وقتی بازار دست خرس ها می افتد


کوتاه شدن دست دلال‌های نفتی با اجرایی شدن IPC

حمیدرضا صالحی دبیرکل فدراسیون صادرات انرژی و صنایع وابسته با اشاره به اینکه ایران می‌تواند هاب انرژی منطقه باشد، اظهار کرد: صنعت نفت کشور ما به دلایل مختلف و از جمله تحریم‌ها دچار عقب‌ماندگی شد و آن‌طور که باید و شاید سرمایه‌گذاری در آن انجام نشده است. ما امروز در صنعت نفت به منابع و تکنولوژی در حوزه بالادستی نیاز داریم، در سال‌های گذشته هیچ نقدینگی‌ای به این صنعت تزریق نکرده‌ایم بنابراین نیاز داریم که سرمایه‌گذاری‌ای در کشور اتفاق بیفتد که از مسیر قراردادهای جدید نفتی محقق می‌شود.

حمیدرضا صالحی دبیرکل فدراسیون صادرات انرژی و صنایع وابسته با اشاره به اینکه ایران می‌تواند هاب انرژی منطقه باشد، اظهار کرد: صنعت نفت کشور ما به دلایل مختلف و از جمله تحریم‌ها دچار عقب‌ماندگی شد و آن‌طور که باید و شاید سرمایه‌گذاری در آن انجام نشده است. ما امروز در صنعت نفت به منابع و تکنولوژی در حوزه بالادستی نیاز داریم، در سال‌های گذشته هیچ نقدینگی‌ای به این صنعت تزریق نکرده‌ایم بنابراین نیاز داریم که سرمایه‌گذاری‌ای در کشور اتفاق بیفتد که از مسیر قراردادهای جدید نفتی محقق می‌شود.

صالحی تصریح کرد: ما باید بدانیم به دلیل ضرورت بزرگ ملی نیاز به راه‌اندازی چرخ صنعت نفت کشورمان داریم بنابراین با ورود شرکت‌های خارجی بنگاه‌های ایرانی توسعه پیدا می‌کند و از ظرفیت‌های تکنولوژیکی آنها استفاده می‌شود.

وی با بیان اینکه وقتی بتوانیم برندهای بزرگ نفتی را با قراردادهای صحیح وارد ایران کنیم در واقع امنیت کشور را بالا برده‌ایم، اظهار داشت: وقتی بنگاه‌های معتبر بین‌المللی وارد ایران شده و دفاترشان راه می‌افتد، تجهیز کارگاه می‌کنند، از نیروهای محلی استفاده می‌کنند ما هم می‌توانیم با جوینت شدن از ظرفیت شرکت‌های خارجی استفاده کرده و منافع اقتصادی ایجاد کنیم.

دبیرکل فدراسیون صادرات انرژی و صنایع وابسته خاطرنشان کرد: راه‌اندازی پروژه‌های توسعه نفت می‌تواند از لحاط منافع امنیتی و سیاسی موجب تقویت موقعیت ایران در منطقه شود، چرا که وقتی چند بنگاه معتبر و قوی مثل توتال و شل و در پروژه‌های نفتی درگیر می‌شوند، می‌توانیم از ابعاد مختلف امنیتی و سیاسی بهره‌برداری کنیم و از همه مهم‌تر جوینت شدن شرکت‌های خارجی و ایرانی منجر به تقویت و توسعه شرکت‌های ایرانی خواهد شد.

وی تاکید کرد: در این رابطه فقط سرمایه‌گذاری و حضور در بازار بین‌المللی و احداث بنگاه‌های بین‌المللی مطرح نیست بلکه گرفتن بازار توسط دولت‌ها مهم است، ایجاد اشتغال و توسعه تکنولوژیکی بنگاه‌ها اهمیت دارد بنابراین فرصتی برای اقتصاد ملی و بنگاه‌های داخلی است که طی سال‌های گذشته عقب نگه داشته شده بودند. صالحی گفت: متاسفانه با توجه به عقب‌ماندگی صنعت نفت و تحریم‌ها استفاده از میادین مشترک مورد توجه قرار نگرفت و با همین نگاه باعث شدیم نفت کشور توسط برخی کشورهای همسایه تصاحب شود و سهم ما به اندازه کافی داده نشود که اکنون با فرصت استفاده از قراردادهای جدید نفتی باید تمام نقیصه‌ها را رفع و تکنولوژی نفت کشور را روزآمد کرده و برای کشور درآمدزایی کنیم. وی با بیان اینکه توسعه میادین مشترک می‌تواند راهگشای اقتصاد کشور باشد، افزود: ما از مسیر قراردادهای جدید نفتی می‌توانیم، ظرفیت‌هایی برای اشتغال ایجاد کنیم ضمن اینکه بخش خصوصی نیز به خوبی وارد کار خواهد شد.

