معامله گری در فارکس به معنی یک شبه پولدار شدن نیست.
اصول معاملهگری موفق در بازار فارکس
از آنجا که فرمول معینی برای موفقیت در معاملات بازارهای مالی وجود ندارد، گاهی اوقات این معاملات در نگاه اول مرموز به نظر میرسند. معاملهگری در بازار مالی نیازمند استعداد، توانایی ایجاد اعتدال، صبوری، تجهیزات مناسب و توجه به اتفاقات و اخبارهای اقتصادی است. معامله کردن در بازار فارکس بدون آموزش صحیح مانند شنا کردن در دریاچهای کوچک با یک کوسه است.
یادگیری معامله کردن در بازار فارکس با یادگیری موج سواری تفاوتی ندارد. یک تحلیل خوب با به کارگیری موثر دانش، با استعداد و سخت کوشی ترکیب میشود و به طرز قابل توجهی درصد موفقیت معاملهگران را افزایش میدهد.
این مقاله به بررسی 4 اصل اساسی که امکان ایجاد استراتژی موفق برای تحلیل بازارهای مالی است میپردازد.
اصل شماره 1: آمادگی
پیش از آغاز یک معامله، میبایست کاملاً برای انجام آن آماده باشید. اولین قدم، انتخاب ابزار معاملاتی و بازاری است که با اهداف و خلق و خوی شخصی شما بیشترین هماهنگی را داشته باشد. برای مثال اگر با خردهفروشی آشنا هستید، معاملات سهام برای شما بهتر از معاملات آتی است که چیزی درباره آن نمیدانید. در فرآیند انتخاب نماد معاملاتی، بسیار ضروری است که 3 اصل زیر را مورد توجه قرار دهید.
دورههای زمانی
انتخاب دوره زمانی صحیح، کاملاً به طبیعت شما بستگی دارد. معامله کردن در یک چارت پنج دقیقهای برای معاملهگرانی مناسب است که نمیخواهند معاملات خود را در طول شب باز نگه دارند. چارتهای هفتگی برای معاملهگرانی مناسب است که توانایی ریسک باز بودن معاملات در طی شب را دارند و آماده رصد مقطعی حرکتهای خلاف جهت قیمت هستند. همچنین شما باید تصمیم بگیرید که میخواهید در مقابل مانیتور نشسته و بازار را تماشا کنید یا ترجیح میدهید آخر هفته در آرامش، موقعیت بازار را تحلیل کرده و برای هفته پیشرو برنامه معاملاتی خود را طراحی کنید.
به خاطر داشته باشید، داشتن سود قابل توجه در بازار، نیازمند صرف وقت کافی است.
سیستم معاملاتی
پس از تعیین دوره زمانی باید سیستمی را پیدا کنید که برای شما مناسب است.
برای مثال، برخی از معاملهگران در سطوح حمایت میخرند و در سطوح مقاومت میفروشند. سایرین ترجیح میدهند خرید و فروش را در زمان اصلاح قیمت، زمانی که دیگران مشغول استفاده از اندیکاتورهای مختلفی از قبیل MACD یا تکنیک برخورد نشانگرها هستند، انجام دهند.
پس از انتخاب سیستم معامله، میبایست ثبات عملکرد آن را بیازمایید و مطمئن شوید که واقعاً برای شما مفید است. اگر در بیش از 50% موارد، سیگنال معاملاتی ارائه شده صحیح است، حتی اگر کم هم باشد، برای شما سیستم مناسبی خواهد بود.
تاریخچه دادههای سیستم خود را چک کنید. اگر سود بیشتر از ضرر باشد، احتمال بُرد زیاد خواهد بود. استراتژیهای معاملهگری متعددی را تحلیل کنید و هنگامی که یک استراتژی با خروجی پایدار پیدا کردید، آن را به روشهای مختلف در مقاطع زمانی مختلف امتحان کنید.
نماد معاملاتی
ممکن است تحلیل حرکت قیمت بعضی از نمادهای معاملاتی در مقایسه با سایرین سادهتر باشد. کسب سود با نمادهای معاملاتی که حرکات تصادفی و ناگهانی زیادی دارند، از همه دشوارتر است. برای انتخاب مناسبترین نماد، بسیار ضروری است که سیستم معاملاتی، با نمادهای مختلف امتحان شود.
برای مثال، برای جفت ارز USD/JPY معامله کردن با سطوح حمایت و مقاومت فیبوناچی ، میتواند در مقایسه با سایر نمادها، سوددهی بیشتری داشته باشد. همچنین امتحان کردن سیستم در مقاطع زمانی متفاوت و انتخاب سیستمی که با نتایج آن احساس رضایتمندی بیشتری دارید، بسیار ضروری است.
اصل شماره 2: روانشناسی معاملات
از نظر روانشناسی معاملات مادامی که در بازار فارکس معامله میکنید، باید با 4 اصل زیر هماهنگ باشید:
صبر
بسیار مهم است هنگامی که با سیستمی کار میکنید صبورانه منتظر بمانید تا سطح قیمتی ورود و خروج از معامله ظاهر شوند. اگر سیستم شما به یک نقطه ورود اشاره میکند که در نهایت بازار به آن نمیرسد، منتظر سیگنال بعدی بمانید. شما همواره فرصتهای دیگری برای ورود به بازار خواهید داشت. به عبارت دیگر، دنبال اتوبوسی که رفته است ندوید و منتظر اتوبوس بعدی باشید.
نظم و انضباط
انضباط، توانایی صبر کردن و اقدام نکردن است تا زمانی که سیستمتان سیگنال مناسب را به شما نشان دهد. برخی اوقات قیمت به نقطهای که انتظار دارید نمیرسد. این همان لحظهای است که شما باید به اندازه کافی منضبط بمانید و همچنان به سیستم خود باور داشته باشد و سعی نکنید مسیر حرکت را حدس بزنید. همچنین، اگر اولین قدم برای موفقیت در معاملهگری سیستم سیگنال خروج صادر کرد، بسیار ضروری است که حتماً از بازار خارج شوید، بهویژه زمانی که خروج در نقطه حد زیان رخ داده باشد.
واقعبینی
واقعبینی یا همان “جدایی از احساسات” نیز به میزان اعتبار سیستم یا استراتژی بستگی دارد. اگر سیستم شما به اندازه کافی قابل اطمینان باشد و سیگنالهای ورود و خروج دقیقی به شما بدهد، نیازی نیست نگران باشید یا تسلیم برتری “اکسپرتهایی” که سطوح معاملاتی را مشخص میکنند، شوید. سیستم شما باید به اندازهای قابل اطمینان باشد که بتوانید در کمال امنیت به سیگنالهای آن اعتماد کنید.
توقعات واقعگرایانه
با توجه به اینکه بازار در دورههای مختلف نوسانات زیادی نشان میدهد، بسیار مهم است که پیشبینیها، واقعگرایانه ارزشگذاری شوند. انتظار نداشته باشید با سرمایه اولیه 250 دلاری، در هر معامله 1000 دلار سود کسب کنید. معاملات کوتاه مدت، فرصتهای کمتری برای سود قابل توجه به شما میدهند، اما ریسک، به میزان قابل توجهی کمتر از معاملات طولانی مدت خواهد بود. برای انتخاب بهترین طول زمان برای معامله، باید به مفهوم نسبت ریسک به سود توجه کنید.
