معامله گر «خوب» و معامله گر «بد»


https://priceactionteam.com/?p=38220

چگونه یک معامله‌گر موفق باشیم؟ (سرمایه گذار موفق)

معامله‌گران موفق سهام دنیا چگونه از طریق خرید و فروش سهام ثروتمند شدند؟ این پرسشی است که همواره جامعه سهامداران حقیقی و حقوقی در دنیا به دنبال پاسخ آن هستند و همین علامت سوال بزرگ موجب شده تا رفتار شناسی سهامداران موفق دنیا در دستور کار آنهایی قرار گیرد که ثروت یا به تعبیری واضح‌تر سودهای سرشار را در بازار سهام جست‌وجو‌ می‌کنند.

سایت بورس‌۲۴ نظر به اهمیت روانشناسی بازار سهام در الگو گرفتن سهامداران در بازار سرمایه و موفقیت معامله‌گران در بازارهای مالی به انتشار مجموعه مطالبی جذاب تحت عنوان «روانشناسی معاملات و بازار سهام» کرده است.

در نخستین مطلب روانشناسی بازار سهام برگرفته از مقاله‌های روانشناس و متخصص برجسته معاملات دکتر فان تارپ، از قول وی این چنین نوشته شده است:

بگذارید این قسمت را با یک داستان آغاز کنم؛ تصور کنید که دو برادر دوقلو داریم که هر دو معامله‌گر هستند و از هر جنبه شباهت‌های بسیاری با یکدیگر دارند. هر دوی آنها سیستم معاملاتی، قوانین ورود و خروج و همچنین شیوه مدیریت سرمایه (پول) یکسانی را به کار می‌برند. هر دوی آنها با میزان یکسانی از سرمایه کار خود را آغاز می‌کنند، با یک کارگزار کار می‌کنند و سیگنال‌های خرید یکسانی را از منابع مختلف دریافت می‌کنند.

پس از دو ماه معامله، حتما انتظار دارید که این دو برادر دوقلو به سود یکسانی دست یابند. با این حال، متوجه می‌شوید که یکی از این دو برادر به ۳۰ درصد سود و دیگری به تنها ۱۰ درصد سود دست یافته است. پس چه عاملی است که یکی از این دو معامله‌گر را موفق و فعالیت دیگری را نه چندان موفق کرده است؟

پاسخ این سوال وجود تفاوت در «روانشناسی معاملاتی» این دو فرد است. هر اندازه هم که این دو فرد به یکدیگر شبیه باشند، نباید از یاد برد که نهایتا اینها دارای شناخت‌های متفاوتی هستند و بنابراین به شیوه‌های متفاوتی فکر می‌کنند. یکی از این دو فرد ممکن است بیش از اندازه حریص یا ترسو باشد و سودهای به دست آمده خود را کم کند یا اینکه اجازه دهد ضررها بیشتر شوند، این در حالی است که ممکن است فرد دیگر تعهد محکمی به پیروی از استراتژی خود داشته باشد و در نتیجه سود بیشتری ببرد.

اینکه یک فرد چگونه فکر می‌کند، نقش مهمی در شیوه معاملاتی او و نتایج آن بازی می‌کند. بر این اساس، می‌توان دو دسته از معامله‌گران را از یکدیگر جدا کرد:

  1. معامله‌گر «خوب» کسی است که به شیوه‌های آزموده شده و از پیش استفاده شده احترام بگذارد و به آنها پایبندی کامل داشته باشد.
  2. معامله‌گر «بد» کسی است که به احساسات خود اجازه دهد تصمیم بگیرند که وی چه زمانی و چگونه به معامله می‌پردازد. این روش به انجام ناپایدار و ناهمخوان معاملات و نهایتا به شکست می‌انجامد. در نمودار ذیل فان تارپ نقش و اهمیت روانشناسی معاملات را به صورت یک نمودار دایره ای شکل به تصویر می‌کشد. وی اجزای تشکیل دهنده معامله‌گری را به سه حوزه گوناگون سیستم معاملاتی، مدیریت سرمایه (پول) و روانشناسی معامله‌گری تقسیم‌بندی می‌کند.

در این نمودار، نقش روانشناسی معاملات از مجموع نقش دو عامل دیگر بیشتر نشان داده شده است. توانایی روانشناختی بی تردید مهم‌ترین عاملی است که برای تبدیل شدن به یک معامله‌گر موفق باید آن را پرورش دهید.

روانشناسی عبارت است از مطالعه فرآیندهای ذهنی و رفتار در شرایط مختلف. این فرآیندها در بافت معاملات و بازار عواملی از قبیل افکار، احساسات، انگیزه‌ها، ترس، طمع، غرور، خودبزرگ بینی و امیدواری را در بر می‌گیرند. نمونه‌های مشخصی از اینکه یک فرد تحت تاثیر احساسات خود عمل می‌کند شامل زمانی که وی موقعیت سرمایه گذاری خود را خیلی زود یا خیلی دیر می‌بندد می‌شود. نگه داشتن یک سهم برای مدت خیلی طولانی در واقع مفهومی است که در روانشناسی به آن «اجتناب از زیان» می‌گویند. به این معنا که معامله‌گر بیشتر تمایل دارد زیان نکند، تا اینکه بخواهد کسب سود نماید. این واکنش احساسی در ذات انسان‌ها نهاده شده است. در مورد معامله، این پدیده به این معناست که هنگام مواجهه با یک روند کاهشی که هنوز هم قیمت در حال پایین رفتن است، معامله‌گر سهم خود را به خاطر تنفر از زیان‌وضرر نگاه می‌دارد به این امید که قیمت به سمت بالا باز خواهد گشت و به این شیوه زیان بیشتری را متحمل می‌شود؛ البته در بسیاری موارد قیمت هرگز به سطوح اولیه باز نمی گردد.

گاهی هم مفهوم اجتناب از زیان، باعث می‌شود معامله‌گر موقعیت سرمایه گذاری خود را خیلی زود معامله گر «خوب» و معامله گر «بد» ببندد. در واقع او با دیدن مقدار کمی سود می‌ترسد که سود اندک به دست آمده را از دست بدهد و سهام خود را می‌فروشد. گاهی نیز معامله‌گران رفتارهای غیر منطقی دیگری از خود نشان می‌دهند. مثلا، موفقیت‌ها را به مهارت خود و شکست‌ها را به بد‌شانسی نسبت می‌دهند. اینها تنها نمونه‌های کمی از رفتارهای نادرستی است که معامله‌گران به دلیل عدم برخورداری از مهارت‌های روانشناختی مناسب از خود بروز می‌دهند و به زیان‌های بیشتر دامن می‌زنند. واقعیت این است که بسیاری از معامله‌گران تازه کار با کنترل نکردن احساسات، بیشتر پول خود را در سال اول از دست می‌دهند و از صحنه بازار کنار رانده می‌شوند. کنترل احساسات و درک معنای واقعی و عمیق روانشناسی معاملات تفاوت میان موفقیت و شکست خواهد بود.

