اجزای برنامه ریزی استراتژیک


شکل 1: اجزای مدل کسب و کار

مدیریت

برنامه ریزی عبارتست از فرایندی دارای مراحل مشخص و بهم پیوسته برای تولید یک خروجی منسجم در قالب سیستمی هماهنگ از تصمیمات. برنامه ریزی فکر کردن راجع به آینده یا کنترل آن نیست بلکه فرایندی است که می‌تواند در انجام این امور مورد استفاده قرار گیرد. برنامه ریزی، تصمیم‌گیری در شکل معمول آن نیست بلکه از طریق فرایند برنامه ریزی، مجموعه‌ای از تصمیمات هماهنگ اتخاذ می‌شود. برنامه ریزی می‌تواند برای زمان حال یا آینده انجام شود.

بر طبق این تعریف، تصمیم‌گیری‌های مقطعی و ناپیوسته و اتخاذ سیاستها برای پیشبرد سازمان در زمان حال یا آینده برنامه ریزی نیستند. برنامه ریزی متکی بر انتخاب و مرتبط ساختن حقایق است. حقایق مفاهیم واقعی، قابل آزمون و اندازه‌گیری هستند. دیدگاهها، عقاید، احساسات و ارزشها به عنوان حقایقی تلقی می‌شوند که فرایند برنامه ریزی بر اساس آنها سازمان داده می‌شود. همانطور که اشاره شد برنامه ریزی صرفاً یک فرایند تصمیم‌گیری نیست بلکه فرایندی شامل روشن ساختن و تعریف حقایق و تشخیص تفاوت بین آنهاست یا به عبارتی گونه‌ای فرایند ارزیابی است که در پایان آن، در انتخاب حقایق ارزیابی شده تصمیم‌گیری می‌شود.

برنامه بیانی روشن، مستند و مشروح از مقاصد و تصمیمات است. برنامه خروجی فرایند برنامه ریزی است اما برنامه ریزی یک فرایند پیوسته است که بیش از اتخاذ هر تصمیمی آغاز شده و پس از اجرای آن تصمیم ادامه می‌یابد. برنامه‌ها تهیه شده و اجرا می‌گردند.
2- ویژگی‌های برنامه ریزی

برنامه ریزی یک فرایند ذهنی آگاهانه با خصوصیات زیر است:

1) تشخیص یک نیاز یا انعکاس یک انگیزه

2) جمع‌آوری اطلاعات

3) مرتبط ساختن اطلاعات و عقاید

6) پیش‌بینی شرایط آینده

7) ساخت زنجیره‌های متفاوتی از اقدامات مبتنی بر تصمیمات متوالی

8) رتبه‌بندی و انتخاب گزینه‌ها

9) تعریف سیاستها

10) تعریف معیارهای ابزار ارزیابی برنامه
3- انواع برنامه ریزی

برنامه ریزی از جنبه ماهیت به برنامه ریزی فیزیکی، برنامه ریزی سازمانی، برنامه ریزی فرایند، برنامه ریزی مالی، برنامه ریزی وظیفه‌ای و برنامه ریزی عمومی دسته‌بندی می‌شوند که در اینجا منظور از برنامه ریزی، برنامه ریزی از نوع عمومی است. برنامه ریزی عمومی معمولاً تمام دیگر انواع برنامه ریزی را در خود دارد. برنامه ریزی را از جنبه افق زمانی می‌توان در قالب برنامه ریزی کوتاه‌مدت (برنامه ریزی عملیاتی و تاکتیکی)، برنامه ریزی میان‌مدت و برنامه ریزی بلندمدت دسته‌بندی نمود.
4- برنامه ریزی استراتژیک

بیشتر برنامه ریزیها براساس دیدگاه عقلایی، دارای شکل «آرمانها و اهداف ـ طرحها و اقدامات ـ منابع مورد نیاز» می‌باشند. در این مدلها، ابتدا آرمانها و اهداف سازمان تبیین شده، سپس طرحها و اقدامات لازم تعیین و در نهایت منابع مورد نیاز برای انجام برآورد می‌گردند. تغییر در شرایط محیط، سیاستها، نگرشها، دیدگاهها، ساختارها، نظامها و . . . عواملی هستند که بر آرمانها و اهداف برنامه ریزی تأثیر گذاشته و در نهایت باعث تغییر برنامه می‌گردند. برنامه ریزی در شکل عقلایی فوق، ظرفیت و توانایی مقابله با چنین تغییراتی را نداشته و منجر به شکست می‌گردد. این شرایط موجب رشد این تفکر شد که در برنامه ریزی باید بتوان مطابق با تغییرات، جهت حرکت سازمان را تغییر داد و جهت و رفتار جدیدی را در پیش گرفت. این نگرش زمینه‌ساز ابداع برنامه ریزی استراتژیک شد. برخلاف برنامه ریزی سنتی که در آن آرمانها و اهداف تعیین می‌شوند هدف برنامه ریزی استراتژیک، تبیین و تدوین استراتژی است. بسته به نوع، تنوع و ماهیت تغییرات موجود در محیط می‌توان ترکیبی از برنامه ریزی سنتی و برنامه ریزی استراتژیک را بکار برد.

