میانگین کم کردن (Averaging Down)
پاسخ به این سؤال که آیا تصمیمگیری در مورد خرید سهام اضافی که قیمت آن ها در حال کاهش میباشد، درست است؟ جالب است و دو قسمت دارد. ابتدا به مفهوم زیربنای استراتژی میپردازیم و سپس در مورد اعتبار استراتژی میانگین کم کردن بحث میکنیم.
میانگین کم کردن در بورس و کاهش میانگین خرید سهام مشابه خرید پلهای است با این تفاوت که در این استراتژی شما به دلیل بنیاد خوبی که سهم دارد، انتظار دارید روند اصلاحی و نزولی سهم پایان یابد و صعودی شود.
اگر دررابطهبا زمان و نحوه درست کاهش میانگین قیمت سهام یا همان استراتژی میانگین کم کردن (Averaging Down) و مزایا و معایب آن سؤالی دارید، حتماً ادامه این مطلب را بخوانید.
میانگین کم کردن (Averaging Down) در بورس چیست؟
میانگین کم کردن (Averaging Down) یک استراتژی برای خرید بیشتر دارایی است که قیمت آن در حال کاهش میباشد. در نتیجه متوسط قیمت خرید هر سهم کاهش مییابد.
خرید به هنگام افت قیمت یا زمانی که قیمت کاهش مییابد، میتواند در بازارهای گاوی سودآور باشد، اما در روند نزولی میتواند ضررهای خود را به همراه داشته باشد.
در این زمان افزودن سهام بیشتر باعث افزایش ریسک میشود و ممکن است سرمایهگذاران کمتجربه نتوانند تفاوت بین ارزش و علامت هشدار را هنگام افت قیمت سهام تشخیص دهند.
روش میانگین کم کردن در بورس:
استراتژی میانگین کم کردن در بورس بهمنظور کاهش میزان ضرر استفاده میشود. شما با کاهش میانگین خرید سهم، میزان ضرر خود را جبران میکنید.
استراتژی میانگین کم کردن (Averaging Down)زمانی اتفاق میافتد که سهمی با بنیاد خوب را خریداری کردهاید، اما به دلایلی از جمله فاز اصلاح یا دیگر دلایل روند قیمت سهم نزولی میباشد، بنابراین شما در قیمتهای پایینتر اقدام به خرید سهم میکنید تا میانگین خرید خود را کاهش دهید و به هنگام برگشت روند سهم و خروج از فاز اصلاحی، به سود برسید.
بهعنوانمثال، فرض کنید شما 1000 سهم را به قیمت 600 تومان (بهازای هر سهم) در مجموع 600,000 تومان خریداری میکنید. سپس سهم شما به قیمت 500 تومان (به ازاء هر سهم) کاهش مییابد.
مجدد 1000 سهم دیگر با قیمت 500 تومان (به ازاء هر سهم) و در مجموع 500,000 تومان خریداری میکنید. شما اکنون 2000 سهم دارید و در کل 1,100,000 تومان هزینه کردهاید. میانگین قیمت سهام که متعلق به شماست اکنون 550 تومان است.
- اگر قیمت سهم افزایش یابد، شما با استفاده از استراتژی میانگین کم کردن (Averaging Down) به بازده مناسبی از سرمایه خود دست خواهید یافت.
- اگر قیمت سهم به روند نزولی ادامه دهد، تصمیم میگیرید که مجدد میانگین خرید سهم را کاهش دهید یا با ضرری کمتر خارج شوید.
چه زمانی باید میانگین کم کنیم؟
مشکل این است که یک سرمایهگذار در درک تمایز بین افت موقتی قیمت و سیگنال هشداردهنده برای پایین آمدن قیمتها توانایی کمی دارد.
قیمت و زمان مناسب برای کم کردن میانگین هیچ قانون خاصی ندارد. شما باید سهام شرکتی را که خریداری کردهاید، را ارزیابی و تحلیل کنید و دلایل سقوط قیمت را تعیین کنید.
اگر احساس میکنید سهم به دلیل واکنش بیش از حد بازار به اخبار یا رویدادی، در حال افت کردن میباشد، ممکن است خرید سهام بیشتر تصمیم درستی باشد. به همین ترتیب، اگر احساس میکنید هیچ تغییر اساسی در شرکت صورت نگرفته است، خرید در قیمت پایینتر میتواند یک فرصت عالی برای جمعآوری سهام بیشتر در یک معامله باشد.
زمانی میتوانید تصمیم درستی در مورد میانگین کم کردن سهم بگیرید که از بنیاد سهم خود مطمئن باشید. زیرا در کوتاهمدت ممکن است سهم دچار افت قیمت شود اما اگر بنیاد خوبی داشته باشد، به شما اطمینان میدهد که در بلندمدت به اهداف قیمتی خود خواهید رسید. در این صورت شما میتوانید با کم کردن قیمت میانگین خرید، مالک تعداد بیشتری از سهم شوید.
اما اگر از بنیاد سهم خود مطمئن نیستید، اقدام به میانگین کم کردن نکنید چون پس از افت قیمت، بازهم شاهد افت بیشتر ارزش و قیمت سهم خواهید بود.
این استراتژی اغلب موردپسند سرمایهگذارانی است که افق سرمایهگذاری بلندمدت و رویکرد ارزش محور در سرمایهگذاری دارند.
میانگین کم کردن یا خرید پلهای؟
همانطور که گفته شد، میانگین کم کردن و خرید پلهای تا حدودی مشابه هم هستند. تفاوت مهم خرید پلهای و میانگین کم کردن در زمان خرید میباشد.
در خرید پلهای، معاملهگر به هنگام خرید سهم از روند آن اطمینان ندارد، به همین علت در زمان سفارش گذاری خرید خود، اقدام به خرید در قیمتهای متفاوت یا بهاصطلاح پلهای میکند تا در صورت افت قیمت، ضرر زیادی متحمل نشود.
اما در کم کردن میانگین خرید، معاملهگر از بنیاد سهم خود اطمینان دارد. به همین خاطر زمانی که سهم در کوتاهمدت با افت قیمت مواجه میشود و در روند نزولی قرار میگیرد، با خرید سهم در قیمت پایینتر (نسبت به خرید اولیه یا قبل) و با افزایش تعداد سهم، میانگین قیمت سهام خود را کاهش میدهد تا در آینده به سود بیشتری دست یابد.
مزایا و معایب میانگین کم کردن:
انتخاب استراتژی میانگین کم کردن بستگی به دید معاملهگر دارد.
تحلیل گران و معامله گران تکنیکالی، به دلیل اینکه میتوانند چارت و نمودار سهم را بررسی کنند اغلب دید کوتاهمدتی دارند، انتخاب روش میانگین خرید سهم برای آنها مناسب نمیباشد و حتی تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی ممکن است منجر به زیان هم شود.
تحلیلگران بنیادی بهخاطر دید بلندمدتی که نسبت به سهام دارند از ارزش ذاتی و واقعی سهام خودآگاه هستند، انتخاب روش میانگین کم کردن برایشان مناسب و خوب خواهد بود.
مزیت میانگین کم کردن
مزیت اصلی کاهش میانگین قیمت سهام این است که یک سرمایهگذار میتواند قیمت میانگین خرید سهام را به میزان قابلتوجهی کاهش دهد. در صورت پایان روند نزولی سهم، به بازده مناسبی دست مییابد.
با استفاده از این روش میتوان پیش از آنکه قیمت سهم به قیمت اولیه خود برسد، با کم کردن میانگین خرید، میانگین قیمت سهام خود را کاهش دهید تا در بازه زمانی کوتاهمدت، متضرر نشوید و با برگشت روند سهم، با داشتن حجم بیشتری از سهم، سود بیشتری نیز کسب نمایید.
معایب میانگین کم کردن:
کاهش میانگین قیمت سهم تنها در صورتی مؤثر است که سرانجام سهم بازگردد و روند نزولی پایان یابد. بااینحال، اگر سهم به روند نزولی خود ادامه دهد، ضررها نیز بزرگ میشوند.