نایب‌رییس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی، صنایع و معادن تهران یادآور شد: مدیریت ارشد نظام و دولت و وزرا ثابت کردند با سیاست‌هایی که در اوپک داشته‌اند، دستاوردهای خوبی به دست آورده و از طریق کشورهای تولید‌کننده به زبان مشترک رسیده‌اند، امروز نیز از طریق این دیپلماسی نفتی باید تولید نفت‌مان را به حد قبل از تحریم‌ها برسانیم.

وی ادامه داد: دیپلماسی نرم جمهوری اسلامی که با قراردادهای جدید نفتی نمایان می‌شود در این برهه می‌تواند موجب همگرایی کشورهای تولید‌کننده نفت با ما باشد و اجازه جبران عقب‌ماندگی 15ساله داده شود.

قله ها و دره های سه گانه

قله ها و دره های سه گانه

الگو قله ها و دره ها وقتی بازار دست خرس ها می افتد ی قیمت در توالی های قابل تشخیص میله های قیمت که در نمودارهای تحلیل تکنیکی نشان داده شده است ، مشاهده می شوند. از این الگوها می توان برای بررسی حرکات قیمت گذشته و پیش بینی الگوهای آینده برای یک ابزار معاملاتی خاص استفاده کرد. خوانندگان باید از قبل با خط روند ها ، الگوهای قیمت تداوم و الگوهای معکوس قیمت آشنا باشند.

در این مقاله ، ما چگونگی تفسیر الگوها را پس از شناسایی آنها بررسی خواهیم کرد و الگوهای نادر اما قدرتمند سه گانه بالا و سه قلو را بررسی خواهیم کرد.

پیشگویی های کلیدی در قله ها و دره ها

  • یک قله سه گانه توسط سه قله در حال حرکت به همان ناحیه تشکیل شده است ، و در آن قسمت می توان از پشت با هم فاصله گرفت ، در حالی که یک کف سه قلو از سه فرورفتگی با حرکت در وسط تشکیل شده است.
  • در حالی که غالباً در معاملات روزمره بازار مشاهده نمی شود ، قله های سه گانه و دره آن سیگنال قانع کننده ای را برای معامله گران فنی برای معکوس روند فراهم می کنند.

علاوه بر اشکال نمودار که حروف ‘M’ یا ‘W’ را به تصویر می کشد ، برای تأیید مقاومت سیگنال باید از روند حجم معاملات نیز استفاده شود.

مدت زمان در قله ها و دره ها

مدت زمان الگوی قیمت هنگام تفسیر یک الگوی و پیش بینی حرکت قیمت آینده ، یک نکته مهم است. الگوهای قیمت می توانند در هر دوره نمودار ، از نمودار سریع ۱۴۴ تیک ، تا نمودارهای ۶۰ دقیقه ای ، روزانه ، هفتگی یا سالانه ظاهر شوند. با این حال ، اهمیت یک الگوی اغلب به طور مستقیم با اندازه و عمق آن مرتبط است.

الگویهایی که در طی مدت زمان طولانی تری ظهور می کنند ، قابل اعتماد تر هستند ، و حرکات بزرگتر از انها حاصل می شود که قیمت از الگو خارج می شود. بنابراین انتظار می رود الگویی که در نمودار روزانه ایجاد می شود ، حرکتی بزرگتر از همان الگوی مشاهده شده در نمودار داخلی ، مانند نمودار یک دقیقه ای داشته باشد. به همین ترتیب ، الگویی که در نمودار ماهانه شکل می گیرد ، احتمالاً منجر به افزایش قیمت اساسی تر از همان الگوی موجود در نمودار روزانه خواهد شد.