نظم و انضباط و پایبندی به آن

آیا می‌توان نظمی را برای پیروی از سیستم معاملاتی خود به وجود آورد که معمولا به طور ذاتی از آن برخوردار نیستیم؟ بله، انجام این کار ممکن است. البته نباید فراموش کرد که چنین نظم و پایبندی باید خود ساخته و خود خواسته باشد و بتوان آن را شخصا در محیط منزل به اجرا در آورد و اما چگونه می‌توان چنین نظمی را در خود به وجود آورد؟ پاسخ این سوال، «داشتن اعتماد به نفس» است. به این منظور برای تبدیل شدن به یک معامله‌گر موفق باید همیشه در حال یادگیری بود و مهارت‌های تصمیم‌گیری خود را پرورش داد تا جایی که این ویژگی درونی شود؛ تنها آن زمان است که می‌توانید با اعتماد به نفس راسخ در بازار به پیش روید

معامله گر «خوب» و معامله گر «بد»

Wed, 29 Jun 2022 11:48:49 +0000

حتما میدونین که احساسات ما همواره به طور مستقیم میتونه بر عملکرد و میزان سود و زیانمون در بازارهای مالی تاثیر بذاره

بخاطر همین هم ما همیشه در چارتیکال توجه ویژه ای به روانشناسی معامله گری داریم و اون رو به عنوان یک شاه کلید موفقیت و تکمیل کننده ی مهارت معامله گری درنظر میگیریم

و حالا امروز برای اولین بار در جهان چارتیکال با ترکیب علم روانشناسی و تجربیات یک معامله گر مجرب، به دستاوردهای فوق العاده ای در زمینه روانشناسی معامله گری رسیده که به تاییدِ علمیِ معتبر ترین دانشگاه های جهان(دانشگاه منچستر، آکسفورد و …) رسیده

و خبر خوب این که شما با شرکت در جلسات رایگان سایکولوژی و سایکوتراپی میتونین از این علم و نتایج دستاوردها استفاده کنین و در کنار متخصصین این حوزه به رفع مشکلات و توسعه مهارت هاتون در خصوص روانشناسی ترید بپردازین

Thu, 18 Feb 2021 07:37:30 +0000

آشنایی با سروتونین و تاثیر فوق العاده آن بر افزایش درآمد در معامله گری آکادمی پرایس اکشن جبل عاملی

https://priceactionteam.com/?p=39561

سروتونین و تاثیر فوق العاده آن بر معامله گری موضوع این مقاله است. در این مقاله ابتدا به تعریف این هورمون شادی بخش می پردازم؛ سپس دلیل اهمیت Serotonin را در بین معامله گران بررسی می کنم؛در انتها به شما یاد میدهم با راهکارهای عملی و رژیم غذایی مناسب این هورمون سرخوشی و لذت را در خودتان بازتولید کنید.

با من همراه باشید.

سروتونین چیست و چه کاری انجام می دهد؟!

سروتونین( Serotonin ) یک انتقال دهنده عصبی در بدن انسان ها است که در دستگاه گوارش و سیستم عصبی یافت می شود.

یعنی از نظر علمی هورمون نیست اما عملکردی مشابه یک هورمون دارد.

سروتونین وظایف مختلفی در دستگاه گوارش ایفا می کند که مورد بحث ما نیست. اما یکی از مهم ترین تاثیرات آن در بدن انسان ها ایجاد حس شادی و رضایت خاطر از طریق تاثیر بر عملکرد سیستم عصبی است.

بلافاصله بعد از ترشح این هورمون در بدن هر گونه استرس و احساس منفی از بین می رود.

علت این اتفاق تاثیر سروتونین بر مغز انسان و تغییر شیوه فکر کردن در کمتر از چند ثانیه است.

نحوه عملکرد سروتونین در دستگاه عصبی آکادمی پرایس اکشن جبل عاملی

آزاد سازی سروتونین در دستگاه عصبی

جالب است بدانید حتی بر خواب شما هم اثر دارد و کمبود آن باعث مشکلات بی خوابی می شود.

اگر دنبال منبع این هورمون شادی بخش هستید کافی است کمی فکر کنید؛

چه کاری شما را بیشتر خوشحال می کند و احساس خوبی به آن کار دارید؟!

هر زمانی آن کار را انجام دهید سروتونین به سرعت خودش را در بدن نشان می دهد و کمترین نشانه آن لبخند بر لب های شماست.

اگر تا الان با هورمون های مثل کورتیزول، دوپامین یا اُکسی توسین آشنا بودید بد نیست سروتونین را هم به این لیست اضافه کنید.

نکته جالب اینکه این هورمون حتی در حیوانات و حشرات هم ترشح می شود و باعث تغییر در عملکرد عادی آن ها می شود.

آشنایی با نحوه عملکرد این هورمون و تاثیر آن بر تصمیمات تان می تواند به شما در روند رشدتان کمک کند.

اهمیت سروتونین در معامله گری بازارهای مالی

شما به عنوان یک معامله گر صرف نظر از تجربه و نوع بازار چه زمانی خوشحال می شوید؟!

بعد از ضرر یا بعد از سود؟

مشخص است که همه انسان ها صرف نظر از سن و نژاد و زبان بعد از سود در هر کسب و کاری به آرامش، رضایت خاطر و خوشحالی می رسند.

چرا که خود را در مسیر حرکت به سمت موفقیت های مالی می بینند.

در لحظاتی که شما بابت شناسایی موقعیت ها و کسب سودهای متوالی به خودتان افتخار می کنید، سروتونین در بدن شما در حال ترشح است.

پس هر معامله موفق شما مثل یک قرص سروتونین عمل می کند که این موضوع ممکن است به شدت خطرناک باشد.

تا الان فهمیدیم هر کاری که باعث شادی و رضایت در انسان ها شود مسبب آن ترشح سروتونین است.

ضرر های تامین سروتونین از بازار

فرض کنید که به تصور خودتان در چرخه شانس قرار گرفته اید و 3 معامله آخرتان با سودهای بزرگ بسته شده است.

هیجان و حس شادی ایجاد شده از این موفقیت شما را به سمت معاملات بیشتر و کسب سود های بیشتر سوق می دهد.

مشکل از جایی شروع می شود که معامله گر همه ی درهای ورود سروتونین به بدن خود را به صورت ناآگاهانه می بندد و تنها راه تامین حس خوشحالی را در سود کردن از بازار می بیند.

مغز برای بقای بدن و جلوگیری از افسردگی به سروتونین نیاز دارد؛ بنابراین بلافاصله بعد از معامله موفق شما را پشت چارت میخ کوب می کند.

شاید در آن لحظه متوجه نشوید اما وقتی این اتفاق بیفتد که ذهنتان تنها راه تامین سروتونین را در انجام معاملات بیشتر ببیند، شما دیگر نه بر اساس پلن معاملاتی تان و نه بر اساس منطقی مالی تان معامله می کنید.

هدف شما فقط یک چیز است:

تامین دوباره سروتونین برای مغز، آن هم از طریق انجام معامله بیشتر

نتیجه اینگونه معاملات آسیب های مالی و روحی شدید است. بعد از حرکت قیمت در محدوده مخالف خواسته شما، سروتونین به کمترین حد می رسد و جای آن را کورتیزول می گیرد و شما دچار هیجان استرس و افسردگی می شوید.

فواید تامین سروتونین در خارج از بازار چیست؟

اجازه دهید به قضیه طور دیگری نگاه کنیم؛

شما معامله گر موفقی هستید و می توانید در بازار درآمد داشته باشید پس تا اینجا همه چیز خوب است .

در کنار آن شما در خارج از بازار تفریحاتی مناسب دارید و همیشه کارهایی که باعث خوشحالی تان می شود انجام می دهید.

مثلا ممکن است آخر هر هفته با اقوام به یک گردش بروید و یا ساعاتی را در روز به کار مورد علاقه تان بپردازید.

چیزی که مهم است شما سروتونین مورد نیاز بدنتان را در خارج از بازار تامین کرده اید بنابراین هنگام معامله گرفتن بر اساس سرنخ های موجود معامله می کنید نه به خاطر ایجاد حس شادی.

کلید رهایی از این دام فقط همین است. شما باید سرشار از حس شادی و مثبت باشید و این حس به خاطر انجام کارهایی که دوست دارید نشات بگیرد.

