ارزش اولیه خود شده بود.

در قلب هر راهبرد سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ، یک ضرر بالقوه بزرگ وجود دارد. این مسئله برای بسیاری از سرمایه‌گذاران دشوار است؛ چرا که مردم از پول از دست دادن متنفر هستند. در واقع، اقتصاددانان رفتاری را دریافته‌اند که احساس بد از دست دادن پول، برای مردم نسبت به احساس خوب سودآوری، بسیار بیشتر است.

« Founders Fund » در گزارش سال 2005 میلادی، توزیع سود سرمایه را به خوبی نشان داده است. سرمایه‌گذاران باتجربه و خطرپذیر، استراتژی تنوع را برای افزایش احتمال موفقیت در سرمایه‌گذاری‌های خود بکار می‌گیرند. این استراتژی، مصداق این ضرب‌المثل قدیمی است: «همه تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد قرار نده».

گفتنی است، یک سبد سرمایه متنوع، عموماً شامل سرمایه‌گذاری‌هایی پر ریسک و با نرخ بازگشت سرمایه بسیار بالا (مانند سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ)، سرمایه‌گذاری‌های کم سود و کم خطر (مانند سهام عمومی) و سرمایه‌های باثبات‌تر (مانند اوراق قرضه دولتی) است که البته در هر کدام از این طبقه دارایی‌ها، سرمایه‌گذاران بر روی طیف متنوعی از فرصت‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند.

جف کلاویر « Jeff Clavier »، سرمایه‌گذار فرشته و بنیان‌گذار « SoftTech VC » ، یک مثال خوب از تنوع‌بخشی در سبد سرمایه شخصی و شرکت سرمایه‌گذاری خطرپذیر خود محسوب می‌شود. جف شخصاً بر روی 20 استارت‌آپ سرمایه‌گذاری کرد و گفته می‌شود که به صورت خاص، بیش از 6 میلیون دلار بر روی شرکتی که به آن باور داشت سرمایه‌گذاری نمود. وی همچنین در حدود 160 استارت‌آپ را از طریق «سافت‌تک» تحت حمایت قرار داد. سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ‌های متعدد، شانس موفقیت جف در یک استارت‌آپ برتر را افزایش داده است.

در پایان لازم است به این نکته اشاره شود که در اغلب موارد، سرمایه‌گذاران انگیزه‌های متعددی برای سرمایه‌گذاری در یک استارت‌آپ دارند که می‌تواند چیزی به جز سودآوری صرف باشد. از این منظر، پاداش‌های سرمایه‌گذاری در استارت‌آپ را می‌توان چنین معایب تنوع بخشی بالا در سبد سهام فهرست نمود:

با استاپ لاس در والکس، آسوده‌خاطر معامله کنید

با استاپ لاس در والکس، آسوده‌خاطر معامله کنید

همه ما به دنبال حس رضایتمندی‌ای هستیم که در عرصه مالی به آن «سود» می‌گویند. به‌طورکلی مدیریت سود و ضرر در بازارهای مالی راهکارهای متنوعی دارد. در این مطلب قصد داریم چیزی فراتر از «تنوع‌بخشی سبد سهام» یا «دنبال‌کردن اخبار بیت‌کوین» را به شما معرفی کنیم. اگر با صرافی‌های مطرح جهان آشنایی دارید و با بازارهای معاملاتی آشنایی دارید قطعاً واژه «استاپ لاس» به گوش شما رسیده است. قابلیتی مهم و مؤثر برای معامله‌گران که صرافی ارز دیجیتال والکس هم اخیراً آن را به کاربران خود ارائه داده است.

برای اینکه بیشتر با مفهوم استاپ لاس و کاربرد آن آشنا شوید، با ما در ادامه این مقاله همراه باشید.