الگوهای قیمت زمانی ظاهر می شوند که سرمایه گذاران یا معامله گران در سطح معینی از خرید و فروش باقی بمانند و بنابراین ، نوسانات قیمت بین این سطوح تغییر می کند و الگویی مانند پرچم یا قلاب ایجاد می شود. وقتی سرانجام قیمت از الگو خارج شد ، می توان تغییر قابل توجهی در احساسات ایجاد کند. هرچه مدت زمان طولانی تر باشد ، خریداران سخت تر باید فشار بیاورند تا از ناحیه مقاومت بیشتری شکسته شوند (و فروشندگان سخت تر مجبور به فشار برای شکستن زیر منطقه حمایت هستند) ، و در نتیجه یک حرکت شگرف تر باعث می شود که قیمت در هر دو طرف شکسته شود. . شکل ۱ الگوی قیمتی پرچم را نشان می دهد که در نمودار هفتگی شرکت Alphabet (GOOG) تشکیل شده است. هنگامی که قیمت در جهت تعیین شده خود ادامه یافت ، حرکت صعودی قابل توجه بوده است.

مدت زمان در قله ها و دره ها

نوسان در قله ها و دره ها

به همین ترتیب ، میزان نوسان قیمت در یک الگوی قیمت می تواند در تجزیه و تحلیل اعتبار یک الگوی قیمت و همچنین در پیش بینی میزان شکستن احتمالی قیمت نهایی مفید باشد. نوسانات اندازه گیری تغییر قیمت ها در طول زمان است. نوسانات بیشتر قیمت حاکی از افزایش نوسانات است ، شرایطی که می توان آن را به عنوان یک نبرد فعال تر بین خرس ها ، که سعی در پایین آوردن قیمت ها دارند ، تفسیر کرد و گاوهایی که سعی در بالا بردن قیمت ها دارند. الگویهایی که درجه بالاتری از نوسانات را نشان می دهند ، احتمالاً با قطع قیمت از الگوی منجر به حرکت در قیمتهای قابل توجه خواهند شد.

حرکات بزرگتر قیمت در این الگو ممکن است نشانگر این باشد که نیروهای مخالف – گاوها و خرسها – به جای یک نزاع خفیف ، درگیر جدال جدی هستند. هرچه نوسانات در الگوی قیمت بیشتر شود ، پیش بینی بیشتری ایجاد می کند و منجر به حرکتی مهمتر و احتمالاً انفجاری خواهد شد زیرا قیمت ها سطح حمایت یا مقاومت را نقض می کنند.

حجم یکی دیگر از نگرانی ها هنگام تفسیر الگوهای قیمت است.حجم تعداد واحدهای یک ابزار معاملاتی خاص را که در طی یک بازه زمانی مشخص تغییر یافته اند ، مشخص می کند. به طور معمول ، حجم یک ابزار معاملاتی به صورت هیستوگرام یا یک سری خطوط عمودی نمایش داده می شود که در زیر نمودار قیمت ظاهر می شود. حجم بسیار مفید است ، زمانی که نسبت به گذشته خود اندازه گیری شود. تغییرات در میزان خرید و فروش که اتفاق می افتد را می توان با فعالیت اخیر مقایسه کرد و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد: هرگونه فعالیت حجمی که از هنجار منحرف شود ، می تواند تغییر در قیمت آینده را نشان دهد.

اگر قیمت به ترتیب از سطح مقاومت یا حمایت شکسته شود ، و با افزایش ناگهانی علاقه سرمایه گذار و معامله گر – که از نظر حجم نشان داده شده است – همراه باشد ، حرکت نتیجه گیری به احتمال زیاد قابل توجه خواهد بود. افزایش حجم می تواند اعتبار شکست قیمت را تأیید کند. از سوی دیگر ، شکست بدون افزایش قابل توجه حجم ، شانس بسیار بیشتری برای شکست دارد ، زیرا اشتیاقی برای عقب ماندن از حرکت وجود ندارد ، به خصوص اگر حرکت به سمت صعودی باشد.

راهنمایی برای تفسیر الگوهای

سه مرحله کلی به تحلیلگران فنی کمک می کند تا الگوهای قیمت را تفسیر کنند:

شناسایی: اولین قدم در تفسیر موفقیت آمیز الگوهای قیمت ، شناسایی الگوهای معتبر در زمان واقعی است.یافتن این الگوها اغلب در داده های تاریخی آسان است اما در هنگام شکل گیری ، کار کمی سختتر است. معامله گران و سرمایه گذاران می توانند با توجه به روشی که برای ترسیم خطوط روند استفاده می شود ، الگوهای داده های تاریخی را بصورت تمرینی شناسایی کنند. ترندها را می توان با استفاده از بالاترین و پایین ترین نرخ ، بسته شدن قیمت یا یک نقطه داده دیگر در هر نوار قیمت ایجاد کرد.

