نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه


مزایا و معایب تحلیل تکنیکال چیست؟

مزایا و معایب تحلیل تکنیکال

از زمان ظهور بازارهای مالی تاکنون، سرمایه‌گذاران همواره سعی داشته‌اند؛ به واسطه روش‌های مختلف آینده این بازارها را پیش‌بینی کنند. بدین منظور عده‌ای از آن‌ها، به استفاده از گذشته قیمت برای پیش‌بینی وضعیت آتی دارایی‌ها روی آوردند؛ که بعدها به «تحلیل تکنیکال یا نموداری» شهرت یافت. به بیان ساده، تحلیل تکنیکال شامل بررسی تمام داده‌های مرتبط با قیمت در گذشته، به منظور درک رفتار قیمتی معمول یک دارایی و پیش‌بینی آینده آن است. این روش تحلیل بازار، به مرور زمان طرف‌داران بسیاری پیدا کرد و در حال حاضر بر کسی پوشیده نیست، که حداقل جزئی از استراتژی معاملاتی اکثر فعالان بازار مالی، شامل تحلیل تکنیکال می‌باشد. هم‌چنین با پژوهش‌های بسیاری که طی چند دهه اخیر انجام شده، تحلیل نموداری بسیار گسترش یافته و امروزه دربرگیرنده روش‌های مختلفی نظیر الیوت، فیبوناچی، چنگال اندروز و… است.

۳ اصل اساسی تحلیل تکنیکال

طبق منابع تاریخی، پیدایش تحلیل نموداری به قرن نوزدهم نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه و نظریه‌های “چارلز داو” باز می‌گردد و به همین جهت، وی را پدر تحلیل تکنیکال می‌شناسند. به طور کلی، تحلیل تکنیکال بر سه اصل اساسی ذکر شده در نظریه داو، استوار است.

۱- همه چیز در قیمت خلاصه شده است

به موجب این قاعده، برای تحلیل بازار باید صرفاً قیمت را مورد بررسی قرار دهید؛ زیرا قیمت نهایی مورد توافق میان معامله‌گران، از تمامی مؤلفه‌های اقتصادی، سیاسی و… تأثیر پذیرفته و تحلیل آن به مثابه بررسی تمام عوامل بنیادی مرتبط خواهد بود!

۲- تحرکات قیمتی، روند مشخصی دارند

این اصل را می‌توان استعاره‌ای از قانون اول نیوتن در تحلیل تکنیکال دانست. در واقع داو معتقد بود؛ قیمت به روند نزولی یا صعودی خود ادامه می‌دهد، مگر این‌که سایر عوامل بیرونی منجر به تغییر جهت بازار شوند.

۳- تاریخ قابل تکرار است

استفاده از روانشناسی جمعی انسان‌ها، یکی از تئوری‌های اصلی در تحلیل نموداری است. در واقع این احتمال وجود دارد؛ که افراد در صورت وقوع شرایط مشابه، بر اساس ادراک و داده‌های ذهنی قبلی خود واکنش قابل پیش‌بینی و مشترکی از خود نشان دهند.

تحلیل تکنیکال در برابر بنیادی

مزایا و معایب تحلیل تکنیکال

دو روش اصلی تحلیل بازار بورس و سایر بازارهای موازی، تحلیل تکنیکال و بنیادی می‌باشند. در فضای تحلیلی حاکم بر بازارهای مالی، همواره این دو روش در مقابل یکدیگر بوده و طرفداران آن‌ها هر کدام سعی در اثبات کارایی روش مورد علاقه خود و برتری آن نسبت به سایرین داشته‌اند. تحلیل بنیادی به معنی تعیین ارزش واقعی یا اصطلاحاً ذاتی یک دارایی، بر اساس مؤلفه‌ها و شاخص‌های مالی، اقتصادی و… می‌باشد. پیروان تحلیل بنیادی تأکید دارند، که به دلایلی نظیر ارزش‌گذاری ذاتی دارایی‌ها بر اساس داده‌های واقعی آماری، تخصص مالی تحلیل‌گران و صرف زمان بیشتر برای بررسی وضعیت کلی دارایی، نتایج این روش از اعتبار بیشتری برخوردارند! اما واقعیت این است؛ که تاکنون هیچ تحقیق جامعی عدم کارایی یا برتری هیچ‌کدام از این روش‌ها را اثبات ننموده است؛ در واقع هیچ‌کدام عملکرد ۱۰۰ درصدی ندارند! کارایی این روش‌ها، بیشتر به نحوه استفاده، تجارب اشخاص و فاکتورهایی هم‌چون استراتژی معاملاتی، مدیریت سرمایه و… بستگی دارد. امروزه برخی از تحلیل‌گران به منظور بهره‌مندی هم‌زمان از مزایای تحلیل بنیادی و تکنیکال، با یک روش ترکیبی تحت عنوان «تکنوفاندامنتال» کار می‌کنند؛ که به دلیل بررسی عوامل مرتبط با هر دو روش، دیدگاه جامع‌تری به آن‌ها ارائه می‌دهد.

مزایای تحلیل تکنیکال

  • یادگیری آسان: از ویژگی‌های غیرقابل انکار تحلیل نموداری، گستردگی ابزار و شیوه‌های تحلیل بازار است. یادگیری و فهم اغلب مفاهیم تکنیکالی ساده‌ بوده و اکثر افراد در مدت کوتاهی می‌توانند؛ نحوه استفاده از این ابزار را فراگیرند. در حال حاضر منابع آموزشی چاپی و آنلاین فراوانی نیز در این زمینه وجود دارند.
  • انعطاف‌پذیری بالا: با استفاده از اصول روش تکنیکال می‌توان، نمودار قیمت هر دارایی را تجزیه و تحلیل نمود. در این زمینه، تقریباً هیچ محدودیتی نداریم؛ فقط باید با توجه به شرایط هر نماد، از ابزار و روش متناسب با آن استفاده کرد. از دیگر قابلیت‌های این روش، امکان تحلیل و معامله‌گری در دوره‌های زمانی مختلف نمودار شامل کوتاه‌ (دقیقه‌ای و ساعتی)، میان(روزانه) و بلندمدت(هفتگی و ماهانه) می‌باشد.
  • سرعت فرآیند تحلیل: استفاده از فناوری‌های نوین در بستر بازارهای مالی سبب شده است؛ به دلایلی نظیر اخبار و شایعات، نوسانات قیمتی بعضا‌ً شدیدی طی یک لحظه ایجاد شوند. از همین روی، امکان واکنش به موقع برای معامله‌گران یک مزیت محسوب می‌شود. تحلیل وضعیت نمودار قیمت دارایی‌ها عموماٌ بسیار وقت‌گیر و پیچیده نبوده و افرادی که از تسلط نسبی در این زمینه برخوردار باشند؛ با صرف مدت زمان مشخصی در طول روز، امکان تحلی و بررسی نمودارهای مختلف را خواهند داشت.
  • نقاط ورود و خروج دقیق: یکی از دلایل اصلی استفاده از تحلیل تکنیکال و به طور کلی استراتژی معاملاتی، تعیین نقاط ورود و خروج در بازار سرمایه است. در واقع شما با استفاده از ابزاری نظیر اندیکاتورها، سطوح فیبوناچی و… امکان تعیین دقیق شرایط خرید و فروش دارایی‌های مختلف را خواهید داشت. بدین ترتیب تا حد زیادی، از سردرگمی معامله‌گران جلوگیری می‌شود.
  • استراتژی معاملاتی دقیق و خودکار: معاملات خودکار یا الگوریتمیک تریدینگ، امروزه یکی از مهم‌ترین مباحث پیرامون بازارهای مالی است. روش‌های تکنیکالی به دلیل وجود پارامترهای مشخص واکثراً محاسباتی، در بستر زبان‌های برنامه‌نویسی مختلف قابلیت پیاده‌سازی دارند. در واقع اگر به جزئیات ربات‌های معامله‌گر توجه کنیم، بیشتر آن‌ها بر مبنای تحلیل نموداری تدوین و توسعه یافته‌اند.