استاپ لاس یا حد ضرر چیست؟

استاپ لاس (Stop Loss) یک ابزار معاملاتی برای محدودکردن ضرر یک معامله‌گر با خروج خودکار دارایی او پس از رسیدن قیمت به یک عدد مشخص است. با این قابلیت جدید در صورت ریزش بهای رمزارز خود، می‌توانید در قیمتی از پیش تعیین شده آن را نقد کنید. همان‌طور که از واژه استاپ لاس بر می‌آید، این ابزار صرفاً با یک هدف خاص طراحی شده: کاهش ضرر احتمالی خرید ارز دیجیتال، در صورت حرکت مارکت برخلاف انتظار معامله‌گر؛ بنابراین با فعال‌کردن استاپ لاس در والکس، بدون نگرانی از ریزش قیمت، شب‌ها آسوده بخوابید!

چه موقع از استاپ لاس در والکس استفاده کنیم؟

استاپ لاس یا حد ضرر چیست؟

برخلاف تیک پروفیت (Take Profit) که با هدف بستن سود در بازارهای صعودی انجام می‌شود، دستور استاپ لاس هم برای محدودکردن زیان احتمالی در بازارهای نزولی است. این کار نه‌تنها گامی مهم برای حفظ دارایی سرمایه‌گذاران محسوب می‌شود، بلکه با کاهش ریسک معاملات، آزادی عمل بیشتری را برای استراتژی‌سازی افراد فراهم می‌کند. هر معامله‌گر پیش از به‌کارگیری استاپ لاس در والکس، باید رفتار بازار را هم پیش‌بینی و حد ضرر خود را مطابق با آن تنظیم کند. در غیر این صورت ممکن است نه‌تنها از ضرر او جلوگیری نشود بلکه آن را چندبرابر کند. احتمالاً می‌پرسید، استاپ لاس چگونه موجب ضرر می‌شود؟ به‌طورکلی ما سه نوع استراتژی برای استاپ لاس داریم که بسته به دید معامله‌گر به بازار اتخاذ می‌شود:

  1. استاپ لاس کامل
  2. استاپ لاس محدود/جزئی
  3. استاپ لاس متغیر

انواع استراتژی‌های حد ضرر در والکس

انواع استراتژی‌های حد ضرر در والکس

اکنون که با مفهوم اولیه استاپ لاس آشنا شدید، بیایید به تکنیک‌های مختلف معاملاتی آن بپردازیم. همان‌طور که در بالا گفته شد در مجموع سه نوع سفارش حد ضرر وجود دارد:

استاپ لاس کامل

تصور کنید شما یک بیت‌کوین در صرافی والکس خریده‌اید، اما نگرانید که فردا (هر زمان دیگر) قیمت آن به زیر نرخ کنونی برسد؛ بنابراین استاپ لاس خود را تنظیم و به صرافی اعلام می‌کنید زمانی که قیمت به زیر مقدار فعلی رسید، به طور خودکار آن را بفروشد. پس با تعیین حد ضرر در والکس، حتی با ریزش ناگهانی بازار دارایی شما نقد می‌شود و دیگر متحمل ضررهای سنگین نخواهید شد. در اینجا تصمیم‌گیری برای استاپ لاس کامل، یک استراتژی مفید و درست از طرف شما بوده است.

حالا یک شرایط خاص را تصور کنید: زمانی که قیمت پس از یک ریزش مقطعی، بلافاصله افزایشی شدید را تجربه می‌کند. مانند اتفاقی که حداقل بارها در بازار آلت‌کوین‌ها مشاهده کردیم، اما اجازه دهید کماکان این مثال را با بیت‌کوین ادامه دهیم. در این شرایط ریزش اولیه بیت‌کوین موجب فعال‌شدن استاپ لاس و فروش BTC می‌شود. بلافاصله رشد شدید بازار باعث جاماندن معامله‌گر شده و شما در این حالت برای داشتن سرمایه قبلی خود، مجبور به خرید بیت‌کوین در قیمتی بالاتر هستید. پس اینجا دیگر استراتژی استاپ لاس کامل، مؤثر واقع نشده است.