در مواردی که سهم همچنان به روند نزولی خود ادامه میدهد، یک سرمایهگذار ممکن است از تصمیم خود برای کاهش میانگین خرید سهم پشیمان شود و تصمیم به خروج از موقعیت بگیرد که در این صورت هم ممکن است با ضرر از سهم خارج شود.
یکی دیگر از معایب این روش، سرمایهای است که باید برای خرید مجدد سهم استفاده شود. هرچه قیمت سهم افت پیدا کند، معاملهگر مجدد اقدام به خرید میکند، تا به این صورت قیمت میانگین خرید خود را کاهش دهد. اما باید سرمایه کافی در اختیار داشته باشید تا بتوانید در موقعیتهای مختلف، اقدام به خرید کنید.
از طرفی اگر روند نزولی سهم ادامه یابد، علاوه بر آنکه جبران ضرر نکردهاید، بلکه سرمایه بیشتری نیز ازدستدادهاید.
بنابراین، برای سرمایهگذاران مهم است که بهدرستی مشخصات ریسک میانگین کم کردن را ارزیابی کنند. بااینوجود، گفتن این کار آسانتر از انجامدادن آن است و در طی افت بازار یا نزول آن، تصمیمگیری حتی دشوارتر هم میشود.
برای میانگین کم کردن چه نکاتی بایستی مدنظر قرار گیرد؟
هر زمانی و هر سهمی برای میانگین کم کردن مناسب نیست. این استراتژی تنها مناسب سهامی است که بنیادی هستند و شما از ارزش ذاتی و بنیادی سهم اطمینان دارید؛ بنابراین به هنگام تصمیمگیری برای کاهش میانگین خرید قیمت سهام، به نکات زیر توجه کنید و اگر سهمی ویژگیهای زیر را دارد برای کم کردن میانگین خرید اقدام کنید:
- سهامی که بنیاد قوی دارند و جایگاه رقابتی خوبی دارند.
- نقاط حمایتی سهام را از دید تکنیکالی بررسی نمایید.
- ارزش کف و بنیادی سهام را مشخص کنید و اگر ارزش ذاتی و نقطه حمایتی خود را از دست ندادهاند، اقدام به میانگین کم کردن نمایید.
- باتوجهبه وضعیت سهم و صنعت آن همچنین عملکرد شرکت، سهم موردنظر ریسک افت بیشتر قیمت نداشته باشد.
- سهام پتانسیل رشد در بلندمدت را داشته باشند.
- روند بازار متعادل باشد. زیرا اگر بازار وارد فاز ریزشی شده باشد، حتی اگر سهام شما از نظر بنیادی هم ارزشمند باشد، تحت تأثیر شرایط بازار، روند نزولی آن ادامهدار خواهد بود.
- میانگین کم کردن قیمت خرید سهام محدود به 3 مرحله باشد.
نحوه محاسبه قیمت میانگین سهم
یکی از موارد مهمی که به هنگام کم کردن میانگین خرید سهام باید موردتوجه قرار گیرد، قیمتی است میانگین خرید شما به آن کاهشیافته است. محاسبه قیمت میانگین سهام؛
نتیجهگیری از میانگین کم کردن (Averaging Down)در بورس
زمانی که قیمت سهم بنیادی در کوتاهمدت در حال افت است، میتوان با خرید سهم در قیمت کمتر و با افزایش تعداد سهام، قیمت میانگین خرید خود را کاهش داد و در بلندمدت به سود بیشتری دستیافت.
استفاده از تکنیکهای دقیق مدیریت ریسک میتواند یک فرصت ارزشمند در طول زمان باشد. بسیاری از سرمایهگذاران حرفهای از جمله وارن بافت که استراتژیهای ارزشگرا را دنبال میکنند، از میانگین کم کردن بهعنوان یک استراتژی بزرگ که در صورت اجرای صحیح آن و با گذشت زمان، به موفقیت دست خواهید یافت، استفاده کردهاند.
استراتژی میانگین کم کردن (Averaging Down)سهام یکی از روشهای جلوگیری از زیان و یا خروج از ضرر است. اما باید این استراتژی را روی سهم بنیادی انجام دهید.
درک این نکته مهم است که خرید سهام هر شرکتی که قیمت آن در حال کاهش است و کم کردن میانگین خرید روی سهم هر شرکتی، استراتژی مناسبی نیست. حتی اگر میانگین قیمت خرید خود را پایین آوردهاید، این احتمال وجود دارد که روند نزولی سهم ادامهدار باشد، پس حنما تحلیل مناسبی از سهم داشته باشید.
استراتژیهای معاملاتی را تمرین کنید تا هنگامیکه به بازار واقعی وارد میشوید، این موارد را مدنظر داشته باشید
مارتینگل (Martingale ) استراتژی کاهش ضرر
تحلیلگران در بازار سرمایه و سهام، از روشها و استراتژیهای معاملاتی متعددی استفاده میکنند. هدف از به کار بردن این روشها، مدیریت سرمایه، کنترل ریسکهای سرمایهگذاری و کسب تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی سود بیشتر است. یکی از تکنیکهایی که برخی از سرمایهگذاران در بازار سهام به کار میبرند، روش مارتینگل (Martingale ) است. این روش ابتدا در شرطبندیها استفاده میشد اما به تدریج کاربرد آن گسترش یافت و در بازار سهام نیز مورد توجه قرار گرفت. در این مقاله به تعریف روش مارتینگل و سازوکار آن میپردازیم.
این استراتژی برای اولین بار در قرن 18 میلادی توسط یک ریاضیدان فرانسوی ابداع شد، که در اصل نوعی روش برای شرط بندی با فرض دو برابر شدن مبلغ شرط است و در طول زمان به واسطه ی محققان زیادی بهینه سازی شده است. امروزه نیز تحلیل گران و اقتصاددانان بسیاری برای انجام معاملات خود در بازار بورس، ارزهای دیجیتال و فارکس از این روش استفاده می کنند.
روش مارتینگل (Martingale ) چیست؟
روش مارتینگل یک استراتژی برای کسب سود محسوب میشود که بر تئوری احتمال و فرضیه بازگشت به میانگین استوار است. این تکنیک به میزان زیادی سرمایه نیاز دارد؛ به عبارت دیگر، اگر سرمایه شما بینهایت باشد، استفاده از این روش میتواند سود بسیاری را نصیبتان کند؛ در غیر این صورت باید آمادگی پذیرش زیان را داشته باشید. قبل از هر چیز، مختصری درباره تاریخچه این روش صحبت میکنیم.
تاریخچه روش مارتینگل (Martingale )
مارتینگل (Martingale ) یک نوع استراتژی معاملاتی است که سرمایهگذاران با استفاده از آن میتوانند به سودهای قابل توجهی دست پیدا کنند. به عبارت دیگر مارتینگل به روشی گفته میشود که در آن، با وارد شدن یک معامله به زیان، حجم معامله بعدی باید دو برابر شود.
در ابتدا این روش بیشتر در شرط بندیها کاربرد داشت و این استراتژی برای اولین بار توسط یکی از ریاضیدانهای فرانسوی به نام پاول پیر لوی در قرن ۱۸ میلادی مطرح شد.
در مقابل این استراتژی یک استراتژی به نام ضد مارتینگل وجود داشت که معتقد بود با هر شکستی که در معاملات تجربه میکنید، باید مقدار پولی که در معامله تزریق کردهاید را نصف کنید و هر دفعه که سود کسب کردید، مقدار سرمایه را دو برابر کنید.
این روش دقیقا برعکس روش مارتینگل بود. باید در نظر داشته باشید که روش مارتینگل در معاملات بازار تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی بورس، نیاز به ریسکپذیری بالایی دارد.