معایب تحلیل تکنیکال

  • تأثیرگذاری تعصبات شخصی: برخی مواقع ممکن است؛ فرد به دلایلی چون تجربیات قبلی یا شایعات، دیدگاه افراطی مثبت یا منفی نسبت به وضعیت یک دارایی پیدا کند. در چنین شرایطی، تحلیل‌گر صرفاً نشانه‌های همسو با تعصبات خود را در نظر گرفته و متعاقباً خروجی این تحلیل، نتایج غیرمنطقی در بر دارد.
  • تفاسیر مختلف: یکی از مهم‌ترین انتقادات نسبت به تحلیل نموداری، وجود تفاسیر مختلف از ابزار مشابه و داده‌های یکسان است. به طور مثال، یک اندیکاتور در منطقه اشباع فروش قرار داشته و معامله‌گر «الف» بر اساس وقوع یک نشانه صعودی اقدام به خرید نماید؛ اما در همین ناحیه شخص «ب»، با مشاهده واگرایی منفی در نمودار قیمت و اندیکاتور، انتظار سقوط بیشتر قیمت را خواهد داشت!
  • سیگنال‌های معاملاتی متعدد: اگر معامله‌گر تکنیکالی بلندمدتی نباشید، احتمالاً سیگنال‌های معاملاتی بسیاری را در طول روز یا هفته مشاهده خواهید نمود؛ که ممکن است همه آن‌ها مناسب سرمایه‌گذاری نبوده و موجب زیان و یا سردرگمی شما شوند. تشخیص موقعیت معاملاتی بهینه در بسیاری از اوقات، کار مشکلی می‌باشد.
  • عدم تعیین ارزش ذاتی: قرار داشتن قیمت در بهترین نواحی بر اساس تحلیل نموداری، الزامی بر ارزندگی ذاتی آن نخواهد بود! در واقع ممکن است، ارزش بازاری یک سهم در تابلوی قیمت چندین برابر ارزش ذاتی آن باشد؛ که در صورت سقوط بازار، زیان سنگینی متوجه معامله‌گران خواهد شد.
  • عدم امکان استفاده در نمادهای جدید: نمودار قیمت دارایی‌هایی نظیر سهام عرضه اولیه، به دلیل جدیدالورود بودن در بازار سرمایه، از داده‌های کافی برخوردار نیست و به عبارتی هنوز نموداری برای آن‌ها تشکیل نشده است! پر واضح است، که در چنین شرایطی نمی‌توان از روش‌های تکنیکالی استفاده نمود؛ زیرا همان‌طور که اشاره نمودیم، این روش مبتنی بر تحلیل گذشته قیمت می‌باشد.

کلام پایانی

هدف از ارائه این مطلب، بیان خلاصه‌ای از تمام زوایای تحلیل تکنیکال است؛ تا معامله‌گران نسبت به این روش تحلیل بازارهای مالی، دیدگاه عمیق‌تری داشته و از معایب و مزایای آن مطلع شوند. لازم به ذکر است، که مطالب یاد شده به هیچ عنوان به معنی تأیید یا رد روش تحلیل نموداری نمی‌باشد. همواره باید توجه داشتیم، که تمامی روش‌های تحلیل از جمله تکنیکال، دارای نقاط قوت و ضعف متعددی خواهند بود.

آموزش تحلیل تکنیکال با ویدئوهای تجارت آفرین

آموزش تحلیل تکنیکال با ویدئوهای تجارت آفرین

اگر از جمله افرادی هستید که می‌خواهید از معاملات روزانه درآمد داشته باشید دانش تحلیل تکنیکال اولین ابزار مورد نیاز شما برای موفقیت است.

تحلیل تکنیکال یک مهارت معاملاتی برای ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها و شناسایی فرصت‌ها است. همچنین این ابزار برای شناسایی روند قیمت و الگوهای مشاهده شده در نمودارها نیز به کار می‌رود. لذا قبل از شروع معاملات بورس یا ورود به فارکس با این نوع تحلیل آشنا شوید.

تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که فعالیت‌های معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک دارایی در گذشته می‌تواند شاخص‌های ارزشمندی از حرکات آتی قیمت آن دارایی باشد.

مهمترین ابزار برای تحلیل تکنیکال کندل استیک یا نمودار شمعی است. با استفاده از کندل ها می‌توان یک نمودار را ترسیم کرد و بر اساس شکل گیری آنها به تجزیه و تحلیل بازار پرداخت.

آموزش تحلیل تکنیکال

برای یک تحلیل فنی شما نیاز به اندیکاتورها، اسیلاتورها ، الگوها و غیره خواهید داشت که می‌توانید تمام این موارد را در بخش آموزش رایگان فارکس در سایت تجارت آفرین بیامورید .

از اندیکاتورها اغلب برای تولید سیگنال‌های معاملاتی استفاده می‌شود. همچنین می‌توانند به بهبود ارزیابی قدرت یا ضعف احتمالی یک دارایی نیز کمک کنند.

تحلیل تکنیکالی را که ما امروز می‌شناسیم اولین بار توسط آقای چارلز داو و به عنوان نظریه داو در اواخر دهه ۱۸۰۰ معرفی شد. چندین محقق بزرگ از جمله ویلیام پی همیلتون، رابرت ریا، ادسون گولد و جان مگی به مفاهیم نظریه داو کمک کردند تا در نهایت به شکل گیری تحلیل تکنیکال امروزی رسیده‌ایم.

روش‌های تحلیل بازار

دو روش اصلی برای تجزیه و تحلیل بازارهای مالی و تصمیم گیری سرمایه گذاری وجود دارد: تحلیل بنیادی یا فاندامنتال و تحلیل فنی یا تکنیکال. تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی یک شرکت برای تعیین ارزش منصفانه یک کسب و کار است، در حالی که تحلیل تکنیکال فرض می‌کند که قیمت دارایی از قبل منعکس کننده تمام اطلاعات در دسترس عموم است و در عوض بر تجزیه و تحلیل آماری حرکات قیمت تمرکز نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه می‌کند.

تحلیل تکنیکال تلاش می‌کند تا با جستجوی الگوها و روندها به جای تحلیل ویژگی‌های اساسی یک دارایی، احساسات بازار را در پشت روند قیمت ارزیابی کند.

فرضیه‌های تحلیل تکنیکال

چارلز داو مجموعه‌ای از سرمقاله‌ها را در مورد نظریه تحلیل تکنیکال منتشر کرد. نوشته‌های او شامل دو فرضیه اساسی بود که همچنان چارچوبی را برای معامله براساس تحلیل تکنیکال تشکیل می‌دهند.

بنیانگذاران تحلیل تکنیکال بر این باور بودند که حتی تغییرات تصادفی قیمت در بازار به در الگوها و روندهای قابل شناسایی حرکت می‌کند که در طول زمان تمایل به تکرار دارند.

آموزش تحلیل تکنیکال با ویدئوهای تجارت آفرین

به گزارش تجارت آفرین امروزه حوزه تحلیل تکنیکال بر اساس نظریه داو استوار است. تحلیلگران حرفه ای معمولاً سه فرضیه کلی را برای تحلیل تکنیکال می‌پذیرند:

تمام عوامل تأثیر گذار در بازار در قیمت دیده شده است: تحلیلگران فنی بر این باورند که همه چیز از عوامل بنیادی یک شرکت یا دارایی گرفته تا عوامل گسترده بازار و روانشناسی بازار در حال حاضر در قیمت آن دارایی لحاظ شده است. این دیدگاه با فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) که نتیجه‌گیری مشابهی را در مورد قیمت‌ها دارد، مطابقت می‌کند.

حرکت قیمت در روندها: تحلیلگران تکنیکال انتظار دارند که قیمت‌ها، حتی در حرکات تصادفی بازار، بدون توجه به بازه زمانی مشاهده شده، روندی مشخص را نشان دهند. به عبارت دیگر، احتمال ادامه روند گذشته قیمت یک دارایی یا جفت ارز بیشتر از حرکت نامنظم آن است. بیشتر استراتژی‌های معاملاتی تکنیکال بر این فرض استوار است.