استاپ لاس محدود/جزئی

نوع دوم استراتژی حد ضرر، استاپ لاس محدود یا جزئی است. در این روش شما تنها بخشی از دارایی خود را در صورت کاهش قیمت می‌فروشید. اینکه چه بخشی از دارایی‌تان را باید در استاپ لاس قرار دهید کاملاً به تحلیل و نگرش شما از آینده بازار بستگی دارد.

در این روش دارایی فروش رفته، جبران‌گر ضرر ناشی از ریزش بازار و دارایی باقی‌مانده هم تضمین‌کننده سود حاصل از رشد مجدد بازار است؛ بنابراین استاپ لاس محدود، در شرایط پرنوسان که در آن روند بازار قابل پیش‌بینی نیست، یک انتخاب مؤثرتر نسبت به سایر روش‌ها است.

استاپ لاس متغیر

در استاپ لاس متغیر، معامله‌گر حد ضرر خود را همراه با حرکت قیمت تغییر می‌دهد. (برای مثال می‌توان به‌ازای هر ۵ درصد رشد قیمت، حد ضرر را ۵ درصد بالاتر برد). توجه داشته باشید که حد ضرر متغیر فقط در جهت معامله باید حرکت کند؛ بنابراین اگر قیمت ارزی که خریده‌اید شروع به ریزش کرد، نباید حد ضرر را جابه‌جا کنید. به‌عنوان‌مثال فرض کنید بیت‌کوین را در قیمت ۳۵ هزار دلار خریده‌اید و حد ضرر اولیه را روی ۳۲ هزار دلار قرار می‌دهد. سپس با افزایش قیمت تا ۳۸ هزار دلار، حد ضرر را بالا برده و روی ۳۵ هزار دلار می‌گذارید. در ادامه با رشد مجدد قیمت تا ۴۲ هزار دلار، این بار حد ضرر را روی ۳۸ هزار دلار قرار می‌دهید. این روند جابه‌جا کردن حد ضرر تا زمانی که به حد سود خود برسید و از معامله خارج شوید ادامه پیدا می‌کند.

چگونه در بورس طلا بخریم؟ آموزش خرید طلا در بورس

بسیاری از افراد برای پس انداز و حفظ ارزش پول خود روی طلا سرمایه‌گذاری می‌کنند تا هم سود به دست آورند و هم در مواقعی که به پول‌شان احتیاج دارند بتوانند آن را بفروشند. علاوه بر این یکی از بهترین روش‌ها برای حفظ سرمایه در مقابل سقوط بازارهای مختلف و تورم، خرید طلا است.

بسیاری این نوع سرمایه‌گذاری را با خرید و فروش طلای فیزیکی انجام می‌دهند و کمتر کسی از صندوق سرمایه‌گذاری طلا اطلاع دارد. به همین منظور در این مقاله قصد داریم به شما آموزش بدهیم که چگونه در بورس طلا بخریم و ویژگی‌ها و مزایای خرید طلا در بورس را نام ببریم.

خرید طلا در بورس چه مزایایی دارد؟

طلا به عنوان یک کالای سرمایه‌گذاری با توجه به ارزشی که دارد از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا طلا تا به حال افت چشمگیری نداشته است و گاهی سودهای کلانی را نصیب سرمایه‌گذاران خود کرده ‌است. همین معایب تنوع بخشی بالا در سبد سهام ویژگی طلا و سکه سبب به وجود آمدن صندوق‌های سرمایه‌گذاری طلا در بازار سرمایه شد. به علت تقاضای فعالان بازار سکه، معاملات گواهی سپرده سکه طلا در سال ۱۳۹۴ در بورس ایران مطرح شد تا تمامی افرادی که کد بورسی دارند بتوانند در بورس، سهام طلا در بورس بخرند.

