پیش بذری: مرحلهای است که استارتاپ برای اولین بار عملیات خود را آغاز میکند.
۱۲ اشتباه ویرانگر در سرمایه گذاری در بورس
آگاهی از خطاهای رایج و ویرانگر در سرمایه گذاری در بورس، مهمترین بخش از یک برنامه موفق سرمایه گذاری است. بررسی تکرار خطاهای رایج نشان می دهد که بزرگترین دشمن این دسته از سرمایه گذاران خود آنها هستند. در هر حال، رایج ترین خطاهای سرمایه گذاران را می توان به شرح زیر برشمرد:
1-خرید در بالاترین قیمت (گران خریدن)
نخستین اصل سرمایه گذاری خرید در پایین ترین قیمت و فروش در بالاترین قیمت ممکن است. پس چرا بعضی افراد به عکس عمل می کنند؟ دلیل اصلی این است که افراد به عملکرد گذشته سهم نگاه می کنند. بسیاری از افراد روی دسته یا گونه ای از دارایی ها که طی یک یا دو سال گذشته عملکرد خوبی داشته اند سرمایه گذاری می کنند و استدلال شان این است که چون عملکرد دارایی مورد نظر در گذشته خوب بوده در آینده نیز خوب خواهد بود . اما این فرض کاملاً اشتباه است . گران خریدن و ارزان فروختن شیوه افرادی است که برنامه مشخصی در ذهن ندارند و فقط به تحرکات بازار واکنش نشان می دهند. سرمایه گذاری این افراد به جای این که راهبردی باشد تاکتیکی است. عده دیگری که همیشه در معرض خطر گران خریدن هستند افرادی هستند که موج خریداران بازار را دنبال می کنند. برخی از انواع سهام موجود در بازار در یک دوره کوتاه مد روز می شوند و بسیاری از سرمایه گذاران مبتدی را در اوج قیمت به سوی خود می کشند. همیشه سعی کنید به عملکرد آینده سرمایه گذاری مورد نظر خود نگاه کنید نه وضعیت آن در گذشته.
2- فروش در پایین ترین قیمت (ارزان فروختن)
سیاری از سرمایه گذاران تا زیان شان جبران نشود حاضر به فروش سهام خود نیستند . غرور این افراد اجازه نمی دهد که قبول کنند اشتباه کرده اند و سهام شان را به قیمت بالایی خریده اند. اما افراد باهوش واقعیت را می پذیرند و به سرعت جلوی ضرر بیشتر را می گیرند. به یاد داشته باشید که همه سرمایه گذاری ها هم به ارزش افزوده نمی رسند و حتی سرمایه گذاران حرفه ای هم همیشه در کار خود موفق نیستند . بهترین کار این است که هر چه زود تر جلوی ضرر بیشتر گرفته شود و منابع مورد نظر در سرمایه گذاری دیگری به جریان گذاشته شود.
3-نداشتن برنامه مشخص برای سرمایه گذاری
سرمایه گذار باید از ابتدای کار برنامه مشخصی برای سرمایه گذاری خود در نظر بگیرد تا در آینده بتواند تصمیم های خود را در قالب همین برنامه شکل دهد. برای طراحی برنامه سرمایه گذاری توجه به چند عامل اصلی از جمله افق زمانی ، میزان ریسک پذیری، میزان وجوه قابل سرمایه گذاری، و میزان افزایش احتمالی سرمایه گذاری در آینده بسیار ضروری است . سرمایه گذار باید به دقت بداند چه کار می خواهد بکند و تا چه اندازه تحمل پذیرش نوسان های بازار را دارد.
4-سرمایه گذاری بر روی یک سهم خاص به جای سبدی از انواع اوراق بهادار
سرمایه گذاری بر روی یک سهم خاص نسبت به سرمایه گذاری در یک شرکت سرمایه گذاری یا صندوق سرمایه گذاری مشترک ریسک به مراتب بالاتری همراه خواهد داشت. سرمایه گذاران بهتر است بر روی سبد متنوعی از انواع اوراق بهادار و شیوه های متفاوت سرمایه گذاری متمرکز شوند . در غیر این صورت، در مقابل نوسان های یک نوع خاص از اوراق بهادار یا بخش خاصی از اقتصاد به شدت بی دفاع و آسیب پذیر خواهند بود . البته نباید مفهوم تنوع شرکت ها یا صندوق های سرمایه گذاری را با تنوع سبد اوراق بهادار اشتباه گرفت . ممکن است شخصی در چند صندوق سرمایه گذاری مشترک سرمایه گذاری کرده باشد اما متوجه نباشد که همه این صندوق ها در چند صنعت مشابه و حتی بر روی چند گونه خاص از اوراق بهادار سرمایه گذاری کرده اند. از سوی دیگر، باید به خاطر داشت که تنوع بیش از اندازه همم ممکن است باعث پرداخت کارمزد بیش از حد شود. در انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک هر حال، بهترین شیوه ممکن ، حفظ تعادل در کار سرمایه گذاری است و شاید بهترین ابزار آن هم استفاده از راهنمایی های یک شخص آگاه یا یک مشاور خبره باشد.
5- سرمایه گذاری بر روی سهام به جای سرمایه گذاری بر روی شرکت
سرمایه گذاری قمار نیست و نباید مانند یک بازی برد و باخت به آن نگاه کرد. سرمایه گذاری پذیرش ریسک معقول با هدف تأمین مالی یک بنگاه اقتصادی معین است . بنگاهی که به نظر سرمایه گذار این انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک توانایی را دارد که در بلندمدت به رشد مثبتی دست یابد . برای رسیدن به این هدف ، بهتر است دست به کار تحلیل ویژگی های بنیادی شرکت یا صنعت مورد نظر شوید و نه بررسی تغییرات روزانه قیمت سهام شرکت . خرید یک سهم خاص تنها براساس هجوم بازار یا علاقه شخصی شما نسبت به محصولات تولیدی یا خدمات ارائه شده توسط شرکت، بهترین راه برای دور ریختن پولتان است ! به علاوه، لازم است گوشه چشمی هم به چگونگی رعایت مسایل مربوط به راهبری شرکتی در شرکت مورد نظرتان داشته باشید.
6-کافی دانستن اخبار رسانه ها
یکی دیگر از خطاهای رایج سرمایه گذاران مبتدی این است که به مطالعه و گوش کردن به اخبار رسانه های همگانی اکتفا می کنند و هیچ ارتباط حرفه ای با مشاوران کارکشته سرمایه گذاری ندارند . حتی زمانی که فکر می کنید به خبر دست ا ولی دست پیدا کرده اید و می توانید با استفاده از آن پرتفوی تان را رونق بدهید، به یاد داشته باشید که همیشه با عده ای سرمایه گذار حرفه ای طرف هستید که هر کدام چندین نفر تحلیل گر خبره را به استخدام خود درآورده اند. سرمایه گذاران حرفه ای اطلاعات خود را از چندین منبع مستقل گردآوری می کنند و پیش از تصمیم گیری راجع به سرمایه گذاری مورد نظر خود اطلاعات موجود را به دقت تجزیه و تحلیل می کنند. 5 اگر فکر می کنید اطلاعاتی که به دست شما رسیده کاملاً دست اول است و شخص دیگری از آن خبر ندارد به شدت اشتباه می کنید. فراموش نکنید خبری که به گوش شما رسیده ممکن است به گوش دیگران هم رسیده باشد، پس همین اطلاعات ممکن است تا این لحظه تأثیر خود را بر روی قیمت ها گذاشته باشد.