تاریخ تمایل به تکرار دارد: تحلیلگران تکنیکال معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده می‌شود که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان قابل پیش بینی است. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل این احساسات و حرکات بعدی بازار برای درک روندها استفاده می‌کند. در حالی که بسیاری از اشکال تحلیل تکنیکال برای بیش از ۱۰۰ سال مورد استفاده قرار گرفته‌اند، هنوز هم اعتقاد بر این است که آنها مرتبط هستند زیرا الگوهایی را در حرکت قیمت نشان می‌دهند که اغلب خود را تکرار می‌کنند.

برای آشنایی با مفهوم تحلیل تکنیکال، تحلیل تکنیکال یورو، دلار، طلا و غیره به صورت روزانه حتماً به سایت تجارت آفرین رجوع کنید. در بخش تحلیل تکنیکال سایت تجارت آفرین می‌توانید به صورت روزانه با عوامل فنی تأثیر گذار بر روند قیمت‌ها همراه باشید.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال یک رشته تجاری است که برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی بوجود آمده است. برای انجام این کار از تجزیه و تحلیل روند آماری که از فعالیت های تجاری جمع شده است استفاده می شود که از جمله آنها می توان به حرکت و حجم قیمت اشاره کرد.
تحلیلگران بر این باورند: فعالیت معاملاتی که در گذشته انجام شده و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار می توانند شاخص های ارزشمندی برای حرکت های بعدی تعیین قیمت محسوب شوند. دقت کنید تحلیل تکنیکال ممکن است با تحلیل بنیادی، که بیشتر به الگوی قیمت های شرکت یا روند سهام اشاره دارد، تضاد داشته باشد.

درک کامل تحلیل تکنیکال

بر خلاف تحلیل بنیادی، که تلاش می کند ارزش یک اوراق بهادار را بر اساس نتایج آماری تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال برای بررسی و تحلیل قیمت و ظرفیت استفاده می شود و در این زمینه متمرکز است. از ابزارهای تحلیل تکنیکال جهت بررسی دقیق روش‌های بدست آوردن و درخواست برای یک اوراق بهادار براساس تغییرات قیمت، ظرفیت و نوسانات استفاده می شود.
تحلیل تکنیکال اغلب برای تولید سیگنال های ترید کوتاه مدت از ابزارهای مختلفی مانند نمودار استفاده می‌کند، اما همچنین می تواند به بهبود ارزیابی میزان قوت یا ضعف یک مورد تجاری در بازار های تجاری عظیم یا یکی از بخش های آن کمک کند. این اطلاعات به تحلیلگران کمک می کند تا تخمین کلی ارزیابی را به صورت کلی بهبود بخشند.
تحلیل تکنیکال را می توان در هر زمینه مهم و امنیتی با داده های موجود مربوط به ترید استفاده کرد. این شامل سهام، معاملات تجاری آتی، کالاها، درآمد ثابت، ارزها و سایر اوراق بهادار می شود. در این آموزش، ما معمولاً سهام موجود در مثال های خود را تجزیه و تحلیل می کنیم، اما بخاطر داشته باشید که این مفاهیم را می توان در هر نوع مورد تجاری دیگری به کار برد. در واقع، تحلیل تکنیکال در بازار کالاها و فارکس که معامله گران (تریدرها) بر حرکت های کوتاه مدت قیمت تمرکز دارند، بیشتر استفاده می شود و کاربرد دارد.

تحلیل تکنیکال 1

تحلیل تکنیکال اولین بار توسط شخصی به نام چارلز داو و نظریه داو در اواخر دهه ۱۸۰۰ میلادی ارائه شد. چندین محقق برجسته از جمله ویلیام پی. همیلتون، رابرت رئا، ادسون گولد و جان مگی کسانی بودند که به شکل گیری مفاهیم نظریه داو و در نتیجه ارائه تحلیل تکنیکال کمک کردند. اساس آن در دوران مدرن، تحلیل تکنیکال تکامل یافته است که صدها الگو و سیگنال ایجاد شده طی سالها تحقیق را شامل می شود.

تحلیل تکنیکال با این فرض انجام می شود که کمکی برای تحلیل و تشخیص قیمت و روند فعالیت در معاملات تجاری آینده باشد. چرا که معاملات تجاری که در گذشته انجام شده است و تغییرات قیمت یک اوراق بهادار می تواند شاخص های ارزشمندی برای حرکات آتی قیمت و تصمیم های تجاری آینده محسوب شود. این تنها در صورتی است که حرکات و تصمیم ها با قوانین سرمایه گذاری یا معاملات مناسب مرتبط شود. تحلیل گران حرفه‌ای در اکثر مواقع از تحلیل تکنیکال همراه با دیگر روش های تحقیق به این منظور استفاده می کنند. معامله گران خرده فروش ممکن است فقط بر اساس نمودارهای قیمت یک اوراق بهادار و آمار مشابه تصمیم بگیرند، اما تحلیلگران صاحبان سهام به ندرت تحقیقات خود را فقط به تجزیه و تحلیل بنیادی یا تکنیکال محدود می کنند.
در میان تحلیل گران حرفه ای که در حال حاضر وجود دارد، انجمن CMT از بزرگترین مجموعه تحلیلگران خبره یا مجاز است که با استفاده از تحلیل تکنیکال به طور حرفه ای در سراسر جهان فعالیت می کند.

مشخصات تکنیکال انجمن Chartered Market (CMT) را می توان پس از سه سطح آزمون بدست آورد که نگاهی گسترده و عمیق به ابزارهای تحلیل تکنیکال را پوشش می دهد. تقریباً یک سوم دارندگان منشور CMT نیز دارندگان منشور تحلیلگر خبره مالی (CFA) هستند. این نشان می دهد که این دو رشته چقدر یکدیگر را تقویت می کنند و به هم مرتبط هستند.

تحلیل تکنیکال 2

تحلیل تکنیکال سعی دارد حرکت قیمت را در هر نوعی پیش بینی کند. تقریباً هر ابزار قابل معامله ای را که عموماً در معرض نیروهای عرضه و تقاضا قرار دارد از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارز را در فعالیت خود می گنجاند. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه محرک های عرضه و تقاضا می دانند که در حرکت قیمت بازار یک اوراق بهادار منعکس شده است. تحلیل تکنیکال معمولاً برای تغییرات قیمت اعمال می شود، اما برخی از تحلیلگران، اعداد دیگری غیر از قیمت را نظیر حجم معاملات یا سود باز را با این روش دنبال می کنند.

مطالب مرتبط: ترید چیست؟

به صورت کلی صدها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از تحلیل تکنیکال تولید شده است. همچنین تحلیلگران انواع مختلفی از سیستم های معاملاتی را به همین منظور برای پیش بینی معاملات در مورد تغییرات قیمت ایجاد کرده‌اند. برخی از شاخص ها در درجه اول بر شناسایی روند فعلی بازار متمرکز هستند از جمله مناطق پشتیبانی و مقاومت. برخی دیگر بر تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن متمرکز هستند. شاخص های فنی و الگوهای نمودار مورد استفاده را می توان در خط روند، کانال ها، میانگین های متحرک و شاخص های حرکت خلاصه کرد.
در کل تحلیلگران تکنیکال انواع گسترده ای از اندیکاتور ها یا شاخص های زیر را بررسی می کنند:
• روند قیمت
• الگوهای نمودار
• شاخص های اندازه گیری و حرکت نوسانگرها
• میانگین متحرک
• سطح حمایت و مقاومت

تحلیل تکنیکال 3

فرضیات اساسی تحلیل تکنیکال

برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری در این زمینه ها دو روش اصلی وجود دارد: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. تجزیه و تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورتهای مالی یک شرکت برای تعیین ارزش واقعی یک معامله یا تجارت تعریف می‌شود، در حالی که تحلیل تکنیکال قیمت یک اوراق بهادار را توسط تمام اطلاعات قدیمی که در دسترس عموم قرار دارد منعکس می کند و در عوض بر تجزیه و تحلیل آماری حرکت قیمت متمرکز می شود. تحلیل تکنیکال سعی دارد با استفاده از جستجوی الگوها و روندها، نه تجزیه و تحلیل ویژگی های اساسی امنیت، احساسات بازار در پشت روند قیمت را درک کند.
چارلز داو مجموعه ای از سرمقاله ها را منتشر کرده که در مورد تئوری تحلیل تکنیکال در آنها به بحث و گفتگو پرداخته است. نوشته های او شامل دو فرض اساسی است که همچنان به شکل چارچوبی برای تجارت تحلیل تکنیکال باقی مانده است.
۱- بازارها زمانی می توانند کارآمد باشند که مقادیر نشان دهنده عواملی که بر قیمت اوراق بهادار تأثیر می گذارند را نشان دهند.
۲- به نظر می نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه رسد حتی حرکات تصادفی قیمت بازار در الگوها و روندهایی حرکت می کنند که تمایل دارند با گذشت زمان تکرار شوند.