صندوق طلا ابزار جدیدی است که امکان خرید طلا و سکه را بدون نیاز به خرید فیزیکی امکان‌پذیر می‌کند و چون خرید و فروش طلا مخصوصا در صندوق‌ها، به ‌صورت غیرمستقیم و از طریق یک سبدگردان حرفه‌‌ای انجام می‌ شود سرمایه‌گذاری شما از نوسانات ناگهانی در امان است. اگر تا به حال ریسک‌هایی مانند احتمال سرقت، تقلب و… جهت خریداری و نگهداری فیزیکی طلا و سکه باعث نگرانی شما شده است باید گفت که با معامله طلا در بورس کالا ریسک‌های خرید و نگهداری طلا به حداقل خود می‌رسد. علاوه بر موارد گفته شده در زمان فروش طلا و سکه فیزیکی، همواره هزینه کارمزد بیش از ۱ درصد و در مواقعی تا ۲ درصد بر سرمایه‌گذاران تحمیل می‌شود در حالی که کارمزد خرید و فروش این اوراق با ۰٫۱۵ % انجام می‌شود. افزایش امنیت سرمایه‌­گذاری، شفافیت، کشف قیمت رسمی سکه، تنوع بخشی به سبد ابزارهای مالی از دیگر ویژگی‌ها و مزایای این نوع سرمایه‌گذاری است.

روش های خرید طلا در بورس

سه روش برای خرید طلا در بورس وجود دارد که در ادامه، به توضیح هرکدام از آن‌ها می‌پردازیم:

    • گواهی سپرده سکه طلا
    • صندوق‌های کالایی با پشتوانه طلا
    • شمش طلا از بازار فیزیکی

    معاملات گواهی سپرده سکه

    گواهی سپرده سکه، اولین روش خرید طلا در بورس است. در ابتدا تعریفی از گواهی سپرده کالا ارائه می‌دهیم. بر اساس مصوبه شورای عالی بورس و اوراق بهادار گواهی سپرده کالایی، به اوراق بهاداری گفته می‌شود که مؤید مالکیت دارنده آن بر مقدار معینی کالا است و پشتوانه آن قبض انبار استانداردی است که توسط انبارهای مورد تایید بورس صادر می‌شود.

    حال گواهی سپرده سکه و به ‌اصطلاح قبض انبار، به اوراقی گفته می‌شود که خریدار آن، می‌تواند بعد از خرید سکه، آن را از خزانه بانک مربوطه تحویل بگیرد یا می‌تواند این اوراق را به ‌صورت سهام نگهداری کند و در صورت صلاح دید و با افزایش قیمت اوراق، گواهی سپرده سکه خود را بفروشد. گواهی سپرده سکه طلا از شنبه تا چهارشنبه از ساعت ۱۳ تا ۱۵:۳۰ و در بازه نوسانات قیمتی -۵ و +۵ معامله می‌شود. حداقل میزان خرید برای خرید گواهی سپرده سکه، حداقل یک سکه یا ۱۰ سهم گواهی سپرده سکه است.

    لازم به ذکر است که هر نماد گواهی سپرده سکه، دارای تاریخ سر رسید است یعنی خریدار سکه هم می‌‌تواند بعد از خرید، سکه خود را تحویل بگیرد یا تا زمان سررسید صبر کند. بعد از اتمام سررسید اگر دارنده اوراق، گواهی سپرده سکه خود را نفروخته باشد، طبق قانون لازم است که سکه خود را تحویل بگیرد. البته در این حالت برای گواهی سپرده سکه، نماد جدیدی تعریف می‌شود که به سررسید جدیدی انتقال می‌یابد. در زیر به نمادهای گواهی سپرده سکه که در حال حاضر معامله می‌شوند اشاره شده است.