ارزیابی: پس از شناسایی یک الگو ، می توان آن را ارزیابی کرد. معامله گران و سرمایه گذاران می توانند مدت زمان این الگو ، حجم همراه و نوسانات قیمت را در الگوی قیمت در نظر بگیرند. ارزیابی این موارد ، می تواند در مورد اعتبار الگوی قیمت ، تصویری بهتر به دست آورد.

پیش بینی: پس از شناسایی و ارزیابی این الگو ، معامله گران و سرمایه گذاران می توانند از این اطلاعات برای شکل دادن به پیش بینی یا پیش بینی حرکت در آینده قیمت استفاده کنند. به طور طبیعی ، الگوهای قیمت همیشه همکاری نمی کنند و شناسایی یکی تضمین نمی کند که هرگونه اقدام خاص در قیمت اتفاق می افتد. با این حال ، فعالان بازار می توانند به دنبال فعالیتی باشند که احتمالاً رخ می دهد ، و این امکان را فراهم می آورد که سریعاً به تغییر شرایط بازار پاسخ دهند.

قله و دره های سه گانه

قله و دره های سه گانه یا تاپ های سه گانه بالا و پایین مدل دیگری از قله و دره های دو گانه است. اگر تاپ های دوتایی و پایین آن شبیه به یک ‘M’ یا ‘W’ باشد ، قله های سه گانه و پایین آن شباهت زیادی به ‘M’ یا ‘W’ نشان دار دارند: سه فشار به بالا (در یک سه قلو) یا سه فشار به پایین (برای یک کف سه گانه) این الگوهای قیمت نشان دهنده چندین تلاش ناکام برای شکستن ناحیه حمایتی یا مقاومت است. در صدر سه گانه ، قیمت باعث می شود سه تلاش برای شکستن بالای مقاومت ، شکست بخورند و فروکش کنند. در مقابل ، یک سطح سه گانه وقتی اتفاق می افتد که قیمت باعث می شود سه ضرب در شکست سطح حمایت ، شکست بخورد و عقب بیفتد.

شکل گیری سه گانه بالا یک الگو نزولی است زیرا این الگوی صعودی را قطع می کند و منجر به تغییر روند نزولی می شود. شکل گیری آن به شرح زیر است:

  • قیمت ها بالاتر و بالاتر می روند و سرانجام به سطح مقاومت می رسند و به ناحیه پشتیبانی باز می گردند.
  • قیمت دوباره سعی می کند سطح مقاومت را آزمایش کند وقتی بازار دست خرس ها می افتد ، شکست می خورد و به سمت سطح پشتیبانی باز می گردد.
  • قیمت بار دیگر ، ناموفق ، برای شکستن مقاومت ، افت می کند و از سطح حمایت سقوط می کند.

این اقدام قیمت نشان دهنده دوئل خریداران و فروشندگان است. خریداران سعی می کنند قیمت ها را بالاتر ببرند ، در حالی که فروشندگان سعی می کنند قیمت را پایین بیاورند. هر تست مقاومت به طور معمول با کاهش حجم همراه است ، تا وقتی بازار دست خرس ها می افتد زمانی که قیمت با افزایش مشارکت و حجم مربوطه از سطح حمایت خارج شود. هنگامی که سه تلاش برای شکستن سطح مقاومت مستقر شکست خورده است ، خریداران به طور کلی خسته می شوند ، فروشندگان دست به دست می دهند و قیمت ها کاهش می یابد و در نتیجه تغییر روند ایجاد می شود.