تعاریف مختلف و متفاوتی از استراتژی ارائه شده است. در اینجا تعریفی ارائه می‌شود که بتواند مفهوم آن را در برنامه ریزی استراتژیک مشخص نماید. استراتژی برنامه، موضع، الگوی رفتاری، پرسپکتیو، سیاست یا تصمیمی است که سمت و سوی دیدگاهها و جهت حرکت سازمان را نشان می‌دهد. استراتژی می‌تواند تحت سطوح سازمانی، وظایف و محدوده زمانی متفاوت تعریف شود.

برنامه ریزی استراتژیک گونه‌ای از برنامه ریزی است که در آن هدف، تعریف و تدوین استراتژیهاست. از آنجایی که استراتژی می‌تواند دارای عمر کوتاه یا بلند باشد برنامه ریزی استراتژیک می‌تواند برنامه ریزی بلندمدت یا کوتاه‌مدت باشد اما متفاوت از آنهاست.

واژه «استراتژیک» معنی هر آنچه را به استراتژی مربوط باشد در بردارد. واژه «استراتژی» از کلمه یونانی «استراتگوس» گرفته شده است که به معنای رهبری است. برنامه ریزی استراتژیک کوششی است ساخت‌یافته برای اتخاذ تصمیم‌های اساسی و انجام اعمالی که ماهیت سازمان، نوع فعالیت‌ها و دلیل انجام آن فعالیتها توسط سازمان را شکل داده و مسیر می‌بخشد. همانطور که استراتژی نظامی پیروزی در جنگ است، برنامه ریزی استراتژیک نیز طرق انجام مأموریتهای سازمان را دنبال می‌کند.
5- مزایای برنامه ریزی استراتژیک

برنامه ریزی استراتژیک دارای مزایای زیادی است که از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

* قبل از پیش آمدن مشکلات احتمالی از وقوع آنها خبر می‌دهد.
* به علاقمند شدن مدیران به سازمان کمک می‌کند.
* تغییرات را مشخص کرده و شرایط عکس‌العمل در برابر تغییرات را فراهم می‌کند.
* هر نیازی را که برای تعریف مجدد سازمان ضروری است تعیین می‌کند.
* برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده بستر مناسب ایجاد می‌کند.
* به مدیران کمک می‌کند که درک روشن‌تری از سازمان داشته باشند.
* شناخت فرصتهای بازارهای آینده را آسان‌تر می‌سازد.
* دیدی هدفمند از مسائل مدیریت ارائه می‌دهد.
* قالبی برای بازنگری اجرای برنامه و کنترل فعالیتها ارائه می‌دهد.
* به مدیران کمک می‌کند که تا در راستای اهداف تعیین شده تصمیمات اساسی را اتخاذ کنند.
* به نحو مؤثرتری زمان و منابع را به فرصت‌های تعیین شده تخصیص می‌دهد.
* هماهنگی در اجرای تاکتیکهایی که برنامه را به سرانجام می‌رسانند بوجود می‌آورد.
* زمان و منابعی را که باید فدای تصحیح تصمیمات نادرست و بدون دید بلندمدت گردند، به حداقل می‌رساند.
* قالبی برای ارتباط داخلی بین کارکنان به وجود می‌آورد.
* ترتیب‌دهی اولویتها را در قالب زمانی برنامه فراهم می‌آورد.
* مزیتی برای سازمان در مقابل رقیبان به دست می‌دهد.
* مبنایی برای تعیین مسئولیت افراد ارائه داده و به موجب آن افزایش انگیزش را باعث می‌شود.
* تفکر آینده‌نگر را تشویق می‌کند.
* برای داشتن یک روش هماهنگ، یکپارچه همراه با اشتیاق لازم از سوی افراد سازمان در برخورد با مسائل و فرصتها، انگیزش ایجاد می‌کند.

6- ویژگی‌های برنامه ریزی استراتژیک

فرایند برنامه ریزی استراتژیک اساساً فرایندی هماهنگ‌کننده بین منابع داخلی سازمان و فرصتهای خارجی آن می‌باشد. هدف این فرایند نگریستن از درون «پنجره استراتژیک» و تعیین فرصتهایی است که سازمان از آنها سود می‌برد یا به آنها پاسخ می‌دهد. بنابراین فرایند برنامه ریزی استراتژیک، یک فرایند مدیریتی است شامل هماهنگی قابلیتهای سازمان با فرصتهای موجود. این اجزای برنامه ریزی استراتژیک فرصتها در طول زمان تعیین شده و برای سرمایه‌گذاری یا عدم سرمایه‌گذاری منابع سازمان روی آنها، مورد بررسی قرار می‌گیرند. حوزه‌ای که در آن تصمیمات استراتژیک اتخاذ می‌گردند شامل (1) محیط عملیاتی سازمان، (2) مأموریت سازمان و (3) اهداف جامع سازمان می‌باشد. برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که این عناصر را با یکدیگر در نظر گرفته و گزینش گزینه‌های استراتژیک سازگار با این سه عنصر را آسان می‌سازد و سپس این گزینه‌ها را بکار گرفته و ارزیابی می‌کند.