    1. سكه ۰۰۱۲پ ۰۱ سكه تمام بهار، تحویل ۱روزه رفاه
    2. سكه ۹۹۱۲ پ ۰۴ سكه تمام بهار، تحویل ۱روزه صادرات
    3. سكه ۹۸۱۲ – ۰۳ سكه تمام بهار، تحویل ۱روزه سامان
    4. سكه ۰۰۱۱ پ ۰۲ سكه تمام بهار، تحویل ۱روزه ملت

    چهار رقم سمت راست، تاریخ سررسید گواهی سپرده سکه است. «پ» به معنای پیوسته بودن این معاملات و دو رقم معایب تنوع بخشی بالا در سبد سهام سمت چپ، کد خزانه یا انبار پذیرش‌ شده است. به عنوان مثال سکه نماد سکه 0012 پ 01 به معنای سکه یک روزه بانک رفاه است که معاملات آن به ‌صورت پیوسته انجام می‌شود و تاریخ سررسید آن برای 12 (بهمن‌ماه) سال ۱۴۰۰ است.

    بازار گواهی سپرده کالایی بازاری کم ریسک است و به همین علت از استقبال خوبی از طرف خریداران و فروشندگان برخوردار است. ضمن این که برای شفافیت بیشتر و به منظور یکسان‌سازی قیمت نمادها در هر گروه کالایی، بورس کالا، هر ماه یک نماد را از هر گروه کالایی به ‌عنوان نقدشونده‌ترین نماد معرفی می‌کند تا معاملات ماه بعد بر اساس قیمت پایانی آن نماد تعیین شود.

    صندوق کالایی با پشتوانه طلا

    دومین روش خرید طلا در بورس، استفاده از صندوق کالایی با پشتوانه طلاست. صندوق‌‌های سرمایه‌گذاری طلا (Gold Funds) یکی از انواع صندوق سرمایه ‌گذاری مشترک و قابل معامله (ETF) در بورس کالا هستند که بر روی گواهی سپرده طلا و اورق مبتنی بر طلا سپرده‌گذاری می‌کنند. این صندوق‌ های طلا حداقل ۷۰ درصد از دارایی خود را در خرید سکه و طلا و مابقی آن را روی اوراق با درآمد ثابت سرمایه‌گذاری می‌کنند. قسمتی از منابع صندوق طلا نیز در بازار مشتقه سکه طلای بورس کالا از جمله قراردادهای اختیار معامله سکه طلا سرمایه گذاری می‌شوند. صندوق با پشتوانه طلا از بازده قیمت سکه طلا پیروی می‌کند و واحدهای سرمایه‌گذاری آن در بورس کالای ایران قابل معامله هستند.

    روش این سرمایه‌گذاری به این صورت است که مدیر صندوق، سکه‌ های مورد نیاز را از بازار یا بانک می ‌خرد و در یک بانک عامل، سپرده‌‌گذاری می‌‌کند. سرمایه ‌گذاری در این صندوق‌‌ها، یک سرمایه‌‌گذاری غیرمستقیم روی نرخ ارز و طلای جهانی است زیرا همان طور که گفتیم درصد عمده سرمایه‌‌گذاری این صندوق‌‌ها روی گواهی‌‌های سکه طلاست و قیمت طلا به دو عامل نرخ ارز و قیمت اونس جهانی وابسته است. سرمایه‌گذاری در این صندوق‌ها ریسک پایین‌تری نسبت به خرید سکه طلا دارد و با حداقل 5۰۰۰۰۰ تومان می‌توان در آن‌ها سرمایه‌گذاری کرد.

    اگر برای شما سوال پیش آمده که سپرده‌گذاری در گواهی سپرده طلا بهتر است یا صندوق‌های کالایی با پشتوانه طلا؟ باید گفت که واحدهای صندوق‌های سرمایه‌گذاری با پشتوانه طلا دامنه نوسان ندارند در نتیجه سود بیشتری را به سرمایه‌گذار می‌دهند. از طرف دیگر گواهی سکه طلا با وجود دامنه نوسان، در بازارهای شدیدا نزولی، ریزش قیمتی کمتری دارند. علاوه بر این سرمایه لازم برای سرمایه‌گذاری در صندوق‌های با پشتوانه طلا مبلغ 5۰۰ هزار تومان است ولی برای گواهی سکه طلا حداقل خرید یک سکه لازم است.