از طرف دیگر ، سه قلو از نظر طبیعت صعودی هستند زیرا این الگوی روند نزولی را قطع می کند و منجر به تغییر روند صعودی می شود. الگوی قیمت سه گانه پایین با سه تلاش ناموفق برای افزایش قیمت از طریق منطقه پشتیبانی مشخص می شود. هر تلاش پیوسته معمولاً با کاهش حجم همراه است ، تا اینکه قیمت بالاخره آخرین تلاش خود را برای پایین آمدن ، شکست و بازگشت به سطح مقاومت انجام می دهد. مانند تاپ های سه گانه ، این الگو نشانگر نزاع بین خریداران و فروشندگان است. در این حالت ، این فروشندگان هستند که خسته می شوند و به خریداران فرصت می دهند روند غالب را معکوس کنند و با روند صعودی پیروز شوند. شکل زیر پایین سه قلو را نشان می دهد که زمانی در نمودار روزانه سهام مک گرا هیل ایجاد شده است.

قله و دره های سه گانه

بالا یا پایین سه گانه نشان می دهد که یک روند ثابت در حال تضعیف است و طرف مقابل در حال افزایش است. هر دو نمایانگر تغییر فشار هستند: با وجود یک قله سه گانه ، خریداران به فروشندگان تغییر می کنند. پایین سه گانه نشانگر تغییر از فروشندگان به خریداران است.

کلام آخر

الگوهای قیمت در هر دوره نمودار اتفاق می افتد ، خواه در نمودار سریع تیک استفاده شده توسط پوسته یا نمودارهای سالانه ی مورد استفاده سرمایه گذاران. هر الگو بیانگر نزاع بین خریداران و فروشندگان است و در نتیجه ادامه روند غالب یا معکوس روند بسته به نتیجه کار دارد. تحلیلگران تکنیکال می توانند از الگوهای قیمت برای ارزیابی فعالیت گذشته و فعلی بازار استفاده کنند و پیش بینی قیمت آینده را به منظور تصمیم گیری در مورد معاملات و سرمایه گذاری انجام دهند.

چند نکته کلیدی در مورد کندل استیک ها

آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟

اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نموده‌اند.
اما آيا كندل استيك‌ها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثال‌هاي پايين توجه كنيد:

آیا معامله گران معتقدند که الگوهای شمعي کاربردی هستند؟

اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای شمعی کار می کنند ، فقط با نگاهی به هر یک از بازارهاي معاملاتی مانند فارکس خواهيم ديد كه صدها استراتژی معاملاتی وجود دارد که همه آنها بر اساس استفاده از الگوهای شمعی برای معامله در بازار وجود دارد. با استفاده از الگوهای شمعی در بسیاری از استراتژی ها ، بدیهی است که بسیاری از معامله گران معتقدند که آنها به نوعی حاشيه امني را براي ماندن در بازار انتخاب نموده‌اند.
اما آيا كندل استيك‌ها به تنهايي كافي هستند؟!
به مثال‌هاي پايين توجه كنيد:

معامله گران می خواستند پین بار صعودی (چكش) را مشاهده کنند و بگویند افزایش قیمت پس از شكل گيري پین بار اتفاق افتاده است ، آنها معتقدند که الگوي شمعي چكش همان چیزی است که باعث بالا رفتن قيمت شده است زیرا به آنها اين‌گونه گفته شده است.

يا زمانيكه معامله گران پین بار نزولي (ستاره دنباله‌دار) را می بینند می گویند که این ميله شمعي کار کرده است زیرا باعث معکوس شدن بازار شده است و این همان کاری است که میله های پین بار انجام می دهند.

پس الگوها بايد عمل كنند.
حال هنگامی که معامله‌گران پین بار نزولی را مشاهده مي‌كنند، انتظار دارند که بازار معکوس شود ، این همان چیزی است که به آنها گفته شده است كه در صورت ظاهر شدن در بازار ، میله های پین بار انجام می دهند و نسبت به آن عمل مي‌كنند.

بعد از اينكه نسبت به الگوي ظاهر شده هدفي مشخص مي‌كنند و خود را براي ريزش بازار آماده مي‌نمايند با اتفاقي خلاف تصورات و آموخته‌هاي موجود در كتاب‌ها و سايت‌ها روبرو هنگامی که پین به نتیجه نرسید ، معامله‌گران دچار شك و ترديد در مورد دانسته‌ها و نحوه عملكرد خود مي‌شوند و حتي گاهي به الگوها شك مي‌كنند و آن را مقصر می دانند. آنها فکر خواهند کرد که تقصیر آنها نیست و دلیل این کار نکردن را به عدم کارآیی الگو نسبت مي‌دهند.
.معامله‌گر نمی‌دانند پین‌بار باعث معکوس شدن بازار نمی شود و اين رفتار معامله‌گران است كه باعث شكل‌گيري الگوها ميشود و حتي دليل ظاهر شدن اين الگوها با هم يكسان نخواهد بود.
براي شرح اتفاقي كه در بالا رخ داده :