باید توجه داشت که هر فرایند برنامه ریزی استراتژیک زمانی باارزش است که به تصمیم‌گیرندگان اصلی کمک کند که به صورت استراتژیک فکر کرده و عمل کنند. برنامه ریزی استراتژیک به خودی خود هدف نیست بلکه تنها مجموعه‌ای از مفاهیم است که برای کمک به مدیران در تصمیم‌گیری استفاده می‌شود. می‌توان گفت که اگر استراتژیک فکر کردن و عمل کردن در فرایند برنامه ریزی استراتژیک به صورت عادت درآید، آنگاه فرایند می‌تواند کنار گذاشته شود.
7- برنامه ریزی استراتژیک در بخش دولتی

برنامه ریزی استراتژیک در بخش خصوصی توسعه یافته است. تجارب اخیر مبین آن است که رویکردهای برنامه ریزی استراتژیک که در بخش خصوصی تدوین شده‌اند می‌توانند به سازمانهای عمومی و غیرانتفاعی و هم چنین جوامع و دیگر نهادها کمک نمایند تا با محیط‌های دستخوش تغییر، برخوردی مناسب داشته و به شیوه‌ای کارسازتر عمل کنند. البته این به آن معنا نیست که همه رویکردهای برنامه ریزی استراتژیک بخش خصوصی در بخش‌های عمومی و غیرانتفاعی به یک اندازه کاربرد داشته باشند.

برایسون مدلهای برنامه ریزی استراتژیک را بررسی کرده و شرایط بکارگیری آنها را در بخش‌های عمومی و غیرانتفاعی مورد تحلیل قرار می‌دهد و در نهایت خود رویکردی ارائه می‌دهد که در بخش‌های عمومی و غیرانتفاعی قابل کاربرد باشد.
8- مدل برایسون

نمودار آمده در آخر این بخش مراحل فرایند برنامه ریزی استراتژیک در قالب مدل برایسون را نمایش می‌دهد. همانطور که اشاره شد این مدل نتیجه بررسی خصوصیات مدلهای قبلی و رفع نقاط ضعف آنها برای کاربرد در سازمانهای عمومی و غیرانتفاعی می‌باشد. همانطور که ملاحظه می‌شود این مدل شامل یک فرایند پیوسته (مطابق با تعریف برنامه ریزی) و تکرارپذیر می‌باشد که پیش از اتخاذ هر تصمیمی آغاز شده و پس از اجرای آن تصمیم ادامه می‌یابد. در این جا این فرایند در قالب ده مرحله شرح داده می‌شود. از خصوصیات این فرایند این است که نتایج حاصل از هر مرحله می‌تواند در بازنگری یا تکمیل مراحل پیش از آن مورد استفاده قرار گیرند.

مراحل فرایند برنامه ریزی استراتژیک در مدل برایسون به شرح زیر می‌باشد:

1. توافق اولیه: در این مرحله ضرورت برنامه ریزی استراتژیک برای سازمان مورد برنامه ریزی بررسی شده و آشنایی با این نوع برنامه ریزی حاصل می‌شود. سازمانها، واحدها، گروهها یا افرادی که باید در برنامه ریزی درگیر شوند مشخص گردیده و توجیه می‌شوند. مراحلی که در برنامه ریزی باید انجام شوند شرح داده می‌شوند. روش انجام برنامه ریزی، زمانبندی انجام، آیین‌نامه‌های مورد نیاز برای جلسات و نحوة گزارش‌دهی مشخص می‌گردند. منابع و امکانات لازم تعیین می‌گردند.
2. تعیین وظایف: وظایف رسمی و غیررسمی سازمان «باید هایی» است که سازمان با آنها روبروست. در این مرحله هدف اینست که سازمان و افراد آن وظایفی را که از طرف مراجع ذیصلاح (دولت، مجلس و.‌.‌.) به آنها محول اجزای برنامه ریزی استراتژیک شده است شناسایی نمایند. شاید این هدف به ظاهر خیلی روشن باشد ولی این واقعیت در بیشتر سازمانها وجود دارد که بیشتر افراد اختیارات و وظایف سازمانی را که در آن مشغول بکارند نمی‌دانند و اساسنامه آن را حتی برای یکبار مطالعه نکرده‌اند. از طرف دیگر وظایف محول شده به سازمان عموماً کلی بوده و تمام فضایی را که سازمان می‌تواند در آن فعالیت کند تعریف نمی‌کند. بنابراین ضروری است که با مطالعه وظایف مکتوب و مصوب سازمان اولاً با آن وظایف آشنا شد (که از این طریق بعضی از اختیارات و ذینفعان سازمان نیز شناسایی می‌گردند)، ثانیاً مواردی را که در حیطه اختیارات سازمان قرار می‌گیرند اما تا بحال کشف نشده‌اند، شناخت.
3. تحلیل ذینفعان: ذینفع فرد، گروه یا سازمانی است که می‌تواند بر نگرش، منابع یا خروجی‌های سازمان تأثیر گذارد و یا از خروجی‌های سازمان تأثیر پذیرد. تحلیل ذینفعان پیش‌درآمد ارزشمندی برای تنظیم بیانیه مأموریت سازمان است. تحلیل ذینفعان بسیار ضروری است، چرا که رمز موفقیت در بخش دولتی و غیرانتفاعی ارضای ذینفعان کلیدی سازمان است. اگر سازمان نداند که ذینفعانش چه کسانی هستند، چه معیارهایی برای قضاوت درباره سازمان به کار می‌برند، و وضعیت عملکردی سازمان در قبال این معیارها چیست، به احتمال زیاد نخواهد توانست فعالیت‌هایی را که باید برای ارضای ذینفعان کلیدی خود انجام دهد، شناسایی کند.
4. تنظیم بیانیه مأموریت سازمان: مأموریت سازمان جملات و عباراتی است که اهداف نهایی سازمان، فلسفه وجودی، ارزشهای حاکم بر سازمان و نحوة پاسخگویی به نیاز ذینفعان را مشخص می‌کند. علاوه بر این موارد، اختلافات درون سازمانی را مرتفع ساخته و بستر بحث‌ها و فعالیتهای سازنده و مؤثر را هموار می‌کند. توافق بر مأموریت سازمان، تمام فعالیتهای آن را همسو می‌سازد و انگیزش و توجه ذینفعان سازمان خصوصاً کارکنان آن را افزایش می‌دهد.
5. شناخت محیط سازمان: اساس استراتژیک عمل کردن شناخت شرایط است. یک بازیکن موفق فوتبال علاوه بر اینکه از توانایی‌ها و وظایف هر یک از اعضای تیم خود آگاهی دارد، سعی می‌کند شرایط تیم مقابل و نقاط قوت و ضعف هر یک از افراد آن را دریابد و با داشتن این مأموریت در ذهن یعنی پیروز شدن در بازی، در هر لحظه بهترین حرکت را انجام دهد. برای اینکه یک سازمان نیز در رسیدن به مأموریت خود موفق گردد باید شرایط حاکم بر خود را به خوبی شناسایی نماید. در این مرحله، محیط خارجی سازمان در قالب شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیکی مورد بررسی قرار گرفته و نقاط قوت و ضعف آنها برای سازمان تعیین می‌گردند. در راستای شناخت محیط سازمان، در این مرحله محیط داخلی نیز در قالب ورودی‌ها، خروجی‌ها، فرایند و عملکرد سازمان مورد مطالعه قرار می‌گیرند.
6. تعیین موضوعات استراتژیک پیش روی سازمان: این مرحله قلب فرایند برنامه ریزی استراتژیک است. موضوعات استراتژیک تصمیمات سیاسی و اساسی هستند که بر اختیارات، مأموریت، ارزشها، محصول یا خدمات ارائه شده، مراجعان یا استفاده‌کنندگان، هزینه‌ها، تأمین منابع مالی، سازمان یا مدیریت تأثیر می‌گذارد. هدف این مرحله تعیین انتخاب‌هایی است که سازمان با آنها مواجه است.
7. تعیین استراتژیها: به منظور پرداختن به هر یک از موضوعات استراتژیک پیش روی سازمان باید اقداماتی صورت گیرد که در قالب برنامه‌ها، اهداف، طرحها و . . . بیان می‌شوند. این اقدامات استراتژی نامیده می‌شوند. در واقع استراتژی عبارتست از قالبی از اهداف، سیاستها، برنامه‌ها، فعالیتها، تصمیمات یا تخصیص‌های منابع که مشخص می‌کنند سازمان چیست، چه کاری انجام می‌دهد و چرا آن را انجام می‌دهد. استراتژی‌ها می‌توانند تحت سطوح سازمانی، وظایف و محدودة زمانی متفاوتی تعریف شوند.
8. شرح طرحها و اقدامات: این مرحله می‌تواند در قالب مرحله قبل، مرحله تعیین استراتژیها، انجام شود اما از آنجایی که کار برنامه ریزی استراتژیک با تعیین استراتژیها به پایان می‌رسد و اجرای آن در قالب تعریف طرحها و اقدامات و مدیریت استراتژیک برنامه تهیه شده انجام می‌شود این تفکیک صورت گرفته است. به عبارت دیگر از این مرحله اجزای برنامه ریزی استراتژیک به بعد از مدل برایسون مربوط به اجرای برنامه و مدیریت استراتژیک می‌گردد. در این مرحله به منظور اجرای هر یک از استراتژیهای انتخاب شده تعدادی طرح و اقدام تعریف می‌گردد.
9. تنظیم دورنمای سازمانی برای آینده: در این مرحله، توصیفی از شرایط آینده سازمان در صورت بکارگیری استراتژی‌های تدوین شده و استفاده از تمام نیرو و منابع سازمان، ارائه می‌شود. این توصیف دورنمای موفقیت سازمان نامیده می‌شود که در آن شرحی از مأموریت، استراتژی‌های اساسی، معیارهای عملکرد، بعضی از قواعد تصمیم‌گیری مهم و استانداردهای اخلاقی مد نظر همة کارمندان ارائه می‌شود. در صورت تنظیم چنین دورنمایی، افراد سازمان خواهند دانست که چه انتظاری از آنها می‌رود، پویایی و همسویی انگیزه و نیروی افراد در رسیدن به اهداف سازمان به وجود آمده و نیاز به نظارت مستقیم کاهش می‌یابد.
10. برنامه عملیاتی یکساله: در این مرحله با استفاده از اطلاعات تدوین شده در مرحله هشتم و بر اساس اولویت‌های تعیین شده توسط تصمیم‌گیران، یک برنامه عملیاتی تهیه شده و بر اساس آن مدیریت و کنترل طرحها و اقدامات انجام می‌شود.