امروزه زیرساخت های تحلیل تکنیکال بر اساس کارهای داو بنا شده است. تحلیل گران حرفه‌ای معمولاً سه فرضیه کلی را برای این رشته می پذیرند:
۱- در بازار برای همه چیز تخفیف وجود دارد: تحلیلگران مربوط به تحلیل تکنیکال بر این باورند که همه چیز، یعنی اصول یک شرکت، عوامل گسترده بازار و روانشناسی بازار از قبل در سهام موجود است. این نقطه نظر با فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) که نتیجه مشابهی راجع به قیمت ها مطرح می کند، سازگار است. تنها چیزی که باقی مانده تجزیه و تحلیل حرکت قیمت است که تحلیلگران فنی آن را محصول عرضه و تقاضای یک سهام خاص در بازار می دانند.
۲- حرکت قیمت در روندها: تحلیلگران فنی انتظار دارند که قیمت ها، حتی در حرکات تصادفی بازار بدون توجه به بازه زمانی مشاهده شده، روندهایی را نشان دهند. به عبارت دیگر قیمت سهام بیش از نشان دادن حرکت نامنظم، احتمالاً به روند گذشته ادامه می دهد. بیشتر استراتژی‌های معاملات فنی بر اساس این فرضیه انجام می شود.

تحلیل تکنیکال 4

۳- تاریخ تمایل به تکرار دارد: تحلیلگران فنی عقیده دارند که تاریخ تمایل به تکرار دارد. ماهیت تکراری حرکت قیمت را اغلب به روانشناسی بازار نسبت می‌دهند؛ بدین صورت که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان قابل پیش بینی خواهد بود. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل این احساسات و از حرکات بعدی بازار برای درک روند استفاده می کند. در حالی که بیش از ۱۰۰ سال از انواع تحلیل تکنیکال به منظور های مختلف استفاده شده است، اما هنوز هم اعتقاد بر این است که همه آنها مهم هستند زیرا الگوهای تکراری حرکات قیمت را نشان می دهند.

تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، بزرگترین منابع فکری برای نزدیک شدن به تحلیل بازارها، محسوب می شوند. هر دو روش برای تحقیق و پیش بینی روند آینده قیمت سهام استفاده می شوند و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایه گذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خود را دارند.
تحلیل بنیادی یکی از روش های ارزیابی اوراق بهادار است که با استفاده از اندازه گیری ارزش ذاتی سهام این کار را انجام می دهد. تحلیلگران بنیادی همه چیز را بررسی می کنند، از اقتصاد کلی و شرایط صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت ها. درآمد، هزینه ها، دارایی ها و بدهی ها از ویژگی های مهم تحلیلگران بنیادی است.
تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی متفاوت است زیرا قیمت و حجم سهام تنها ورودی در تحلیل تکنیکال محسوب می شود. فرض اصلی این است که تمام اصول شناخته شده با توجه به قیمت تعیین می شوند. بنابراین نیازی به توجه دقیق به آنها نخواهد بود. تحلیلگران فنی برای اندازه گیری ارزش ذاتی یک اوراق بهادار کاری را انجام نمی دهند، بلکه در عوض از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده می کنند که نشان می دهد سهام های مربوط به آینده کدامند.

تحلیل تکنیکال 5

محدودیت های تحلیل تکنیکال

برخی از تحلیلگران و محققان دانشگاهی انتظار دارند که EMH به آنها اطلاعات عملی از داده های تاریخی مربوط به قیمت و حجم موجود را نشان دهد. اگرچه با توجه به این استدلال، هیچ یک از مبانی تجارت نباید به صورت عملی وجود داشته باشند. این دیدگاه ها به عنوان نمونه ضعیف و نیمه قوی EMH شناخته می شود.
انتقاد دیگر به تحلیل تکنیکال این است که تاریخ در آن دقیقاً تکرار نمی شود، بنابراین مطالعه الگوی قیمت از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و نمی توان آن را نادیده گرفت. به نظر می رسد قیمت ها با فرض یک محدوده تصادفی بهتر مشخص شوند.
سومین انتقاد از تحلیل تکنیکال این است که از آن تنها در برخی موارد می توان استفاده کرد به این دلیل که به عنوان یک پیشگویی عمل می کند. برای درک بهتر برای شما یک مثال می زنیم. بسیاری از تریدر هایی که از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند سفارش توقف ضرر را زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه مربوط به یک شرکت خاص ثبت می کنند. توجه کنید که اگر تعداد زیادی از معامله گران این کار را انجام داده باشند و سهام به قیمت مورد نظر برسد، تعداد زیادی سفارش فروش وجود دارد که سهام را به سمت پایین سوق می دهد. این می تواند یک تایید برای حرکت پیش بینی شده توسط تریدرها باشد.
در این مرحله سایر معامله گران کاهش قیمت را مشاهده می کنند، همچنین موقعیت های خود را می فروشند و قدرت روند را بدین صورت تقویت می کنند. این فشار فروش کوتاه مدت را می توان خود برآورده دانست، اما تأثیر چندانی در تعیین قیمت دارایی در هفته ها یا ماه ها نخواهد داشت. در مجموع اگر تعدادی افراد مشخص از سیگنال های مشابه استفاده کنند، می توانند باعث حرکت پیش بینی شده سیگنال ها شوند، اما در طولانی مدت این گروه از معامله گران نمی توانند قیمت را افزایش دهند.

تاریخچه تحلیل تکنیکال

تاریخچه تحلیل تکنیکال (آشنایی و بررسی سیر تکامل تحلیل تکنیکال)

مقدمه ای از تاریخچه تحلیل تکنیکال :

تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های تحلیل بازارهای مالی است و طرفداران زیادی دارد، افراد برای حضور در بازارهای مالی برای تجزیه و تحلیل سهام شرکتی یا قیمت یک کالا به نمودار قیمتی آن مراجعه می‌کنند. تحلیل تکنیکال روشی است که همه‌ی اصول آن بر طبق قیمت آن سهام یا کالا می‌باشد و آنچه از رفتار قیمت برداشت می‌شود و کلیه ابزاری که با استفاده از آن روی قیمت بتوان حرکت‌های آینده سهامی یا قیمت کالایی را پیش‌بینی کرد را گویند. تحلیل تکنیکال دانشی تجربی است که به تدریج در طی دویست سال گذشته تکامل‌یافته است و افراد بسیاری در رشد و هدایت آن نقش داشته‌اند. اگرچه مشاهدات تجربی، روانشناسی و تحلیل رفتار طبیعی انسان‌ها در ساختار این علم نقش پیداکرده است، اما استدلال و منطق هم در بستر آن جریان دارد. در ادامه این مطلب با تاریخچه تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا می شویم.

تاریخچه تحلیل تکنیکال پیش از نظریه داو

منشأ پدید آمدن تفکر تحلیل بازار بر پایه روش‌های تکنیکی به بیش از سیصد سال پیش بازمی‌گردد. زیرا همه‌چیز از مشاهدات معامله گران به تغییرات قیمت کالا و سهام آغازشده است.