کارهایی که وقتی در حال انجام شان هستید، ذهن و روحتان در آرامش است و سرشار از حس لذت می شوید؛ به گونه ای که گذر زمان را فراموش می کنید.

نکاتی برای تامین صحیح سروتونین

نکته اول: بیشترین میزان پایداری سروتونین در بدن صبح ها و بیشترین میزان ایجاد آن در شب ها است .

نکته دوم: دوش گرفتن باعث کاهش محسوس سروتونین در بدن می شود.

نکته سوم: ازدواج و انجام روابط عاشقانه و زیبا سطح سروتونین در بدن را به بالاترین حد ممکن خود می رساند.

نکته چهارم: به طور کل غذاهایی که سروتونین دارند بیشتر در سبد غذایی تان قرار دهید مثلا انواع حبوبات، آجیل، موز، تخم مرغ، انواع لبنیات و گوشت ماهی.

سبد غذایی سروتونین دار آکادمی پرایس اکشن جبل عاملی

همیشه به یاد داشته باشید که 80 درصد موفقیت در بازار وابسته به مسائل حوزه روانشناسی معامله گری از جمله همین سروتونین است.

سخن پایانی

در این مقاله به طور کامل با یک هورمون شادی بخش آشنا شدیم و سپس اهمیت آن را برای شغل معامله گری بررسی کردیم. همچنین خطرات تامین اشتباه سروتونین از بازار را ذکر کردیم و با راهکاری عملی این تهدید را به یک فرصت ایده آل برای شاد بودن تبدیل کردیم.

حتما مقالات بعدی روانشناسی و عصب شناسی معامله گری را هم مطالعه کنید.

در پایان از شما دعوت می کنم ویدیو آموزشی این جلسه را مشاهده کنید.

هر نظر یا سوالی در مورد این موضوع دارید همین حالا بپرسید.

Tue, 16 Feb 2021 07:50:36 +0000

چگونگی ایجاد اشتیاق برای درآمدزایی آکادمی پرایس اکشن جبل عاملی

https://priceactionteam.com/?p=38220

چگونگی ایجاد اشتیاق برای درآمدزایی یکی از چالش هایی است که معامله گران بعد از مدتی فعالیت در بازار با آن مواجه می شوند.

این موضوع از آن جهت خطرناک است که معامله گر هیچ انگیزه ای برای استفاده از دانش معامله گری در جهت کسب سود ندارد.

یعنی معامله گر اصلا اشتیاق و انگیزه ای برای معامله گرفتن و کسب سود ندارد.

در این مقاله علت ایجاد این موضوع را بررسی می کنیم و با راهکارهای عملی آن را برطرف می کنیم.

قبل از هر چیزی لازم است بدانیم اشتیاق به چه معناست؟!

تعریف اشتیاق و انگیزه

آیا برای شما اتفاق افتاده که برنامه ریزی کنید هفته ای یک کتاب بخوانید اما موفق نشوید؟!

اگر برنامه ریزی شما اصولی و صحیح بوده پس مشکل از چیست؟

پاسخ در یک کلمه خلاصه می شود: “اشتیاق و انگیزه

به زبان ساده تا زمانی شما اشتیاق و انگیزه انجام کاری را نداشته باشید محال ممکن است به طور منظم آن را انجام دهید.

پس اشتیاق را می توان اینگونه تعریف کرد:

اشتیاق و انگیزه یعنی چیزی که برای شما آنقدر مهم باشد تا هر کاری برای به دست آوردن آن انجام دهید.

در مثال قبل اگر اشتیاق کتاب خواندن در شما وجود داشت، شاید در یک هفته فراتر از انتظار خودتان حتی چند کتاب را می خواندید.

با توجه به این موضوع؛ تعریف اشتیاق درآمد زایی هم مشخص می شود.

یعنی شما به قدری به موفقیت مالی و کسب درآمد اهمیت دهید که برای پیشرفت های کوچک قدمهای بزرگ بردارید.

اما چرا اشتیاق روز اول بعد از مدتی در انسان ها خاموش می شود؟!

بررسی علت از بین رفتن اشتیاق و انگیزه

1.شرایط محیطی معامله گر

اغلب معامله گرانی که به این مشکل دچار می شوند، با خود بازار هیچ مشکلی ندارند بلکه اتفاقات گذشته یا حال بر ذهن شان تاثیر می گذارد.

این اتفاقات می تواند در ناراحتی ها و مشغله های فعلی یا سختی های گذشته زندگی باشد.

در هر دو صورت بعد از مدتی معامله با شور و شوق معامله گر دیگر حتی هفته ای یک بار هم به چارت نگاه نمی کند.

مثلا شخصی را در نظر بگیرید که در گذشته دچار ورشکستگی در کسب و کار خود شده و هر چند تصور می کند که این قضیه را فراموش کرده اما در ناخودآگاهش آن اتفاق زنده است و تک تک معاملاتش با نوعی ترس از تکرار ورشکستگی انجام می شود.

2.نداشتن هدف برای آینده

در شغل معامله گری هم دقیقا داستان همین است و اصلا به نوع بازار یا میزان سرمایه شما ارتباطی ندارد.

معامله گری که هدف ندارد، اشتیاقی هم برای انجام معامله ندارد و دائما با ناامیدی به نمودار نگاه می کند.

آیا با این شرایط می توان از بازار انتظار معجزه و سودهای آنچنانی داشت؟!!

یک راهکار ساده و سریع برای افزایش اشتیاق

یک کاغذ و خودکار بردارید و هدف خود را از فعالیت در شغل معامله گری به همراه دلایل قوی بنویسید.

هر چقدر که بتوانید دلایل قوی تر و منطقی تری را بنویسید به همان اندازه سطح انگیزه و اشتیاق شما هم بالاتر می رود.

اجازه دهید یک مثال از قدرت دلایل و ارتباط مستقیم آن با سطح انگیزه و اشتیاق بزنم.

فرض کنید یک تخته چوب به عرض نیم متر و طول 10 متر روی زمین قرار دارد.

آیا شما حاضر هستید که در ازای گرفتن 100 دلار از روی این تخته چوب عبور کنید؟ مسلما بله. چرا؟

چون انگیزه شما به خاطر دلیلی مشخص یعنی دریافت 100 دلار بالا رفته است و می خواهید که این کار را انجام دهید.

حالا اگر همین تخته چوب را بین دو ساختمان 40 طبقه قرار بدهند، چطور؟ آیا حاضر هستید در ازای دریافت 100 دلار باز هم از روی تخته چوب عبور کنید؟

اگر یکی از ساختمان ها آتش گرفته باشد و تنها راه نجات عبور از روی همین تخته چوب و رفتن به ساختمان بعدی، باشد چطور؟

مسلما در این لحظه بدون دریافت پول حاضر هستید از روی همان تخته چوب عبور کنید تا خود را نجات دهید.

در این مثال به راحتی می توانید درک کنید که سطح انگیزه چقدر ارتباط مستقیم به دلایل شما دارد.

پس اگر در مورد کاری که می خواهید انجام دهید انگیزه و اشتیاق ندارید، به دلایل خود نگاهی بیندازید.

حتما مقاله زیر که مرتبط با ترس از دست دادن در معامله گران است را بخوانید.

در پایان شما را به تماشای ویدیو توضیحات آقای جبل عاملی در مورد چگونگی ایجاد اشتیاق برای درآمدزایی دعوت می کنم.