7- پرهیز از خرید و فروش های مکرر
هرچه کمتر سرمایه گذاری های انجام شده خود را جابه جا کنید ، در نهایت عایدی بیشتری نصیب تان می شود. مطالعه انجام شده توسط دو تن از استادان دانشگاه کالیفرنیا بر روی بیش، از 64 هزار نفر از سرمایه گذاران یک مؤسسه بزرگ کارگزاری، طی سال های 1991 تا 1996 ، نشان می دهد که این افراد بدون در نظر گرفتن هزینه معاملات 17/7 درصد، سود سالانه حاصل از سرمایه گذاری داشته اند که این رقم به خودی خود 0/6درصد بالاتر از میانگین بازار سهام بوده است. اما هنگامی که هزینه معاملات محاسبه می شود، سود حاصل از سرمایه گذاری آنها به رقم 15/3 درصد در سال یا 1/8درصد پایین تر از میانگین بازار نزول می کند. برای سرمایه گذاران مبتدی خرید و نگهداری سهم بهتر از خرید و فرو ش مکرر آن است.
8- پرداخت بیش از اندازه هزینه و کارمزد
سرمایه گذاران باید پیش از گشایش حساب نزد کارگزار متوجه هزینه هایی که به عهده ش ان گذاشته می شود مانند هزینه های مدیریت پرتفوی و کارمزد معاملات باشند . به علاوه، میزان عایدی سرمایه گذاری باید با توجه به تمامی این گونه هزینه ها برآورد شود.
9- ناآگاهی از قدرت واقعی تحمل ریسک
اولین نکته ای که هرگز نباید فراموش کرد این است که سرمایه گذاری بدون ریسک وجود ندارد. با اندازه گیری تأثیر احتمالی مبلغ مشخصی از زیان مالی (برای مثال، 10,000 ریال ) بر وضعیت کلی پرتفوی و روح و روان شخص می توان میزان اشتیاق او را به پذیرش ریسک تعیین کرد . به طور کلی ، می توان گفت افرادی که برای اهداف بلندمدت برنامه ریزی می کنند و به انتظار درآمد بیشتری هستند ، باید پذیرای ریسک بیشتری باشند . در هر حال، برای ارزیابی میزان ریسک پذیری خود لازم نیست منتظ ر کاهش ناگهانی ی ا کوتاه مدت ارزش دارایی ها ی تان باشید . همین امروز دست به کار شوید و سقف واقعی تحمل ریسک خود را مشخص کنید. در پایان مطلب، گفتنی است که با وجود هشدارهای داده شده، به هیچ وجه جای نگرانی وجود ندارد و فقط با کمی تلاش و جدیت می توانید از این گ ونه خطاها دوری کنید و سرمایه گذاری مطمئنی را به انجام برسانید.
10- سهل انگاری و بی توجهی
افراد به طور معمول به خاطر این که نمی دانند از کجا و چگونه سرمایه گذاری خود را شروع کنند، از آغاز کار طفره می روند یا به دل یل زیان سرمایه گذاری های قبلی یا رشد منفی بازارهای سهام ، از سرمایه گذاری جدید سرباز می زنند. سرمایه گذار باید در هر وضعیتی به کار خود ادامه دهد و با توجه به شرایط بازار بر روی ابزارهای مختلف سرمایه گذاری کند و مرتب پرتفوی خود را بررسی کند و از مطابقت آن با برنامه مورد نظر خود مطمئن شود.
11-اعتماد به نفس بی جا
بسیاری از سرمایه گذاران همچنان تصور می کنند که از چگونگی فعالیت بازار سرمایه اطلاع دارند، درحالی که واقعیت چیز دیگری است همان طور که جاش بیلینگز طنز نویس میگوید آنچه انسان نمی داند از وی احمق نمی سازد؛ بلکه آنچه تصور میکند می داند، ولی در واقع نمی داند وی را به یک احمق تبدیل می کند. نتیجه این که، افراد اقدام به سرمایه گذاری می کنند بدون این که دانش کافی درباره عواقب تصمیم هایشان داشته باشند. مثل این است که به جایی سفر کنید که قبلاً هیچ گاه در آن جا نبوده اید، بدون این که نقشه مسیر یا راهنما با خود داشته باشید. نداشتن تحصیلات علمی در مسائل مالی، باعث شده که اکثر سرمایه گذاران تصمیمات خود را بر اساس دانش عام در جامعه اتخاذ کنند. این دانش، همان ایده ها و نظرهایی است که آن قدر در بین مردم باقی مانده و پذیرفته شده اند که دیگر کسی در مورد آن ها سؤال نمی کند. متأسفانه، اغلب آنچه به عنوان دانش عام در مورد سرمایه گذاری وجود دارد نادرست است. در نتیجه، سرمایه گذاران، تصمیماتی اتخاذ می کنند که نتایج فاجعه باری به همراه دارد.
12- انتظار نامعقول
همیشه در زمان وجود حباب قیمت ها در سطح بازار سرمایه گذارانی را می بینیم که صبر خو د را از دست می دهند و ریسک بیش از اندازه ای را متح مل می شوند . داشتن دید بلندمدت نسبت به سرمایه گذاری انجام شده بسیار مهم است . سرمایه گذار نباید به عوامل بیرونی اجازه دهد تأثیر نامطلوبی بر روی تصمیم گیری او داشته باشند و باعث شوند او در زمان نامناسب استراتژی خود را تغییر دهد . همیشه می توان با مقایسه عملکرد پرتفوی مورد نظر با شاخص های پایه به انتظاری معقول دست یافت.
مدیریت فراچارت: اکنون ایمان دارم می دانید هدف ما از انتخاب عکس این مقاله چه چیز بوده: در این عکس درشکه ای به اسب به صورت برعکس بسته شده که می بایست به پشت اسب وصل می شد و همچنین سطل آبی بر روی درشکه است که نماد و استعاره از سرمایه شماست و ممکن است هر لحظه بریزد و هدر برود.
نسبت ریسک به ریوارد یا سود به زیان به زبان ساده
اگر شما نیز یکی از سرمایه گذاران بازار های مالی همچون بورس یا ارز دیجیتال باشید، به احتمال زیاد نام «ریسک به ریوارد» را شنیده باشید، اما ندانید معنا و مفهوم آن دقیقا چیست. ریسک و ریوارد (Risk/Reward)، ابزار مهمی است که در بازار های مالی گوناگون، برای تعیین مقدار ریسک و یا پاداش یک معامه مورد استفاده قرار می گیرد. تحلیل نسبت ریسک به ریوارد یا ریسک به پاداش، به شما این امکان را می دهد تا میزان سود خالص و یا خطرات معامله خود را بررسی کرده و سپس تصمیم به لغو یا تکمیل معامله بگیرید. از همین روی می توان گفت این ابزار، یکی از اساسی ترین نیاز های هر سرمایه گذاری، به شمار می رود. اما چگونه نسبت ریسک به ریوارد را به دست بیاوریم؟ و از آن برای بهبود کیفیت معاملات خود استفاده کنیم؟
نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward ) چیست؟
بدیهی است که سرمایه گذاری در بازار های مالی مختلف و پا گذاشتن بر عرصه اقتصاد، همیشه خطراتی را به دنبال دارد که ممکن است سرمایه معامله گران را از بین ببرد. از همین روی، معامله گران برای داشتن یک معامله منطقی موظف هستند پیش از شروع معامله، نسبت ریسک و ریوارد معامله مورد نظر را به دست بیاورند. در پی این فعالیت، حتی اگر معامله به اهداف خود نرسد، جای جبران وجود خواهد داشت، زیرا از پیش سرمایه گذار نسبت ریسک آن را تخمین زده است. در کل بررسی دو مورد زیر در موفقیت یک معامله، بسیار تاثیرگذار است:
ریسک(Risk): خطراتی که پیرامون سرمایه گذاری یا بازار های مالی می چرخد، اغلب با اصطلاح «ریسک سوداگرانه یا پویا» شناخته می شود. ریسک سوداگرانه بدان معناست که در صورت وقوع، می توان آن را کنترل کرده و جبران پذیر است.