برترین مدل‌های تعالی سازمانی در جهان

دنیای اقتصاد : حفظ یک سازمان و تلاش برای رشد آن خلاصه ماموریت مدیران شرکت‌‌هاست. مسیرهای گوناگونی برای دستیابی به این هدف قابل ترسیم است. تمرکز روی افزایش دارایی، سودآوری و جلب رضایت کارکنان و فعالان آن سازمان یا شرکت از اقداماتی است که معمولا مدیران برای رشد شرکت انجام می‌دهند.

در همین راستا واژه‌‌ای با عنوان تعالی سازمانی در دانش مدیریت ساخته شده است. با وجود اینکه این واژه سال‌هاست ساخته شده است اما به دلیل اهمیت آن و همچنین رقابت بیشتر شرکت‌‌ها با هم و در نتیجه، مدرن‌‌تر شدن راه‌های درآمدزایی و بازاریابی، همواره در حال رشد و توسعه است. در این میان مدل‌های مختلف برای دستیابی به تعالی سازمانی تعریف شده است.

این مدل‌ها برای تمامی شرکت‌‌ها قابل اجراست. شرکت‌‌های معدنی و صنعتی ایران نیز با اجرای مدل‌های مختلف به دنبال تعالی شرکت‌‌ خود هستند. فولاد مبارکه اصفهان، فولاد خوزستان و شرکت معدنی و صنعتی گل‌‌گهر از دریافت‌‌کنندگان جوایز تعالی سازمانی در کشور هستند. این شرکت‌‌ها با پیاده‌سازی مدل‌های سازمانی گام‌‌های بلندی در این مسیر برداشته‌‌اند و برای دیگر شرکت‌‌های معدنی و صنایع معدنی به الگو تبدیل شده‌‌اند. متولی جایزه ملی تعالی سازمانی سازمان مدیریت صنعتی است که با ارزیابی سازمان‌ها گواهینامه یا جایزه تعالی سازمانی را به شرکت‌‌ها اعطا می‌کند.

یک اصل نانوشته در اقتصاد وجود دارد و آن این است که وقتی یک شرکت به یک ابرشرکت با تعداد کارکنان بالا و سود‌‌آوری بسیاربالا تبدیل می‌شود که فعالیت یا عدم فعالیت آن بر اقتصاد کشور تاثیرگذار باشد، باید همواره به دنبال بهترین روش‌ها برای رشد شرکت باشد. از طرف دیگر شرکت باید به دنبال افزایش توان خود در مقایسه با رقبای خود باشد. این ابرشرکت باید به تمامی ابعاد و شاخه‌های مدیریت توجه ویژه ای داشته باشد. آموزش، منابع انسانی، بازاریابی و کنترل کیفیت از بخش‌هایی است که‌‌ کمتر از دیگر مباحث به آنها توجه می‌شود اما تفاوت یک شرکت معمولی و یک شرکت تاثیرگذار در توجه و تمرکز به این بخش‌ها در صنعت و سازمان است.

سه مدل رایج برای تعالی سازمان به شرح زیر است:

- مدل تعالی سازمانی EFQM، مدل تعالی سازمانی اتحادیه اروپا

- مدل مالکوم بالدریج، مدل آمریکایی تعالی سازمانی

- مدل دمینگ، مدل ژاپنی تعالی سازمانی

* مدل تعالی سازمانی EFQM: این مدل که مدل تعالی بنیاد کیفیت اروپا و محبوب‌‌ترین و پرکاربردترین ابزار مدیریت کیفیت در اروپا است، امکان خودارزیابی و پیشرفت را به مدیران اختصاص داده و هدف آن رسیدن به کارآیی و پایداری شرکت یا سازمان است. این مدل تعالی سازمان، شامل ۹ معیار است که ۵ توانمند‌ساز و ۴ نتیجه را در بر می‌گیرد. این معیار‌‌ها عبارتند از:

۱. رهبری

یک رهبر اهداف و ارزش‌ها را ایجاد می‌کند و با تعریف ماموریت‌‌های مختلف برای افراد و کارکنان، آنها را برای رسیدن اجزای برنامه ریزی استراتژیک به این اهداف تشویق می‌کند.

۲. خط مشی و استراتژی

پس از تعیین اهداف متناسب با خط مشی و سیاست‌های سازمان، باید بهترین استراتژی برای دستیابی به اهداف تعیین شده ترسیم یا انتخاب شود. این استراتژی باید بر اساس شاخص‌‌های مختلف مانند وضعیت بازار، جایگاه سازمان در بازار اجزای برنامه ریزی استراتژیک و سودآوری صاحبان سهام انتخاب شود.