هلندی‌ها و ژاپنی‌ها اولین تحلیل گران تکنیکی

گفته می‌شود در نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه طی قرن هفدهم میلادی فردی به نام “جوزف وگا” با بررسی تکنیکی نسبت به روند قیمت‌ها، در بازار هلند معامله انجام می‌داده است. در ژاپن و در طی قرن هجدهم میلادی، تکنیک‌های تحلیل شمعی رواج یافت که پایه‌گذار آن شخصی بود به نام “مونه هیسا هما” ( Munehisa Homma )

ژاپنی‌ها در ابتدا از نمودارهای شمعی برای ثبت و بررسی میزان تغییرات قیمت کالاها و به ویژه برنج استفاده می‌کردند. با رشد بازارهای مالی، و به دلیل آنکه الگوهای شمعی به آسانی در ذهن تحلیل گران و معامله گران نقش می‌بندند، تکنیک‌های شمعی ژاپنی توسعه بیشتری یافت و در سایر بازارها مورد استفاده قرار گرفت.

با وجود آنکه ژاپنی‌ها نخستین قدم را برای تحلیل پیشینه تاریخی قیمت‌ها برداشتند، اما زمینه‌های پیشرفت تحلیل تکنیکال نمودارهای قیمت در ایالات‌متحده و توسط چارلز داو پایه‌ریزی شد. زیرا ژاپنی‌ها تا آن زمان صرفاً ابزاری را برای پیش‌بینی معرفی کردند، اما نمی‌توان زاویه نگرش و نظریات چارلز داو را با تکنیک‌های متداول آن دوره در یک سطح دانست.

در تاریخچه تحلیل تکنیکال داو تنها به معرفی یا کشف چند ابزار یا روشی مخصوص نپرداخت، بلکه تحلیل تکنیکال را به عنوان یک علم پایه‌ریزی کرد و اصولی در ارتباط با سرمایه‌گذاری، رفتار بازار و تغییرات قیمت‌ها مطرح نمود.

پایه‌گذاری تحلیل تکنیکال سنتیپیش گامی چارلز داو

“چارلز هنری داو” Charles Henry Dow روزنامه‌نگاری آمریکایی بود که در نوامبر ۱۸۵۱ در شهر “استرلینک کانک تیکات” Streling Connecticut به دنیا آمد. در سن ۲۹ سالگی به شهر نیویورک رفت و بسترهای لازم برای ورود او به بازارهای سرمایه فراهم شد. نوشتن گزارش‌ها و مقالات کمک کرد که به عنوان خبرنگار مالی در یک روزنامه نیویورکی به نام “The New York Mail & Express” مشغول به کار شود. در همین زمان بود که از “ادوارد دیویس جونز” Edward Davis Jones که در زمینه ی تحلیل گزارش‌های مالی مهارت داشت، دعوت به همکاری کرد. آن‌ها در نوامبر ۱۸۸۲ خبرگزاری خودشان را بانام “داو، جونز و شرکا” تاسیس کردند. پس از مدتی شریک دیگری به نام “چارلز برگ استرسر” Charles Bergstresser به آن‌ها پیوست. آن‌ها در مدت کوتاهی بیش از هزار مشترک داشتند و خبرنامه‌شان به عنوان مهم‌ترین منبع اخبار سرمایه‌گذاران تبدیل شد. در جولای ۱۸۸۴ داو ترکیبی از میانگین اولیه سهام را با نام میانگین‌های داوجونز پدید آورد که از ۹ سهم راه‌آهن و دو شرکت صنعتی تشکیل می‌شد. میانگین صنعتی داوجونز در ۲۶ می ۱۸۹۶ بر اساس میانگین دلاری ۱۲ سهم برتر و پیشرو در صنایع آن زمان آمریکا پایه‌ریزی شد. یک سال بعد یعنی در ۱۸۹۷ میانگین سهام راه‌آهن هم معرفی شد. امروز از ۱۲ سهمی که میانگین صنعتی داوجونز را به وجود آوردند، هیچ‌کدام وجود ندارد و فقط سهام شرکت جنرال الکتریک در آن باقی‌مانده است. بعدها داو با تاسیس روزنامه وال‌استریت ژورنال در سال ۱۸۸۹ به عنوان سردبیر در آن روزنامه پذیرفته شد که بعدها این روزنامه یکی از معروف‌ترین و محبوب‌ترین روزنامه‌ها در حوزه بازار سهام نیویورک شد.

آشنایی مردم با دیدگاه‌های داو

دیدگاه‌های چارلز داو در اوایل سال ۱۹۰۰ میلادی در بین مردم بیشتر شناخته شده و با گذشت زمان نظریات اولیه تکامل پیدا کرد. او با صرف زمان زیاد و تلاش خستگی‌ناپذیر به بررسی بورس نیویورک و روند قیمت سهام پرداخت. او از طریق نوشتن مقالات در ” وال‌استریت ژورنال ” باعث آشنایی مردم با دیدگاه‌های و اصول و مبانی نظرات خود گردید. به همین دلیل است که پژوهش‌های او در بازار سهام آمریکا را می‌توان مبدانی برای رشد و گسترش تحلیل تکنیکال در طی صد سال اخیر دانست.

تمرکز نظریه‌ها و دیدگاه‌های وی بر روی ساختار حرکت و روند قیمت بوده و پیروان وی موفق شدند با تکامل دیدگاه او، در تاریخچه تحلیل تکنیکال روشی را برای تحلیل و پیش‌بینی آینده قیمت تحت عنوان تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی به جهان معرفی کنند. آخرین نوشته‌های داو در آوریل ۱۹۰۲ منتشر شد و کسی که فراتر از زمان خود می‌اندیشید، هشت ماه بعد در ۴ دسامبر ۱۹۰۲ در شهر بروکلین نیویورک و در سن ۵۱ سالگی از دنیا رفت.

بدون تردید داو سهم بزرگی در شکل‌گیری دانش تحلیل تکنیکال و شناخت بازار سرمایه و چگونگی عملکرد آن به مردم داشته است. او به خوبی بازار را درک کرد و با بینش کافی هشدارها و نظرات حرفه‌ای خود را باصداقت برای سرمایه‌گذاران می‌نوشت.

باگذشت سال‌های هنوز شاخصی که او پایه‌ریزی کرد به عنوان مطرح‌ترین نماگر بازار سهام و استفاده‌کنندگان از دانش تحلیل تکنیکال است. نام این شاخص به یاد آورنده کسی است که مبانی و اصول نظریه‌اش به خوبی رفتار بازارها را توضیح می‌دهد و برای بسیاری از سرمایه‌گذاران و تحلیل گران الهام‌بخش است. هنوز پایه‌های نظریه داو پاسخ گوی نیاز سرمایه‌گذاران است و تا امروز کسی نه آن‌ها را به طور کامل رد کرده و نه جایگزینی برای آن معرفی‌شده است.

گفتارها و دیدگاه‌های وی در مورد رفتار بازار و مباحث روند به «نظریه داو» شهرت یافته است که اساس و بنیان دانش تحلیل تکنیکال را می‌سازد. نظریه داو بر مبنای فلسفه‌ای است که می‌گوید قیمت یا شاخص بازار، هر عامل مهم و معنی‌داری را به درون خود جذب می‌کند و آشکارا آن را بازتاب می‌دهد. امروزه بسیاری از ابزارهای که در دانش تحلیل تکنیکال مورد استفاده تحلیل گران قرار می‌گیرد. مبنای شکل‌گیری آن‌ها نظریات داو می‌باشد.

اصول نظریه داو در تاریخچه تحلیل تکنیکال

  • بازار همه‌چیز را منعکس می‌کند (همه‌چیز در قیمت لحاظ شده است)
  • قیمت‌ها بر اساس روندها حرکت می‌کنند (تغییرات قیمت تصادفی نیست)
  • تاریخ تکرار می‌شود (واکنشی تکراری به محرک‌های مشابه در بازار نشان داده می‌شوند)

۱ بازار همه‌چیز را منعکس می‌کند و همه‌چیز در قیمت لحاظ می‌شود

درصورتیکه افراد این اصل را به درستی و کاملاً درک نکرده باشند، شاید یادگیری تحلیل تکنیکال برای آن‌ها امری بیهوده باشد چون تحلیلگران تکنیکال این اصل را مهم‌ترین باور خود می‌دانند. یک تحلیل‌گر تکنیکال اعتقاد راسخ دارد فاکتورهای بنیادی، سیاسی، جغرافیایی و همه موارد و اتفاقات دیگر در قیمت یک سهم اثر خود را می‌گذارد و نیازی به بررسی این موارد نیست و فقط باید به تحلیل نمودار قیمت پرداخت. پس تنها کاری که باقی می‌ماند بررسی حرکات قیمت است که تحلیل تکنیکال دلیل آن‌را عرضه و تقاضا می‌داند. قیمت نیز تابعی از عرضه و تقاضاست و چنانچه تقاضا از عرضه پیشی بگیرد قیمت سهام افزایش و درصورتیکه میزان عرضه بیش از تقاضا باشد، قیمت سهام کاهش می‌یابد.