اصل شماره 3: تفاوت نمادهای معاملاتی
هر یک از نمادهای معاملاتی، ویژگیهای متمایز خود را دارند. این ویژگیها توسط شرکتکنندگان بازار و اهداف اولیه آنان معین میشوند. اهداف معاملات بزرگ بانکی در بازار ارزی، با اهداف معاملهگران ارزی که با قراردادهای آتی کار میکنند، به طور قابل ملاحظهای تفاوت دارند. اگر انگیزههای بازیگران بزرگ را درک کنید، میتوانید کارهای آنها را تکرار کرده و بر اساس آن، کسب سود کنید.
انتخاب نماد معاملاتی
چارتهای جفت ارزها، سهام و کالاهای مختلف را در مقاطع زمانی متفاوت رصد کنید. سپس، در چارتهای قیمت، سیستم معاملاتی خود را امتحان کرده و مناسبترین ابزار معاملهگری آن را انتخاب کنید. این روند را برای محاسبه شرایط در حال تغییر مداوم بازار، بهطور دورهای تکرار کنید.
اصل شماره 4: مدیریت (استفاده از سیستم)
از آنجا که معاملهکردن بدون هیچ زیانی غیرممکن است، هیچ سیستمی نمیتواند نتیجه 100 درصدی داشته باشد. حتی یک سیستم سودده با نسبت سود به زیان 65% نیز، در 35% موارد زیان خواهد داشت. بنابراین، معامله سودده، در ابتدا به مدیریت صحیح و اجرای درست عملیات معاملاتی بستگی دارد.
مدیریت ریسک فارکس
معامله سودده تنها با کنترل ریسک درست امکانپذیر است. نباید از زیان بترسید، حتی اگر به اندازه کافی برای شما رخ داده باشد. سعی کنید بلافاصله به مسیر خود ادامه دهید و یا میتوانید کمی بعدتر دوباره تلاش کنید. اغلب جهت صحیح بازار در تلاش دوم یا سوم بدست میآید. این تمرین، نیازمند صبر و انضباط است. پس از حدس جهت بازار، میتوانید برای تثبیت سود حداکثری از حد زیانهای متحرک استفاده کنید یا به علت وجود تغییرات پیشبینینشده از بازار خارج شوید.اولین قدم برای موفقیت در معاملهگری
تقریباً تمامی معاملهگران بازار از سیستم معاملاتی خاص خود استفاده میکنند. سیستم درست و غلط وجود ندارد: معامله میتواند سودده یا زیانده باشد. Warren Buffett دو قانون اصلی را برای انجام معاملات ذکر میکند: اول: هیچوقت پول از دست ندهید؛ دوم- قانون اول را به خاطر بسپارید.
به کامپیوترتان یک کاغذ بچسبانید که به شما یادآوری کند که باید با زیانهای کوچک از معامله خارج شوید و توقع زیان بزرگ نداشته باشید.
همانطور که میدانید، موفقیت در معاملات فارکس بیشتر به حالت روانشناسی معاملهگر بستگی دارد. از اینرو، روانشناسی معامله، تیتر بسیاری از کتابها و کارگاههای آموزشی است. با توجه به آمار، سوددهی هر سیستم 80% به ویژگیهای فردی معاملهگر وابسته است و تنها 20% به مقررات و شرایط هدایت معاملات بستگی دارد.
فارکس را میتوان با ورزش مقایسه کرد و معاملهگر را با ورزشکاری که برای خود هدفگذاری کردهاست که به بالاترین نتایج دستیابد. در بازار فارکس تحلیل صحیح و انتخاب استراتژی درست، بسیار مهم است. ولی با گذشت زمان، دیگر کافی نخواهد بود و باید سرمایه جدیدی بدست آورده و بیاموزید از سقوط خود جلوگیری کرده و از آشفتگی ذهنی اجتناب کنید. اما چگونه این کار را سازماندهی کنید؟ چه نکاتی باید اول مد نظر قرار گیرند؟
به کارتان عشق بورزید
زمانی که شخص به کارش علاقه نشان دهد و سعی کند کیفیت وظایفش را ارتقاء دهد و سطح علمیاش را افزایش دهد، به زودی نتیجه تلاشهای خود را خواهد دید. به علاوه، شخص از انجام کارهای مفید خود شاد خواهد بود.
به توانایی خود باور داشته باشید و به خودتان اعتماد کنید
به خاطر داشته باشید اعتماد به تواناییهایتان و البته به خودتان، نیمی از موفقیت است. اگر شخصی هدف را ببیند و به سمتش برود، حتماً به بالاترین قلهها دست مییابد. در این مورد خاص، شما نباید از مشکلات کاری بترسید. روانشناسان اعتماد به نفس را انگیزه مهمی برای حصول نتایج میدانند.
بر روی موفقیت تمرکز کنید
قانون دیگر این است که هرگز از شکست ناراحت نشوید و تنها به نتایج مثبت فکر کنید. نیازی نیست به رقبایی فکر کنید که ظاهراً به شما رسیدهاند.همه اینها چیزهای کوچکی هستند. موضوع اصلی، تمرکز بر موفقیت، چشماندازها و اهدافتان است.
از هدفگذاری جدید و دستیابی به آن نترسید
تنها زمانی میتوانید پیشرفت کنید که برای خود اهداف جدیدی داشته باشید و به آنها تحقق ببخشید. برای حل مسائل، باید تمام مهارتها، استعدادها و دانشتان را جمع کنید. توصیه میشود، همیشه از قلههای جدید استقبال کنید و نه اینکه ناراحت باشید. بهتر است به جای اینکه خودتان را سرزنش کنید و ناراحت باشید، خودتان را تحسین کنید.
انعطافپذیر باشید
یک معاملهگر خوب باید ذهنی منعطف داشته باشد. تنها در این صورت میتواند همزمان چندین مشکل را حل کند. در بازار فارکس، شما باید بتوانید اشتباهاتتان را کنار گذاشته و به حرکت ادامه دهید و مشکلات گذشته را فراموش کنید.
همواره رو به جلو حرکت کنید
روی هیچ معاملهای گیر نکنید، زیرا خودش میتواند در حالت خودکار با حد زیان یا سود بسته شود. توانایی سازماندهی دانش، حفظ نهایت آرامش و مهارت، موضوعهای اصلی هر معاملهگر هستند. اگر با هارمونی کار کنید، نتایج به سراغ شما میآیند.
بیاموزید که آرام باشید
کار خیلی خوب است، پول از آن هم بهتر است. ولی اگر به موقع استراحت نداشته باشید، ممکن است نتیجه کارتان را نبینید. زمانی که مغز انباشته میشود، دیگر درست کار نمیکند و ممکن است در عملکرد اشکال ایجاد کند. بههمین دلیل است که استراحت برای هر فرد اجباری میشود.
به خودتان و موفقیتتان باور داشته باشید. اقدام کنید. از یادگیری نترسید و علم را به عمل تبدیل کنید. تنها در این شرایط است که کار کردن در فارکس برای شما شادی و سود به ارمغان خواهد آورد.