ریوارد یا پاداش(Reward): میزان سود هر معامله یا سرمایه گذاری، با اصطلاح «پاداش» تعریف می شود. در واقع هر میزان سودی که از یک معامله به دست می آید، به نام پاداش در بازار های مالی شناخته می شود.
اکثر معامله گران وقت خود را صرف مطالعه نمودار قیمت می کنند، به داده های تاریخی نگاه می کنند و به دنبال فرصت بزرگ بعدی هستند. در حالی که این ها فعالیت های سازنده ای هستند که همه باید به آن توجه کنند، اما هر معاملهگری برای تمرکز بر ضرر یا سود احتمالی نسبت به ریسک انجام شده، وقت نمیگذارد. نسبت ریسک/پاداش به سرمایه گذاران بازار های گوناگون، کمک می کند تا بهترین استراتژی را برای معامله خود تعیین کنند و دقیقا بدانند که تا چه میزان سود یا ضرر خواهند کرد. سپس نسبت به اعداد به دست آمده، معامله را در موقعیتی تعیین کنند که در صورت مواجهه با ریسک، ضرر مورد نظر را کنترل کرده، و در صورت موفقیت سود خود را چند برابر کنند. این امر به وسیله فرمول محاسبه ریسک به ریوارد، به دست می آید که در ادامه این مقاله به آن اشاره کرده ایم.
کاربرد ریسک به ریوارد در ارز دیجیتال
یک استراتژی معاملاتی خوب اغلب برای کسب سود ثابت از تجارت ارز های دیجیتال کافی نیست. معامله گران سودآور، معمولا برای دستیابی به اهداف مالی نهایی خود، موظف هستند ترفند هایی را در بازار به کار بگیرند که یکی از کاربردی ترین آن ها نسبت ریسک به ریوارد به شمار می رود. دانستن نسبت ریسک به پاداش، می تواند به برنامه ریزی یک استراتژی مدیریت ریسک مناسب، کمک کند. همچنین این امر، می تواند تعیین کند که آیا در بلندمدت معامله گر موفقی خواهید بود و به اهداف مالی خود دست خواهید یافت، و یا به سادگی به شانس در کوتاه مدت متکی هستید. بازار کریپتوکارنسی، یک بازار مالی غیر قابل پیشبینی است. به همین دلیل، اغلب افرادی که در این حوزه به فعالیت می پردازند، باید از طریق انواع روش های حرفه ای ترید، بررسی قیمت ها، کندل استیک ها و سایر ابزار های تخصصی مالی بازار را رصد کرده و سپس معاملات خود را تعیین کنند.
در پی همین موضوع، معامله گران می توانند ریسک را، با یافتن شکاف قیمت بین نقطه ورود و دستور توقف ضرر شناسایی کنند. درواقع تریدر هایی که در بازار ارز دیجیتال مشغول به باز کردن پوزیشین های گوناگون هستند، از قابلیت بسیار کاربردی به نام stop-loss ، استفاده می کنند. این ابزار به معامله گر اجازه می دهد حد سود و حد ضرر برای معامله خود تعیین کند. حالا تصور کنید از طریق قابلیت ریسک و ریوارد، میزان سود و مقدار کسر معاملاتی خود را تخمین زده اید و از طریق استاپ لاس می توانید این سود و ضرر را در معامله خود پیاده کنید تا از لیکویید شدن جلوگیری کنید، آیا یک معامله ایده آل نخواهید داشت؟ انجام این اقدامات، یک راه حل بسیار عالی برای بهبود استراتژی معاملاتی شما است.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد
برای به دست آمدن ریسک به ریوارد، معامله گران باید قبل از شروع معامله مقدار ریسکی که قادر به پذیرفتن آن هستند را به دست آورده و مقدار سود معامله را نیز تعیین کنند تا به مقایسه این دو بپردازند. در معاملات دستی، معامله گران قبل از باز کردن یک موقعیت، این سطوح را تجزیه و تحلیل و تعیین می کنند.
ریسک مقدار پولی است انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک که یک معامله گر از دست می دهد، همانطور که توسط دستور توقف ضرر تعیین می شود. به عبارت دیگر، شکاف بین دستور توقف ضرر و قیمت ورودی است. به طور مشابه، پاداش، سود بالقوه تعیین شده توسط معامله گر است. ما می توانیم آن را با محاسبه فاصله بین نقطه ورود و هدف سود اندازه گیری کنیم. برای اینکار، کافیست از فرمول ساده زیر استفاده کنیم:
فرمول محاسبه ریسک و ریوارد:
• به دست آوردن ریسک: حد ضرر - قیمت سهم
• به دست آوردن ریوارد: قیمت سهم - حد سود
همچنین برای به دست آوردن نسبت Risk/Reward، باید مقدار ریسک به دست آمده را تقسیم بر ریوارد کنید. هرچه نسبت محاسبه شده، کمتر از 50 درصد باشد، این سهم برای خرید مناسب تر است. این فرمول برای تمامی کلاس های دارایی کاربرد دارد و برای پیدا کردن نسبت ریسک و ریوارد در حوزه رمز ارز ها نیز از همین فرمول استفاده می شود.
نحوه استفاده از ریسک و ریوارد
همانطور که گفته شد از نسبت ریسک به پاداش، می توان در تمام بازار های مالی استفاده کرد. اما یک سری قواعد و مراحل کلی برای استفاده از این ابزار وجود دارد که به شرح زیر می باشد:
• با استفاده از تحقیقات جامع، نوعی از کلاس دارایی را انتخاب کنید.
• اهداف صعودی و نزولی را بر اساس قیمت فعلی تعیین کنید.
• ریسک/پاداش را محاسبه کنید.
• اگر رقم به دست آمده برای شما قابل قبول است، هدف نزولی خود را افزایش دهید تا به نسبت قابل قبولی دست یابید.
• اما اگر نمی توانید به نسبت قابل قبولی دست یابید، با یک ایده سرمایه گذاری متفاوت شروع کنید.
هنگامی که شروع به ترکیب ریسک/پاداش کردید، به سرعت متوجه خواهید شد که یافتن ایده های سرمایه گذاری یا تجارت خوب دشوار است. تحلیل گران حرفه ای، گاهی اوقات، صد ها نمودار را هر روز دنبال می کنند و به دنبال ایده هایی می گردند که با نمایه ریسک/پاداش آنها مطابقت داشته باشد. پس هر چه تحقیقات گسترده تری به عمل بیاورید و بررسی بیشتری از بازار داشته باشید، معاملات موفق تری را به ثمر خواهید رساند.
مفهوم ریسک و انواع آن
کسب و کار نیوز - هنگامی که صحبت از ریسک می شود، واژه تهدید و خطر در اذهان متبادر می گردد ؛ اما ریسک فقط به معنای منفی نیست.
در واقع به طور کلی، عدم اطلاع از زمان آینده را نشان میدهد. شاید با در معرض ریسک قرار گرفتن بتوان با فرصتهای مثبت مواجه شد.البته این فرصتها در موضوعات مالی دسته بندی می گردند. اصولا ریسک دارای دو وجه مثبت و منفی است. همچنین معمولا مفهوم ریسک بیشتر در امور مالی و سرمایهگذاری هویدا می گردد.
وجود ریسک و انواع آن
از بدو آفرینش انسانها همیشه در معرض انواع مخاطرات ( سیل زلزله آتشفشان و…..) بودهاند و در طول زمان آموخته اند که حوادث طبیعی را پیشبینی کرده و حتی المکان از آنها احتراز نمایند. با پیشرفت علم و تکنولوژی انسانها در مقابل تصمیمگیریها و پیچیدگیهای بیشتری قرار گرفته ومتقابلا در معرض ریسکهای بیشتری قرار میگیرد.