۲ قیمت‌ها دارای روند هستند و تغییرات قیمت تصادفی نیست

تحلیلگران تکنیکال باور دارند قیمت‌ها بر اساس روندها حرکت می‌کنند به معنی اینکه بعد از شکل‌گیری یک روند، قیمت تمایل دارد در همان جهت و روند قبلی به حرکت ادامه دهد تا زمانی که روند مخالف آن شکل بگیرد. این فرضیه را می‌تواند بیان دیگری از « قانون اول نیوتن » درباره حرکت دانست و می‌توان آن را به این صورت نیز گفت که قیمت‌ها تا زمانی که عواملی بازدارنده آن‌ها را از روند خود منحرف نکرده‌اند، تمایل دارند به روند فعلی خود ادامه دهند.

۳ تاریخ تکرار می‌شود

اصل مهم دیگری که در تحلیل تکنیکال وجود دارد این است که تاریخ (در قالب حرکات قیمت) تمایل دارد تکرار شود. تحلیل تکنیکال برای بررسی حرکات قیمت در بازار و درک روندها از نمودارها و الگوهای قیمت استفاده می‌کند. باوجودی­که از این نمودارها و برخی از الگوها بیش از ۱۰۰ سال است که استفاده می‌شود، تحلیلگران تکنیکال هنوز اعتقاد به مناسب بودن آن‌ها دارند چون الگوهایی تکراری را در تحرکات قیمت نشان می‌دهند.

در تحلیل تکنیکال از ابزارهای متفاوتی ازجمله: حمایت و مقاومت‌ها، خطوط روندها، کانال‌های قیمتی استفاده می‌شود. در تحلیل تکنیکال روش‌های متفاوتی با استفاده از اندیکاتورها و روش‌های مبتنی بر قیمت وجود دارد.

سال‌ها بعد شخصی به نام الیوت سبک جدیدی از تحلیل تکنیکال را معرفی کرد، که معتقد بود قیمت‌ها در امواج مشخصی در حرکتند.

تاریخچه نظریه موج الیوت در تحلیل تکنیکال

۱۹۳۸ کتاب اصول موج به عنوان اولین مرجع برای مبحثی که امروزه به نام نظریه موج الیوت شناخته می‌شود منتشر شد.۱۹۶۴ الیوت دو سال قبل از مرگش در سال کتاب راز هستی تلاش و کارهای خود را نوشت. ۱۹۷۸ فروست و رابرت پرچتر با همکاری هم کتاب نظریه امواج الیوت را منتشر کردند.۱۹۸۰ پرچتر در کتاب تلاش‌های بزرگ الیوت اثری ماندگار باقی گذاشت.

اصول اولیه موج

سه جنبه مهم در نظریه موج وجود دارد: الگو ، نسبت و زمان

الگو در نظریه موج به الگوهای موج و اشکال آن اشاره دارد که مهم‌ترین جزء نظریه است.

تحلیل نسبت‌ها برای تعیین نقاط صحیح و قیمت‌های هدف از طریق اندازه‌گیری ارتباط بین موج‌های مختلف کاربرد دارد. روابط زمان برای تائید کردن الگوهای موج و نسبت‌ها بکار می‌رود.

نظریه موج الیوت اصولاً برای میانگین‌های بزرگ بازار سرمایه بکار می‌رود مخصوصاً برای میانگین صنایع داوجونز.

ابتدایی ترین تعریف این نظریه: بازار سرمایه بر اساس یک آهنگ یا ریتم مکرر شامل ۵ موج افزایشی حرکت می‌کند که در ادامه با ۳ موج کاهشی همراه می‌شود. بعدها تحلیلگران دیگری با اضافه کردن و روش‌های متفاوتی امواج الیوت را معرفی کردند.

تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چیست و چه کاربردهایی دارد؟

تحلیل تکنیکال چیست؟ تحلیل تکنیکال، علم مطالعه اطلاعات و داده‌های گذشته بازار مانند قیمت و حجم معاملات برای بررسی روند فعلی بازار است. تکنیکالیست‌ها، با کمک روانشناسی بازار و تحلیل کمی قصد دارند از عملکرد گذشته، برای پیش‌بینی رفتار آینده بازار استفاده کنند. در Technical analysis، از الگوهای شکل‌گرفته بر نمودار (پترن‌ها) و اندیکاتورهای مختلف برای تحلیل بازار استفاده می‌شود.

هدف اصلی تحلیل‌های تکنیکال، بررسی روند فعلی بازار و امکان تداوم آن است. معامله‌گران از تحلیل تکنیکال در انواع بازارهای مالی از جمله بازار ارزهای دیجیتال استفاده می‌کنند. تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال، به معامله‌گران این بازار، در انجام معاملات صحیح و کسب سود بیشتر کمک می‌کند.

در این مقاله می‌خوانید:

تاریخچه تحلیل تکنیکال

در سال ۱۸۸۲ چارلز داو همراه با ادوارد جونز، کمپانی داو جونز را تأسیس کرد. او در همان سال، نظریات خود را در قالب مقالاتی در وال استریل ژورنال چاپ می‌کرد. پس از گذشت یک قرن، امروزه تکنیکالیست‌ها معتقدند که پایه و اساس تحلیل تکنیکال، همان نظریاتی است که داو در آن سال‌ها در مقالات خود عنوان می‌کرد. امروزه با وجود پیشرفت تکنولوژی، باز هم تحلیلگران مبنای تحلیل تکنیکال را همان نظریات داو می‌دانند.

سال‌ها قبل، بعد از انتشار نظریات داو، انجمن تحلیل‌گران تکنیکی، جام نقره ای به نام گورهام را به چارلز داو و کمپانی او تقدیم کردند. متأسفانه چارلز داو، کتابی در مورد نظریات خود منتشر نکرد و تنها مطالبی که از او در دسترس است، همان مقالاتی است که در وال استریت ژورنال به چاپ رسیده است.

تعاریف تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال، دانش آنالیز نمودار تاریخچه معاملات (تغییرات قیمت، حجم معاملات و…) در یک بازار است که معامله‌گران با کمک آن می‌توانند روند احتمالی بازار در آینده را تشخیص دهند. در این علم به جای مطالعه کالای مورد معامله در یک بازار، به مطالعه و ارزیابی رفتار خود بازار پرداخته می‌شود. به‌طور کلی، قیمت به میزان عرضه و تقاضا در بازار بستگی دارد. بنابراین تحلیل تکنیکال تصویری ساده و کلی از آنچه برای قیمت در بازار اتفاق می افتد را ارائه می‌دهد.

اصول مقدماتی نظریات داو

  1. همه چیز در میانگین‌ها (شاخص‌ها) لحاظ می‌شود.
  2. بازار سه نوع روند دارد.
  3. روندهای بزرگ دارای سه مرحله هستند.
  4. شاخص‌ها باید یکدیگر را تأیید کنند.
  5. حج معاملات باید روند را تصدیق کند.
  6. روندها تا زمانی که اخطارهای قطعی بازگشت را دریافت نکنند به حرکت خود ادامه می‌دهند.