تکنیک مارتینگل توسط یک ریاضیدان فرانسوی به نام پل پیر لوی در قرن ۱۸ میلادی معرفی شد اما محققان دیگر نیز در گذر زمان به بهینهسازی این روش پرداختند.
روش مارتینگل در اصل نوعی روش شرطبندی بوده که با فرضیه دو برابر شدن کاربرد داشته است.
پس از سالها، یک ریاضیدان آمریکایی به نام جوزف لئو دوب، با فرض اینکه با این روش نمیتوان به بازدهی 100% رسید، تحقیقاتی انجام داد. هماکنون بسیاری از تحلیلگران و فعالان بازار سهام، از این روش برای معاملات خود استفاده میکنند.
نحوه استفاده از روش مارتینگل
توجه به این نکته ضروری است که میزان ریسک بر معاملات با این روش بسیار بیشتر از سود بالقوه است. بااینحال، با بهبود تکنیک مارتینگل و استفاده هوشمندانه از آن، میتوان شانس موفقیت خود را افزایش داد.
در شرطبندی با روش مارتینگل (Martingale )، میزان شرطبندی در هر مرحله باید دو برابر مرحله قبل باشد و در صورت باخت در هر مرحله، بازی آن قدر ادامه پیدا میکند تا سرانجام شرط را ببرید و از بازی خارج شوید.
برای درک نحوه استفاده از روش مارتینگل، این مثال را در نظر بگیرید: فرض کنید فردی با ۱۰ دلار یک شرطبندی را آغاز کند. او در صورت باخت در مرحله اول، ۱۰ دلار از دست میدهد و علاوه بر آن، باید در مرحله بعد ۲۰ دلار شرط ببندد.
در صورت باخت در این مرحله نیز، ۴۰ دلار شرط خواهد بست. اگر در مرحله بعد، دوباره شرط را ببازد، باید دو برابر ۴۰ دلار، یعنی ۸۰ دلار وسط بگذارد اما اگر شرط را ببرد، ۷۰ دلار نصیبش خواهد شد و بازی به همین صورت ادامه خواهد داشت.
براساس روش مارتینگل و فرضیه دو برابر شدن، معاملات و خرید سهام باید در چند مرحله اتفاق بیفتد و سرمایه اختصاصیافته، هر بار باید دو برابر بار قبل باشد.
برای استفاده از روش مارتینگل باید سرمایه اختصاصیافته به یک سهم را به قسمتهای نامساوی تقسیم و در هر مرحله بخشی از سرمایه را وارد معامله کرد.
استراتژی خرید و فروش پلهای
با توجه به توضیح و تعریف روش مارتینگل، بهتر است با یکی از استراتژیهای معاملاتی به نام خرید و فروش پلهای نیز آشنا شویم. یکی از روشهایی که برای مدیریت سرمایه و کنترل ریسک و زیان در بازار سرمایه و سهام استفاده میشود، خرید و فروش پلهای است.
بسیاری از معاملهگران حرفهای و تحلیلگران بازار سهام، پس از بررسی و تحلیل سهم و قبل از اقدام به خرید، حد سود و زیان خود را تعیین میکنند.
تعیین حد سود و ضرر میتواند در قیمتهای مختلف انجام شود. معاملهگران با در نظر گرفتن حد سود و ضررهای مختلف، در قیمتهای متفاوتی خرید و فروش میکنند.
به خرید یا فروش یک سهم در قیمتهای مختلف که میتواند با حجمهای مختلف باشد، خرید یا فروش پلهای میگویند.
تعیین حد سود و ضرر و معاملات پلهای، برای هر فرد براساس میزان ریسکپذیری و بازدهی مورد انتظار، میتواند متفاوت باشد.
در روش مارتینگل، استراتژی خرید و فروش پلهای نیز در نظر گرفته میشود و افراد برای کاهش میانگین قیمت خرید و افزایش سود خود، در قیمتهای مختلف خرید سهم را انجام میدهند.
مدیریت ریسک و سرمایه با مارتینگل
روش مارتینگل به سبک معاملاتی سرمایهگذاران توجه چندانی ندارد و تنها رکن آن، این است که با ورود معامله به زیان در فواصل مشخص، باید به حجم معامله مورد نظر افزوده شود تا با برگشتن به اصلاح قیمت در بازار، اول زیان به وجود آمده جبران شود و دوم این که مجموع معاملات انجام شده وارد سود شود.
شاید بگویید که این استراتژی همیشه کارساز بوده و بهتر است همیشه از این روش برای جبران ضرر و کسب سود استفاده کنیم اما اینطور نیست.
دقت داشته باشید که افزایش حجم معامله در فواصل تعیین شدهای امکانپذیر است و کافی است بین این فاصلههای مشخص شده، بازار هیچ اصلاح قیمتی را به وجود نیاورد، با این روال، آنقدر سرمایه خود را در معامله تزریق خواهید کرد که در نهایت معامله شما به ضرر شناور تبدیل شده و آرام آرام تمام سرمایه خود را از دست بدهید.
مزیت روش مارتینگل (Martingale )
روش مارتینگل بیشتر در زمانی کاربرد دارد که از افزایش قیمت سهم در روزهای آینده اطمینان نداریم و ممکن است قیمت سهم در روزهای بعد، از قیمت خرید اولیه کمتر شود. همچنین باید قبل از اجرای این روش، شرکت مورد نظر را به طور کامل تحلیل کنیم.
تحلیل بنیادی شرکت در این مرحله بسیار اهمیت دارد و وضعیت سودآوری آن مهم است.
با استفاده از این روش، به جای اینکه صبر کنیم تا قیمت سهم به قیمت اولیه برسد تا به سود برسیم، میتوانیم از منفی سهم نیز استفاده کنیم و با کاهش دادن میانگین قیمت خرید، زودتر سود به دست آوریم.
بسیاری از معاملهگران حرفهای، در کنار سایر تکنیکها و به خصوص تحلیل تکنیکال، از این روش برای خریدهای خود استفاده میکنند تا حد سود و ضرر خود را تعیین و هوشمندانه معامله کنند.
معایب روش مارتینگل
مشکل بزرگ این روش، این است که فرض بر بینهایت بودن سرمایه دارد. باید این موضوع را در نظر بگیریم که سرمایه ما بینهایت نیست و ممکن است با اجرای چند باره این روش، تمام شود. با وجود فرضیه دو برابر، پس از چند مرحله حجم خرید و سرمایه مورد نیاز به شدت افزایش مییابد.
عیب دیگر روش مارتینگل (Martingale ) این است که تضمینی برای بالا رفتن قیمت پس از کاهش آن وجود ندارد. شاید قیمت به مدت طولانی دچار افت شود و از قیمت اولیه خرید ما فاصله زیادی بگیرد؛ بنابراین باید زمان زیادی صبر کنیم و سرمایه فراوانی را نیز اختصاص دهیم تا قیمت سهم به قیمت اولیه خرید ما برسد و بتوانیم سود به دست آوریم.
یکی از بهبودهایی که برای روش مارتینگل اجرا شده تا این عیب را برطرف کند، این است که تعداد مراحل روش را کم کنیم. برای نمونه میتوانیم مراحل انجام روش مارتینگل را به سه مرحله کاهش داده و سرمایه خود را به چهار قسمت نامساوی تقسیم کنیم.
در این روش، ضرایب مارتینگل برابر خواهد بود با ۱، ۲، ۴ و ۸ که همان توانهای 2 هستند. به صورت کلی، همه سرمایه به 15 قسمت تقسیم میشود و در هر مرحله از خرید، از یکی از این ضرایب برای خرید سهم استفاده خواهد شد.
برای مثال در صورتی که بخواهیم 150میلیون تومان را به سهمی اختصاص دهیم، در ابتدا 10 میلیون تومان از سهم را خریداری میکنیم. در مرحله بعد، خرید ما 20 میلیون تومان میشود. سپس 40 میلیون تومان از سهم را میخریم و در آخر، 80 میلیون از سهم را خریداری میکنیم.