با ترید چه چیزی به دست میآوریم؟ یک پاسخ متفاوت
با ترید چه چیزی به دست میآوریم؟ شاید تعجب کنید که چرا باید این سوال «مسخره» را میپرسیدم. البته که مردم برای سود معامله میکنند، اینطور نیست؟ اما نه. پاسخ این سؤال خیلی پیچیدهتر و پوشیدهتر از چیزی است که یک معاملهگر تازهکار بتواند حتی فکرش را هم بکند.
همچنین، چه قبول کنید یا نکنید، پاسخ به این سؤال اولین قدم به سمت موفقیت در بازار است. چرا؟ چون در بلندمدت، تنها کسانی که موفق باقی میمانند، معاملهگران آگاه هستند (یا آنهایی که اکنون موفق هستند بهخاطر این موضوع است). آگاهی بهمعنای دانستن اهداف بلندمت خود و حرکتِ با برنامه برای دستیبابی به آنها است. چنین چیزی مستلزم دانستن مزایا و خطرات احتمالی معاملهگری است. در این مقاله، من روی بخش شیرین این معادله تمرکز میکنم: مزایای معاملهگری.
این مقاله یک پیشنهاد سرمایهگذاری نیست و فقط نظرات شخصی نویسنده را انتقال میدهد.
معاملهگری: یک دوره خودآگاهی
وقتی معاملهگری را آغاز میکنید، چه متوجه شوید یا نشوید، در حال ثبتنام در یکی از تأثیرگذارترین دورههای خودآگاهی هستید. همچنین زمانی که یک تریدر با تجربه باشید، یک چیز قطعی است: هوشیارتر، هدفمندتر و خودآگاهتر از هر زمان دیگری خواهید شد. شاید فکر کنید کمی اغراق شده است؛ اما کاملاً صادقانه، احتمالاً نحوه تفکر شما تغییر خواهد کرد. البته که شخصیت هرکس متفاوت است و بعضیها بهطور طبیعی به ذهنیت درست نزدیکتر هستند؛ اما بهطور کلی بیشتر افراد برای از دستدادن پول با ترید آرام و قرار ندارند.
کنترل خودِ درونیمان و سرکوب ترس و طمع مهمترین جنبههای ترید هستند. در معاملهگری لازم است فرصتها را همانگونه که هستند بررسی کنیم و نه در سایه معاملات قبلی، نیاز شما به سود یا ترس شما از ضرر. خبر خوب اینکه اگر این مهارتها را یاد بگیرید، نه فقط در معامله، بلکه در تمام بخشهای زندگی به شما کمک میکنند. این تصادفی نیست که کارآفرینان بزرگ اغلب نسبت به دیگران معاملهگران موفقتری هستند. نگاه عینی به گزینهها و بدون تأثیرپذیری از چیزهای دیگر و همچنین انتخاب بهترین نتیجه یک مهارت خارقالعاده است و چیزی که تمام معاملهگران موفق به آن واقف هستند این است که این دستیابی به این مهارت باید هدف شماره یک هرکسی باشد.
سودهای کوتاهمدت در مقابل موفقیت بلندمدت
شاید پیش خود بگویید این خیلی خوب است که با معاملهگری به خودآگاهی برسیم؛ اما خودِ سود چه زمانی به دست میآید؟ برای رسیدن به این هدف صبر نیاز است؛ چون با گذشت زمان فهمیدنِ این حقیقت که در ترید موفق هستید یا نه آسان است. اگر در تمام شرایط بهطور معمول سود میکنید، پس موفق هستید؛ تمام. در بلندمدت، بازار خیلی ساده؛ اما قدرتمند در این باره قضاوت میکند.
باید مراقب سودهای کوتاهمدت باشید، چون بررسی عملکردِ معاملهگری در کوتاهمدت خیلی گولزننده است. آیا [با اینکه تازهکار هستید،] سودهای نجومی داشتهاید و عملاً تاکنون ضرر نکردهاید؟ حتی ممکن است فکر کنید رهبر جدید دنیای معاملهگری هستید. اما در حقیقت، موفقیت شما هیچ پایهای ندارد و فقط برای مدتی شانس به شما رو کرده است. اینکه فکر کنید این موفقیتها دائمی هستند، به چیزی جز ناامیدی و پشیمانی ختم نمیشود. بنابراین سود معاملهگری وقتی واقعی است که در سایه برنامه و استراتژیهای شما باشد. اگر به اینها پایبند باشید، در بلندمدت موفق خواهید شد و اگر نه، به احتمال خیلی زیاد شکست میخورید.
هنرِ ضررکردن
یکبار یک تریدر خیلی موفق به من گفت مهمترین چیزی که در شغلش یاد گرفته است ضررکردن است. تریدهای شکستخورده بخش جداییناپذیری از این تجارت هستند و کنارآمدن با آنها همان چیزی است که معاملهگران موفق را از دیگران متمایز میکند. بنابراین یکی از بزرگترین دستاوردهای شما یادگیری این هنر است؛ هنر ضررکردن. پذیرفتن ضرر در معاملات شاید ساده به نظر برسد؛ اما سختترین بخش در پایبندبودن به یک برنامه معاملاتی همین چالش است: معاملهگران تازهکار نمیتوانند ضرر را تحمل کنند.
«برمیگرده دوباره…»
«نگه میدارم تا برگرده به نقطه سربهسر»
همه تریدرها این شرایط را تجربه میکنند که وقتی یک معامله منفی میشود، وارد فاز انکار میشویم و نمیخواهیم بپذیریم که ضرر کردهایم. البته، گاهی اوقات شانس با شما یار است و واقعاً بازار به جهت دلخواه شما برمیگردد؛ اما نکته مهم این است که برخلاف استراتژیها و برنامه عمل کردهاید. کمی ضررکردن مهارت فوقالعادهای است؛ اما جلوی ضررهای بیشتر را نگرفتن هنر نیست.
عمل بر اساس احتمالات
پایبندی به یک برنامه معاملاتی، تفکر عینی و شجاعت پذیرش عدمقطعیت را میطلبد. جدای مهارت ضررکردن، پذیرش این حقیقت که هیچچیز قطعی نیست میتواند یکی دیگر از بازیگران معاملهگری باشد. معاملهگری، حرفهای است که روی احتمالات سوار شده است؛ هر اتفاقی ممکن است رخ دهد.
این یعنی حتی با بهترین استراتژیها و نظم عالی هم بعضی از تریدهای شما شکست میخورد؛ چیزی که پذیرش آن برای خودِ درونی ما خیلی سخت است.
مشکلی که با عدمقطعیت داریم این است که افراد بهطور کلی «برنامهریزی شدهاند» که از خطر و عدمقعطیت دوری کنند. مطالعات متعددی نشان میدهد که حتی وقتی یک استراتژی پرخطر نتایج احتمالی مطلوبی داشته باشد، افراد بازهم تمایل دارند استراتژیای را انتخاب کنند که امنتر و بهظاهر کمخطرتر باشد. بنابراین منطقی است که اگر در جایی شانس خیلی کمی برای حمله خرس وجود داشته باشد، ترجیح میدهید به آنجا نروید؛ حتی اگر پای توتهای زیبا و خوشمزه در میان باشد. در معاملهگری، ضررکردن از نظر ذهنی همان حکم حمله خرس را دارد که یک ذهنیت بازنده است.