فلسفه یا منطق تحلیل تکنیکال

سه بحث فلسفی یا منطقی در مورد تحلیل تکنیکال وجود دارد:

✅ همه چیز در قیمت قابل مشاهده است: این جمله پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. در واقع یک تریدر معتقد است که تمام مواردی که می‌تواند بر قیمت یک ارز یا کالا مؤثر باشد، در قیمت آن لحاظ شده ‌است. اساس تمام پیش‌بینی‌های اقتصادی برمبنای میزان عرضه و تقاضا است. هرگاه میزان عرضه بالاتر از تقاضا باشد قیمت افت و چنانچه تقاضا از عرضه پیشی بگیرد، قیمت افزایش می‌یابد.
✅ قیمت طبق روند حرکت می‌کند: هدف اصلی از رسم نمودارها، تشخیص روندها و جهت آنهاست. طبق نظریه موجود، همواره قیمت دوست دارد روند فعلی خود را حفظ کند و به جای تغییر جهت، تمایل دارد در جهت روند فعلی حرکت کند.
✅ تاریخ تکرار می‌شود: یکی از مباحث مهم تحلیل تکنیکال، روانشناسی معامله‌گران است. درواقع می‌توان این چنین گفت که نمودارهای سال‌های گذشته بازار، نشان‌دهنده تأثیر مسائل روانشناسی آن دوره بر قیمت و جهت حرکت بازار در آن زمان است.

تحلیل‌گر تکنیکال کیست؟

به معامله‌گرانی که تحلیل تکنیکال انجام می‌دهند، عناوین مختلفی از جمله تحلیل‌گر تکنیکال، چارتیست یا تحلیل‌گر بازار داده می‌شود. در دهه‌های گذشته همه این عناوین هم‌معنی بوده و به جای یکدیگر استفاده می‌شدند اما با گذر زمان و پیشرفت تحلیل تکنیکال، بین این اسامی تفاوت‌هایی ایجاد شد.

به‌طور مثال در گذشته چون تحلیل تکنیکال صرفأ برمبنای نمودار بوده ‌است، عناوین چارتیست و تحلیلگر تکنیکال آماری هم‌معنی در نظر گرفته می‌شد اما قطعأ امروزه این دیدگاه تغییر کرده است. درواقع می‌توان این چنین گفت که برای یک چارتیست، نمودار مهمترین ابزار است و مابقی ابزار ثانویه محسوب می‌شوند. اما یک تحلیل‌گر آماری از سیستم‌های آماری، نرم‌افزارهای کامپیوتری و… برای خرید و فروش خود استفاده می‌کند.

تحلیل‌گر تکنیکال کیست؟

نحوه استفاده از تحلیل تکنیکال چگونه است؟

زمانی که شما قصد سرمایه‌گذاری و شناسایی فرصت‌های موجود در بازار را دارید، بهترین روش تحلیل تکنیکال است. این تحلیل برمبنای روندهای موجود در بازار شکل می‌گیرد. بر خلاف تحلیل فاندامنتال در تحلیل تکنیکال تجزیه و تحلیل نوسانات قیمتی، روندها و تغییرات به وجود آمده در حجم معاملات اهمیت دارد. درواقع با استفاده از روندها، الگوهای شکل‌گرفته بر نمودار، حجم معاملات، سطوح حمایت و مقاومت و با کمک انواع اندیکاتورها و اسیلاتورها، می‌توان از تحلیل تکنیکال استفاده کرد.

ابزار و تکنیک‌های تحلیل تکنیکال

ابزارها و تکنیک‌های زیادی برای انجام تحلیل تکنیکال وجود دارد اما اساساً این تحلیل از طریق سه دیدگاه زیر بررسی می‌شود:

  1. قیمت: زمانی که در بازار تغییری در قیمت ایجاد می‌شود، نگرش معامله‌گران و میزان عرضه و تقاضا نیز تحت تاثیر قرار می‌گیرد.
  2. زمان: میزان جا‌به‌جایی قیمت تابع زمان است. هر چه مدت زمان تغییر روند طولانی‌تر شود، شدت تغییر قیمت بیشتر خواهد بود.
  3. حجم: قدرت تغییرات قیمت ارتباط مستقیمی با حجم معاملات انجام شده‌ دارد. اگر افزایش قیمت با تغییر جزئی در حجم معاملات همراه باشد، به این معنی است که این تغییر قیمت به اندازه کافی قدرتمند نیست.

نحوه استفاده از تحلیل تکنیکال چگونه است؟

تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چه کاربردی دارد؟

✔ الگوهای بازار تمایل به تکرار دارند

این واقعیتی است که توسط تریدر معروف، جسی لیورمور به آن اشاره شده‌است. به گفته لیورمور، انسان‌ها یکسان هستند و بنابراین رفتار انسان نیز در طول زمان یکسان خواهد بود. نحوه واکنش افراد به بالا و پایین بودن قیمت در بازار و همچنین ترس و طمع یکسان است. از آنجایی که رفتار معامله‌گر فاندامنتال ثابت می‌ماند، الگوهای نمودار بازار نیز ثابت خواهد ‌ماند؛ یا حداقل در طول زمان تمایل به تکرار دارند. تحلیل تکنیکال بر این فرض اساسی استوار است که بازار تمام اطلاعاتی را در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهد.

بنابراین تلاش برای شناسایی کالا یا ارز گران‌قیمت یا ارزان‌قیمت هیچ فایده‌ای ندارد. فرض بر این است که قیمت یک ارز یا کالا، منعکس‌کننده تمام اطلاعات شناخته‌شده و ناشناخته آن است پس قیمت‌ها فقط حرکات تصادفی هستند و بنابراین تنها راه برای تجزیه و تحلیل بازارها مطالعه الگوهای گذشته و استفاده از این الگوها برای بررسی آینده بازار است. برای تحلیل قیمت و بررسی بازار ارز دیجیتال نیز می‌توان از خاصیت تکرارشوندگی الگوهای گذشته بازار استفاده کرد و آینده بازار را پیش‌بینی کرد.

✔ ورود و خروج صحیح به بازار

با استفاده از تحلیل تکنیکال، ابزار و تکنیک‌های آن می‌توان نقطه ورود و خروج مناسب به بازار را پیدا کرد.

✔ تحلیل تکنیکال روند و مومنتوم را به بهترین شکل به نمایش می‌گذارد

انواع مختلفی از روندها در بازار وجود دارد. به‌عنوان مثال روند صعودی، روند نزولی، روند خنثی یا سایدوی و… وجود دارد. تحلیل تکنیکال به شما کمک می‌کند تا روند را شناسایی کنید و مطابق با آن معامله کنید. برای مثال اگر روند بازار صعودی است، باید از هر شیب برای خرید در بازار استفاده کنید. از طرف دیگر اگر روند بازار نزولی است، باید برای فروش اقدام کنید. اما چگونه می‌توان تشخیص داد که آیا روند مثبت است یا خیر؟

اینجاست که مومنتوم به کمک شما می‌آید. اولین راهی که تحلیل تکنیکال به ما امکان شناسایی یک روند نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه را می‌دهد، تشخیص شکست (Break out) است. زمانی که یک سطح حمایتی یا مقاومتی با قدرت شکسته می‌شود، نشانه مومنتوم است. راه دوم برای شناسایی مومنتوم این است که در روند صعودی Higher High و Higher Low و در روند نزولی Lower Low و Lower High را بررسی کنیم که این تأییدی بر مومنتوم است. برای معامله‌گران، مومنتوم بسیار مهم است؛ زیرا همیشه یک تریدر باید در جهت آن معامله کند.

ویژگی‌های تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال

تحلیل تکنیکال ابزار و تکنیک‌های متعددی دارد و خود معامله‌گر بسته به شرایط بازار و استراتژی معاملاتی خود تصمیم می‌گیرد که از کدام ابزار یا تکنیک برای رسیدن به بهترین نتیجه استفاده کند. ویژگی خاص تحلیل تکنیکال این است که با استفاده از آن، یک نمودار پیچیده، کاملأ ساده، خوانا و قابل فهم می‌شود و به دنبال آن تریدر می‌تواند به سرعت تصمیم‌گیری و عمل کند. در بازار ارزهای دیجیتال، معامله‌گران با استفاده از تحلیل تکنیکال و مطالعه گذشته بازار می‌توانند به پیش‌بینی روند قیمتی ارزهای دیجیتال بپردازند. بنابراین تحلیل تکنیکال همواره نقش مهمی در موفقیت معامله‌گران دارد.