    شمش طلا در بازار فیزیکی بورس کالا

    خرید شمش طلا، دیگر روش خرید طلا در بورس است. شمش طلا در بازار فیزیکی بورس کالا، در تالار طلا معامله می‌شود و در زیر مجموعه بازار صنعتی قرار دارد. تمامی اشخاصی که کد بورس کالا دارند، می‌توانند شمش طلا در بازار فیزیکی بورس کالا خریداری کنند و هیچ‌ محدودیت و مجوز خاصی برای انجام این معاملات لازم نیست. حداقل میزان برای خرید طلا در بورس کالا، ۱ کیلوگرم و حداکثر ۵ کیلوگرم شمش است. به علت آن که قیمت طلا هر روز تغییر می‌کند، لازم است قبل از خرید سهام طلا، مذاکره‌ای بین خریدار و فروشنده انجام شود تا به یک قیمت واحد برای معامله برسند.

    شایان ذکر است که روز عرضه شمش طلا در بازار فیزیکی بورس کالا مشخص نیست. با مراجعه هر روزه به عرضه‌های بورس کالا، می‌توان متوجه شد که برای روز بعد شمش طلا عرضه خواهد شد یا خیر. در صورت عرضه، معامله در تالار هر روزه از ساعت ۱۲:۳۰ شروع می‌شود.

    مراحل خرید شمش طلا در بورس

      • گرفتن کد بورس کالا: کد بورس کالا با کد بورسی تفاوت دارد. برای اخذ کد بورس کالا، باید به کارگزاری فعال در این زمینه مراجعه کرده و فرم‌های مربوط به اخذ کد بورس کالا را تکمیل کنید.
      • درخواست خرید به کارگزار خود: در روز معامله برای خرید شمش طلا، با تماس به کارگزار درخواست خرید خود را ثبت کنید تا کارگزار درخواست خرید شما را برای خریدار ارسال ‌کند.
      • واریز ۱۰ درصد ارزش معامله به حساب وکالتی: خریدار ‌باید ۱۰ درصد از ارزش معامله خود را تا پیش از ساعت ۱۲، به حساب وکالتی واریز کند تا کارگزار بتواند درخواست او را بلوکه و به تالار ارسال کند.
      • خرید: همان طور که گفتیم برای کشف قیمت طلا پیش از معامله، مذاکره‌ای بین خریدار و عرضه‌کننده برای قیمت طلا از طریق کارگزاران دو طرف انجام می‌شود. موضوع این مذاکره اعلام و در سایت org قرار می‌گیرد. از قیمت اعلامی این سایت ۹ درصد ارزش ‌افزوده کسر می‌شود و طرفین معامله بر روی قیمت اعلامی سایت منهای ۹ درصد ارزش‌ افزوده به توافق می‌رسند. بعد از خرید، ۱۰ درصدی که قبلا توسط مشتری واریز شده از حسابش برداشته و به حساب کارگزار واریز می‌شود. مشتری تا سه روز کاری فرصت دارد تا ۹۰ درصد باقی‌مانده را تسویه کند. بعد از تسویه نیز حواله دریافت طلا برای خریدار ارسال می‌شود.

      سخن آخر

      یکی از روش‌های سرمایه‌گذاری در بازار طلا، خرید سهام طلا است. برای این کار بعد از اخذ کد بورسی از کارگزاری مد نظر خود می‌توانید به معامله سهام در بورس اوراق بهادار و همچنین به معامله واحدهای صندوق‌های سرمایه گذاری با پشتوانه طلا یا گواهی سکه طلا بپردازید. پوشش ریسک نرخ ارز و بهره بردن از تغییرات قیمت طلای جهانی از مزیت‌های دیگری است که به آن اشاره کردیم. با توجه به کم ریسک بودن و امنیت این روش، می‌توان نتیجه گرفت که یکی از مطمئن‌ترین روش‌های سرمایه‌گذاری در بازار طلا و سکه، خرید طلا در بورس است.