۳. منابع انسانی

منابع انسانی ارزشمندترین دارایی هر سازمان هستند و برای استخدام، مهارت‌افزایی و جلب رضایت‌‌ آنها برای ادامه همکاری باید کوشید. منابع انسانی اگر اشتیاق کافی برای فعالیت در یک سازمان را داشته باشند و به اندازه لازم از آنها حمایت شود، به بهترین شکل ممکن ماموریت‌‌ها و وظایف خود را انجام خواهند داد. پس مهارت‌افزایی، جلب رضایت و ایجاد ارتباط خوب بین نیروی انسانی یک سازمان الزامی است.

۴. مشارکت و منابع

اگر یک سازمان بخواهد در مسیر تعالی و رشد گام بردارد باید به منابع موجود در شرکت اعتماد کرده و آنها را مدیریت کند. همچنین اگر برای رفع نیاز آن سازمان به مشارکت با سازمان‌های دیگر نیازمند بود با توجه به استراتژی اتخاذ شده و خط مشی سازمان اقدام به مشارکت کند.

۵. فرآیندها

فرآیند‌‌هایی که در یک سازمان صورت می‌گیرد تا یک محصول یا خدمت نهایی به مشتری ارائه شود باید بهینه‌‌ترین و پربازده‌‌ترین فرآیند باشد. این فرآیندها باید در مسیر کسب رضایت ذی‌نفعان و مشتریان طرح‌ریزی و اجرا شده و در صورت لزوم اصلاح شوند.

نتایج: نتایج در واقع دستاوردهای سازمان هستند. اگر پنج گزینه بالا به درستی اجرا شود نتایج زیر حاصل می‌شوند. این نتایج عبارتند از:

۱. نتایج مربوط به مشتریان

سازمان‌ها همواره باید به نظرات مشتریان و صاحبان سهام احترام گذاشته و برای جلب رضایت آنها تلاش کنند. به همین منظور همواره باید اطلاعات مربوط به مشتریان را دریافت کرده و با تجزیه و تحلیل داده‌ها نتایج را بررسی کنند. در مواقع لزوم باید رویه‌ها، فرآیندها یا سایر توانمندسازها تغییر کرده یا اصلاح شوند.

۲. نتایج مربوط به کارکنان

سازمان‌هایی که به دنبال رشد و تعالی هستند باید همواره نتایج عملکرد کارکنان را بررسی کنند. کمبود‌‌های اساسی برطرف شده و در صورت نیاز اجزای برنامه ریزی استراتژیک راهکارهای لازم برای بهبود کیفیت کار ارائه شود.

۳. نتایج مربوط به جامعه

سازمان‌های متعالی سعی می‌کنند به‌طور مداوم نتایج مهم مرتبط با جامعه را به دست آورده و آنها را بررسی و اندازه‌‌گیری کنند. در اینجا مشخص می‌شود سازمان در ارتباط با جامعه محلی، ملی و بین‌المللی چه نتایجی به دست آورده است.

۴. نتایج شاخص‌‌های عملکردی

در آخر سازمان‌های متعالی همواره باید نتایج را نسبت به شاخص‌‌های کلیدی سازمان مانند خط مشی و استراتژی تعیین شده سنجیده و آنها را بررسی کنند. در این صورت می‌توان گفت که سازمان تا چه اندازه به معیار‌‌های کلیدی خود پایبند بوده و بر اساس آنها اقدام به فعالیت کرده است

مراحل رسیدن به جایزه مدل EFQM چیست؟

مدل تعالی کسب و کار، در یک چارچوب با مراحل مختلف قرار می‌گیرد که اگر این چارچوب و مراحل به درستی انجام شود منجر به دریافت جایزه خواهد شد. این مراحل عبارتند از:

خود‌ارزیابی:

این مرحله به شما کمک می‌کند تا موقعیت فعلی خود را نسبت به معیارهای تعریف شده این مدل مشخص کنید.

پرسشنامه: پرسشنامه‌ها جهت کمک به شما برای ارزیابی سازمان و مسیری که پیش رو دارید تا به اهداف برسید، تهیه می‌شود.

بررسی سریع: این ابزار مبتنی بر اکسل، مشخص می‌کند که اجزای اصلی سازنده مفاهیم بنیادی تعالی در سازمان شما در جای درستی قرار گرفته‌‌اند یا نه.

ماتریس تعالی کسب و کار: این ابزار نیز مبتنی بر اکسل است و داده‌های سازمان شما را دریافت کرده و در نهایت نمره‌‌ای به سازمان می‌دهد که می‌توان به آن استناد کرد. این ماتریس عوامل کمتری از سازمان را به نسبت ماتریس تعالی اندازه‌‌گیری می‌کند.

ماتریس تعالی: این سیستم اندازه‌گیری قدرتمندتر از ماتریس تعالی کسب و کار است. این سیستم تا ۹۰ رویکرد را بررسی کرده و نتایج را بر اساس معیارها بخش‌بندی می‌کند. در این‌‌صورت امکان تفکیک داده‌ها و نتایج و ارزیابی دقیق‌‌تر را به مشاهده‌‌کنندگان می‌دهد. علاوه بر مدل تعالی سازمانی دو مدل مرسوم دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرند که یکی ژاپنی و دیگری آمریکایی است.