انتخاب بهترین نتایج (با بیشترین احتمال سود) بدون گوشکردن به ترسِ غیرمنطقی، به موفقیت ختم میشود. این بار هم تأکید میکنم که این فرایند تصمیمگیری خارج از فضای معاملهگری هم به کمک شما میآید و شما را به سمت تصمیمات بهتر در کار، کسبوکار و زندگی شخصی سوق میدهد.
سیستم چگونه کار میکند و چگونه از آن به نفع خودمان استفاده کنیم؟
وقتی به جایی برسید که بتوانید یک برنامه را دنبال کنید و هرآنچه نیاز است را انجام دهید، بخش جذاب موضوع آغاز میشود. شروع میکنید به بررسی الگوها، موقعیتهای آشنا و فرصتهای آشکار. نظام مالی بسیار غولپیکر است و هر روز در آن مقدار عظیمی از سرمایه از یک دارایی به سمت دارایی دیگر جریان پیدا میکند. این حقیقت شانسهای زیادی را برای فرد سرمایهگذار ایجاد میکند تا بتواند از آنها برای سود استفاده کند.
برای مثال، روندهای تکنیکالی که تحلیل میکنید، اغلب نتایج جریانهای سرمایهای است که مانند یک نیروی طبیعی وارد یک دارایی میشود. آیا حاضر هستید جلوی یک بهمن قدرتمند قرار بگیرید، به این دلیل که بهمن نیمی از کوه را طی کرده است؟ درباره ترید هم همین موضوع صدق میکند. آیا حاضر هستید برخلاف یک روند صعودی عمل کنید، فقط به این دیلیل که «تا الآن خیلی رشد کرده است»؟ با معاملهگری، میتوانید به عینیت برسید؛ عینیتی که برای ورود به یک روند و باقیماندن در آن تا پایان روند نیاز است. در حقیقت باید در نهایت به نقطهای برسید که بهجای ایستادن در برابر بهمن، تا آخر مسیر روی آن سوار شوید.
در روی دیگر سکه، اسکالپرها قرار دارند؛ معاملهگرانی که ترید کار هر روزشان است و ممکن است فقط برای چند ساعت، چند دقیقه یا حتی چند ثانیه در بازار بمانند. با این حال، ذهنیت کلی یکسان است. آنها هم فرصت را میبینند، استراتژی خود را روی آن پیاده میکنند و برنامه خود را دنبال میکنند. درک کار آنها هم آسان است با این تفاوت که برای شناسایی و شکار این شانسها، باید آماده باشید تا خیلی سریع عمل کنید.
ترید در مقابل سرمایهگذاری یا ترید یا سرمایهگذاری؟
دانستن اینکه چه زمانی نباید در بازار باشیم، یکی از نقاطی است که ما را از فضای معاملهگری وارد فضای سرمایهگذاری میکند. حتی سرسختترین سرمایهگذاران هم برای خروج از موقعیتهای خود از مهارتهای معاملهگری استفاده میکنند؛ اگرچه شاید بعضی از آنها این حقیقت را انکار کنند یا حتی متوجه آن نشوند. وارن بافت، فردی که بهشدت مخالف استراتژیهای معاملاتی است، بهطور غریزی از این مهارتهای زمانی که واقعاً فوقالعاده هستند، استفاده میکند. یک جمله مشهور از او نقل شده است که میگوید: «بترس زمانی که همه طمع میکنند و طمع کن زمانی که همه میترسند.» این توصیه نهتنها برای سرمایهگذاران، بلکه برای معاملهگران هم در تایم فریمهای مختلف یک روش بینظیر است. وارن بافت همچنین زمانی که رشد سهمیوار سرمایهگذاریهایش را میبیند که نشاندهنده روبهاتمامبودن روند بازار است، بهدرستی از بازار خارج میشود. این هم یکی دیگر از مهارتهای فوقالعادهای است که در معاملهگری با آن سروکار داریم.
خلاصه کلام این است که با داشتن یک ذهنیت باز، معاملهگری نهتنها میتواند در سودهای کوتاهمدت به شما کمک کند، بلکه در سرمایهگذاریهای بلندمدت و تصمیمات سرمایهگذاری هم میتواند راهگشا باشد.
استقلال مالی: ایجاد ثروت
به قسمت پایانی مقاله یعنی سود میرسیم. بهعنوان یک تریدر یا سرمایهگذار، تحول و بهترشدن در تصمیمگیری، عمل بر اساس احتمالات و پایبندی به برنامه، بعد جدیدی را در زندگی شما باز میکند. زمانی که به یک تریدر موفق تبدیل شوید، پساندازی که به سرمایه کار تبدیل کردهاید، رشد میکند و شما و خانوادهتان را به اهداف مالی مدنظرتان میرساند.
وقتی بین یک سرمایهگذار غیرفعال و معاملهگر روزمرهای که برای گذران زندگی ترید میکند، به درجهای از مهارت و تعادل برسید، پس از همه دستاوردهایی که از آنها نوشتم، آخرین دستاورد ثروت است. این ثروت در عین حال که پویا است، ثابت خواهد بود؛ پویا به این دلیل که با توجه به مهارتهایی که دارید همیشه پتانسیل رشد آن وجود دارد و ثابت به این دلیل که فرایند تصمیمگیری شما این ضمانت را ایجاد میکند که تصمیمات احمقانه کمتری میگیرید. همه ما درباره «نفرین برنده» شنیدهایم؛ برندگان حراجیهایی که نه تنها سود نمیبرند بلکه دست از پا درازتر با ضررهای سنگین میدان را ترک میکنند. وقتی در معاملهگری هم ضرر میکنیم، همه چیز برمیگردد به تصمیماتی که گرفتهایم، طوری که به سرمایه نگاه کردهایم و در نهایت فقدانِ آگاهی. وقتی که ثروت خود را با معاملهگری موفق، سرمایهگذاری یا هر نوع کسبوکار دیگری بهطور طبیعی میسازید، همیشه میتوانید آن را رشد بدهید؛ حتی در صورت وقوع یک فاجعه بهتماممعنا. مهارت شما ثروت واقعیتان خواهد بود، نه پول یا اموال.
توصیه نهایی من: هدف معاملهگری خود را بهجای سود روی یادگیری مهارتها بگذارید.
انگیزه شما از معامله گری در فارکس چیست؟
معامله گری در فارکس یا معامله گری در بورس یکی از مشاغلی است که امروزه نظر جمع کثیری از افراد جامعه را به خود جلب کرده است. اما همانطور که میگویند”هر کسی را بهر کاری ساختند.”قرار نیست همه بتوانند در این کار موفق شوند. این جلسه از دوره آموزشی یکی از چندین جلسه است برای مشاهده تمامی آموزش ها روی عبارت آموزش فارکس کلیک کنید.
البته نباید ناامید شوید اگر می گوییم همه قرار نیست در معامله گری در فارکس موفق شوند منظورمان در ابتدای کار است که تازه با این بازار آشنا شده اید.
اگر از ابتدا با آموزش فارکس درست و برنامه ریزی شده وارد بازار شوید برای دستیابی به موفقیت در این بازار تلاش کنید چرا شما نتوانید از سود سرشار فارکس این بازار جهانی استفاده کنید.