ما این را می‌دانیم كه برخي از معامله گران كه در جهت خريد بودند سود معاملاتی را که قبلاً مشخص کرده بودند ، برميدارند يا قسمتي از آن را خارج مي‌كنند ، كه اين امر باعث ايجاد يكسري سفارشات فروش و خلاف جهت روند بصورت موقت ميشود و دليل شكل‌گيري پين بار در بالا ميباشد، براي همین قیمت همچنان بعد از ظاهر شدن پین‌بار نزولی به حركت به سمت بالا ادامه ميدهد.
معامله‌گران این موضوع را نمی دانند زیرا از اطلاعاتی که در مورد الگوهای شمعي و میله های پین‌بار دریافت کرده‌اند فرض می کند که هر الگو به یک شکل تشکیل و فقط با یک عمل ایجاد می شود ، مانند عمل فروش در مورد میله های پین‌بار نزولي.
این دلیل اصلی است که معامله گران الگوهای شمعی درمعاملات از موفقیت کمی برخوردار هستند ، اطلاعاتی که در مورد الگوها خوانده اند و چرايي تشكيل آنها همیشه درست تصور می شود ، بنابراین وقتی یک الگو نسبت به آنچه در نظر گرفته شده است ناموفق باشد ، معامله گران خود را مقصر بدانند درحالی که اصلاً تقصیر آنها نیست ، این به دلیل اطلاعاتی است که آنها در مورد علت شکل گیری این الگو در بازار خوانده‌اند.
موقعیت 50 درصدی
مطالعات زیادی در مورد سودآوری الگوهای شمعی انجام شده است ، به نظر می رسد که به طور کلی تحليلگران معتقدند احتمال موفقیت یک الگوی شمعی در حدود 50٪ باشد. این بدان معناست که اگر ما از 5000 میله پین‌بار که در بازار ظاهر شده اند نمونه بگیریم ، 2500 عدد از آنها با سودآوری کار می کنند و 2500 عدد ديگر باعث از دست رفتن پول ما خواهد شد.
« بخشي از مطالعه در مورد الگوهاي بازگشتي ميله‌اي شمعي در نماد S&P500 »
برای درک کارآیی و سودآوری این سیگنالها ، به دو معیار عملکرد توجه شده:
تعداد معاملات: تعداد دفعاتی است که در طول دوره مطالعه اتفاق افتاده است.
ميزان بازدهي: نشانگر تعداد دفعاتی است که این سیگنال خاص سودآور بوده است.
تست های بازگشتی در 15 سال گذشته بر روی نمادهای S&P500 انجام شده است.
اکنون نمی خواهيم درباره این موضوع بحث كنيم كه 50% الگوهای شمعی با موفقیت عمل می‌كنند یا نه ، اما اگر الگوها دارای احتمال موفقيت 50/50 باشند. پس شايد بتوان گفت ميتوان راهي پيدا كرد كه احتمال بازدهي ما را بالا ببرد راهی برای تعریف اینکه کدام الگوها با سودآوری کار می کنند و کدام باعث از دست رفتن پول ما می‌شوند.
خیلی اوقات ، معامله گرانی را می بینيم که نمی توانند معنای نمودار قیمت را درک کنند.

آنها انواع مختلف شمع‌ها و الگوهای شمعي را به تنهايي نگاه می كنند بدون آنكه از معنا و مفهوم آن اطلاعي داشته باشند. و فقط با ظاهرشدن اين الگوها وارد عمل مي‌شوند، این نوع معامله گران ، الگوهايی را شناسایی می کنند که در واقع هیچ کدام وجود ندارند و عاقبت زيان سنگيني را متحمل می شوند.
« غالبا آنها به معامله گرانی تبدیل می شوند که دیگر به الگوها اعتقادی ندارند. »