اصولا ریسک شامل دو دسته میشود:
۱٫ ریسک واقعی یا خالص (Pure Risk)
این دسته از ریسکها شامل عوامل طبیعی مثل تصادفات ، وقوع بیماری، سیل و زلزله و سایربلایای طبیعی و …. هستند که عموما در اختیار ما نبوده و در صورت وقوع، نتیجهای جز خسارت ندارند. این ریسکها عموماً قابلیت بیمه شدن دارند
۲٫ ریسک مالی یا سرمایه گزاری
این دسته از ریسکها عموما در شرایط اقتصادی قابل سنجش بوده و خروجی آن میتواند سود یا ضررباشد. انواع سرمایهگذاریهای اقتصادی ( خرید سهام ،مشارکت در تولید،خرید ارز ،طلا و….) شامل این ریسکها می گردد.
بدیهی است ریسکهای نوع اول تماما زیان ده هستند و صرفا با استفاده از ابزار بیمه میتوان خسارات ناشی از آن را کاهش داد. اما ریسکهای نوع دوم قابلیت حصول سود ده را دارند.
اصولا به اختلاف احتمال میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته میشود. این انحراف بازده میتواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته میشود که ریسک سرمایهگذاری بیشتر خواهد بود.
دسته بندی سرمایه گزاران از منظر قبول انواع ریسک
سرمایهگذاران در این خصوص به سه دسته تقسیم می گردند:
• اشخاص ریسک گریز : این افراد رویکرد محافظهکارانه داشته و ترجیح میدهند، سرمایه گزاری بازده مطمئنی داشته واحتمال ضرر و زیان در حداقل ممکن باشد.
• اشخاص ریسکپذیر : این اشخاص رویکرد جسورانه داشته و ریسک بالا را به منظور دریافت سود بالاتر میپذیرند.
• انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک افراد خنثی نسبت به ریسک: سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آنها را ریسک خنثی مینامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن میدانند.
قابل ذکر است که ریسکپذیری و ریسک گریزی به معنای به استقبال ریسک رفتن و از ریسک فراری بودن نیست. بلکه نشان میدهد، افراد ریسک گریز در ازای قبول ریسک بیشتر، بازدهی بیشتری انتظار دارند و متقابلا افراد ریسکپذیر در ازای پذیرش ریسک بیشتر، بازدهی کمتری توقع دارند. این قانون که کسب سود بیشتر تنها با پذیرش ریسک بیشتر امکان پذیر است گویای این حقیقت است که نمیشود ریسک نکرد و سود به دست آورد و در مقابل نیز اگر فردی ریسک بالاتری بپذیرد به طور طبیعی باید انتظار سود بیشتری داشته باشد. در واقع ما با پذیرش ریسک بیشتر سود بیشتری دریافت میکنیم که به آن خرج ریسک میگویند. خرج ریسک در سرمایهگذاریهایی که ریسک بالاتری دارند، بیشتر است.
مبانی اندازه گیری انواع ریسک سرمایه گذاری
برای سنجش ریسک مالی معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها انحراف معیار میزان سود در بازه زمانی مشخص قبلی یک سرمایهگذاری است. بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده ، نشاندهنده بالا بودن ریسک سرمایهگذاری میباشد. اغلب شرکتها بخشی از زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی انواع ریسکهای مختلفی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند میزان ریسک خود را سنجش و مدیریت کنند.
اغلب ریسکهای سرمایهگذاری، به دو نوع اساسی تقسیم میشود:
۱- ریسک سیستماتیک
این ریسک، مختص شرایط سیاسی و اقتصادی کلان جامعه است که قابل حذف و اجتناب از آن توسط اشخاص و یا شرکتها نبوده واین ریسک بر کل بازار اثرگذاشته و محدود به صنعت خاص نیست.
۲- ریسک غیرسیستماتیک
برخلاف ریسک قبلی، این نوع ریسک قابل کنترل و کاهش است. به عنوان مثال میتوان سهام شرکتی را که در اثر مدیریت و تصمیمگیریهای غلط یا مواجهه با شرایط بحرانی با افت قیمت مواجه شده را خریداری نکرد و از این ریسک جلوگیری نمود.
البته جز دو مورد فوق، انواع دیگری نیز از ریسک وجود دارد که برخی زیرمجموعه همین دو نوع ریسک هستند.
۳- ریسک نرخ سود (Interest rate risk)
این نوع ریسک وقتی مطرح میشود که چند مورد برای سرمایهگذاری موجود باشد ، مثلا سرمایهگذاری در خرید سهام یا اوراق مشارکت. تفاوت نرخ سود این دو سرمایهگذاری میتواند ما را به یکی از دو گزینه که ریسک کمتری برای ما دارد، جلب کند. به عنوان مثال اگر خرید سهام ۲۰ درصد سود و خرید اوراق سود ثابت ۱۵ درصدی داشته باشد و بانک سود اوراق را تا سطح ۲۰ درصد افزایش دهد در این صورت به صرفه است که با ریسک کمتری به جای سهام اوراق مشارکت خریداری گردد .
لازم به توضیح است که این ریسک عموما روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی تاثیر گذارتر است.
۴- ریسک تورم (Inflation risk)
نظربه اینکه بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل میشود بنا براین افزایش نرخ تورم بر بازدهی سرمایهگذاری موثر است. به عنوان مثال با انتظار سود و بازدهی ۴۰ درصدی از فعالیتی اقتصادی با نرخ تورم سالانه ۲۰ درصد ، در نهایت عملا ۲۰ درصد سود و بازدهی خواهد داشت. هرچه نرخ تورم افزایش یابد از مقدار سود کاسته میشود. بنابراین باید در فعالیتی سرمایهگذاری شود که سود بیشتری داشته و نهایتا پس از کسر تورم، رضایت سرمایه گزار را فراهم کند. به این ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به سرمایه گزار تحمیل میشود، ریسک تورم میگویند.
۵- ریسک مالی (Financial risk)
تمام شرکتها در صورتهای مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش مییابد. به این نوع ریسک، ریسک مالی گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران با لحاظ این نکته سهام شرکتها را خریداری میکنند و از شرکتهایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل ریسک مالی فاصله گرفته و به سراغ گزینههای کم ریسک تر میروند.
۶- ریسک قابلیت نقدشوندگی (liquidity risk)
ویژگی دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است. در مورد سهام نیز این ریسک وجود دارد. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، کسی سهام را نمیخرد. در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن را روانتر باشد این ریسک در آن کم رنگتر است.
۷- ریسک نرخ ارز (currency risk)
این نوع ریسک در خصوص شرکتهای وارداتی، بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد میکند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل میشود. با رشد هزینهها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی آن، عدم رغبت سرمایهگذاران به خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب میشود که توسط شرکتها قابل کنترل نیست.
۸- ریسک تجاری
در این نوع ریسک به این موضوع دقت میشود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینههای عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینههای یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر میگیرد. این هزینهها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینههای اداری میشود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه قیمت تمام شده کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک به فروش می رسد ، میباشد.
۹- ریسک اعتباری
این نوع ریسک ، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد میشود. این نوع ریسک برای سرمایهگذاران اوراق قرضه، نگران کننده است. اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک اعتباری و به همین ترتیب کمترین میزان بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک اعتباری و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.
۱۰- ریسک کشور
ریسک کشور، به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته میشود. در صورت بروز چنین ریسکی، به عملکرد سایر بخشهای مالی کشور نیز آسیب وارد میشود. همچنین بروزآسیب به سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. این ریسک در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید دارند، رخ میدهد.