به این ترتیب، با کاهش قیمت، بازه ضرر به 3 مرحله تقسیم میشود و هر بار که قیمت به یکی از این 3 بخش میرسد، خرید بعدی انجام میگیرد.
چگونگی استفاده از مارتینگل (Martingale )
همانطور که مستحضر هستید هرچیزی در دنیای امروز دارای مزیتها و معایبی است که ما با دانستن شیوه استفاده درست از آن میتوانیم از خوبی های آن بهرهمند شویم.
استراتژی مدیریت مالی مارتینگل نیز از این قاعده مستثنی نیست و برای استفاده اصولی از آن باید به چند نکته حائز اهمیت که در ذیل بطور خلاصه به آن پرداختهام توجه داشت:
علم و دانش معاملهگری
همانطور که اشاره شد مارتینگل یک استراتژی خرید یا فروش نیست بلکه تنها یک راهکار مدیریت سرمایه است. پس در ابتدایی ترین مرحله شما برای بهرهمندی از این روش باید با اصول تکنیکال و تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی فاندامنتال حداقل آشنایی نسبی را داشت باشین.
تا بتوانید از طریق تکنیکال سطوح حمایت مهم و روند قیمت سهم را تشخیص دهید و همچنین با علم فاندامنتال ارزندگی سهم را مورد ارزیابی قرار دهید.
روانشناسی
گفتن این حرف سادس که با پایین آمدن قیمت دوباره با مبلغ بیشتری خرید داشت باشیم اما در واقعیت داستان جور دیگریست چون علاوه براینک معاملهگر در ضرر است و فشار روانی را تحمل میکند درعین حال باید به خود مسلط باشد و شرایط را منطقی بررسی کند نه با این دید که من درست میگم و بازار اشتباه کرده است و حال درصدد این باشد که بخواهد از بازار انتقام بگیرد و خلاف روند معامله کند.
ازطرفی هم باید آنقدر به خود اعتماد به نفس داشت باشد که میتواند درست ترین انتخاب را درهر شرایط اتخاذ کند. پس یک معاملهگر پس از داشتن علم برای استقاده از استراتژی مارتینگل باید حالت روحی خود نیز مسلط باشد.
خرید پلهای
ما داری سرمایه بینهایت نیستیم که بتوانیم هرچقدر قیمت سهم پایین آمد دوبرابر خرید قبلی خودمان خرید داشت باشیم به این امید که بالاخره قیمت سهم شروع به صعودی شدن کند و ضررهای ما تبدیل به سود شود.
پس قبل از ورود به سهم باید سرمایهای را که میخواهیم با آن سهم را خریداری کنیم در نظر بگیریم و آن را به 3 قسمت غیر مساوی که هرکدام حداقل دو برابر دیگریست تقسیم کنیم.
نتیجه گیری
با توجه به مطالبی که گفته شد، میتوانیم روش مارتینگل (Martingale )را یکی از روشهای مؤثر در خرید سهام در نظر بگیریم. روش مارتینگل با خرید پلهای و دو برابر کردن خرید در هر مرحله، کمک میکند میانگین خرید خود را کاهش دهیم و زودتر به سود برسیم.
این روش ابتدا در بازیهای شرطبندی مورد استفاده قرار میگرفت اما اکنون در همه بازارها به خصوص در بازار سهام کاربرد دارد. با وجود این، مارتینگل معایبی نیز دارد. اساس این روش بر بینهایت بودن سرمایه است و احتمال برنگشتن قیمت به قیمت اولیه در بازار سهام نیز وجود دارد.
برای رفع این معایب، میتوانیم مراحل روش مارتینگل را کاهش دهیم و با تقسیم کردن سرمایه به بخشهای مختلف، ریسک را کمتر کنیم.
افراد در فرایند سرمایهگذاری خود در بازار سرمایه، ممکن است بر خلاف تصورات و پیشبینیهایی که داشتهاند با ضرر و زیان مواجه شوند یعنی سهم را در روز اول با یک قیمت مشخصی خریداری کردهاند و با مرور زمان ارزش قیمت سهم کاهش پیدا کرده است.
در این موارد شخص سرمایهگذار سه راهکار در پیش دارد، در ابتداییترین حالت، ممکن است شخص تصمیم به فروش سهام بگیرد و با ضرری که متحمل شده است از سهم خارج شود. در تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی حالت دوم ممکن است شخص تصمیم به صبر گرفته باشد و به امید برگشت قیمت سهم دست روی دست گذاشته باشد.
حالت آخر ممکن است شخص سرمایهگذار با استفاده از برخی از راهکارها برای به حداقل رساندن این ضرر و گاهی کسب سود در این موقعیت از سهم خارج شود. استراتژی مارتینگل یکی از بهترین استراتژی برای جلوگیری از متحمل شدن زیان بیشتر و شاید کسب سود در این شرایط باشد.
طبق توضیحات کاملی که در این مقاله ارائه شد شما با استفاده از نظریه مارتینگل میتوانید در شرایط ریزش قیمت، ضرر کمتری را متحمل شوید. این امر به شرطی دارای اعتبار است که شما نسبت به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی در بازار سرمایه آشنایی داشته باشید.
چنانچه قصد ورود به بازار ارزهای دیجیتال و خرید و فروش ارز دیجیتال را دارید، اما فرصت کافی یا تخصص لازم برای تحلیل بازار را ندارید، برای سرمایه گذاری موفق در ارزهای دیجیتال و در امان ماندن از کلاهبرداران و شکارچیان ارز دیجیتال میتوانید از دورههای آموزشی ارز دیجیتال همیار کریپتو استفاده کنید.
این دورهها بر اساس تحلیل بازار و متناسب با نیاز مخاطبان از پایه تا پیشرفته طراحی و بروز میشوند. تیم همیار کریپتو برای کمک به علاقهمندانی که قصد ورود به این بازار رادارند دوره های آموزش ارز دیجیتال در مشهد را بهصورت حضوری در مشهد و غیرحضوری برای علاقهمندان در نقاط مختلف کشور در فضای اسکای روم برگزار میکند.
استاپ لاس یا حد ضرر در فارکس چیست؟ +6 نکته طلایی برای تعیین حد ضرر
یکی از ابتدایی ترین موضوعات در سیگنال فارکس تعیین حدضرر یا استاپلاس (stop loss) برای معاملات هست که بعضی از معاملهگران تازه کار یا حتی باتجربه با سهل انگاری در تعیین یا عدم تعیین حد ضرر معاملههای خود ریسک بزرگی را متحمل میشوند. حتی امکان از دست رفتن بخش عظیمی از سرمایه شون وجود دارد. در این مطلب سعی شده تا تعریف کاملی از استاپ لاس، اهمیت تعیین این نکته طلایی و نحوه محاسبه درست میزان آن برای شما عزیزان ارائه شود. همچنین 6 نکته طلایی که هر تریدری در هنگام تعیین حد ضرر مد نظر دارد تشریح شده تا شما عزیزان به درست ترین و اصولی ترین حالت ممکن استاپ لاس معاملات را تعیین کنید و توی بازار فارکس در کم ریسک ترین حالت ممکن معامله کنید.
حد ضرر یا استاپ لاس چیست؟
حدضرر یا استاپ لاس (stop loss) محدوده قیمتی هست که با رسیدن قیمت به آن، معامله به صورت خودکار بسته میشود .
هر معامله گر در هنگام ورود به موقعیتهای معاملاتی با دو پارامتر اساسی مواجه میشود که تعیین درست و اصولی آنها نقش مهمی در آن معامله دارد; حد ضرر(Stop Loss) و حد سود(Take profit). همانطور که اشاره شد حد ضرر عددی هست که با رسیدن قیمت به آن معامله در ضرر بسته میشود و حد سود آن محدوده قیمتی هست که تریدر برای کسب سود خود از معامله در نظر داشته و با برخورد قیمت به ان عدد معامله در سود بسته میشود.