بسیاری از معامله گران در حال حاضر سعی می کنند با دیدن اینکه آیا الگوی شمعی با سایر سطوح فنی (مانند حمايت‌ ، مقاومت ، خطوط روند يا كانال ، سطوح فيبوناچي و …) دارای تلاقی است ، این کار را انجام دهند. اگر یک الگوی شمعی دارای یک خط حمایت یا مقاومت در طی مسیرش باشد ، ظاهراً این الگو احتمال موفقیت بیشتری نسبت به الگویی که یک خط حمایت یا مقاومت درمسیر آن نیست، دارد.
این یک روش موثر اما ناقص است زیرا هیچ بررسی در مورد اینکه چرا الگوی شمعی در بازار شکل گرفته است ، انجام نمی شود ، چرا كه درک اینکه چرا اتفاق می افتد بسیار مهمتر از فقط دیدن آن است.
این به ما می گوید الگوهاي شمعي که در سطوح فنی ظاهر مي‌شوند احتمال موفقيت بيشتري نسبت به استفاده تنها از اين الگوها دارد ،اما باز هم كافي نيست. اگر این طور بود ، مردم می‌توانستند با استفاده از آن پول زیادی بدست آورند ، که ظاهرا اینگونه نیست.
فقط به تجزیه و تحلیل کمی نیاز هست تا ببینید که تعداد زیادی الگوهای شمعي وجود دارد که در صورت عدم موفقیت با سطوح فنی یا دارای خصوصیات مختلف مانند یک سايه طولاني ، ناموفق هستند. این تنها می‌تواند به این معنا باشد، تعاریف و دستورالعمل های ارائه شده براي الگوهای شمعی نادرست هستند.
اینگونه نیست که الگوی شمعی کار نمی کند ، بلکه این تعریف که الگو قرار است كاري انجام دهد مانند اينكه ادامه دهنده يا بازگرداننده مسير حركت قيمت باشد، اشتباه است.
بنابراین ما سعی خواهيم کرد تا به شما نشان دهيم که با کاربرد مناسب آنها کار می کنند و می‌توانید الگویی را در متدولوژی خود بگنجانید.


چرا الگو؟

ذهن انسان در تشخیص الگو عالی است و بطور ذاتي براي درك سريع تر و بهتر بدنبال ساخت و دريافت الگو ميباشد. هدف از ساخت الگوها در جهت شناخت بهتر براي بهره‌وري بيشتر است.
از خصوصيات الگو سازي: آسان سازي راه رسيدن به موفقيت ، بالا بردن سرعت آموزش ، انتخابي و بصورت آگاهانه انجام مي‌پذيرد.
به همين دليل است كه براي موفقيت بيشتر و سريع‌تر به دنبال ساخت الگو در بازارهاي مالي هستيم. هر فرد بنا به شخصيت و روحيات خود در جهت موفقيت در بازار الگويي خاص را دنبال مي‌كند.
معامله گران غالبا به اشتباه معتقدند که این الگوها هستند که بازارها را هدایت می کنند. اولین نکته مهمی که باید بدانید این است که شما نمی توانید الگوهای شمعی را مبنای عملکرد و رفتار بازار قرار دهید ، چیزی که 99% از کل وب سایت های تجاری به شما آموزش می دهند. این فقط یک اشتباه است!

وقتی یک معامله گر می داند چگونه “میله‌های شمعی را بخواند” ، او قادر خواهد بود درک کند که چه الگویی به او (در مورد پویایی بازار ، رفتار معامله گران و اینکه آیا خریداران یا فروشندگان کنترل دارند و …… ) در راه رسیدن به کسب سود کمک خواهد کرد.
معامله‌گری که می تواند مسیر قیمت را دنبال کند و کسی که می داند چگونه تفکر اندیشه سایر فعالان مالی را تفسیر کند ، می تواند از این دانش استفاده کند و با خواندن نمودارهای خود مانند یک حرفه ای ، از عملکرد قیمت به نفع خود استفاده کند.