ویژگی‌های تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال

تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چه اهمیتی برای تریدرها دارد؟

از سال‌ها قبل، تحلیل تکنیکال جزء جدایی‌ناپذیر بازارهای مالی بوده است و نقش مهمی در معاملات بازار ارزهای دیجیتال، فارکس ، بورس ایران و… دارد. معامله‌گران با استفاده از ابزارها و تکنیک‌های تحلیل تکنیکال مانند پترن‌ها، حجم معاملات، سطوح حمایت و مقاومت و اندیکاتورها می‌توانند با بررسی گذشته بازار، روند و قیمت آینده بازار را پیش‌بینی کنند. نکته مهم و کلیدی این است که تریدرها برای استفاده از تحلیل تکنیکال، محدودیت تایم‌فریم ندارند و می‌توانند در هر بازه زمانی از آن استفاده کنند.

مزایای تحلیل تکنیکال در مقایسه با تحلیل بنیادی

یکی از مهمترین مزایای تحلیل تکنیکال در مقایسه با تحلیل فاندامنتال، این است که از تحلیل تکنیکال می‌توان در تایم‌فریم‌های مختلف استفاده کرد. در صورتی که از تحلیل بنیادی تنها در بازه زمانی بلند‌مدت استفاده می‌شود. بنابراین تمام معامله‌گرانی که در بازه‌های زمانی کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند‌مدت مشغول به ترید هستند، می‌توانند از تحلیل تکنیکال بهره ببرند. درواقع می‌توان اینگونه گفت که تحلیل تکنیکال محدود به تایم فریم خاصی نیست و بسته به استراتژی معاملاتی تریدر در تمام بازه‌های زمانی قابل استفاده است.

از دیگر مزیت‌های تحلیل تکنیکال می‌توان به نقش مهم آن در پیش‌بینی‌های اقتصادی اشاره کرد. به‌طور مثال، جهت تغییرات قیمت بازار می‌تواند ما را در مورد تورم آگاه نظریه "چارلز داو" در بازار سرمایه کند. همچنین با کمک تحلیل تکنیکال می‌توان در مورد تضعیف یا تقویت اقتصاد اطلاعاتی کسب کرد. افزایش قیمت یک کالا یا ارز معمولاً نشان‌دهنده رشد اقتصاد و کاهش قیمت، اغلب نشان‌دهنده ضعف در اقتصاد است. در نتیجه نمودارهای طلا، نفت یا اوراق قرضه می‌توانند اطلاعات مهمی در مورد جهت حرکت اقتصاد و وضعیت تورم در جامعه ارائه دهند. به‌طور کلی می‌توان گفت که در تحلیل فاندامنتال، علل تغییر قیمت بررسی می‌شود؛ در حالیکه در تحلیل تکنیکال، تأثیرات آن به چالش کشیده می‌شود.

معایب تحلیل تکنیکال

یکی از انتقاداتی که به تحلیل تکنیکال وارد می‌شود در مورد این است که هر معامله‌گر تفسیر خاص خودش را از نمودارها دارد و موضوع مورد بحث دیگر این است که چگونه می‌توان آینده بازار را با رصد کردن قیمت‌های گذشته بازار پیش‌بینی کرد. اینگونه نقدها معمولأ در قالب جملاتی مانند “نمودارها نشان‌دهنده وضعیت کنونی بازار هستند اما به ما نمی‌گویند که به چه سمتی در آینده حرکت می‌کنند.” یا سؤالاتی همانند ” آیا واقعاً قیمت‌ها در راستای روندها حرکت می‌کنند؟” مطرح می‌شوند. شاید در پاسخ به اینگونه انتقادات باید گفت که کاملاً مشخص است که تفسیر نمودارها یک فعالیت ذهنی و خواندن آنها یک هنر است و تا زمانی که شما نتوانید نمودارها را به درستی بخوانید، درک درستی از آنها نخواهید داشت.

آیا با تحلیل تکنیکال می‌توان قیمت را پیش‌بینی کرد؟

تحلیل تکنیکال با استفاده از اطلاعات گذشته بازار می‌تواند قیمت آینده را پیش‌بینی کند. یکی از مهمترین مطالبی که همواره در مورد تحلیل تکنیکال مورد بحث بوده مربوط به اعتبار اطلاعات گذشته و امکان استفاده از آن برای پیش‌بینی قیمت در آینده بازار است. محقق بزرگ آمار، ویلیام فروند می‌گوید: “نکته قابل درک در تعریف آمار این است که اولین قدم در پیش‌بینی اقتصاد و تجارت، جمع‌آوری اطلاعات گذشته بازار است.” بنابراین می‌توان اینگونه نتیجه گرفت که برای پیش‌بینی آینده فقط و فقط می‌توانیم از اطلاعات گذشته بازار و مرتبط کردن آنها با هم استفاده کنیم.

آیا تنها استفاده از تحلیل تکنیکال کافی است؟

تکنیکالیست‌ها بر این باورند که تحلیل تکنیکال به‌تنهایی برای پیش‌بینی بازار کافی است. جان مورفی در کتاب خود نوشته ‌است که یک تحلیل‌گر تکنیکال بیشتر از یک تحلیل‌گر فاندامنتال به تحلیل‌های خود معتقد است و اگر یک تریدر بخواهد بین دو نوع تحلیل انتخاب کند، انتخاب تحلیل تکنیکال منطقی‌تر است. جان مورفی معتقد است که تحلیل تکنیکال تأثیر عوامل فاندامنتال را بر قیمت بررسی می‌کند بنابراین بررسی تحلیل فاندامنتال بی‌فایده است.

در یک بازار مالی می‌توان با استفاده از تحلیل تکنیکال ترید کرد ولی تقریباً بعید است که یک معامله‌گر بتواند تنها با کمک تحلیل فاندامنتال خرید و فروش مفیدی انجام دهد. بنابراین طبق نظریه جان مورفی، شما می‌توانید با آموزش تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال به‌راحتی در این بازار معامله کنید و با صرف وقت و یادگیری اصول تحلیل تکنیکال در بازار ارزهای دیجیتال به موفقیت برسید.

چگونه تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال را یاد بگیریم؟

برای آموزش و یادگیری تحلیل تکنیکال می‌توانید از کتاب‌های رفرنس این حوزه مانند “تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه” نوشته جان مورفی، مقالات علمی و یا دوره‌های آنلاین موجود استفاده کنید. اما نکته مهم و اساسی در کنار آموزش، صرف وقت، تمرین و صبوری است. دوره‌های آنلاین مختلفی در حال برگزاری است که اگر شما قصد ثبت نام و آموزش تحلیل تکنیکال دارید، می‌توانید در آموزش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال که توسط آکادمی مجموعه سیتکس برگزار خواهد شد، شرکت کنید.

تحلیل تکنیکال، علم مطالعه و بررسی گذشته بازار و پیش بینی قیمت و روند بازار در آینده است. چالز داو در سال ۱۸۸۲، مقالاتی مربوط به نظریات خود در مورد تحلیل تکنیکال در مجله وال استریت چاپ کرد. علیرغم اینکه او هیچ‌گاه کتابی در مورد این نظریات چاپ نکرد اما امروزه، تحلیلگران تکنیکال بازار، مبنای تحلیل تکنیکال را نظریات او می‌دانند. در تحلیل تکنیکال اولأ قیمت نشان‌دهنده همه چیز است، ثانیأ قیمت طبق روند حرکت می کند و ثالثأ تاریخ تکرار می‌شود. یک معامله‌گر برای استفاده از تحلیل تکنیکال، باید با روندها، پترن‌ها، حجم معاملات، سطوح حمایت و مقاومت، اندیکاتورها و اسیلاتورها آشنا شود.

آکادمی سیتکس سعی بر آن دارد که با شناسایی نیازهای آموزشی سازمان‌‌ها، شرکت‌‌ها و افراد فعال در بازار ارزهای‌دیجیتال و با بهره‌‌گیری از توان علمی و کاربردی اساتید مجرب داخل و خارج از سازمان، دوره‌‌های متنوع آموزشی و عملی در عرصه ارزهای دیجیتال طراحی و اجرا نماید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.