مقالات آموزشی فارکس و اساتید مختلفی در این زمینه وجود دارند اما آنچه که به راحتی در اختیار شما گذاشته نمی شود. یک برنامه معاملاتی فارکس یا تریدینگ پلن قوی است زیرا این شما هستید که باید پلن معاملاتی فارکس مناسب با خودتان را طراحی کنید و هیچ کس نمیتواند، برای شما این کار را انجام دهد و نتیجه آن بهتر از طراحی خودتان باشد. میخواهید بدانید چرا هیچ کس بهتر از شما نمیتواند پلن معاملاتی فارکس برای شخص خودتان طراحی کند؟ما به شما خواهیم گفت.
کدام پلن معاملاتی فارکس مناسب با شخصیت شماست؟
بارها شنیده اید که لباس شما نشان دهنده شخصیت شماست.رانندگی شما نشان دهنده شخصیت شماست.دوستان شما معرف شخصیت شما هستند. ما به شما میگوییم نوع معامله گری در فارکس نیز معرف شخصیت شماست. در حالت کلی هرچیزی که انتخاب شخصی شما باشد به شخصیت شما برمیگردد برای معامله گری در فارکس نیز همین است. پلن معاملاتی فارکس نیز مناسب با شخصیت شما طراحی می شود.
اگر میخواهید در معامله گری در فارکس موفق باشید ابتدا باید نگاهی به خودتان بیندازید شخصیت خودتان را بازبینی کنید. نقاط ضعف و قدرت خود را تشخیص دهید. به هرکسی که در بازار فارکس فعالیت میکند. معامله گر فارکس می گویند اما همه معامله گران مثل هم نیستند چون پلن معاملاتی فارکس متفاوتی دارند.
به طور مثال اگر اساسا آدم کم حوصله ای هستید معاملات بلند مدت اصلا مناسب شما نیست اگر آدم ریسک پذیری نباشید بسیاری از موقعیت های معاملاتی را از دست خواهید داد.
برای اینکه معامله گر فارکس موفقی باشید و پلن معاملاتی فارکس بی نقصی بچینید باید از نقاط قوتتان استفاده کنید و نقاط ضعفتان را اصلاح کنید.
اما ابتدا باید با واقع بینی نگاهی به خود بیندازید تا بتوانید نقاط قوت و ضعفتان را بیابید.
واقع بینی در معامله گری در فارکس اولین گام به سوی موفقیت و عدم واقع بینی اولین گام نادرست به سمت شکست است. بازار فارکس آماده است تا همه ادعاهای شما را به باد دهد همه ترس هایتان را
تداعی کند همه اعتماد به نفس کاذبتان را از بین ببرد تا در نهایت اگر در این بازار باقی ماندید مانند یک حرفه ای به معامله گری در فارکس بپردازید.
معامله گری در فارکس بر اساس شخصیت معامله گر
اگر میخواهید به طور حرفه ای به معامله گری در فارکس بپردازید قبل از اینکه پلتفرم معاملاتی خود را باز کنید و روی دکمه خرید یا فروش کلید کنید باید سوالاتی کلید از خود برسید و با صداقت کامل به آن ها پاسخ دهید.
پاسخ این سوالات پلن معاملاتی فارکس شما را طرح ریزی میکند. ما در بخش های گذشته به طور مختصر برخی از این سوالات را مطرح کردیم. اما طراحی پلن معاملاتی فارس برای معامله گری در فارکس مهم تر از آن است، که به اختصار مورد بحث قرار بگیرد.
کلیدی ترین سوالات از نظر تحلیل گران فارکس برای راهنمایی شما جمع آوری شده است. تنها کافی است دفترچه یادداشتی بردارید این سوالات و پاسخ احتمالی را بخوانید و مناسب با شخصیت خودتان به آن ها پاسخ دهید تا بهترین پلن معاملاتی فارکس، که کاملا مناسب با مشخصات خودتان است طراحی شود.
یکی از مهم ترین سوالات در این زمینه همانند دیگر مشاغل تعیین هدف است. بیایید اولین سوال از طراحی پلن معاملاتی فارکس را با هم بررسی کنیم.
چرا میخواهید به معامله گری در فارکس بپردازید؟
شاید عمده کسانی که به معامله گری در فارکس میپردازند برای کسب ثروت دست به این کار زده اند یا اینطور فکر میکنند. بله منطقی ترین پاسخ کسب درآمد،ثروتمند شدن و پول درآوردن است اما اگر
با خودتان صادق باشید شاید این تنها هدفتان نباشد. مشاغل زیادی هستند که میتوانید از آن کسب درآمد کنید اما چرا بازار فارکس؟ شاید فکر میکنید معامله گری در فارکس یعنی یک شبه پولدار شدن؟
یا تصور میکنید کسب درآمد با هیجان بالا لذت بخش تر است؟ یا معامله گری در فارکس مد شده است و اگر این کار را نکنید از دیگران عقب ماندید؟
شاید هم دختر/پسر مورد علاقه تان به این کار علاقمند است و میخواهید نظرش را جلب کنید.
اگر هدف شما از معامله گری در فارکس ارضای حس هیجان طلبی یا جلب توجه است اصلا جای درست قدم نگذاشته اید. بهتر بود اتومبیل مسابقه میخریدید یا چترباز می شدید هم هیجان بیشتری را تجربه میکرید و هم توجه بیشتری به خود جلب میکردید.
خرید اتومبیل مسابقه یا چتربازی هزینه کمتر و ضرر زیان کمتری هم نسبت به بازار فارکس دارد.بله مطمئن باشید در بازار فارکس ضرر خواهید کرد.
چه هدفی از معامله گری در فارکس دارید؟
ممکن است هدف شما کسب ثروت زیاد پس از آن پیدا کردن همسر ایده آل تشکیل خانواده و بچه دار شدن باشد.هدف زیبایی را ترسیم کردید اما بدرد ما نمیخورد.
یا ممکن است هدف شما کسب درآمد بالا کمک به خیریه کودکان بی سرپرست باشد این هدف قشنگ تر است اما شما را به هیچ کجا نمی رساند. فارکس بزرگترین بازار مالی جهان است و معامله گری در فارکس نمیتواند هدفی جز کسب درآمد داشته باشد اما هدف از کسب درآمد باید ملموس باشد.
بعنوان یک معامله گر فارکس باید بدانید در چه فاصله ای از هدفتان ایستاده اید چقدر مانده به هدف برسید یا چقدر از آن دور شده اید. بارها گفته ایم اولین قدم برای موفقیت در معاملهگری باز هم میگوییم:
معامله گری در فارکس به معنی یک شبه پولدار شدن نیست.
پس هدفی تعیین کنید که قابل لمس شدن باشد. نمیتوانید با 100دلار سرمایه گذاری توقع 10000دلار سود داشته باشید. نمیتوانید روزی دو ساعت کار کنید و توقع افزایش دو برابری سرمایه داشته باشید.
نمیتوانید به آموزش فارکس اعتقادی نداشته باشید اما بخواهید بی نقص معامله کنید.
هدف خاص و قابل لمس تعیین کنید.
اگر در ابتدای کار معامله گری در فارکس هستید و تریدر مبتدی محسوب می شوید. مثلا میتوانید هدف تعیین کنید که در آخر ماه موجودی حسابتان 1٪ در سود باشد. یا برای یک روزکاری هیچ اشتباه اقتصادی انجام ندهید یا در پایان یک فصل مجموع، سود و ضرر حسابتان سرمایه شما را حفظ کرده باشد.