مدل تعالی مالکولم بالدریج

مدل تعالی مالکولم بالدریج در سال ۱۹۷۸ به دنبال مطالعات صورت گرفته در وزارت بازرگانی آمریکا تهیه شد و با توجه به نقش مالکولم بالدریج در توسعه آن به مدل تعالی مالکولم بالدریج نام‌گذاری می‌شود. معیارهای مدل بالدریج بر مبنای مفاهیم مدیریت کیفیت جامع و در راستای تحقق آنها تنظیم شده است. در این روش ۷ معیار جهت تعالی سازمانی مورد سنجش قرار می‌گیرد که عبارتند از: رهبری آرمان‌‌گرا، مشتری‌‌مداری، برنامه‌‌ریزی استراتژیک، ارزش‌‌گذاری به کارکنان، بهبود کیفیت فرآیندها، مدیریت دانش و تمرکز بر نتایج.

مدل تعالی دمینگ یا مدل مدیریت کیفیت

مدل تعالی دمینگ یا مدل مدیریت کیفیت، برترین مدل تعالی سازمانی در ژاپن است. این مدل در سال ۱۹۵۱ در ژاپن و بر اساس نظرات دکتر ادوارد دمینگ طراحی شده و توسعه یافت. به همین دلیل نیز برای قدردانی از خدمات وی به نام او نام‌گذاری شده است. مدلی که جایزه دمینگ بر اساس آن تهیه شد و از دهه ۵۰میلادی در ژاپن به اجرا در‌آمد عمدتا بر کیفیت محصولات و روش‌های کنترل کیفی استوار است؛ به بیان دیگر مدل جایزه دمینگ بر این اصل استوار است که برای تولید محصولات و خدمات با کیفیت بالا نیاز به هماهنگی همه‌جانبه و فراگیر در سطح سازمان است. این مدل و معیارهای آن نقش مهمی در مدیریت کیفیت جامع و مدیریت جامع سیستم‌‌ها دارند.

استراتژیک چیست

تعریف علمی مدیریت استراتژیک از دیدگاه استراتژیست های بزرگ - تعریف دقیق مدیریت استراتژیک چیست، فرآیند و مراحل برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک کسب و کار چگونه است، دانلود رایگان مقاله و کتاب مدیریت استراتژیک سازمانی و استراتژی، مفاهیم سطوح برنامه ریزی مدیریت استراتژیک در هلدینگ واحد تجاری کسب و کار و وظیفه ای عملیاتی، شاخص های مدیریت استراتژیک نظامی و شرکتی، مثال طراحی مدل جامع مدیریت استراتژیک و راهبردی

استراتژی چیست؟ - تفاوت میان استراتژیک و استراتژی سوالی است اجزای برنامه ریزی استراتژیک که در بسیاری از دوره‌های آکادمی فراگستر مطرح شده. درک مفهوم استراتژِی و استراتژیک به تحقق اهداف و بهبود مدیریت کمک

ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM) - تعریف استراتژی به صورت کامل و جامع به زبان ساده با بیش از ده شکل و نمودار و شامل تعاریف، مکاتب روش نوشتن استراتژی به همراه ویدئو های آموزشی

در این مقاله می‌خوانید: - مدیریت استراتژیک چیست ؟ در این مطلب به بررسی این موضوع و معرفی چندین استراتژی مهم برای رسیدن به موفقیت گفته ایم. با ما همراه باشید.

فرهنگ فارسی - معنی استراتژیک - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و . در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید

مزایای مدیریت استراتژیک چیست؟ - مدیریت استراتژیک مجموعه تصمیم ها و اقدامات مدیریتی است که عملکرد بلند مدت یک شرکت را تعیین می کند. مدیریت استراتژیک عبارت است از بررسی محیطی (هم محیط خارجی و هم محیط داخلی) تدوین استراتژی، اجرای استراتژی، ارزیابی و کنترل.

چه سوالاتی به تفکر استراتژیک نیاز دارند؟ - تفکر استراتژیک؛ در این مطلب توضیح می‌دهیم تفکر استراتژیک چیست، افراد دارای تفکر استراتژیک چه ویژگی‌هایی دارند و چگونه این تفکر را در خودمان بهبود دهیم.

برنامه ریزی راهبردی چیست؟ - در این مقاله درباره تعریف برنامه ریزی استراتژیک و مراحل آن به همراه اجزای برنامه ریزی راهبردی مزایا و معایب و مدل های برنامه ریزی استراتژیک

چگونگی تدوین برنامه استراتژیک - تعریف برنامه ریزی استراتژیک چیست (Strategic Planning) مزایا چگونگی تدوین برنامه استراتژیک سندی است که جهت گیری یک سازمان را دقیق تعیین می کند.

مدیریت استراتژیک - استراتژی یکی از ابزارهای مهم در موفقیت کسب‌وکارهاست. استراتژی اهداف، منابع و مسیر درست برای رسیدن به موفقیت را به شما پیشکش می‌کند. اما استراتژی چیست؟!

تأثیر مدیریت استراتژیک بر عملکرد کدامند؟ - مدیریت استراتژیک strategic Management یعنی چه؟ فرآیند اجرای مدیریت استراتژیک در سازمان چگونه است؟ مدیریت استراتژیک کسب و کار، استراتژی شرک…

مدیریت استراتژیک چیست؟ - تعریف مدیریت استراتژیک چیست؟ مدیریت استراتژیک مجموعه تصمیم ها و اقدامات مدیریتی است که عملکرد بلند مدت یک شرکت را تعیین می کند.