رایج ترین اشتباهات معامله گران فارکس را بدانید

اشتباهات معامله گران فارکس در بازارهای مالی

اشتباهات معامله گران فارکس با اینکه یک موضوع تکراری محسوب می شود اما همچنان بسیاری از تریدرها ، (اگر نگوییم همه) از آن ها رنج می برند،پس تصمیم گرفتیم در این مقاله به طور عمیق این اشتباهات را که اشاره ای به روانشناسی معامله گری دارد، مورد بررسی و بحث قرار دهیم. رایج ترین اشتباهات معاملاتی، و مهمتر از آن، ما سعی خواهیم کرد ابزارهایی را در اختیار شما قرار دهیم تا آن چالش ها را ساده تر برطرف کنید.

اگر میخواهید یک معامله گر موفق در بازار فارکس باشید، یک لیوان قهوه یا چای برای خودتان بریزید و در ادامه مقاله همراهمان باشید 🙂

رایج ترین اشتباهات معامله گران فارکس چه مواردی هستند؟

دو چیز وجود دارد که معامله‌گران فکر می‌کنند بیشتر از همه از آن رنج می‌برند :

1- انجام معامله بیش از حد مجاز ( Over trading )

2- اهرم یا لوریج بالا

اما اینها فقط قسمت کوچکی از یک مشکل بسیار بزرگتر هستند،در واقع اینها فقط اقدامات هستند، آنها مانند علامت بیماری می مانند که باید آن را درست شناسایی کنیم.
چیزی در پشت این رفتار وجود دارد که باعث می شود معامله گران در نهایت وارد معامله یا اهرم بیش از حد شوند.دقیقا همان چیزی است که ما می خواهیم بفهمیم.

در ادامه چند نمونه از نمودارها را برایتان قرار دادیم که هر نمودار داستانی را بیان می کند:

اهرم یا لوریج بالا

این یک حساب 80 هزار دلاری است، ما می‌توانیم برای مدتی سودهای بسیار کمی را ببینیم، و ناگهان با ضرر بزرگی به پایان می‌رسد و حساب را صفر می‌کند. بنابراین، این یک معامله اهرمی یا انتقامی یا معامله بیش از اندازه است که باعث این امر شده است.
این می تواند نتیجه عدم صبر باشد، معامله گر احساس بی حوصلگی می کرد و می خواست به سرعت سود کند اما در نهایت ضرر زیادی متحمل شد.

عدم صبر

چیزی مشابه در اینجا، (یک حساب 10 هزار دلاری) خط نقطه چین، خط حقوق صاحبان سهام است و خط آبی خط تعادل است، بنابراین می توانید با توجه به سودهای اندک، کاهش شدیدی را در سهام مشاهده کنید،

این معامله گر برای به دست آوردن سودهای ناچیز، مقدار زیادی ضرر را متحمل می شود. .
نظم و انضباط کافی برای حفظ یک استراتژی که ممکن است خیلی طول بکشد تا به شما نتیجه دهد ممکن است ناامید کننده باشد و احساساتی را برانگیزد که باعث شود معامله گر آرزوی بازدهی بیشتری در مدت زمان کمتری را داشته باشد، سپس معاملاتی را باز کند که در نهایت ضرر شود و آرزوی بزرگ سود زیاد از دست بدهد .
برای سوددهی سریعتر، معامله گر حساب را منفجر می کند !

اعتماد به نفس بیش از حد

اینجا نیز ما می‌توانیم تعادل خوبی را ببینیم، اما همچنین سهامی را که مدت زیادی در حال کاهش است،
ببینیم. این معامله‌گر چقدر به هدف نزدیک بود؟ فقط چند صد دلار فاصله داشت؟ اعتماد بنفس بیش از اندازه ای که این معامله گر در طول این مدت بخاطر سودهای بیشتر داشت و میخواست سریعتر به هدف خود برسد که باعث شد حسابش دچار ضرر بزرگی شود و حسابش را از دست بدهد و هر چه به دست آورده بود به بازار پس بدهد.

حجم بیش از اندازه

چیزی مشابه در اینجا، معامله‌گری که در اوایل کارش با رعایت حجم شاهد رشد و ضرر حسابش است، کارش خوب است و ولی زمانی که می‌خواهد سریع به هدف برسد، بنابراین اندازه لات یا حجم را افزایش می‌دهد که در نهایت منجر به یک ضرر بزرگ می‌شود.

نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward) یا سود به ضرر منفی

در اینجا معامله گر در ابتدا با رعایت این نسبت توانسته است حساب خودش را به آهستگی رشد دهد هر چند گاهی حساب ضررهایی را داشته است، اما وقتی که معامله‌گر می‌خواهد به سرعت به هدف برسد – معامله بزرگ‌تری انجام می‌دهد، ضرر بزرگی دریافت می‌کند و سپس به نقطه پایان می‌رسد.

هر نموداری داستانی پشت خود دارد و ما می‌توانیم علل یا محرک‌های متفاوتی را در هر کدام ببینیم. برخی از این محرک ها می تواند شامل یک احساس باشد، ممکن است یک انتظار باشد، ممکن است فقدان نظم و انضباط، عدم ثبات، عدم اعتماد به سیستم، حرص و آز و شاید اعتماد بنفس بیش از حدی باشد که در نهایت با استفاده از اهرم بالاتر یا معاملات بیش از حد مجاز منجر به از دست دادن حساب خواهد شد.

انتظارات غیرواقعی

بیایید در مورد دلایل احتمالی اشتباهات رایج معامله گری در معاملات بیش از حد و اهرم بالا که در واقع همان انتظارات غیر واقعی هستند صحبت کنیم:
اگر کمی بیشتر آن را بررسی کنیم، انتظارات غیر واقعی را می توانیم در سه جنبه متفاوت دسته بندی کنیم :

  • انتظارات غیر واقعی در مورد موفقیت
  • انتظارات غیر واقعی در مورد نتایج
  • انتظارات غیرواقع بینانه در مورد زمان

داشتن انتظارات غیر واقعی از موفقیت

به عنوان یک انسان، ممکن است زمانی که شروع به انجام هر کاری می کنیم، گمان کنیم مسیر پیشرفت و موفقیت ما یک مسیر خطی و ساده است و به راحتی به هدف خود خواهیم رسید.

اما در تجارت و معامله گری، مسیر موفقیت واقعاً اینگونه به نظر می رسد:

این یک راه طولانی بسیار سخت است، تا حدی به این دلیل که ما، به عنوان انسان، به انجام برخی اقدامات و گرفتن نتیجه ای از آن عمل عادت کرده ایم. در ریاضیات 2+2 همیشه 4 است. اگر یک ساز بزنیم، هر بار که یک نت خاص را می نوازیم همیشه یکسان می شود. اما اینجا در معاملات گاهی اوقات فکر می‌کنیم که داریم همان عمل را انجام می‌دهیم، سیستم یا استراتژی خود را دنبال می‌کنیم، سیگنالی در استراتژی خود داریم و نتایج یکسانی دریافت نمی‌کنیم، گاهی اوقات این معاملات منجر به برد می‌شوند، گاهی اوقات زمانی که بازخورد مثبتی از بازار نداریم، اندازه گیری موفقیت یا پیشرفت بسیار سخت است.

انتظارات ما در مورد موفقیت در بازار با آنچه در زندگی تجربه می کنیم بسیار متفاوت است. در شرایط سخت بازار اینکه بتوانیم موفقیت مداوم بدست آوریم کاری سخت است و باعث می شود احساس عدم موفقیت و پیشرفت به ما دست دهد. برای همین در اینجا به مواردی بپردازیم که برای پیشرفت مداوم شما و بودن همیشگی در بازار نیاز هست بپردازیم:

معیار خود باشید

چگونه می توانیم تعریف کنیم که موفقیت برای هر یک از ما چیست؟ باید بدانید موفقیت یعنی که هر بار چه میزان نسبت به قبل و به طور مداوم پیشرفت کنیم. این واقعیت که همه ما پیشینه‌های مختلف، اندازه حساب‌های مختلف، مهارت‌های مختلف، زمان در دسترس متفاوت داریم، این مسیر بسیار متفاوتی است که هر معامله‌گری باید از آن عبور کند و شما باید شروع به اندازه‌گیری خودتان با خودتان کنید، باید شروع به مقایسه خودتان با خودتان کنید و سپس ببینید آیا پیشرفتی داشته اید یا خیر.