حالا که مفهوم کلی استاپ لاس توضیح داده شد بهتر هست که با اهمّیت این سپر طلایی بیشتر آشنا بشیم.
اهمیت حد ضرر برای معاملات:
حفظ سرمایه تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی و معامله اصولی یکی از مهمترین نکات در بازارهای مالی هست. هنگام ورود به یک معامله این اصل باید در نظر گرفته شود و تنها بخش کوچکی از سرمایه درگیر شود یا به عبارت دیگر باید روی قسمتی از کل سرمایه ریسک کنیم. با تعیین درست و اصولی حد ضرر برای معاملات همه این نکات رعایت میشود و حتی با رسیدن قیمت به حدضرر و فعال شدن آن، مدیریت سرمایه حساب به درستی رعایت شده و از ضررهای بزرگ درصورت نقض تحلیل جلوگیری میشود.
یکی دیگر از مواردی که میتوان به اهمّیت استاپ لاس پی برد زمان اخبار مهم اقتصادی و سخنرانی سران بانکها و گزارشات مهم است. در چنین مواقعی مارکت با حرکتهای بزرگی همراه میشود که در صورت حرکت بازار در خلاف جهت معامله، امکان ضررهای بزرگ به وجود میآید. ولی اینجاست که حدضرر به کمک معامله گران میآید و از ضررهای بعضا بزرگ جلوگیری میکند.
درهنگام آغاز به کار سشنهای مهم بازار مثل سشن لندن و نیویورک هم بازار با حرکتهای بعضا غیر قابل پیشبینی یا سریع همراه میشود که در این مواقع هم اهمیت استاپ لاس بیش از پیش به چشم میآید.
تا به اینجا با مفهوم کلی و اهمیت حدضرر آشنا شدیم ولی شاید این سوال براتون پیش بیاد که چطوری باید اصولی و منطقی استاپ لاس را تعیین کرد. برای فهم این مطلب کاربردی ادامه این مطلب رو از دست ندهید.
محاسبه حدضرر برای معاملات
محاسبه میزان حدضرر رابطه مستقیمی با میزان حجم تعیین شده برای معامله دارد. نکتههایی که در رابطه با این موضوع باید رعایت شود درگیر کردن تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی بخش منطقی از کل سرمایه در هر معامله هست. مثلا بهتر است که برای هرموقعیت معاملاتی نهایتا 2 تا 3 درصد از کل سرمایه درگیر شود. با مثال زیر مفهوم کلی این مطلب براتون واضح میشود.
فرض کنید با یک حساب 1000 دلاری در بازار فعالیت دارید و باتوجه به قوانین مدیریت سرمایه و ریسک قراره که 2 درصد از سرمایه شما درگیر معامله شود یا به عبارت دیگر بر روی 2 درصد از سرمایه در یک معامله ریسک کنید. پس با درنظرگرفتن حجم 0.1 برای هرمعامله نهایتا تا 20 پیپ امکان ضرر وجود دارد ولی اگر حدضرر بلندتری دارید پس باید حجم معامله کمتر درنظیر بگیرید که در کل 2 درصد سرمایه درگیر معامله شود. با همین فرمول ساده و طلایی مدیریت سرمایه رو به درستی رعایت میکنید و حتی با چند ضرر متوالی هم میتوانید به راحتی جبران ضرر کنید.
تا به اینجای کار با یک سری مفاهیم ابتدایی در عین حال کاربردی در رابطه با استاپ لاس آشنا شدیم که دانستن و رعایت همین نکات نقش مؤثری تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی در موفقیت شما در بازار فارکس خواهد داشت. درادامه با چند نکته کلیدی در رابطه با تعیین استاپ لاس آشنا خواهید شد.
6 نکته طلایی در رابطه با تعیین استاپ لاس
۱. نکته مهمی که در رابطه با تعیین حد ضرر معاملات وجود داره در نظر گرفتن اسپرد است. زمانهایی که بازار با حجم زیادی مواجه هست اسپرد هم نوسان قابل توجهی دارد و برای بعضی از جفت ارزها گاها تا چند پیپ هم نوسان میکند . همین مقدار اسپرد موجب میشود تا با نزدیک شدن قیمت به محدوده، حد ضرر فعال شود و شاید بازار درست قبل از حد ضرر شما برگردد ولی اسپرد موجب شده تا حد ضرر شما قبل از محدوده مد نظر فعال شود. در این مواقع حالت روحی نامناسبی برای تریدر رخ میدهد و امکان حرکتهای احساسی و ضرر بیشتر به وجود میآید. برای جلو گیری از این اتفاق بهتر است همیشه حد ضرر رو بسته به اسپرد حساب و بروکر چند پیپ دورتر از محدوده مد نظر قرار بدهیم تا از اسپرد در بازار متضرر نشیم.
۲.یکی از مناطقی که میتوان به عنوان نواحی خوبی برای حد ضرر در نظر گرفت، سقف و کف قیمتی روز قبل است. با توجه به این که در روز قبل قیمت در آن نواحی واکنش داشته امکان واکنش مجدد هم وجود داره پس میتوان از این نقاط به عنوان محدوده های خوبی برای استاپ لاس استفاده کرد.
۳. سطوح فیبوناچی هم محدوده های شگفتانگیزی هستند که معامله گران حرفهای بعضا به عنوان محدوده برگشتی در نظر میگیرند و حد ضرر را در آن حوالی تعیین میکنند.
۴.یک نکته فوقالعاده کاربردی و سودآور در رابطه با استاپ لاس این هست که در صورتی که معامله مقدار قابل توجهی وارد سود شد و ما اهداف بالایی را برای آن در نظر داریم، استاپ را به نقطه ورود منتقل کنیم. با این تکنیک ساده نه تنها امکان ضرر در آن معامله وجود ندارد بلکه میتوان به اهداف قیمتی بالاتری رسید و با خیالی آسوده سودهای بیشتری از بازار کسب کرد. به این تکنیک ساده ریسک فری (Risk Free) گفته میشود. مطالعه کنید: بهترین بروکرهای فارکس برای ایرانیان
۵. پایبند بودن به استراتژی و تحلیل در بازارهای مالی یکی از اصول مهم هست که با پایبند بودن به تحلیل باید به حد ضرری هم که برای معامله مشخص شده، پایبند باشیم ولی در بعضی از مواقع با نگاه به چارت این نکته جلب توجه میکند که ممکن است بازار بعد از زدن استاپ ما و یه مقدار حرکت جزئی، برگشت قابل توجهی داشته باشد. در این مواقع باتوجه به قوانین مدیریت سرمایه اگر ممکن بود استاپ را چند پیپ عقبتر میبریم تا با برگشت احتمالی بازار نه تنها حدضرر فعال نشود بلکه آن معامله به نقطه ورود برگردد یا حتی به سود هم برسد.
6.محدودههای حمایتی اعم از سطوح رند، سطوح افقی مهم و. هم اعداد معتبری برای تعیین استاپ لاس هستند که پتاسیل برگشت قیمت در این نواحی بالا هست. نکتههایی که در این مورد باید مد نظر داشت همان بحث در نظر گرفتن اسپرد و محدوده قیمتی مناسب برای تعیین استاپ لاس است.
در این مقاله سعی شد تا مفهوم کلی حدضرر و چند نکته فوقالعاده کاربردی در رابطه با آن توضیح داده شود. درصورتی که این مطلب براتون کاربردی بوده و یک دید جدید در رابطه با حدضرر برای شما ایجاد کرده، خوشحال میشیم تا نظرات خود را برای ما بنویسید.
تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی
دو معامله گر تازه کار را جلوی صفحه قرار دهید، بهترین احتمال را برای آنها در نظر بگیرید و برای اندازه گیری خوب، هر یک از طرف مقابل معامله کنند. به احتمال زیاد، هر دو با از دست دادن سرمایه خود، به معامله در بازار فارکس پایان می دهند. با این حال، اگر شما دو معامله گر حرفه ای را انتخاب کنید و آنها را در جهت مخالف یکدیگر معامله کنید، غالباً هر دو معامله گر علی رغم تناقض ظاهری، به سود خود می رسند. تفاوت در چیست؟ مهمترین عامل تفکیک معامله گران با تجربه از آماتور چیست؟ پاسخ مدیریت سرمایه در بازار فارکس است.
مانند رژیم گرفتن و ورزش کردن، مدیریت سرمایه در بازار فارکس چیزی است که اکثر معامله گران به آن تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی اهمیت می دهند ، اما تعداد کمی از آنها در زندگی واقعی تمرین می کنند. دلیل آن درست مانند تغذیه سالم و حفظ تناسب اندام ساده است، مدیریت سرمایه می تواند یک کار مشکل و سخت به نظر برسد. این امر معامله گران را وادار می کند که دائماً بر مواضع خود نظارت داشته و ضررهای لازم را متحمل شوند، و افراد کمی دوست دارند این کار را انجام دهند. با این حال مدیریت سرمایه برای موفقیت در معاملات بلند مدت بسیار مهم است.
توجه داشته باشید که یک معامله گر باید 100% از سرمایه خود به دست آورد که این موفقیت را کمتر از 1% از معامله گران در سرتاسر جهان انجام داده اند تا بتوانند حساب خود را با 50% ضرر جبران کنند. با کسر 75 درصدی، معامله گر باید حساب خود را چهار برابر کند تا بتواند آن را به ارزش اولیه خود بازگرداند.
مفهوم مدیریت سرمایه در بازار فارکس
اگرچه اکثر معامله گران با ارقام بالا آشنا هستند، اما ناگزیر نادیده گرفته می شوند. کتاب های معاملاتی مملو از داستان هایی است که معامله گران یک، دو یا حتی پنج سال سود خود را در یک معامله بسیار اشتباه از دست داده اند. به طور معمول ، ضرر و زیان ناشی از عدم مدیریت سرمایه در بازار فارکس است.
اکثر معامله گران حرفه ای، معاملاتی خود را آغاز می کنند، چه آگاهانه و چه ناخودآگاه، تجسم "معامله بزرگ" معامله ای که برای آنها میلیون ها دلار خواهد داشت و به آنها این امکان را می دهد تا بازنشسته شوند و تا پایان عمر بی دغدغه زندگی کنند. در بازار فارکس، این خیال بیشتر تقویت می شود. اما حقیقت سخت برای اکثر معامله گران خرده فروشی این است که به جای تجربه "برنده بزرگ"، بیشتر معامله گران فقط قربانی یک "ضرر بزرگ" می شوند که می تواند آنها را برای همیشه از بازی حذف کند.
یادگیری درس های مدیریت سرمایه
معامله گران می توانند با مدیریت سرمایه در بازار فارکس خطرات خود از طریق حد ضرر(stop loss)، از این سرنوشت جلوگیری کنند. در کتاب معروف "جادوگران بازار" (11989)، لری هیت، معامله گر روزانه و دنبال کننده روند، این توصیه عملی را ارائه می دهد "هرگز بیش از 1% از کل دارایی خود را در هر معامله ای به خطر نیندازید. این رویکرد بسیار خوبی است یک معامله گر می تواند 20 بار متوالی اشتباه کند ولی هنوز 80 درصد از سرمایه خود باقی مانده است. واقعیت این است که معدود معامله گران نظم و انضباطی برای تمرین مداوم این روش دارند. برخلاف کودکی که یاد می گیرد تنها پس از سوزاندن یک یا دو بار به اجاق داغ دست نزند، اکثر معامله گران تنها می توانند درس های مربوط به نظم و انضباط ریسک را از طریق تجربه سخت خسارت سرمایه دریافت کنند. این مهمترین دلیلی است که باعث می شود معامله گران هنگام ورود به بازار فارکس فقط از سرمایه سوداگرانه خود استفاده کنند. هنگامی که مبتدیان می پرسند با چه مبلغی باید معامله کنند، یک معامله گر با تجربه می گوید:"عددی را انتخاب کنید که در صورت از دست دادن کامل آن بر زندگی شما تأثیر نخواهد گذاشت. حالا این عدد را بر پنج تقسیم کنید زیرا اولین تلاشهای شما برای معامله بیشتر به احتمال زیاد در نهایت به شکست منجر می شود. " این نیز توصیه بسیار حکیمانه ای است و ارزش آن را دارد که برای افرادی که معاملات فارکس را انجام می دهند ، عمل کنند.
سبک های مدیریت سرمایه در بازار فارکس
به طور کلی، دو روش برای مدیریت سرمایه در بازار موفق وجود دارد. یک معامله گر می تواند بسیاری از ضررهای کوچکی را مکرر انجام دهد و سعی کند از چند معامله بزرگ سود کسب کند، یا یک معامله گر می تواند برای بسیاری سود کوچک کند کوچک مانند سود حرکت کند و ضررهای نادر اما بزرگ را انجام دهد به این امید که سودهای کوچک بسیار بیشتر از معدود آنها باشد. تلفات بزرگ روش اول بسیاری از موارد جزئی از درد روانی را ایجاد می کند. از سوی دیگر ، استراتژی دوم موارد بسیاری کوچکی سود می دهد، اما چند تجربه ضرر، ضربه روانی بدی می زند. با این رویکرد ضرر عمده، از دست دادن یک هفته یا حتی یک ماه سود در یک یا دو معامله غیرعادی نیست.
تا حد زیادی، روش انتخابی بستگی به شخصیت شما دارد. این بخشی از روند برای هر معامله گر است. یکی از مزایای بزرگ بازار فارکس این است که می تواند هر دو سبک را به طور یکسان در خود جای دهد ، بدون هیچ هزینه اضافی برای معامله گر با سرمایه کم که معامله کنند. از آنجا که بازار فارکس یک بازار مبتنی بر رشد است، هزینه هر معامله بدون توجه به اندازه موقعیت هر معامله گر یکسان است. به عنوان مثال، اگر معامله گر بخواهد از 10 هزار واحد لات استفاده کند، اسپرد به 3 دلار می رسد، اما برای همان معامله که فقط از 100 واحد واحد استفاده می کند ، اسپرد فقط 0/03 دلار خواهد بود. در مقایسه با بازار سهام که به عنوان مثال ، کمیسیون 100 سهم یا 1000 سهم 20 دلار ممکن است 40 دلار تعیین شود ، هزینه هر معامله در مورد 100 سهم 2 درصد است ، اما در بورس تنها 0/2 درصد مورد 1000 سهم این نوع تنوع باعث می شود تا معامله گران کوچکتر در بازار سهام نتوانند موقعیت خود را تغییر دهند، زیرا کمیسیون ها هزینه های زیادی را در مقابل آنها کاهش می دهند. با این حال ، معامله گران فارکس از قیمت یکسان برخوردار هستند و می توانند هر نوع مدیریت سرمایه را که انتخاب می کنند بدون نگرانی در مورد هزینه ها معاملات متغیر انجام دهند.
چهار تکنیک مدیریت سرمایه در بازار فارکس
هنگامی که مهارت معامله کردن در بازار فارکس با رویکردی جدی برای مدیریت سرمایه را دارید و میزان سرمایه مناسب به حساب شما اختصاص می یابد ، چهار نوع تکنیک وجود دارد که می توانید در نظر بگیرید.