۱۱- ریسک سیاسی
ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، آشوب ،بیثباتی سیاسی، جنگ، کنترلهای نظامی، تغییر قوانین دولتی، بر تصمیمهای سرمایهگذاری اثر میگذارد. این نوع ریسک با عنوان ریسک ژئوپلیتیک نیز شناخته میشود. نکتهای که در مورد این ریسک وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایهگذاری طولانیتر شود، این ریسک بیشتر میشود.
انواع سرمایه گذاری در استارتاپ ها
اگر به دنبال پاسخ این سوالات هستید، حتماً میدانید که استارتاپ چیست و برای توسعه آن نیاز به سرمایه دارید.
همچنین میدانید که فراهم کردن سرمایه برای شرکتهای نوپا کار سختی است، اما اگر انواع سرمایهگذاری در استارتاپها را بشناسید راحتتر میتوانید بودجه مورد نیازتان را تأمین کنید.
پس این مطلب را تا آخر بخوانید تا با انواع سرمایه گذاری در استارت آپ ها، انواع استارتاپ های موفق ایرانی و انواع مدل های سرمایه گذاری آشنا شوید.
در انتها نیز پای صحبت افرادی خواهید نشست که از تجربیات سرمایه گذاری در استارتاپ های ایرانی خواهند گفت.
آنچه خواهید خواند:
انواع سرمایه گذاری در استارتاپ ها
حتی اگر با استفاده از سرمایه شخصی خود، استارتاپی را راهاندازی کنید، قطعاً برای ادامه مسیر و توسعه آن نیاز به منایع دیگری خواهید داشت. از این رو لازم است منابع تأمین بودجه برای ایده خود را از ابتدا شناسایی کنید.
از انواع سرمایه گذاری در استارتاپ ها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. دوستان و خانواده
از آنجایی که دوستان و خانوادهتان میتوانند به شما اعتماد کنند و پولی در اختیار شما قرار دهند، پس میتوانید روی کمک آنها حساب باز کنید.
البته معمولاً از این طریق پول زیادی عاید شما نمیشود، اما از آن در مرحلهی پیش بذری (pre-seed) میتوانید استفاده کنید.
پیش بذری: مرحلهای است که استارتاپ برای اولین بار عملیات خود را آغاز میکند.
با این پول، میتوان یک محصول یا خدمت را به عنوان پیش محصول یا دموی اولیه ارائه داد.
با این محصول اولیه میتوانید عملکرد مورد انتظار استارتاپتان را تحلیل و بررسی کنید.
2. تأمین سرمایه سریالی
در این روش، جذب سرمایه در طی مراحل مختلفی صورت میگیرد که در هر مرحله، سرمایه بیشتری نسبت به مرحله قبلی جذب میشود و ارزش استارتاپ بالاتر میرود.
مراحل را برایتان توضیح میدهم تا بهتر بتوانید این نوع تأمین سرمایه را درک کنید.
مرحله A:
این مرحله، مرحلهی ابتدایی است و کمتر سرمایهگذاری پیدا میشود که ریسک سرمایهگذاری را قبول کند.
سرمایهگذرانی که در این مرحله میتوانند به شما کمک کنند سرمایهگذاران فرشته و دوستان و خانوادهتان هستند.
این مرحله از دشوارترین مراحل تأمین مالی است، چرا که کسی به کاری که آینده مشخصی ندارد نمیتواند اعتماد کند.
حتی ممکن است برخی از استارتاپها در این مرحله شکست بخورند.
البته اگر شما به خودتان و کارتان اعتماد داشته باشید مسلماً پیروز خواهید شد.
مرحله B:
وقتی استارتاپ انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک در مرحله قبل محصول یا خدمت مورد نظر را تولید و بازار کارش را بررسی کرد و عملکرد استارتاپ خوب بود، وارد مرحله B تأمین سرمایه میشود.
در واقع استارتاپ بازار محصول خود را یافته است و باید آن را توسعه دهد.
در این مرحله، تأمین مالی از سوی همان سرمایهگذارهای ریسکپذیر (سرمایهگذار فرشته و مخاطرهپذیر) انجام خواهد شد.
مرحله C:
وقتی استارتاپی وارد مرحله C تأمین مالی میشود دو حالت دارد:
- یا در مرحله قبلی عملکرد خوبی داشته و آمادگی ورود به بازارهای دیگر و تولید محصولات جدید دارد.
- و یا در مرحله قبلی نتوانسته به خوبی عمل کند و باز هم نیاز به سرمایه دارد.
مرحله C معمولاً آخرین مرحله جذب سرمایه استارتاپ است.
بعد از آن استارتاپها برای اینکه کسبوکار خود را توسعه دهند، سهام استارتاپ خود را در بازار بورس به عموم عرضه میکنند (IPO).
در این صورت دیگر استارتاپ نیستند و به شرکت عمومی تبدیل میشوند.
البته ممکن است تأمین مالی استارتاپ به مرحله C ختم نشود و وارد مراحل بعدی (D و E) شوند.
مرحله D و E:
ممکن است برخی از استارتاپها تمایل داشته باشند که ارزش استارتاپ خود را بالاتر ببرند.
یا اینکه برای مدت زمان طولانیتری به عنوان یک شرکت خصوصی به فعالیت خود ادامه دهند.
در این صورت است که وارد مرحله D و E تأمین مالی میشوند.
تعداد استارتاپهایی که به این مراحل میرسند کم هستند.
تا اینجای مطلب تأمین سرمایه از طریق دوستان و خانواده و تأمین سرمایه سریالی را بررسی کردیم. حال به بررسی روشهای دیگر تأمین سرمایه میپردازیم.
3. تأمین مالی جمعی (Crowdfunding)
در این روش، افراد با سرمایههای خرد و کلان از ایدههای خلاق حمایت میکنند و بودجه مورد نیاز استارتاپ فراهم میشود. این را هم اضافه کنم که این کار عموماً در بستر اینترنت انجام میشود.
سایت Kickstarter یکی از بهترین سایتهای جمعآوری سرمایه اولیه یک پروژه است که البته برای بهرهمندی از این سایت باید پاسپورت کشورهایی مانند کانادا، آمریکا، آلمان، نیوزلند، استرالیا و … انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک را داشته باشید. 🙁
سایتهای سرمایهگذاری دیگری هم وجود دارند:
توجه: برای دسترسی به سایتهای سرمایهگذاری به فیلترشکن نیاز دارید.
جالب است بدانید که این روش را یک گروه انگلیسی به نام Marillion ابداع کردند. این گروه برای رفتن به یک تور آمریکایی به اندازهی کافی سرمایه نداشتند اما به کمک طرفدارانی که داشتند شصت هزار دلار جمعآوری کردند. این کار آنها باعث شد این روش خلق شود و شرکتها برای تامین سرمایه از آنها الگو بگیرند.
برای تأمین مالی جمعی چهار مدل داریم:
- کمک مالی: افراد در ازای مبلغی که به یک کمپین، شرکت یا فرد پرداخت میکنند هیچ چشمداشتی ندارند. در واقع افرادی که به شما پول میدهند این کار را صرفاً با هدف حمایت از رشد تجارت شما انجام میدهند و انتظاری از شما ندارند.
- وام: توسط بانک تأمین میشود و باید در یک زمان مشخص با بهره، بازپرداخت شود.
- پاداش: استارتاپها غالباً محصولاتشان را پیش فروش میکنند یا پاداشهای دیگری برای ترغیب مردم به تأمین مالی یا برنامه توسعه محصول پیشنهاد میکنند.
شرکتها برای بازاریابی و ارزیابی محصولاتشان از این روش آسان میتوانند استفاده کنند.
- سهام: سرمایهگذاران در ازای دریافت سهام (نه پاداش) نسبت به سرمایهگذاری در استارتاپها اقدام میکنند.
حال به بررسی سه نوع دیگر از انواع سرمایه گذاری در استارتاپ ها میپردازیم.