معیار خود باشید، از مقایسه خود با دیگران دست بردارید و شروع به مقایسه خود با نتایج 100 معامله قبل یا یک ماه قبل یا یک سال قبل کنید. آیا شما یک معامله گر بهتر هستید یا یک معامله گر بدتر؟ این پیشرفت را تصدیق کنید. موفقیت در تجارت بسیار نسبی است. اگر یک معامله گر بازنده بودید و اکنون یک معامله گر سربه سر هستید، این یک نوع موفقیت است. اگر شما یک معامله گر سربه سر هستید و سپس تبدیل به یک معامله گر ثابت می شوید، بهتر است، و از ثبات تا سودآوری شروع می کنید به بهتر شدن، اما این کار زمان می برد.

اکنون وقتی به نتایج فکر می کنیم، البته پول نتیجه نهایی معامله است ، باید به این فکر کنیم که چه چیزی واقع بینانه است؟ اندازه حساب ما چقدر است؟ و چه چیزی می توانیم از آن به دست آوریم؟ ما نمی توانیم از یک حساب بسیار کوچک انتظار داشته باشیم که پول زیادی به دست آورد، این چیزی است که واقع بینانه نیست. شما این را از قبل می دانید، بنابراین ما باید در مورد نتایج خود به روشی واقع بینانه فکر کنیم و تجارت را به عنوان حرفه ای در نظر نگیریم که می تواند میلیون ها دلار را خیلی سریع یا با یک حساب کوچک به شما بدهد زیرا این واقع بینانه نیست.

همین امر در مورد زمان نیز صدق می کند. به مدرک دانشگاهی فکر کنید، ما سال ها از زندگی خود را سرمایه گذاری می کنیم تا در کاری حرفه ای شویم و بنا به دلایلی می خواهیم بازدهی و موفقیت فوری داشته باشیم و باید به یاد داشته باشیم که تجارت به سال ها تمرین و تجربه نیاز دارد، بنابراین شما باید به زمان متعهد باشید. ممکن است در مورد 10000 ساعت مورد نیاز برای تسلط بر برخی مهارت ها شنیده باشید( هر نوع مهارتی که کاربردی و عملی است)، بنابراین شاید برای حرفه ای شدن در معامله گری هم نیاز به 10000 معامله در بازار داشته باشید و باید زمان در دسترس و آزاد خود را جهت انجام این تعداد معامله را در نظر بگیرید.

شما ممکن است شغل دیگری داشته باشید، بنابراین مجبور به معامله در تایم فریم های معامله گر «خوب» و معامله گر «بد» بزرگ‌تر هستید و در نتیجه ستاپ های کمتر و زمان کمتری خواهید داشت و اگر زمان آزاد بیشتری برای تمرین داشته باشید، شاید مسیرتان کوتاه‌تر شود، اما این نکته را فراموش نکنید که ما باید درک کنیم واقعیت ما چیست و زمان در دسترس ما برای تمرین چقدر است و نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که در کمتر از شش ماه، یک سال یا دو سال به موفقیت های بزرگ در معاملات دست پیدا کنیم. کمتر از این مدت زمان در واقع بسیار نامعقول و غیر منطقی است!

دن زانگر

سال گذشته قطعاً بهترین و پردرآمدترین سال معاملاتی من بود زیرا توانسته بودم بردهای بزرگی را با سهام های گوگل، اپل و نفت بدست آورم. بیشترین پولی که بدست آوردم از سهام گوگل و سپس اپل بود.
بعد از این دو سهام توانستم درآمد خود را با استفاده از سهام سندیسک مسکن افزایش دهم.

این بخشی از مصاحبه ما با معامله گر بزرگ دن زانگر بود ، در ادامه توجه شما را به مصاحبه کامل و اختصاصی ما با زانگر جلب میکنم:

لری: عملکرد واقعی شما در سال گذشته چگونه بود؟

دن: سود شخصی من 180.6٪ افزایش داشت و میزان آن به 22 میلیون دلار رسید.

لری: آیا از آخرین صحبت ما با یکدیگر روش معاملاتی شما تغییر کرده است؟

دن: نه ، روش من ثابت است و همیشه به دنبال شرکتهای با رشد سریع ، گروهها و شرکتهای پیشرو هستم که در فضای جهانی تسلط دارند. مطمئناً ، اپل بر جایگاه خود در بازار IPOD تسلط دارد. اپل نه تنها بر این بازار تسلط دارد بلکه آن را خلق کرده است. از طرفی دیگر، گوگل امکان پرداخت برای تبلیغات به ازای هر کلیک را ایجاد کرده و توانسته است بسیار مسلط عمل کند. این شرکت ها، شرکت های جهانی با جایگاه های برجسته هستند و بر فضای کاری خود مسلط و کنترل شده عمل می کنند.

لری: از چه نرم افزاری برای یافتن این شرکت ها استفاده می کنید و چگونه این کار را انجام می دهید؟

دان: من از نرم افزار AIQ استفاده می کنم که می تواند به من در یافتن نمودارهای مناسب کمک کند. زمانی که شما نمودارهای مثبت واقعی داشته باشید ، اصول کلی شما نیز بسیار مثبت خواهد شد. این اصولی است که من از آن برای پیدا کردن سهام های بزرگ متحرک استفاده می کنم. من تمام روز در حال دانلود کردن و جستجوی سهام های دارای حرکت و رشد هستم. نرم افزار AIQ اولویت من برای استفاده در این کار است.

لری: با استفاده از AIQ در ساعات مشخصی از روز و در طول روز بارگیری می کنید. چگونه همه نمودارهایی را که برای تعیین خرید خود دانلود کرده اید، اسکن می کنید؟

دن: من 1300 تا 1400 نمودار را اسکن می کنم. لیست تعیین شده ای در نرم افزار AIQ با نام تگ لیست دارم، با این کار می توانید نمودارهای مورد علاقه خود را برچسب گذاری کنید.

من مرتباً سهام های پویا و متحرک را چک می کنم و سپس در طول روز، با دیدن حرکت آنها، نمودارهای خود را با AIQ دانلود کرده و به بررسی روند آنها ، زمان نزولی و صعودی شدنشان ، اندازه رشد نمودارهای میله ای روزانه در مقایسه با نمودارهای میله ای دیگر می پردازم و سپس با استفاده از این اطلاعات، پوزیشن های خود را اضافه یا کم می کنم، در برخی مواقع ممکن است کل پوزیشن خود را به فروش برسانم. من مرتباً نمودارهای AIQ را در طول روز و شب بررسی می کنم و در انتها لیستی از سهام های مناسب و سهام های قابل فروش تهیه می کنم.

لری: چگونه در شبانه روز تعیین می کنید که چه چیزهایی را بخرید با بفروشید؟ آیا براساس الگوها عمل می کنید؟

دن: مطمئناً از الگوها و شکل نوار معاملات روزانه استفاده می کنم. الگوی حرکت بسیاری از سهام ها مناسب است اما بعد از مدتی دیگر حرکت سابق را نخواهند داشت.