- Equity Stop - این ساده ترین تکنیک است. معامله گران فقط یک مقدار از پیش تعیین شده از حساب خود را در یک معامله واحد به خطر می اندازند. یک معیار متداول این است که 2% در صد از سرمایه در بازار فارکس را در هر معامله خاص ریسک کنید. در یک حساب تجاری فرضی 10000 دلار، یک معامله گر می تواند 200 دلار یا حدود 200 امتیاز در یک مینی لات (10000 واحد) EUR / USD یا تنها 20 امتیاز در یک قطعه استاندارد 100000 واحد ریسک کند. معامله گران متجاوز ممکن است استفاده از 5٪ توقف حقوق صاحبان سهام را در نظر بگیرند، اما توجه داشته باشید که این مقدار به طور کلی به عنوان بالاترین حد مدیریت پول محتاطانه در نظر گرفته می شود، زیرا 10 معامله اشتباه متوالی باعث کاهش 50 درصدی حساب می شود. یکی از انتقادات شدید به توقف حقوق صاحبان سهام این است که نقطه خروج دلخواه را در موقعیت معامله گران قرار می دهد. این معامله نه در نتیجه پاسخ منطقی به عملکرد قیمت بازار، بلکه به منظور جلب رضایت کنترل های داخلی معامله گر منحل می شود.
- نمودار توقف تجزیه و تحلیل تکنیکال می تواند هزاران توقف احتمالی ایجاد کند، که توسط عملکرد قیمت نمودارها یا سیگنال های شاخص فنی مختلف ایجاد می شود. معامله گران از نظر فنی دوست دارند این نقاط خروجی را با قوانین استاندارد توقف حقوق صاحبان سهام ترکیب کرده و توقف نمودارها را تدوین کنند. یک مثال کلاسیک از توقف نمودار ، نوسان نقطه بالا / پایین است. در شکل 2 ، یک معامله گر با حساب فرضی 10،000 دلاری ما با استفاده از نمودار توقف می تواند یک مینی لات را با ریسک 150 امتیاز یا حدود 1.5 درصد از حساب بفروشد.
- توقف ناپایداری نسخه پیچیده تر توقف نمودار از نوسان به تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی جای اقدام قیمت برای تعیین پارامترهای ریسک استفاده می کند. ایده این است که در یک محیط با نوسان بالا ، هنگامی که قیمتها از محدوده وسیعی عبور می کنند ، معامله گر باید با شرایط فعلی سازگار شده و موقعیت بیشتری را برای ریسک ایجاد کند تا از سر و صدای داخل بازار جلوگیری شود. برعکس در مورد یک محیط کم نوسان صادق است ، که در آن پارامترهای ریسک باید فشرده شوند. یک روش آسان برای اندازه گیری نوسان، استفاده از Bollinger Bands® است تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی که از انحراف استاندارد برای اندازه گیری واریانس قیمت استفاده می کند. شکلهای 3 و 4 نوسانات زیاد و توقف نوسان کم را با باند Bollinger® نشان می دهند. در شکل 3 توقف نوسانات نیز به معامله گر اجازه می دهد تا از یک مقیاس برای دستیابی به قیمت "ترکیبی" بهتر و نقطه سرعتی سریعتر استفاده کند. توجه داشته باشید که کل خطر مواجهه موقعیت نباید از 2٪ حساب تجاوز کند. بنابراین ، بسیار مهم است که معامله گران از قطعات کوچکتر برای اندازه گیری مناسب ریسک تجمعی خود در معاملات استفاده کنند. یک روش آسان برای اندازه گیری نوسان ، استفاده از Bollinger Bands® است که از انحراف استاندارد برای اندازه گیری واریانس قیمت استفاده می کند. شکلهای 3 و 4 نوسانات زیاد و توقف نوسان کم را با باند Bollinger® نشان می دهند. در شکل 3 توقف نوسانات نیز به معامله گر اجازه می دهد تا از یک مقیاس برای دستیابی به قیمت "ترکیبی" بهتر و نقطه سرعتی سریعتر استفاده کند. توجه داشته باشید که کل خطر مواجهه موقعیت نباید از 2٪ حساب تجاوز کند. بنابراین ، بسیار مهم است که معامله گران از قطعات کوچکتر برای اندازه گیری مناسب ریسک تجمعی خود در معاملات استفاده کنند.
- توقف حاشیه این شاید غیرمنطقی ترین استراتژی مدیریت پول باشد ، اما در صورت استفاده دقیق می تواند یک روش مثر در فارکس باشد. برخلاف بازارهای مبادله ای ، بازارهای فارکس 24 ساعته فعالیت می کنند. بنابراین ، فروشندگان فارکس می توانند تقریباً به محض ایجاد تماس حاشیه ، موقعیت های مشتری خود را نقد کنند. به همین دلیل ، مشتریان فارکس به ندرت در خطر ایجاد مانده منفی در حساب خود هستند ، زیرا رایانه ها به طور خودکار همه موقعیت ها را می بندند.
این استراتژی مدیریت پول از معامله گر می خواهد که سرمایه خود را به 10 قسمت مساوی تقسیم کند. در مثال اصلی 10،000 دلاری ما ، معامله گر حساب را با یک فروشنده فارکس باز می کند اما به جای 10،000 دلار فقط 1000 دلار واریز می کند و 9000 دلار دیگر را در حساب بانکی خود باقی می گذارد. اکثر معامله گران فارکس اهرم 100 1 1 ارائه می دهند ، بنابراین سپرده گذاری 1000 دلاری به معامله گر اجازه می دهد یک واحد 100000 واحد استاندارد را کنترل کند.
با این حال ، حتی یک حرکت 1 امتیازی در برابر معامله گر باعث ایجاد یک تماس حاشیه ای می شود (از آنجا که 1000 دلار حداقل مورد نیاز فروشنده است). بنابراین ، بسته به تحمل ریسک معامله گر ، آنها ممکن است موقعیت 50،000 واحد لات را معامله کنند ، که به او اجازه می دهد تقریبا 100 امتیاز اتاق داشته باشد (در یک لات 50،000 ، فروشنده نیاز به 500 دلار حاشیه دارد ، بنابراین $ 1،000 - 100 امتیاز از دست دادن* 50،000 لات = 500 دلار)
صرف نظر از میزان نفوذ معامله گر، این تجزیه و تحلیل کنترل شده سرمایه احتمالی آنها مانع از این می شود که معامله گر حساب خود را در یک معامله منفجر کند و به او این امکان را می دهد که بدون نگرانی یا مراقبت ، نوسانات زیادی را در یک راه اندازی سودآور بالقوه انجام دهد. تنظیم توقف های دستی برای آن دسته از معامله گران که دوست دارند سبک "یک دسته ، یک دسته شرط بندی کن" را تمرین کنند ، این روش ممکن است بسیار جالب باشد.
روش های جبران ضرر در بورس و به موفقیت رساندن آن
در این مقاله از وب سایت تکنیک به معرفی روش های جبران ضرر بورس و روش های موفقیت پس از آن پرداخته ایم تا به شما خوانندگان در راستای تکنیک ضرر نکردن در بازارهای مالی روش درست واکنش دادن به ضرر کردن در بازار بورس کمک کند تا آن را به فرصتی عالی برای سود دهی تبدیل کنید.
اهمیت دانستن روش های جبران ضرر در بورس و به موفقیت رساندن آن چیست؟
در میان سرمایه گذارانی که وارد بورس می شوند و مال خود را در این عرصه به کار می برند بیشتر آنها در ابتدا نیز ضرر می دهد که گاهن می تواند ضرر های زیاد یا کم باشد و به سبب همین ضرر امید خود را از دست می دهند و از بورس خارج می شوند.
امّا نکته ی مهم این است که با ضرر کردن در حوضه به این معنا نیست که دیگر جبران نخواهد شد و به طور کامل از دست رفته است و با دانستن روش های جبران ضرر در بورس و به موفقیت رساندن آن و گذاشتن گام های دقیق در راستای برگردانده آن نه تنها بر خواهد گشت بلکه به سود نیز می انجامد.
بازار بروس را می توان به یک چرخه ی بزرگ تشبیه کرد که در آن فرصت های زیادی برای ورود است امّا اگر در زمان اشتباه به آن وارد شد و فرصت های قبلی را از دست داد قطعا به سرعت به ضرر می انجامد.