بله حفظ سرمایه برای یک تریدر مبتدی میتواند بزرگ ترین هدفی باشد که دستیابی به آن واقعا آسان نیست.
حال اگر به اندازه کافی سابقه معامله گری در فارکس دارید میتوانید به دنبال اهداف بزرگ تر باشید مثلا به طور پلکانی هدف گذاری کنید.
ماه اول به اندازه 5٪ از سرمایه تان سود کنید. ماه دوم به اندازه 10٪ از سرمایه تان سود کنید. به همین ترتیب ماه به ماه هدف سود ماهانه تان را افزایش دهید.
با مشخص کردن اهداف میتوانید عملکرد خودتان را بررسی کنید و ببینید چقدر در جهت صحیح معامله گری در فارکس قرار دارید. این اولین گام طراحی یک پلن معاملاتی فارکس موفق است.
اهداف اگر خاص و قابل لمس نباشند هیچ کمکی به شما نخواهند کرد.
تعیین هدف برای معامله گری در فارکس اولین گام طراحی پلن معاملاتی فارکس و اولین سوالی است که باید از خودتان بپرسید در بخش های بعدی سوالات دیگر و پاسخ های احتمالی و منطقی آن ها را بررسی خواهیم کرد و گام به گام به سمت طراحی پلن معاملاتی فارکس پیش خواهید رفت.
دفترچه یادداشت معاملاتی خود را طراحی کنید
نظم کلید اصلی موفقیت در بازارهای سرمایهگذاری محسوب میشود و اولین قدم برای منظم شدن در بازار سرمایه طراحی یک دفترچه یادداشت معاملاتی است. طراحی یک دفترچه یادداشت معاملاتی کار بسیار سادهای است ولی در کیفیت عملکرد شما در بازار سرمایه بسیار تاثیر گذار است. فقط کافیست وضعیت معاملاتی خود را پیش و پس از طراحی این دفترچه بررسی کنید، شاید نتایج آن شما را شگفتزده کند و متاسف باشید که چرا زودتر این دفترچه را طراحی نکردید. اگر هم جزو افرادی هستید که به تازگی وارد بازار سرمایه شدهاند، شدیدا به شما توصیه میکنیم که این موضوع را جدی بگیرید.
به علت تنبلی یا بیتوجهی، بسیاری از فعالین بازار سرمایه ترجیح میدهند که از خلاصه گزارش حساب کاربری خود نزد کارگزاری استفاده کنند و سابقه معاملاتی خود را بر اساس اطلاعات ثبت شده در سیستم کارگزاری رصد کنند ولی منظور ما از دفترچه یادداشت معاملاتی صرفا گزارشی از سابقه معاملات نیست و هدف ما از طراحی این دفترچه، طراحی یک بانک از سابقه معاملات به همراه تجربیات حاصله میباشد. لذا تصوری که از دفترچه معاملاتی دارید و آن را شبیه به خلاصه گزارش معاملات خود در کارگزاری میپندارید را از ذهنتان پاک کنید و در ادامه با ما همراه باشید.
دفترچه یادداشت معاملاتی صرفا یک دفترچه برای یادداشت قیمت ورود، قیمت خروج و میزان سود یا زیان نیست؛ هدف از طراحی این دفترچه یادداشت، جمعبندی تجربیات و نکاتی هست که در هر معامله ممکن است برای شما ایجاد شده باشد و در بلند مدت جمیع این اطلاعات حکم یک گنجینه را برای شما دارد که رجوع به این دفترچه میتواند کیفیت معاملات شما را به شکل قابل توجهی افزایش دهد. همچنین این دفترچه ابزار بسیار موثری در کنترل احساسات و روان معاملهگران میباشد؛ به عنوان مثال شاید بارها برای شما پیش آمده است که به علت عدم پایبندی به حد ضرر خود، ضررهای چشمگیری را متحمل شدهاید. اگر چنین دفترچهای داشتید و تجربیات خود را در این مورد نوشته بودید به احتمال خیلی زیاد با مرور مجدد تجربیات خود آنها را تکرار نمیکردید.
شاید بازارهای سرمایهگذاری بی رحمتر از آن باشند که به شما اجازه دهند اشتباهی را بارها تکرار کنید و یا این فرصت را به شما دهند که مکررا در معاملات خود دچار اشتباه شوید. گاهی اوقات شاهد این هستیم که یک اشتباه کوچک و قابل پیشگیری در معاملات، قسمتی از سرمایه فرد را به باد داده است.
یکی از فواید داشتن دفترچه یادداشت معاملاتی ثبت گزارشها از اشتباهاتی است که به مرور زمان آنها را شناسایی میکنید. با مکتوب کردن اشتباهات خود و مرور آن، میتوانید تا حد زیادی از تکرار آن جلوگیری نمایید.
یکی دیگر از نکاتی که یک سرمایهگذار حرفهای باید به آن توجه کند، بررسی میزان پیشرفت خود در بازارهای سرمایهگذاری میباشد. در صورتی که شما از معاملات خود گزارشی تهیه نکنید، قادر نخواهید بود تا روند پیشرفت خود را مورد ارزیابی قرار دهید. در واقع دفترچه یادداشت معاملاتی این امکان را به شما میدهد تا عملکرد خود را تحت نظر بگیرید و در صورتی که نیاز یا کمبودی در عملکرد خود احساس کردید بهتر است آن را رفع کنید. به فرض مثال شاید شما در تشخیص یک موقعیت معاملاتی بارها اشتباهی را تکرار میکنید، شاید دلیل آن کمبود اطلاعات شما از آن موضوع باشد که میبایست یک برنامه ریزی برای افزایش دانش خود داشته باشید و یا شاید استراتژی شما دارای نواقصی هست که میتوانید با بهینه کردن آن کیفیت عملکرد خود را بهبود بخشید.
دفترچه یادداشت معاملاتی شامل چه مواردی میباشد؟
یک دفترچه یادداشت معاملاتی استاندارد به سه قسمت کلی تقسیم میشود که اطلاعات زمانی و قیمتی به عنوان قسمت اول، اطلاعات تحلیلی و استراتژی به عنوان قسمت دوم و همچنین توضیحات و تجربیات حاصل شده از آن قسمت سوم را تشکیل میدهد که جزئیات آن به ترتیب شامل موارد ذیل میباشد:
- در درجه اول یک دفترچه یادداشت معاملاتی استاندارد میبایست اطلاعات اولیه یک نمونه سرمایهگذاری اعم از نام یا نماد آن را معرفی کند.
- در مرحله دوم اطلاعات تحلیلی جهت ورود به سرمایهگذاری ثبت میشود (مانند استراتژی ورود).
- در مرحله سوم میبایست اطلاعات ورود به معامله را وارد کنیم (مانند زمان و قیمت ورود به معامله).
- در این مرحله استراتژی خروج از معامله و دلیل خارج شدن از معامله را گزارش میدهیم.
- در مرحله پنجم قیمت خروج و بازدهی معامله را مورد ارزیابی قرار میدهیم.
- در مرحله آخر میبایست بازخورد خود از معامله به همراه تجربیات بدست آمده را بصورت مفصل شرح دهید تا در آینده مورد استفاده قرار گیرد.