توجه داشته باشید که باید حتماً به دنبال تحرکات باشید و سپس الگوهای رفتاری آنها را بررسی کنید. فرض کنید در ابتدای کار، اولین حرکت سهام را از دست داده باشم، اما به مدت یک یا دو ماه رفتار آن را زیر نظر می گیرم تا به محض ایجاد فرصتی مانند برک اوت در یک روند صعودی خرید خود را انجام دهم و یا با شروع شرایط نزولی، سهام خود را به فروش برسانم. 95٪ از معاملات من را پوزیشن های خرید تشکیل می دهند و 99% از سودهای حاصله نیز از همین پوزیشن های خرید بدست می آید ،تنها 1% از پوزیشن های فروش من برای سرگرمی و بازی است.

لری: چه چیزی سهام را به حرکت در می آورد؟

دن: من با سرمایه بزرگ وارد میدان می شوم. هنگامی که موسسات حجم انبوه سهام را خریداری می کنند ، من نیز سهام را می خرم. وقتی می بینم که سهامی با حجم سنگین شروع به حرکت می کند، من هم همراه با مراکز دیگری که این سهام را خریداری می کنند، اقدام می کنم. حجم بسیار مهم است؛ حجم همه معامله گر «خوب» و معامله گر «بد» چیز دنیای معاملات است.

لری: آیا شما هشدار تنظیم حجم دارید؟

دن: نه ، هشدار از پیش تعیین شده ندارم ولی ممکن است چند هشدار خرید در eSignal خود تنظیم کنم. من تمام اطلاعات مربوط به سهام ها را به ذهن خود می سپارم زیرا تمامی آنها را از شب قبل مشخص کرده ام. وقتی بازار باز می شود ، می دانم چه چیزی در حال حرکت است و خوب به نظر می رسد ، چه سهمی با افت ارزش رو به رو معامله گر «خوب» و معامله گر «بد» می شود ، چه چیزی حرکت نمی کند یا سعی در حرکت دارد و چه سهامی شما را فریب می دهد.

توجه داشته باشید که باید هر روز وقت زیادی را در بازار بگذرانید. من هر روز 12 ساعت در بازار وقت می گذرانم ، نمودار هایم را مطالعه می کنم و زمانی که بازار باز است ، حرکت قیمت را زیر نظر می گیرم. رفتار بازار می تواند همه چیز را به شما نشان دهد.

لری: وقتی رفتار حجم سهام ها را مشاهده می کنید ، تمایل دارید بر اساس چه الگوهایی خرید خود را انجام دهید؟

دان: بستگی دارد. من الگوهای پرچم صعودی را ترجیح می دهم. کانال های سطوح بالا و افقی هم به درستی کار می کنند زیرا می توانید موقعیت مناسبی از کاپ و هندل را در آنها بیابید. مدل کاپ و هندل بهترین مدل قابل استفاده برای زمانی است که سهام در موقعیت درآمد، روی هندل دچار برک اوت می شود.

زمانی که در مدل کاپ و هندل، قیمت در روند درآمد زایی خود دچار برک اوت می شود، نشان دهنده فرارسیدن زمان فروش است، به این ترتیب می فهمم که این سهام شکست خورده است. بنابراین همیشه سعی می کنم تا از این مدل کاپ و هندل دوری کنم. مطمئناً ، در این مدت شاهد سهام های نفتی خواهید بود که در ماه مارس تلاش می کنند از کانالهای نزولی خارج شوند. بعد از اصلاح بازار، بسیاری از سهام ها در کانال های نزولی دچار برک اوت می شوند، من این سهام ها را شناسایی می کنم و تعدادی از آنها را می خرم.

بعضی اوقات این الگوها،شامل سهام های متحرک ضعیف می شوند و گاهی اوقات سهام متحرک بسیار قوی را مشخص می کنند. هر الگویی که سهام در آن برک اوت را تجربه می کند، نمی تواند به تنهایی ضمانت کننده شرایط برنده باشد به همین دلیل نباید تنها به بررسی یک الگوی نموداری پرداخت. بسیاری از مردم فکر می کنند که نمودارها و الگوهای نموداری موارد جدیدی برای استفاده در معاملات هستند و مانع شکست فرد خواهند شد. الگوها به شما در شناخت سهام های متحرک کمک می کنند.

برای شکست ها آماده باشید و در کاهش ضرر و زیان خود سریع عمل کنید. وقتی می خواهید با حجم زیادی معاملات خود را انجام دهید باید از سرمایه زیادی هم استفاده کنید.

مصاحبه معامله گران فارکس

لری: شما چگونه این کار را انجام می دهید؟

دن: سهام های بزرگی که روزانه با حجم 2-3 میلیون معامله می شوند می توانند 3،4 یا 5 پله بدون تجربه برک اوت پیشرفت کنند. این ها سهام هایی هستند که من به شدت به سرمایه گذاری روی آنها علاقه مندم. اگر سهامی دچار برک اوت شود ممکن است برای آزمایش 30 تا 50% از پوزیشن خود را به آن اختصاص دهم. بنابراین اگر بخواهم 200 هزار سهم از سهامی مانند گوگل را بخرم، ابتدا 70 تا 100 هزار سهم از آن را می خرم تا ببینم بعد از حرکت 1 یا 2 ساعته سهام، چه اتفاقی برای آن می افتد.

اگر سهام مورد نظر من، روندی صعودی و پیشرفت خوبی داشته باشد، ممکن است 30 تا 40 هزار سهم دیگر یعنی 75% به پوزیشن قبلی خود اضافه کنم. سپس، 4 تا 5 روز صبر می کنم و منتظر روند حرکتی سهام می مانم و در صورت مساعد بودن شرایط، 25% باقی مانده را به پوزیشن خود اضافه می کنم.

لری: پوزیشن خود را تا چه مدت نگه می دارید؟

دن: این موضوع به بازار و سهام بستگی دارد. اگر پوزیشن من، در الگوهای سطح بالا دچار برک اوت شود، مدت کمتری آن را نگه می دارم. معمولاً این زمان از 3-5 روز تا 2 هفته متغیر است. اگر سهام تا مدتی مثلاً 6-8 تا 10 هفته در روند اصلاحی قرار داشته باشد، ممکن است آن را 10 تا 15 هفته نگه داشته باشم. بهتر است بدانید که تنها با تجربه می توانید در این کار مهارت لازم را بدست آورید.

لری: در مورد استاپ ها چطور ، از آنها چگونه استفاده می کنید؟

دن: اگر سهمی واقعاً در عملکرد خود ضعیف باشد و به محض صعودی شدن با برک اوت رو به رو شود، آن را می فروشم و برای اصلاح روند آن صبر نمی کنم. اگر می خواهید از سهام درآمد کسب کنید باید همیشه در وضعیت صعودی آن باشید، هرچه سهام مدت طولانی تری در وضعیت صعودی سپری کند، میزان سود شما نیز بیشتر می شود. شما نمی توانید با سهامی که دچار برک اوت می شود و رشد نمی کند، سودی بدست آورید. من به شخصه برای سهام هایی که رشد سریع صعودی دارند، سرمایه گذاری می کنم.

بنابراین، می توان گفت که استفاده من از استاپ ها بدین شکل است. اگر سهامی، به زیر نقطه خرید من برسد، حتماً آن را می فروشم. اگر این سهام بتواند طی یک روند برگشتی، نقطه برک اوت خود را بشکند، دوباره آن را خریداری می کنم. به عنوان مثال اگر بازار با اخبار حمله تروریستی یا خبر دیگری نزولی شود، قیمت ها برک اوت را تجربه می کنند. اگر سهام در نقطه 60 شکست را تجربه کند و روز بعد به نقطه 63 برسد و تحت تاثیر اخبار بد، به نقطه 58 برسد، آن را می فروشم و زمانی که یک بار دیگر سهام به نقطه 63 برسد، آن را می خرم.