4. تأمین سرمایه از طریق گرفتن وام
یکی از راههای تأمین سرمایه، وام است که به وام راهاندازی کسبوکارهای کوچک معروف است و انواع مختلفی دارد که در ادامه برای شما معرفی خواهم کرد.
در نظر داشته باشید از آنجایی که استارتاپها در ابتدای کار تنها یک ایده هستند و در مورد موفقیت یا عدم موفقیت آنها به طور قطع نمیتوان نظر داد، بنابراین در مراحل اولیه از گرفتن وام پرهیز کنید چرا که اگر در مراحل اولیه با شکست مواجه شوید، در پس دادن وام دچار مشکل خواهید شد.
انواع وام:
- وام SBA: این وام را به پشتوانهی اداره کسبوکارهای کوچک (SBA: Small Business Administration) میدهند.
- کارتهای انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک اعتباری: در کشورهای دیگر میتواند یک گزینه عالی برای تأمین سرمایه استارتاپ باشد. اگر بتوانید هر ماه قسط آن را پرداخت کنید و یا اینکه تا پایان سال آن را تسویه کنید (منظور از پایان سال زمانی است که نرخ بهره اکثر کارتهای اعتباری شروع میشود) وام رایگانی دریافت کردهاید، یعنی وام بدون بهره بوده است.
- وامهای کوتاهمدت: همانطور که از اسمش پیداست باید در طی مدت زمان کوتاهی بازگردانده شوند و بیشتر برای شرایط اضطراری که به پول نیاز دارید مناسب هستند.
5. شرکتهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر (VC)
این شرکتها پول قرض نمیدهند، بلکه سرمایهگذاری میکنند و در واقع سهام شرکت را میخرند. این را هم اضافه کنم که شرکتهای مخاطرهپذیر علاوه بر سرمایه، تجارب مدیریتیشان را نیز در اختیار استارتاپ قرار میدهند.
نام تعدادی از شرکتهای مخاطرهپذیر در ایران:
- سرآوا: سرمایهگذار دیجی کالا، ای نتورک، کافه بازار و آواتک
- آرمانی: سرمایهگذاری خطرپذیر بر روی شرکتهای دانشبنیان
- شناسا: بازوی سرمایهگذاری خطرپذیر بانک پاسارگاد
- لوتوس: سرمایهگذاری خطرپذیر متمرکز بر حوزههای سلامت، بیوتکنولوژی و فناوری مالی
- شریف وی سی: صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر وابسته به دانشگاه صنعتی شریف
6. شبکههای سرمایهگذاری فرشته (Angel Investor)
یکی از مهمترین منابع سرمایهگذاری برای استارتاپها، سرمایهگذاری فرشته است.
در این نوع سرمایهگذاری، شخص از سرمایه خود برای سرمایهگذاری استفاده میکند، این درحالی است که شرکتهای مخاطرهپذیر از سرمایه مردم استفاده میکنند. از این نوع سرمایهگذاران میتوانید در مراحل اولیه شروع کارتان بهره ببرید.
خوبی که سرمایهگذاران فرشته نسبت به مخاطرهپذیر دارند این است که چون سرمایهگذار فرشته از پول شخصی خود برای سرمایهگذاری استفاده میکند پس تصمیمات برای سرمایهگذاری را هم خودش میگیرد اما شرکت مخاطرهپذیر باید منفعت شرکت و سرمایهگذاران شرکت را نیز در نظر بگیرد و بعد در استارتاپ سرمایهگذاری کند.
تا اینجا انواع سرمایهگذاری در استارت آپ ها را بررسی کردیم، اگر تصمیم به سرمایهگذاری در راه انداری یک استارتاپ دارید بهتر است با مدلهای سرمایهگذاری هم آشنا شوید.
انواع مدل های سرمایهگذاری
در این قسمت قصد دارم چهار تا از مهمترین مدلهای سرمایهگذاری را به شما معرفی کنم تا اگر میخواهید به عنوان سرمایهگذار وارد یک استارتاپ شوید، بتوانید با توجه به توضیحات تصمیم بگیرید که کدام مدل را میخواهید انتخاب کنید.
این دستهبندیها براساس دانش و اطلاعات سرمایهگذار و مدت زمان سرمایهگذاری است.
1. سرمایه گذاری مستقیم
در این مدل، فرد خودش به شخصه مدیریت سرمایهگذاری را برعهده میگیرد به همین خاطر به آن سرمایهگذاری مستقیم میگویند.
در این مدل از سرمایهگذاری اگر فرد در حوزهای که قصد سرمایهگذاری دارد دانش و اطلاعات کافی نداشته باشد و بدون تجربه وارد این کار شود ریسک بالایی دارد و ممکن است سودی که مورد انتظار است را نتواند بدست بیاورد.
به شما پیشنهاد میکنم در صورتی که دانش و تجربه کافی ندارید، از روش غیرمستقیم سرمایهگذاری استفاده کنید، چرا که ریسک آن کمتر است.
مثالهایی از این مدل، سرمایهگذاری در بازارهای طلا، ارز و مسکن است.
2. سرمایهگذاری غیرمستقیم
در این نوع سرمایهگذاری شما سرمایهتان را به یک شخص میدهید و در نهایت سودی دریافت میکنید. در این مدل ریسک کمتر است اما در مقابل سوددهی نیز کمتر است.
3. سرمایهگذاری کوتاهمدت
در صورتی که تمایل دارید یک سال یا کمتر سرمایهگذاری کنید و به سود مورد نظرتان برسید، به این سرمایهگذاری کوتاهمدت گویند که البته پرریسک است.
4. سرمایهگذاری بلندمدت
در این روش مدت زمان سرمایهگذاری بیشتر از سرمایهگذاری کوتاهمدت است. این روش ریسک کمتری دارد و سود آن هم مسلماً بیشتر است.
سرمایهگذاری در استارتاپ های ایرانی
همانطور که میدانید در ایران نیز استارتاپهایی داریم که در دهه اخیر خیلی موفق عمل کردهاند که تعدادی از آنها عبارتند از:
- سایت آپارات: این سایت در سال 1389 توسط گروه صبا ایده طراحی و تولید شده است. از آنجایی که یوتیوب در ایران فیلتر شده بود، توانست جایگزین خوبی برای آن شود. این سایت توانسته رتبه دوم الکسا در ایران و رتبه 49 جهان را کسب کند.
- دیجی کالا: دیجی کالا در سال 1385 با سرمایه شخصی 20 میلیون تومانی حمید و سعید محمدی پایهگذاری شده است. بزرگترین فروشگاه آنلاین در ایران است که بیش از 4، 5 میلیون بازدیدکننده در روز دارد و یکی از پرمخاطبترین خردهفروشیهای آنلاین در خاورمیانه است.
- علی بابا: سایت علی بابا از سال 1393 شروع به کار کرده و توانسته اعتماد مردم را به خود جلب کند و مطمئنترین سایت خرید اینترنتی بلیط هواپیما، اتوبوس و قطار در کشور شود.
- سفرمارکت: شرکت ایرسا این سایت را راهاندازی کرده است که سایتی برای خرید اینترنتی بلیط و انواع تورها است و به نوعی با علی بابا به رقابت برخاسته است.
- اسنپ: اولین استارت آپ ایرانی در زمینهی حملونقل است که شهرام شاهکار در سال 1393 آن را تأسیس کرد.
ایدهی آن را از Uber (بزرگترین شرکت تاکسیرانی دنیا) گرفتهاند. افرادی که میخواهند به عنوان تاکسی فعالیت داشته باشند میتوانند با استفاده از اپلیکیشن اسنپ اقدام به ثبتنام کرده و با این شرکت همکاری کنند.