نمونه یک دفترچه یادداشت معاملاتی استاندارد
جهت درک بهتر این موضوع یک نمونه دفترچه یادداشت معاملاتی را طراحی کردیم و با ارائه مثالهایی سعی کردیم تا شفافیت این موضوع را تا حد زیادی افزایش دهیم. در نمونه ذیل تعدادی از معاملات یادداشت شده توسط یک معاملهگر موفق در بازار سرمایه را مشاهده میکنید که با ثبت اطلاعات سرمایه گذاری تجربیات خود را در طول مدت سرمایهگذاری ثبت کرده است.
همچنین این امکان را برای شما فراهم کردیم تا با دانلود یک نمونه از دفترچه یادداشت معاملاتی، گزارشات و تجربیات خود را ثبت کنید و در آینده از آنها استفاده نمایید.
برای استفاده از این دفترچه میبایست نرم افزار اکسل را بر روی سیستم خود نصب کنید
با ترید چه چیزی به دست میآوریم؟ یک پاسخ متفاوت
با ترید چه چیزی به دست میآوریم؟ شاید تعجب کنید که چرا باید این سوال «مسخره» را میپرسیدم. البته که مردم برای سود معامله میکنند، اینطور نیست؟ اما نه. پاسخ این سؤال خیلی پیچیدهتر و پوشیدهتر از چیزی است که یک معاملهگر تازهکار بتواند حتی فکرش را هم بکند.
همچنین، چه قبول کنید یا نکنید، پاسخ به این سؤال اولین قدم به سمت موفقیت در بازار است. چرا؟ چون در بلندمدت، تنها کسانی که موفق باقی میمانند، معاملهگران آگاه هستند (یا آنهایی که اکنون موفق هستند بهخاطر این موضوع است). آگاهی بهمعنای دانستن اهداف بلندمت خود و حرکتِ با برنامه برای دستیبابی به آنها است. چنین چیزی مستلزم دانستن مزایا و خطرات احتمالی معاملهگری است. در این مقاله، من روی بخش شیرین این معادله تمرکز میکنم: مزایای معاملهگری.
این مقاله یک پیشنهاد سرمایهگذاری نیست و فقط نظرات شخصی نویسنده را انتقال میدهد.
معاملهگری: یک دوره خودآگاهی
وقتی معاملهگری را آغاز میکنید، چه متوجه شوید یا نشوید، در حال ثبتنام در یکی از تأثیرگذارترین دورههای خودآگاهی هستید. همچنین زمانی که یک تریدر با تجربه باشید، یک چیز قطعی است: هوشیارتر، هدفمندتر و خودآگاهتر از هر زمان دیگری خواهید شد. شاید فکر کنید کمی اغراق شده است؛ اما کاملاً صادقانه، احتمالاً نحوه تفکر شما تغییر خواهد کرد. البته که شخصیت هرکس متفاوت است و بعضیها بهطور طبیعی به ذهنیت درست نزدیکتر هستند؛ اما بهطور کلی بیشتر افراد برای از دستدادن پول با ترید آرام و قرار ندارند.
کنترل خودِ درونیمان و سرکوب ترس و طمع مهمترین جنبههای ترید هستند. در معاملهگری لازم است فرصتها را همانگونه که هستند بررسی کنیم و نه در سایه معاملات قبلی، نیاز شما به سود یا ترس شما از ضرر. خبر خوب اینکه اگر این مهارتها را یاد بگیرید، نه فقط در معامله، بلکه در تمام بخشهای زندگی به شما کمک میکنند. این تصادفی نیست که کارآفرینان بزرگ اغلب نسبت به دیگران معاملهگران موفقتری هستند. نگاه عینی به گزینهها و بدون تأثیرپذیری از چیزهای دیگر و همچنین انتخاب بهترین نتیجه یک مهارت خارقالعاده است و چیزی که تمام معاملهگران موفق به آن واقف هستند این است که این دستیابی به این مهارت باید هدف شماره یک هرکسی باشد.
سودهای کوتاهمدت در مقابل موفقیت بلندمدت
شاید پیش خود بگویید این خیلی خوب است که با معاملهگری به خودآگاهی برسیم؛ اما خودِ سود چه زمانی به دست میآید؟ برای رسیدن به این هدف صبر نیاز است؛ چون با گذشت زمان فهمیدنِ این حقیقت که در ترید موفق هستید یا نه آسان است. اگر در تمام شرایط بهطور معمول سود میکنید، پس موفق هستید؛ تمام. در بلندمدت، بازار خیلی ساده؛ اما قدرتمند در این باره قضاوت میکند.
باید مراقب سودهای کوتاهمدت باشید، چون بررسی عملکردِ معاملهگری در کوتاهمدت خیلی گولزننده است. آیا [با اینکه تازهکار هستید،] سودهای نجومی داشتهاید و عملاً تاکنون ضرر نکردهاید؟ حتی ممکن است فکر کنید رهبر جدید دنیای معاملهگری هستید. اما در حقیقت، موفقیت شما هیچ پایهای ندارد و فقط برای مدتی شانس به شما رو کرده است. اینکه فکر کنید این موفقیتها دائمی هستند، به چیزی جز ناامیدی و پشیمانی ختم نمیشود. بنابراین سود معاملهگری وقتی واقعی است که در سایه برنامه و استراتژیهای شما باشد. اگر به اینها پایبند باشید، در بلندمدت موفق خواهید شد و اگر نه، به احتمال خیلی زیاد شکست میخورید.
هنرِ ضررکردن
یکبار یک تریدر خیلی موفق به من گفت مهمترین چیزی که در شغلش یاد گرفته است ضررکردن است. تریدهای شکستخورده بخش جداییناپذیری از این تجارت هستند و کنارآمدن با آنها همان چیزی است که معاملهگران موفق را از دیگران متمایز میکند. بنابراین یکی از بزرگترین دستاوردهای شما یادگیری این هنر است؛ هنر ضررکردن. پذیرفتن ضرر در معاملات شاید ساده به نظر برسد؛ اما سختترین بخش در پایبندبودن به یک برنامه معاملاتی همین چالش است: معاملهگران تازهکار نمیتوانند ضرر را تحمل کنند.
«برمیگرده دوباره…»
«نگه میدارم تا برگرده به نقطه سربهسر»
همه تریدرها این شرایط را تجربه میکنند که وقتی یک معامله منفی میشود، وارد فاز انکار میشویم و نمیخواهیم بپذیریم که ضرر کردهایم. البته، گاهی اوقات شانس با شما یار است و واقعاً بازار به جهت دلخواه شما برمیگردد؛ اما نکته مهم این است که برخلاف استراتژیها و برنامه عمل کردهاید. کمی ضررکردن مهارت فوقالعادهای است؛ اما جلوی ضررهای بیشتر را نگرفتن هنر نیست.
عمل بر اساس احتمالات
پایبندی به یک برنامه معاملاتی، تفکر عینی و شجاعت پذیرش عدمقطعیت را میطلبد. جدای مهارت ضررکردن، پذیرش این حقیقت که هیچچیز قطعی نیست میتواند یکی دیگر از بازیگران معاملهگری باشد. معاملهگری، حرفهای است که روی احتمالات سوار شده است؛ هر اتفاقی ممکن است رخ دهد.