      ضریب بتا در بورس چیست؟

      ضریب بتا در بورس چیست؟

      آیا با ضریب بتا در بازار بورس آشنایی دارید؟ برای موفقیت در بازار بورس علاوه بر استفاده از سرور مجازی بورس توشن لازم است تا در مورد اصطلاحات بورسی اطلاعات و دانش لازم را به دست آورید.

      سرور مجازی بورس توشن این امکان را در اختیار شما قرار می دهد تا بتوانید با سرعت اینترنت بسیار بالا تری خرید و فروش سهام در بازار سرمایه را انجام دهید.

      در مطالب قبلی شما را با گزارش بورس ۲۶ آبان ماه آشنا کردیم. در ادامه همراه ما باشید تا در مورد ضریب بتا اطلاعاتی را در اختیارتان قرار دهیم.

      ضریب بتا چیست؟

      از مهم‌ ترین موارد در تصمیم ‌گیری سرمایه‌ گذاری ریسک و بازده ضریب بتا خواهد بود. هر سهمی اگر در فاصله زمانی خاصی خریداری، نگهداری و یا فروخته شود بازده خاصی را هم به دارنده می دهد.

      این بازدهی را می توان دارای تغییر قیمت و منابع حاصل از مالکیت دانست. همیشه در تصمیم‌ گیری‌های مالی وجود معیار اندازه‌ گیری ریسک مفید می باشد. در اوایل سال‌های ۱۹۰۰ تحلیلگران برای ارزیابی یا تعیین ریسک اوراق بهادار به ترازنامه توجه می نمودند، به این ترتیب که هر قدر مقدار وام یا بدهی‌ های شرکتی افزایش می یافت ریسک سهام شرکت هم بیشتر می شد.

      در سال ۱۹۶۲ پژوهشگران میزان ریسک را برحسب حاشیه ایمنی تعریف و محاسبه می نمودند. این حاشیه ایمنی بر اساس صورت‌های مالی به دست نمی‌آمد، بلکه بر اساس تفاوت قیمت بازار و ارزش واقعی اوراق بهادار تعیین می گردد.

      اخیرا بیشتر محققین، ریسک سرمایه ‌گذاری را با انحراف معیار نرخ بازده در ارتباط می دانند، یعنی هر چه قدر بازده سرمایه‌ گذاری بیشتر تغییر کند سرمایه ‌گذاری مزبور ریسک بالا تری پیدا می کند.

      آیا می دانید بتای سهم چیست؟

      یکی از معیارهای ساده و شناخته شده برای دانستن نوسان پذیری یک سهم، محاسبه بتای آن می باشد. بتا (β) را می توان به عنوان معیاری آماری در نظر گرفت که از طریق مقایسه بازده سهام با بازده شاخص بازار مورد بررسی قرار می گیرد.

      محاسبه ضریب بتا

      Beta Coefficient یا همان ضریب بتا، مقدار ریسک سیستماتیک سبد سهام را به نسبت ریسک پرتفوی بازار سرمایه محاسبه می نماید. فرمول محاسبه ضریب بتا:

      بتا

      ضریب بتا از تقسیم کوواریانس بین بازدهی دارایی و بازدهی بازار بر واریانس بازار حاصل می شود:

      ضریب بتا

      ضریب بتا از طریق مقایسه بازدهی سهام شرکت‌های بورسی با بازدهی شاخص بازار محاسبه می‌شود.

      منابع ریسک که باعث تغییر و پراکندگی در بازده می گردند به دودسته کلی تقسیم می شوند:

      ریسک غیرسیستماتیک (قابل‌اجتناب)

      این ریسک قسمتی از مجموعه سهم است که می ‌توان آن را به واسطه تنوع‌ بخشی (افزایش تنوع سهام مجموعه) کم کرد.

      ریسک غیرسیستماتیک آن بخش از کل ریسک مجموعه سهام را که مختص به یک شرکت یا صنعت خاص است، نشان می‌دهد.