کسب تجربه از بنیانگذاران استارتاپها
تا به اینجا پنج تا از موفقترین استارتاپهای ایرانی که نام آنها را شنیدهاید معرفی کردم. اگر دوست دارید با راز موفقیت آنها آشنا شوید و بدانید چگونه سرمایه مورد نیاز خود را تأمین کردهاند، چه منبعی بهتر از پادکست کارنکن که به طور مستقیم با برخی از بنیانگذاران آنها گفتگو کرده است.
موفقیتی که شما از این شرکتها میبینید یک شبه به دست نیامده است، بلکه با تلاش و پشتکار بسیار به این مرحله رسیدهاند.
پس اگر شما هم قصد راهاندازی استارتآپ دارید و یا اینکه به تازگی استارتاپتان را شروع کردهاید، این را بدانید که با تلاش و پشتکار موفقیت از آن شما خواهد شد و میتوانید یک استارتاپ موفق داشته باشید.
در این نوشته به طور کامل با انواع سرمایهگذاری در استارتاپ ها و انواع مدل های سرمایهگذاری آشنا شدید. اگر قصد راهاندازی استارتاپ دارید و یا اینکه میخواهید سرمایهگذاری کنید، به اطلاعات دیگری هم نیاز دارید.
مطالب مرتبط با استارتاپ ها
اگر میخواهید بدانید که یک استارتاپ چه تفاوتی با شرکت دانش بنیان دارد، سری به مطلب زیر بزنید:
یکی از مراحل مهم راهاندازی استارتاپ، انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک ثبت آن است، با خواندن مطلب زیر، مراحل ثبت استارتاپ را بشناسید:
حتماً میدانید که اداره استارتاپ، یک کار تیمی است اگر میخواهید تیم استارتاپیتان را تشکیل دهید ابتدا مطلب زیر را بخوانید و بعد شروع به تیمسازی کنید:
اگر علاقمند به فعالیت هستید اما هنوز نمیدانید چه استارتاپی راه بیاندازید، خوب است بدانید امروزه استارتآپهای حوزهی گردشگری و محیط زیست بسیار مطرح و ترند هستند، برای ایده گرفتن، این دو مطلب را از دست ندهید:
در این مطلب سعی کردم انواع سرمایه گذاری در استارتاپ ها را به طور کامل برایتان بگویم، در صورتی که از این روشها استفاده کردهاید خوشحال میشوم تجربیاتتان را در قسمت کامنتها برای ما بنویسید.
عوامل مؤثر بر سرمايه گذاری در بورس اوراق بهادار تهران
بورس اوراق بهادار به عنوان یک بازار متشکل و رسمی، مهمترین عامل جذب و سامان دادن صحیح منابع مالی سرگردان است و با جمع آوری نقدینگی جامعه و فروش سهام شرکتها، ضمن به حرکت در آوردن چرخ های اقتصاد جامعه از طریق تامین سرمایههای مورد نیاز پروژهها، کاهش دخالت دولت در اقتصاد و نیز افزایش درآمدهای مالیاتی، منافع اقتصادی چشمگیری به ارمغان میآورد و در کنار آن، اثرات تورمی ناشی از وجود نقدینگی در جامعه را نیز از بین میبرد.
انواع بازارهای مالی
انواع مختلفی از بازارهای مالی، با تنوعی از سرمایهگذاریها و مشارکت کنندگان وجود دارد؛ که عبارتند از:
- بازار پول و سرمایه
- بازار اولیه و ثانویه
- بازار بورس
- بازار خارج از بورس
1- تحلیل بنیادی: در تحلیل بنیادی کوشش میشود تا از طریق بررسی وضعیت اقتصادی کلان، صنایع خاص و اوضاع خاص شرکتها ارزش ذاتی هرسهم از شرکتها تعیین شود و از طریق مقایسه آنها با قیمت فعلی، نسبت به ورود و خروج از هر سهم تصمیم گیری شود. این نوع تحلیل شامل بررسی عواملی است نظیر وضعیت اقتصاد جهانی، اوضاع سیاسی، بودجه سالانه کشور، وضعیت عرضه و تقاضا در بازارهای مربوط به این صنعت، سهم بازار، قدرت رقابت، داراییهای شرکت، درآمد شرکت، دیون و بدهیها، مدیران و دست اندرکاران شرکت و نخستین مسئلهای که هر سرمایهگذار در تحلیل بنیادی باید انجام دهد انتخاب صنعت است.
2- تحلیل تکنیکی: تحلیل تکنیکال پیشبینی تغییرات آینده قیمت سهام بر اساس رویدادهای گذشته است. فلسفه تحلیل تکنیکی بر سه پایه استوار است:
الف) قیمت سهم نشان دهنده تمام پتانسیلهای مهم است.
ب) گذشته چراغ راه آینده است
ج) تاریخ تکرار میشود
مهمترین ابزار در تحلیل تکنیکال نمودارهای قیمت هستند.
عوامل موثر بر تغییرات قیمت سهام
ارزش ویژه موسسات مختلف بایکدیگر فرق میکند، زیرا میزان قابلیت فروش و ریسک آنها متفاوت است. حتی قیمت بازار سهام یک موسسه نیز در طول زمان تغییر میکند.
عوامل موثر بر تغییرات قیمت سهام عبارتند از:
1- بودجه شرکت و پیش بینی سود هر سهم
2- تغییرات قیمت سهام در سالیان گذشته و میزان تولید و فروش یکسان
3- وضعیت خاص صنعت
4- سیاستهای پولی و مالی کشور
5- تقسیم سود سهام
6- طرحهای توسعه و افزایش سرمایه
7- ترکیب داراییها و سرمایهگذاریها
8- اعتبار و سابقه شرکت
9- بدهیهای احتمالی
10- اطلاعات درونی شرکت و شایعات
11- نسبت قیمت به درآمد هر سهم
12- عرضه و تقاضای سهام
نکات و عوامل مهم در انتخاب اوراق بهادر
برخی نکات که میتوانند در انتخاب یک ورقه سهم از میان اوراق سهام موجود موثر باشند، به قرار زیراست. البته این نکات جنبه عام دارند، بنابراین ممکن است درجه اهمیت آنها با توجه به نظرگاهها و خط مشی سرمایهگذاران فرق کند.
- قابلیت نقدینگی
- تعدادسهام در دست عموم
- ترکیب سهامداران
- سودآوری
- ثبات نسبی سودآوری
- نسبت سود تقسیمی هر سهم
- ارزش ویژه هر سهم
- بافت مالی شرکت
- مهلت و تاریخ پرداخت سود سهام
- انتشار مستمر اطلاعات و اخبار نسبی
- عمر شرکت و میزان استهلاک ماشین آلات
- نوع شرکت و صنعت مربوطه
- تصمیمات کلان اقتصادی و عوامل سیاسی و اجتماعی
معمولاََ ریسک را مفهومی منفی قلمداد میکنیم یعنی چیزی که باید از آن اجتناب کردیا تهدیدی که امیدواریم تحقق پیدا نکند، اما در دنیای سرمایهگذاری، ریسک جزئی لاینفک از فعالیت در بازار مالی است و برای کسب سود به وجود آن احتیاج داریم. درک ریسک یکی از مهمترین بخشهای آموزش مالی است. سرمایهگذاران چه مطلع باشند چه نباشند، ریسک در سرمایهگذارهایشان به درجات مختلف وجود دارد.
عوامل موثر بر رفتار سرمایهگذاران و تصمیمات آنها در بورس اوراق بهادر:
1- عوامل سیاسی کشور:
عامل سیاسی اهمیت بسیار زیادی برای سرمایهگذاران دارد. این عامل بالاخص در کشورهای جهان سوم اهمیت تعیین کنندهای را نزد سرمایهگذاران دارا میباشد. چرا که در این کشورها سرعت تغییرات قانون و مقررات بسیار بالاست. در واقع میتوان گفت ثبات سیاسی باعث تدوام میشود.زمانی که اوضاع سیاسی اثرات منفی برروی بازار بورس دارد، معمولاََ بیشترین تاثیر را بر سهامی میگذارد که ارزش ذاتی کمتری دارند، بنابراین چنانچه سرمایهگذاران دید دراز مدتی در سرمایهگذاریهایشان داشته باشند، موجب میشود که سهامی با ارزش ذاتی بالاتر را انتخاب کرده و افت و خیزهای مقطعی آن نگرانی کمتری برای آنان به همراه داشته باشد.