لری: فکر می کنید چرا بسیاری از مردم مثل شما تاجر و معامله گر خوبی نیستند؟ به نظر شما تاجران چگونه می توانند مجموعه مهارت های خود را بهبود ببخشند؟

دن: ثابت قدم بودن ، تمرین ، تمرین بیشتر و باز هم تمرین بیشتر دلیل موفقیت است. احساس می کنم بسیاری از تجار روی انجام معاملات خود وقت نمی گذارند و تمایلی به یادگیری ندارند. آنها واقعاً روی بازار تمرکز نمی کنند به همین دلیل نمی توانند عملکرد سهام ها را زیر نظر بگیرند و متوجه نقاط قوت و ضعف آنها شوند.

بسیاری از معامله گران برای یاد گیری بی حوصله هستند و نمی دانند که کسب مهارت در این زمینه سال ها زمان خواهد برد. بسیاری معامله گر «خوب» و معامله گر «بد» از افراد فکر می کنند تجارت کار آسانی است و بدون مطالعه وارد آن می شوند اما پس از مدتی همین افراد ضرر زیادی را تجربه می کنند.

لری: تبدیل شدن به یک معامله گر خوب، چه مدت زمان می خواهد؟

دن: بستگی دارد ، اما اکثر افرادی که واقعاً موفق هستند ، حداقل 4-6 سال در بازار معاملات حضور داشته اند.

لری: آیا از دو سال گذشته تا کنون که با شما مصاحبه داشتم، تغییری در روند معاملاتی خود داده اید؟

دن: در سهام هایی مانند گوگل، بله، قیمت سهام این شرکت برابر با 300 دلار است، من سهامی با چنین قیمت بالایی نمی خرم و ترجیح می دهم تا روی سهام ارزانتری سرمایه گذاری کنم. زمانی که قیمت سهام گوگل به 300 دلار رسید، من قرادادی 2 ماهه را مانند کال آپشن 260 یا 240 را خریداری کرده بودم.

قرارداد 240 برای من هزینه 65 دلاری را به همراه داشت، به این معنا که من باید تنها 5 دلار پرداخت کنم اما نباید 300 دلار برای سهام آن پرداخت می کردم. به این ترتیب، توانستم، 240 دلار برای 5 دلار اضافه ذخیره کنم و به این ترتیب حتی می توانستم سهام بیشتری بخرم. این تنها تغییری بود که در شیوه معاملاتی خود لحاظ کردم: پرداخت مبلغ زیاد برای قراردادهای money call سهام های گران به مدت یک یا دو ماه.

لری: آیا برای معامله ی این گزینه ها ،حجم مناسبی پیدا کرده اید؟

دن: در اکثر موارد بله ، زیرا من دوست دارم سهام با حجم بالا را معامله کنم اما همچنان به نظر من، خروج از معاملات کم حجم کار بسیار راحت تری است. برای مثال، سهام بورس شیکاگو با نماد CME ،در هر روز با حجم 500 تا 800 هزار سهم و قیمت 260 دلار معامله می شود. من قرارداد CMD 200 با قیمت هر سهم 250 تا 260 دلار را خریدم. اگر 10 هزار سهم خریده باشید، فروش آنها در اسرع وقت 2 تا 3 ساعت زمان خواهد برد، اما اگر قیمت فروش خود را 4 تا 5 دلار پایین بیاورید، می توانید به سرعت 10 هزار سهم خود را به فروش برسانید.

من می توانم 400-500 یا حتی 1000 قرارداد از آن سهام را با یک تماس تلفنی خریداری کنم اما نمی توانم به یک باره تمام آن را به فروش برسانم. به نظر من، بازارهای منعطفی که گزینه های دیگری برای سرمایه گذاری دارند، نقدینگی بیشتری نسبت به بازارهای سهام غیر متحرک دارند. حال، اگر قیمت سهام فرو بریزد، چه اتفاقی می افتد؟

در چنین مواقعی، از آنجا که من قراردادهای گوگل کال را بسته بودم، زمانی که قیمت سهام به 440 تا 445 می رسید و سپس، روند نزولی را پیش می گرفت و قیمت آن تا 20 دلار پایین می آمد، از قرارداد خارج می شدم. زمانی که گوگل، حرکت نزولی خود را آغاز می کرد، باید قراردادهای زیادی را با قیمت های مختلف بررسی می کردم که در نوع خود، پروسه دشواری بود. من باید نرخ های تعیین شده آپشن های مختلفی را بررسی می کردم و تا شناور شدن یکی از آنها صبر می کردم و سپس به سراغ گزینه بعدی می رفتم و منتظر شناور شدن آن می ماندم.

به همین دلیل، باید برای پیدا کردن موقعیت مناسب، زمان زیادی را صرف می کردم. در این میان مطلبی را آموختم: شما می توانید آپشن ها را با نرخ تعیین شده و به مدت یک ماه نگه داشته باشید و سپس تنها با یک کلیک و بدون بررسی نرخ های گوناگون و معامله گر «خوب» و معامله گر «بد» تاریخ انقضای آنها، از آپشن خود خارج شوید.

من تنها، از آپشن ها برای چند نوع سهام استفاده می کنم و به شخصه علاقه ای به معامله با آنها ندارم. تنها در یک صورت تمایل به معاملات آپشن دارم : بعد از اصلاح بازار و خارج شدن از آن پس از صعودی شدن بازار. بعد از خارج شدن از این معاملات، از سرمایه خود برای قراردادهای money call استفاده می کنم.در غیر این صورت، آپشن ها به دلیل لوریج زیادی که در معاملات آنها استفاده شده ، شما را می کشند.

اگر بازار بر خلاف شرایط شما پیش برود، به این نتیجه می رسید که استفاده از مارجین هزینه سنگینی را برای شما به همراه خواهد داشت اما بودن در آپشن ها به دلیل حریص بودن معامله گران و استفاده از لوریج های زیاد برای معامله گران بسیار هزینه بر است. ممکن است بگویید که می توانید با خرید آپشن های زیاد، پول بیشتری را بدست آورید اما اگر شرایط بازار نزولی شود ، تمام سرمایه خود را نیز از دست خواهید داد. برای همین همیشه در استفاده از مارجین و آپشن ها باید بسیار دقت کنید.

لری: چشم انداز شما از بازار چیست؟

دن: برای من تجارت یک بازه زمانی یک روزه است. من نمی توانم هیچ پیش بینی ای درباره نزولی و صعودی بودن روند بازار داشته باشم. من عضو گروه هایی برای کمک گرفتن از آنها در بررسی روند بازار هستم اما هیچ گاه برای انجام معاملات خود به آنها تکیه نمی کنم.

برای مثال، فرض کنید که در بازار سهام چیپ یا تراشه سرمایه گذاری کرده اید، اما ناگهان، لیدر گروهی که عضو آن هستید می گوید: به نظر نمی رسد که این بازار در ادامه بتواند درآمد خوبی برای شما داشته باشد، کل گروه 15% تخفیف می گیرند اما شما از مارجین 2×1 استفاده کرده اید، همین موضوع باعث می شود که 20 تا 25% از آپشن های خود را از دست بدهید. من به چیزی جز نمودارها و عملکرد قیمتی خود با سهام اعتقاد ندارم.

لری: چگونه از خود در برابر خطرات محافظت می کنید؟

دن: من هیچ محافظی ندارم. بهترین روش این است که خود را در مارجین غرق نکنید. اگر تخفیف سنگینی را برای پوزیشن های خود درخواست کنید در صورتی که از مارجین یا آپشن های زیادی استفاده کرده اید، سرمایه خود را نابود خواهید کرد. همیشه منطقی عمل کنید و هیچگاه خود را در هزینه های زیاد غرق نکنید.