مدل و طرح کسب و کار دیجیتال (Digital Business Models)

تحولات سریع محیط کسب و کار، تغییر نیازهای مشتریان، تغییرات مداوم فناوری و نوآوری و همچنین حضور پررنگ اینترنت به عنوان یک توانمندساز موثر در توسعه کسب و کارها، همگی نمایانگر روندی است که باعث ایجاد مدل و طرح کسب و کار دیجیتال شده است.

کسب و کار دیجیتال

شکل 1: اجزای مدل کسب و کار

اما مدل کسب و کار دیجیتال ، طی بیست سال و اندی که از عمرش می گذرد، علاوه بر تجربه تغییراتی که در بالا به آن اشاره شد، بیشترین تحولش را باحضور اینترنت تجربه نموده است

کسب و کار دیجیتال

شکل 2: سه دسته از مدل های کسب و کار دیجیتال

با ورود اینترنت در مدل کسب و کار دیجیتال ، یک محصول یا خدمت پیش پا افتاده در این مدل، بسیار باارزش تر از یک محصول یا خدمت عالی در یک مدل کسب و کار عادی خواهد بود. بخصوص در مدل های هیبریدی یا دو طرفه!

دکتر محمد احمدزاده در روز یک شنبه 23 تیر 1398 ، در “رادیو اقتصاد” و در “برنامه رویش” که کاری از گروه کسب و کار به تهیه کنندگی سرکار خانم نازنین کتابچی می باشد و روزهای شنبه الی پنج شنبه از ساعت 8 صبح به مدت ۶۰ دقیقه از رادیو اقتصاد (موج اف ام-ردیف 98 مگاهرتز) پخش می شود، درخصوص مدیریت کسب و کار، مدل و طرح کسب و کار دیجیتال صحبت نمودند.

مراحل برنامه ریزی منابع انسانی (توضیح داده شده با نمودار)!

برنامه ریزی منابع انسانی روندی است که از طریق آن نامزد مناسب برای شغل مناسب تأمین می شود. برای انجام هر فرآیند ، مهمترین وظیفه اساسی توسعه هدف سازمانی است که از طریق انجام فرایند مذکور محقق می شود.

شش مرحله در برنامه ریزی منابع انسانی در شکل ۵٫۳ ارائه شده است.

مراحل برنامه ریزی منابع انسانی

۱٫ تجزیه و تحلیل اهداف سازمانی :

هدفی که در آینده در زمینه های مختلفی از جمله تولید ، بازاریابی ، مالی ، گسترش و فروش قابل دستیابی است ، ایده هایی را در مورد کارهایی که باید در سازمان انجام شود ، به دست می دهد.

۲٫ موجودی منابع انسانی موجود :

از سیستم به روز شده اطلاعات ذخیره سازی منابع انسانی می توان تعداد فعلی کارمندان ، ظرفیت ، عملکرد و پتانسیل آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. برای پر کردن نیازهای شغلی مختلف ، می توان منابع داخلی (یعنی کارمندان درون سازمان) و منابع خارجی (یعنی نامزدهای آژانسهای مختلف محل کار) را تخمین زد.

۳٫ پیش بینی تقاضا و تامین منابع انسانی :

منابع انسانی مورد نیاز در موقعیتهای مختلف با توجه به مشخصات شغلی خود تخمین زده می شود. منابع داخلی و خارجی موجود برای تحقق آن الزامات نیز اندازه گیری می شود. باید مطابق توضیحات شغلی و مشخصات شغلی یک اثر خاص مطابقت داشته باشد و مشخصات شخص باید متناسب با آن باشد.

۴- تخمین شکاف نیروی انسانی :

مقایسه تقاضای منابع انسانی و عرضه منابع انسانی مازاد یا کسری منابع انسانی را تأمین می کند. کسری تعداد افراد شاغل را نشان می دهد ، در حالی که مازاد بیانگر خاتمه است. استفاده گسترده از برنامه های آموزشی و توسعه مناسب می تواند برای ارتقاء مهارت اجزای برنامه ریزی استراتژیک های کارمندان انجام شود.

۵- تدوین برنامه اقدام به منابع انسانی :

برنامه منابع انسانی بستگی به این دارد که آیا کسری یا مازاد در سازمان وجود دارد یا خیر. بر این اساس ، این طرح ممکن است یا در مورد استخدام جدید ، آموزش ، انتقال بین بخشی در صورت کسری فسخ ، یا برنامه های بازنشستگی داوطلبانه و بازآفرینی در صورت مازاد نهایی شود.

۶٫ نظارت ، کنترل و بازخورد :

این امر عمدتاً شامل اجرای برنامه اقدام نیروی انسانی است. منابع انسانی طبق الزامات تخصیص یافته و موجودی ها در طی یک دوره به روز می شوند. این طرح برای شناسایی نواقص و رفع آن به طور دقیق مورد نظارت قرار می گیرد. مقایسه بین برنامه نیروی انسانی و اجرای واقعی آن برای اطمینان از اقدام مناسب و در دسترس بودن تعداد مورد نیاز کارمندان برای مشاغل مختلف انجام می شود



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.