2- شفاف سازی اطلاعات مالی:
اطلاعات مالی صحیح و شفافی که از سوی شرکتها ارائه میشود، برای سرمایهگذاران از اهمیت بالایی برخوردار است. برخی از شرکتها اطلاعات نادرستی در اختیار سرمایهگذاران قرارداده و موجب گمراهی و انتخاب نادرست آنان میشوند.
بطور کلی طبق نتایج، میتوان گفت که سرمایهگذاران تمایل به خرید سهام شرکتهایی دارند که اطلاعات مالی دقیق و صحیح تری نسبت به سایرین اعلامکردهاند.
هر شرکتی در فضای صنعتی خاصی مشغول به کار است. با آنها رشد میکند، توسعه مییابد و سرانجام افول خواهد کرد. بررسی نوع و وضعیت خاص هر صنعت در قیمت سهام شرکتهای زیر مجموعه آن صنعت و در نتیجه در تصمیم گیری سرمایهگذاران جهت خرید یا فروش سهام موثر است. وجود بحران در یک صنعت در اثر عوامل مختلفی همچون واردات، کاهش تقاضا و غیره میتواند شرکتهای موفق را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
4- حجم معاملات یک سهم:
هرچه حجم معملات سهام بیشتر باشد، قیمتها به صورت منصفانه و معقول تر درآمده و در واقع میتوان گفت بازار به کارایی نزدیکتر میشود و این امر کمک بهتری به تصمیمگیری سرمایهگذاران میکند. با توجه به نتایج، بیش از 70 درصد از سرمایهگذاران تمایل به خرید سهامی دارند که حجم معاملات آن در سطح بالا باشد.
اگر P/Eشرکتی بالاتر از میانگین بازار یا صنعت باشد بدین معنی است که بازار در ماهها یا سالهای آینده انتظارات بزرگی از سهم این شرکت دارد. شرکتی با P/Eبالا باید سودهای فزاینده ایجاد کند، در غیر این صورت قیمت سهمش سقوط حواهد کرد.
6- نوع مالکیت شرکتها:
مالکیت شرکتهای پذیرفته شده در بورس به صورت شرکتهای خصوصی، دولتی و یا مشترک میباشد. با توجه به نظر سرمایهگذاران، اکثر سهامداران تمایل به سرمایهگذاری و خرید سهام شرکتهای خصوصی را دارند.
7- پیش بینی درآمد هرسهم(EPS):
EPSیکی از نسبتهای مالی است که سرمایهگذاران در هنگام خرید سهام باید به آن توجه کنند. انواع مختلفی از EPS مورد استفاده قرارمیگیرد و لازم است سرمایهگذاران اولاََ بدانند کهEPS چه چیزی را منعکس میکند و ثانیاََ تعیین نمایند که آیاEPSبازتاب معتبری از سود شرکت دارد یا خیر. به عنوان مثال ممکن است تفاوت شگرفی در EPS اعلامی توسط شرکت با آنچه در صورتهای مالی و روزنامهها گزارش میشود وجود داشته باشد.
روند تغییرات EPS یک شرکت به شکل معنا داری میتواند اطلاعات مفیدی را درباره روند قیمت سهم به سرمایهگذاران بدهد، البته باید توجه داشت که تغییرات EPS با در نظر گرفتن احتمالی تغییرات سرمایه شرکت بررسی شود. در حالی که بررسی روند EPS یک شرکت بیانگر ثبات آن و یا ناچیز بودن دامنه نوسانات آن باشد میتوان ثبات قیمت سهم را نیز محتمل دانست.
ریسک جزئی لاینفک از فعالیت در بازارمالی است و برای کسب سود به وجود آن احتیاج داریم. سرمایهگذاران چه مطلع باشند چه نباشند، ریسک در سرمایهگذاریهایشان به درجات مختلف وجود دارد و اهمیت آن برای سهامداران مختلف، متفاوت است. سرمایهگذاران در هنگام خرید یا فروش سهام، باید سعی کنند با تجزیه و تحلیلهای مناسب، تاثیر ریسک را کمتر کنند.
نقش مدیریت شرکت از عوامل مهمی است که در بسیاری از زمینهها تاثیرگذار است. سیاست تقسم سود، کارایی شرکت، اطلاع رسانی صحیح و به موقع و بسیاری از عوامل دیگر، همگی تحت الشعاع مدریت شرکت قرارمیگیرند. همچنین ثبات مدیریت نشان دهنده موفقیت شرکتهاست.
11- سود نقدی هر سهم(DPS):
میتوان گفت در شرایط تساوی سایر عوامل، شرکتهایی که نسبت سود تقسیمی بالاتری دارند نسبت به سایر شرکتها از موقعیت بهتری برخوردارند. البته این نسبت نباید در کوتاه مدت مورد توجه قرار گیرد. سودهای تقسیم نشده که در شرکت باقی میماند، مهمترین منبع تامین وجوه برای افزایش رشد شرکت محسوب میشود،
12- نوسانات قیمت سهام:
در واقع این عامل برای سرمایهگذاران اهمیتی در حد متوسط دارد. وقتی که سرمایهگذاران حاضر باشند سهامی را بخرند که قیمت آن انواع سرمایه گذاران از نظر قبول ریسک دارای نوسان باشد، میتوان گفت که آنان ریسک پذیرند.
13- تاخیر در پرداخت سود نقدی:
اغلب شرکتها به تعهدات خود درباره زمان پرداخت سود نقدی عمل نکرده و معمولاََ این سود با تاخیر پرداخت میشود. هرچه سود، نقدیتر پرداخت شود، برای سهامداران مفیدتر است، چرا که مشمول تورم و کاهش ارزش پول نشده و سهامدار میتواند وجوه خود را مجدداََ سرمایهگذاری کند.
14- افزایش سرمایه توسط شرکتها:
هر شرکت به منظور اجرای برنامههای طرح و توسعه و بر اساس شرایط موجود میتواند افزایش سرمایه بدهد و بر اساس میزان درصد افزایش سرمایه، تعداد سهام شرکت و دارندگان سهام نیز افزایش مییابد.
15- نرخ بهره و سود بانکی:
تغییر در نرخ بهره، تغییر در بازدهی اوراق بهادر را به دنبال خواهد داشت، این تغییرات معمولاََ در جهت عکس یکدیگر قراردارند، به این معنی که در شرایط ثابت، بهای اوراق بهادر در خلاف جهت نرخ بهره حرکت میکند و هرچه نرخ بهره افزایش یابد موجب کاهش بهای اوراق بهادر میگردد.
نرخ بازده مورد انتظار سهامداران نیز متاثر از نرخ تورم است، هرچه نرخ تورم افزایش یابد، نرخ بازده مورد انتظار نیز افزایش خواهد یافت، زیرا با افزایش تورم و کاهش ارزش پول، سرمایهگذاران توقع بیشتری از سود سرمایهگذاری دارند.
در نهایت یادآوری میشود برای اینکه سرمایهگذاران بتوانند تصمیم گیری درست و منطقی داشته باشند، باید در زمان تصمیم گیری همه عوامل را مد نظر داشته و طبق شرایط مختلف، انتخاب صحیح و آگاهانهای را انجام دهند و از تصمیمگیریهای احساسی و بدون بررسیهای دقیق پرهیز نمایند.
دیدگاه شما