      بعضی از فاکتور های سازنده این ریسک شامل کالاها و خدمات تولیدی شرکت یا صنعت، نوع مدیریت، اقدامات رقبا و ساختار هزینه‌های شرکت هستند. بنابراین ریسک غیرسیستماتیک قابل ‌کنترل می باشد.

      ضریب بتا در بورس

      ریسک سیستماتیک (غیر قابل‌اجتناب)

      به قسمتی از ریسک که نمی ‌توان آن را از طریق تنوع‌ بخشی کاهش داد ریسک سیستماتیک می گویند.

      تغییرات سیاسی و اقتصادی، چرخه‌های تجاری، تورم و بیکاری به عنوان ریسک سیستماتیک در نظر گرفته می شوند. از این رو این نوع ریسک غیر قابل‌کنترل می باشد. هنگامی که یک سرمایه ‌گذار می‌ خواهد در مورد خرید یک نوع سهم یا اوراق قرضه تصمیم گیری کند می ‌تواند از انحراف معیار بازده سال‌ های قبل به عنوان معیار ریسک استفاده نماید. معیار مناسب برای ریسک یک دارایی منفرد، سنجش حرکت هم‌ زمان آن با پرتقوی بازار است. این حرکت با کوواریانس دارایی منفرد بیان می گردد و قابل استناد به نوسان پذیری پرتفوی کل بازار است. علاوه بر این هر دارایی منفرد، واریانسی دارد که به پرتفوی بازار غیر مرتبط است (واریانس غیر سیستماتیک) که به جنبه‌های منحصر به فرد دارایی باز می گردد. واریانس غیرسیستماتیک معمولاً اهمیت چندانی ندارد چرا که با تشکیل یک پرتفوی بزرگ و متنوع حذف شدنی می باشد.

      از این رو صرف ریسک برای یک دارایی منفرد تابعی از ریسک سیستماتیک دارایی با پرتقوى کل بازار دارایی‌های ریسک‌ دار می باشد که به آن معیار ریسک سیستماتیک بتا (β) می ‌گویند.

      ضریب بتا به طور مقدماتی توسط شارپ به معایب تنوع بخشی بالا در سبد سهام عنوان انحراف دوره در تابع رگرسیون خطی ساده جایی که نرخ بازده در شاخص بازار متغیر مستقل بوده و نرخ بازده اوراق بهادار متغیر وابسته است، تعریف می گردد.

      هنگامی که انتظار رشد شاخص سهام بازار را داشته باشیم سرمایه‌ گذاران سهام ‌هایی با بتای بالاتر را انتخاب می نمایند و در شرایط کاهش شاخص بازار سهم ‌هایی با بتای پایین ‌تر را انتخاب می کنند.

      در حقیقت بتا معیار اندازه‌ گیری ریسک سیستماتیک یک اوراق بهادار می باشد که به عنوان قسمتی از ریسک کلی نمی‌توان آن را از طریق ایجاد تنوع کاهش داد یا از میان برد بتا معیار نسبی ریسک یک سهم با توجه به پرتفوی بازار تمامی سهام‌ها می باشد. برای محاسبه (β) از شاخص قیمت بورس سهام استفاده می‌ نمایند. ضریب بتا برای یک سهم بخصوص، به این صورت تعیین خواهد گشت که ریسک سیستماتیک آن سهم را با ریسک سیستماتیک متعلق به شاخص بورس سهام مقایسه نمایند.

      با مطالعه اطلاعات بالا با ضریب بتا در بورس اشنا شدید.

      امیدواریم با استفاده از سرور مجازی بورس توشن و همچنین پیگیری آخرین اخبار در مورد بورس می توانید به نتیجه مورد نظرتان دست پیدا کنید.

      چگونه سرور مجازی بورس با اینترنت پر سرعت برای خرید عرضه اولیه و سر خط زدن معاملات بورس تهیه کنم ؟



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.