کپی تریدینگ چیست ؟ بررسی مزایا و معایب آن

اغلب اوقات کپی تریدینگ با سوشیال تریدینگ اشتباه گرفته می شود در صورتیکه این دو مفهوم تفاوت زیادی با یکدیگر دارند. در سوشیال تریدینگ مبادله گران استراتژی مبادلات و پیش بینی قیمت خود را روی یک بستر آنلاین به اشتراک می گذارند. سایر تریدرها، اکثراً کسانی که تجربه کافی در مبادلات ندارند آن استراتژی ها را انتخاب می کنند و طبق آنها عمل می کنند. کپی تریدینگ (Copy Trading) روشی است که در آن معامله‌گر تازه‌کار، یک معامله‌گر حرفه‌ای را انتخاب می‌کند و هر کاری که او کرد را دقیقا مو به مو انجام می‌دهد زیرا می دانید که این فرد برای معاملاتش تحلیل هایی دارد تا به سود دست یابد و ضرر را به پایین ترین حد خود برساند. بنابراین از این طریق به راحتی می توانید دارایی های خود را در نزدتان نگه دارید و همان کارهایی را انجام دهید که یک سرمایه گذار حرفه ای به منظور افزایش سرمایه های خود انجام می دهد. توجه داشته باشید معامله‌گران تازه‌کار بهتر است در معامله گر «خوب» و معامله گر «بد» کپی تریدینگ با مبلغ بسیار پایین شروع کنند تا درفرایند آزمون و خطا ضمن شناسایی نقص‌های خود از ضررهای بیشتر جلوگیری کنند.

چگونه می توان کپی تریدینگ کرد؟

شما می توانید با مراجعه به سایت‌های بروکر و صرافی‌هایی که از کپی تریدینگ پشتیبانی می‌کنند به تاریخچه معاملات و استراتژی تریدرهای حرفه‌ای دسترسی داشته باشید و بعد از آنکه از اعتبار و تخصص یک معامله‌گر مطمئن شدید، می‌توانید بخشی از سرمایه خود را به حساب کاربری او پیوند بزنید تا با هر معامله او، سیستم به طور خودکار برای شما نیز همان معامله را ثبت کند. توجه داشته باشید که با ثبت هر موقعیت موفق از سوی معامله‌گر، این موقعیت به‌طور خودکار در حساب کاربری معامله‌گر پیرو نیز اعمال خواهد شد.

سرویس های کپی تریدینگ:

    یکی از محبوب ترین سرویس های کپی تریدینـگ است. کارمزد پایین از مزیت های این سرویس است و در هر برداشت ۲۵ دلار کارمزد می گیرد، اما برای کپی تریدینگ کارمزدی دریافت نمی کند. یکی دیگر از پلتفرم های پرمحتوا است که کپی تریدینگ با رمز ارز را ارائه می دهد. با این سرویس، فقط درصورتی که سود کسب کنید، باید کارمزد پرداخت کنید. سرویس است که رویکرد متفاوتی را اتخاذ می کند. این پلتفرم صرافی نیست و به عنوان یک سرویس سوم شخص به بایننس متصل می شود. کارمزد CopyMe.io بسیار کم است، اما کارمزدها توسط تریدرهای حرفه ای مشخص می شوند. در عین حال یک ربات معاملاتی است که طیف گسترده ای از خدمات تریدینگ را ارائه می دهد. تنها بخشی از خدمات Cryptohopper به کپی تریدینگ اختصاص داده شده است.

مزایای کپی تریدینگ :

کاهش ریسک برای معامله‌گران تازه‌کار : بسیاری از معامله گران تازه وارد به دلیل فهم نادرست از تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال و مدیریت ریسک، مبالغ زیادی را از دست‌ داده‌اند. پس این روش می تواند روشی مناسب برای شروع و حفظ سرمایه آنها باشد.

شفافیت معاملات گذشته و آنالیز حساب‌های کپی تریدینگ : یکی‌دیگر از مزایای حساب‌های کپی تریدینگ، شفاف بودن آن است. یعنی وقتی که یک معامله‌گر یک حساب مدیریت سرمایه ایجاد می‌کند، تمام سابقه حساب و معاملات او در قالب یک صفحه شخصی برای عموم سرمایه‌گذاران نمایش داده می‌شود. پس وقتی ما وارد حساب یک معامله‌گر می‌شویم، می‌توانیم نمودار عملکرد او را مشاهده کنیم. تمامی گزارش‌های مالی حساب نیز کاملا واضح و شفاف است.

دردسر کمتر سود بیشتر و یادگیری آسان‌تر: انجام معاملات اصلاً کار آسانی نیست و همواره با مشکلات و نگرانی هایی همراه است از طرفی نیز طراحی و اجرای درست معاملات زمان خیلی زیادی را می طلبد و همه افراد این فرصت را ندارند که زمانی را به معامله رمزارزها و یا فراگرفتن آن اختصاص دهند.معامله‌گران تازه‌کاربا استفاده از این پلتفرم می‌توانند ضمن حذف دردسرهای این کار امکان این را هم برای خود فراهم کنند که پیش از ورود تمام وکمال به این بازار، کمی طعم آن را بچشند. تنها کاری که باید انجام دهند این است که بخشی از سرمایه¬ خود را در اختیار افراد متخصص قرار دهند و منتظر باشند تا از آنجا به بعد پلتفرم کارها را پیش ببرد.البته این پلتفرم جنبه آموزشی هم دارد و برای کسانی که قصد یادگیری دارند گزینه مناسبی می باشد.

امنیت حساب‌های کپی تریدینگ: در حساب‌های کپی تریدینگ، امنیت به شکلی است که فقط صاحب حساب به آن دسترسی دارد و تنها خود او می‌تواند عملیات برداشت از حساب را انجام دهد. در این زمینه معامله‌گر هیچ‌گونه دخل و تصرفی در موجودی حساب سرمایه‌گذار نخواهد داشت.

مزایای پلتفرم کپی تریدینگ برای معامله گران حرفه‌ ای :در کپی تریدینگ به کسانی که به دیگران اجازه کپی برداری از معاملات آن‌ها بدهند اندکی حق کمیسیون تعلق می‌گیرد.

داشتن حد ضرر و شناور بودن میزان درگیری حساب: شما در حساب‌های کپی تریدینگ می‌توانید مشخص کنید که چه مقدار از موجودی حساب شما در کپی استفاده شود.

معایب کپی تریدینگ:

امکان دارد معامله‌گر منتخب شما گاهی اوقات اشتباهات وحشتناکی مرتکب شود و در این حالت سرمایه شما نیز از بین خواهد رفت.

تنظیمات اشتباه درکپی تریدینگ باعث صفر شدن موجودی تریدر شود.

گاهی اوقات تریدر حرفه ای می خواهد یک سرمایه گذاری سنگینی انجام دهد در حالی که این اقدام می‌تواند برای معامله‌گر پیروکه سرمایه‌ کمی دارد ریسک بالایی داشته باشد.

موفقیت شما به حرکت سرمایه گذارانی که آنها را دنبال می کنید بستگی دارد و این را بدانید که هیچ سرمایه گذاری کاملاً مناسب نیست که دقیقا بداند چه موقع بخرد یا بفروشد یا از کجا سرمایه گذاری کند.

‌هیچ‌گونه اطلاعاتی از نحوه استراتژی و چگونگی معاملات معامله‌گر به ما نشان نمی‌دهند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.