این یعنی حتی با بهترین استراتژیها و نظم عالی هم بعضی از تریدهای شما شکست میخورد؛ چیزی که پذیرش آن برای خودِ درونی ما خیلی سخت است.
مشکلی که با عدمقطعیت داریم این است که افراد بهطور کلی «برنامهریزی شدهاند» که از خطر و عدمقعطیت دوری کنند. مطالعات متعددی نشان میدهد که حتی وقتی یک استراتژی پرخطر نتایج احتمالی مطلوبی داشته باشد، افراد بازهم تمایل دارند استراتژیای را انتخاب کنند که امنتر و بهظاهر کمخطرتر باشد. بنابراین منطقی است که اگر در جایی شانس خیلی کمی برای حمله خرس وجود داشته باشد، ترجیح میدهید به آنجا نروید؛ حتی اگر پای توتهای زیبا و خوشمزه در میان باشد. در معاملهگری، ضررکردن از نظر ذهنی همان حکم حمله خرس را دارد که یک ذهنیت بازنده است.
انتخاب بهترین نتایج (با بیشترین احتمال سود) بدون گوشکردن به ترسِ غیرمنطقی، به موفقیت ختم میشود. این بار هم تأکید میکنم که این فرایند تصمیمگیری خارج از فضای معاملهگری هم به کمک شما میآید و شما را به سمت تصمیمات بهتر در کار، کسبوکار و زندگی شخصی سوق میدهد.
سیستم چگونه کار میکند و چگونه از آن به نفع خودمان استفاده کنیم؟
وقتی به جایی برسید که بتوانید یک برنامه را دنبال کنید و هرآنچه نیاز است را انجام دهید، بخش جذاب موضوع آغاز میشود. شروع میکنید به بررسی الگوها، موقعیتهای آشنا و فرصتهای آشکار. نظام مالی بسیار غولپیکر است و هر روز در آن مقدار عظیمی از سرمایه از یک دارایی به سمت دارایی دیگر جریان پیدا میکند. این حقیقت شانسهای زیادی را برای فرد سرمایهگذار ایجاد میکند تا بتواند از آنها برای سود استفاده کند.
برای مثال، روندهای تکنیکالی که تحلیل میکنید، اغلب نتایج جریانهای سرمایهای است که مانند یک نیروی طبیعی وارد یک دارایی میشود. آیا حاضر هستید جلوی یک بهمن قدرتمند قرار بگیرید، به این دلیل که بهمن نیمی از کوه را طی کرده است؟ درباره ترید هم همین موضوع صدق میکند. آیا حاضر هستید برخلاف یک روند صعودی عمل کنید، فقط به این دیلیل که «تا الآن خیلی رشد کرده است»؟ با معاملهگری، میتوانید به عینیت برسید؛ عینیتی که برای ورود به یک روند و باقیماندن در آن تا پایان روند نیاز است. در حقیقت باید در نهایت به نقطهای برسید که بهجای ایستادن در برابر بهمن، تا آخر مسیر روی آن سوار شوید.
در روی دیگر سکه، اسکالپرها قرار دارند؛ معاملهگرانی که ترید کار هر روزشان است و ممکن است فقط برای چند ساعت، چند دقیقه یا حتی چند ثانیه در بازار بمانند. با این حال، ذهنیت کلی یکسان است. آنها هم فرصت را میبینند، استراتژی خود را روی آن پیاده میکنند و برنامه خود را دنبال میکنند. درک کار آنها هم آسان است با این تفاوت که برای شناسایی و شکار این شانسها، باید آماده باشید تا خیلی سریع عمل کنید.
ترید در مقابل سرمایهگذاری یا ترید یا سرمایهگذاری؟
دانستن اینکه چه زمانی نباید در بازار باشیم، یکی از نقاطی است که ما را از فضای معاملهگری وارد فضای سرمایهگذاری میکند. حتی سرسختترین سرمایهگذاران هم برای خروج از موقعیتهای خود از مهارتهای معاملهگری استفاده میکنند؛ اگرچه شاید بعضی از آنها این حقیقت را انکار کنند یا حتی متوجه آن نشوند. وارن بافت، فردی که بهشدت مخالف استراتژیهای معاملاتی است، بهطور غریزی از این مهارتهای زمانی که واقعاً فوقالعاده هستند، استفاده میکند. یک جمله مشهور از او نقل شده است که میگوید: «بترس زمانی که همه طمع میکنند و طمع کن زمانی که همه میترسند.» این توصیه نهتنها برای سرمایهگذاران، بلکه برای معاملهگران هم در تایم فریمهای مختلف یک روش بینظیر است. وارن بافت همچنین زمانی که رشد سهمیوار سرمایهگذاریهایش را میبیند که نشاندهنده روبهاتمامبودن روند بازار است، بهدرستی از بازار خارج میشود. این هم یکی دیگر از مهارتهای فوقالعادهای است که در معاملهگری با آن سروکار داریم.
خلاصه کلام این است که با داشتن یک ذهنیت باز، معاملهگری نهتنها میتواند در سودهای کوتاهمدت به شما کمک کند، بلکه در سرمایهگذاریهای بلندمدت و تصمیمات سرمایهگذاری هم میتواند راهگشا باشد.
استقلال مالی: ایجاد ثروت
به قسمت پایانی مقاله یعنی سود میرسیم. بهعنوان یک تریدر یا سرمایهگذار، تحول و بهترشدن در تصمیمگیری، عمل بر اساس احتمالات و پایبندی به برنامه، بعد جدیدی را در زندگی شما باز میکند. زمانی که به یک تریدر موفق تبدیل شوید، پساندازی که به سرمایه کار تبدیل کردهاید، رشد میکند و شما و خانوادهتان را به اهداف مالی مدنظرتان میرساند.
وقتی بین یک سرمایهگذار غیرفعال و معاملهگر روزمرهای که برای گذران زندگی ترید میکند، به درجهای از مهارت و تعادل برسید، پس از همه دستاوردهایی که از آنها نوشتم، آخرین دستاورد ثروت است. این ثروت در عین حال که پویا است، ثابت خواهد بود؛ پویا به این دلیل که با توجه به مهارتهایی که دارید همیشه پتانسیل رشد آن وجود دارد و ثابت به این دلیل که فرایند تصمیمگیری شما این ضمانت را ایجاد میکند که تصمیمات احمقانه کمتری میگیرید. همه ما درباره «نفرین برنده» شنیدهایم؛ برندگان حراجیهایی که نه تنها سود نمیبرند بلکه دست از پا درازتر با ضررهای سنگین میدان را ترک میکنند. وقتی در معاملهگری هم ضرر میکنیم، همه چیز برمیگردد به تصمیماتی که گرفتهایم، طوری که به سرمایه نگاه کردهایم و در نهایت فقدانِ آگاهی. وقتی که ثروت خود را با معاملهگری موفق، سرمایهگذاری یا هر نوع کسبوکار دیگری بهطور طبیعی میسازید، همیشه میتوانید آن را رشد بدهید؛ حتی در صورت وقوع یک فاجعه بهتماممعنا. مهارت شما ثروت واقعیتان خواهد بود، نه پول یا اموال.
توصیه نهایی من: هدف معاملهگری خود را بهجای سود روی یادگیری مهارتها بگذارید.
دیدگاه شما