با وجود این که در این بازار پیچیدگی ها و پستی بلندی های زیادی وجود دارد امّا فاکتور ها و روش های برای مدیریت این وضعیت وجود دارد.
اگر شما هم می خواهید روش های جبران ضرر در بورس و به موفقیت رساندن آن را یاد بگیرید با ما وب سایت تکنیک (teknek.ir) همراه باشید.
چند تا از روش های جبران ضرر در بورس و به موفقیت رساندن آن
در بازار بورس یکی از فاکتور هایی که موفق شدن و شکست خوردن یک معامله گر را می سازد دانایی او نسبت به روش های جبران ضرر در بورس و به موفقیت رساندن آن است.
این به شکلی است که معامله گران موفق در این عرصه شکست ها و ضرر های خود را به چشم یک تجربه می بینند تا از آن درس بگیرند تا جبرانش کنند و دیگر مرتکب آن نشوند و موجب یادگیری و بهبود معاملات آنها شود؛ همچین که بازگشتن از یک ضرر بزرگ کار پر چالشی باشد امّا انکار کردن و کناره گیری از آن قطعا روش درست مقابله با آن نیست.
هر معامله گری در ابتدای کار خود ضرر هایی داده است امّا با توجه به آنها آن را به فرصت برای تبدیل شدن به معامله گری حرفه ای تغییر داده است.
مسئولیت پذیر بودن در قبال اتفاق افتاده
اگر معامله ای انجام داده اید که به ضرر انجامیده است پس آن را بپذیرید و قبول کنید زیرا بخشی از این بازار است و با ترسیدن از آن نمی توانید پا به معامله های بزرگ و پر ریسک تر بگذارید زیرا از ضرر دادن در آن می ترسید.
بعد از قبول کردن احتمال ضرر دادنتان و ضررری که داده اید، کنترل کردن معاملاتان راحت می شود به خاطر اینکه از اتفاق بعد آن نمی ترسید.
تا پیدا کردن مشکل معامله نکنید تا دوباره به ضرر نینجامد
پس از ضرر دادن در معامله دست از معامله کردن بکشید و به خود استراحتی بدهید و قبل از هر کاری مشکل خود را در معامله ی گذشته ی خود برسی کنید تا با انجام معامله ی دیگر همان اشتباه را تکرار نکنید و به قول دیگر از یکجا دوبار گزیده نشوید و به وقایع افتاده در آن فکر کنید و آن را برسی کنید تا بفهمید کجا را اشتباه کرده اید.
برای مثال برسی کنید که آیا بیش از حد در این معامله ریسک کرده اید؟ آیا از برنامه ریزی خوبی در آن استفاده کرده اید؟ …
یک برنامه ی مناسب برای معامله ی خود داشته باشید
برای معامله ی بعدی خود که می خواهید انجام دهید یک برنامه ی جزئی و دقیق از کار هایی که می خواهید انجام دهید داشته باشید که در داخل آن باید شمال کار هایی باشید که شما قرار است در آینده آنها را به طور متفاوتی نسبت به چیزی که در حال حاضر انجام می دادید باشد یا کارهایی که دیگر قصد ندارید در آنها پا بگذارید و انجامشان بدهید.
برنامه ریزی های خود را بهبود ببخشید
آیا در برنامه ی که برای خود داشتید معیار هایی برای معکوس کردن روند معامله وجود داشت است؟
معامله گران خوب هنگام ضرر دادن از معامله ی خود خارج می شوند و منتظر می مانند تا فرصت بهتر و مناسب تری برای ورود دوباره به آن ایجاد شود امّا معامله گران بهتر از آنها با برسی شرایط در صورت اجازه ی بازار، روند معاملاتی خود را برعکس می کنند و انجام می دهند و با این کار نه تنها ضرر اولیه خود را جبران می کنند بلکه آن را به سود نیز می رسانند.
به ضرر های خود به عنوان یک چشم انداز نگاه می کنند
در معاملات مختلف اگر شما ضرر بدهید حال هر چقدر هم که این ضرر باشد ارزش شما از آن بیشتر است پس خود را به خاطر آن بار ها و بار ها سرزنش نکنید و به خود آسیب نزنید.
مطمئناً نقش های بزرگ و کوچک دیگری در زندگی خود دارید که برای شما و اطرافیان شما مهم هستند، ضرر در معامله هر چقدر هم که بزرگ و چشم گیر باشد از ارزش شما کم نمی کند.
وقتی احساس ناامیدی در شما نسبت به اتفاق اتفاده افزایش یافت با به یاد اوردن چشم انداز خود و به نگاه به آن تعادل به زندگی تان بر می گردد و می توانید تغییرات خوبی در معاملات خود پس از آن اعمال کنید.
از آن الهام مثبت برای ادامه راه خود بگیرید
به ضرری که ایجاد شده نه به انوان یک ننگ بر خود و سابقه ی خود بلکه به انوان یک فرصت عالی برای یادگیری نکات جدید تر و بهتر در این عرصه نگاه کنید تا بتوانید در کار خود به سرعت پیشرفت کنید و با برسی آن و یادگیری اشتباهات خود و جبران آن به سرعت در کار خود بهتر شوید و تجربیات خود را در این اتفاق برای آینده استفاده کنید تا دوباره اتفاق نیوفتد.
برای مثال بسیاری از ورزشکاران وقتی در کار خود نقطه ضعف هایی می بینند به جای نا امید شدن از این نقطه ضعف به انوان یک نقطه ی قوت برای بهبود و ارتقای خود استفاده می کنند.
برای مشاهده آموزش رایگان بورس به سایت تکنیک مراجعه کنید
دوباره پا به عرصه ی معامله در بازار بورس بگذارید
بعد از انجام تمامی مراحل مورد نیاز و گفته شده برای درست کردن ضرر خود دوباره به بازار بورس برگردید و این بار با استفاده از تجربیات بار قبلی خود و به کار بردن روش های جبران ضرر بورس و به موفقیت رساندن آن به معاملات جدید بپردازید.
اکنون پس از انجام کار های قبلی از نظر ذهنی قوی تر و آماده ترید و با داشتن تجربه ی مفید از یک جا دوباره گزیده نخواهید شد.
پیشنهاد وب سایت تکنیک به شما
به یاد داشته باشید که گرفتن جلوی ضرر کردن بسیار مهم است امّا مهم تر از آن زمانی است که ضرر کرده اید و باید به آن واکنش مناسب دهید.
بسیاری از فعالان بازار بورس به هنگام ضرر دهی مغلوب احساس شکست و ناامیدی خود می شوند و یا آن را انکار می کنند و به انجام معاملات بیشتر با همان اشتباهات قبلی می پردازند و فقط باعث شکست سخت تر و سنگین تر نسبت به روز قبلی خود می شوند و منجر به ضرر های بیشتر می شوند.
امّا عده ای از افراد برای جبران ضرر های خود به دنبال معاملات بهتر هستند و هرگز عقب نشینی نمی کنند.
واقعیت این است که هیچ کدام از این راه ها و واکنش ها به این مشکل و ضرر دهی کار ساز نیست و فقط با دانستن مشکل و یادگیری روش های جبران ضرر در بورس و به موفقیت رساندن آن می شود از ضرر دادن در یک راه ثابت جلوگیری کرد.
برای این که ضرر کمتری بکنید باید به صورت متداول آموزش ببینید و تجربه کسب کنید پیش نهاد ما به شما شرکت در دوره آموزش نوسان گیری سایت تکنیک است تا هم نوسان گیری یاد بگیرید هم جلوی ضرر هایتان گرفته شود
دوره آموزش نوسان گیری تابلوخوانی فیلترنویسی از صفر تا صد
دوره آموزش نوسان گیری تابلوخوانی فیلترنویسی یکی از کامل ترین دوره های آموزش در این 3 زمینه است که شما خیلی راحت می توانید این 3 مهارت را …
دیدگاه شما