حقایق الگوهای شمعی – درک کلیه ساختار شمع ها

ده ها الگوی شمعی در بازار وجود دارد ، اما ما شما را از تلاش برای یادگیری همه آنها منصرف می کنیم زیرا این شما را به یک معامله گر بهتر تبدیل نمی کند. درعوض ، بیاموزید که قیمت را بخوانید و اینکه چگونه حرکت قیمت درمورد آنچه در بازار اتفاق می افتد ، به شما می گوید. روشی که باید برای کلیه الگوهای شمعی و عملکرد قیمت اعمال شود. وقتی فهمیدید که این موضوع مربوط به شناسایی دقیق الگوها نیست ، بلکه درباره دانستن نحوه خواندن حرکات قیمت است ، می توانید نمودارها را به روشی کاملا جدید تحلیل کنید.
سه جزء اصلی از هر الگوی شمعی وجود دارد:

1. اندازه

آیا شمع ها بزرگتر یا کوچکتر می شوند؟ هنگام تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت ، همیشه اندازه جدیدترین کندل ها را مقایسه کنید تا تصوری از آنچه در حال انجام است و چه چیزی حرکت را انجام می دهد ، بدست آورید.

2. فتیله ها (سایه ها)


فتیله می تواند انواع مختلفی از اطلاعات را ارائه دهد: یک فتیله می تواند پس زده شدن قیمت در یک سطح را مانند الگوی پین‌بار نشان دهد ، اما همچنین می تواند در بازارهایی مانند الگوی دوجی، بی جهتی را نشان دهد وقتی که سایه‌ها به هر دو طرف بدنه می چسبد و یا یک شمع بزرگ بدون سایه اغلب نشانگر قدرت و اطمینان بیشتر است.


3. بسته شدن

همانطور که قبلاً ذکر شد ، شمعی که در نزدیکی بالا یا پایین بسته می شود و در نتیجه فتیله ندارد ، قدرت بیشتری نشان می دهد. تجزیه و تحلیل نزدیک شمع در ترکیب با اندازه می تواند بینش قابل توجهی در مورد قدرت فعلی و تعادل بین گاوها و خرس ها ارائه دهد. هنگامی که قیمت در سطح حمایت و مقاومت مهم معامله می شود ، بسته شدن آن نیز بسیار مهم است و اغلب می تواند احتمال نگه داشتن یا شکستن سطح را نشان دهد. برای درک بهتر هر کندل را به سه قسمت تقسیم کنید:
1. یک سوم بالایی نشاگر صعودی بودن و قدرت خریداران

2. یک سوم میانی نشانگر خنثی بودن و تعادل بین خریداران و فروشندگان
3. یک سوم پایینی نشانگر نزولی بودن و قدرت فروشندگان

شما می توانید این سه مفهوم را در مورد سایر الگوهای شمعی موجود بکار ببرید و خیلی سریع خواهید فهمید که تنها چیزی که باید درباره الگوهای شمعی بدانید ، این سه جنبه است.
دو مؤلفه دیگر در معاملات
علاوه بر درک آنچه که یک الگوی شمعی منفرد به شما می گوید ، دو مفهوم اضافی وجود دارد که به شما کمک می کنند تا سیگنال های با احتمال زیاد را شناسایی کنید و از سیگنال هایی که بیشتر اوقات شکست می‌خورند ، جلوگیری کنید.

1. مقایسه شمع‌ها

این اغلب یک جنبه بسیار نادیده گرفته شده از معاملات است زیرا بیشتر معامله گران فقط به دنبال الگوها هستند و روی شمع‌های فردی تمرکز می کنند. با این حال ، اگر می خواهید با موفقیت معامله کنید ، باید اقدام اخیر قیمت را در رابطه با آنچه قبلاً اتفاق افتاده است بسنجید. یک پین‌بار کوچک پس از یک روند با شمع های بزرگ نسبت به یک پین‌بار بزرگ پس از یک روند با شمع های کوچک اهمیت کمتری دارد.
شمع انگلفینگی که به سختی میله قبلی خود را پوشانده ، قدرت پیش بینی کمتری نسبت به شمعی دارد که میله قبلی خود را به راحتی می‌پوشاند.
همیشه نمودار خود را به عنوان یک کل نگاه کنید ، تا همه چیز را در چشم انداز درست قرار دهید.

2. موقعيت مكاني

مفهوم موقعیت مکانی بدان معنی است که شما فقط در مورد سیگنال‏های با احتمال زیاد ، مربوط به سطح اقدام به معامله را انجام می دهيد. به جای پرش بر روی هر سیگنال که می بینید ، می توانید با معامله فقط در مناطق حمايتي و مقاومتي یا سطح عرضه و تقاضا ، شانس خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید. اگرچه باید صبورتر باشید ، اما معاملات شما نیز سود قابل توجهی خواهد داشت.

و این تنها چیزی است که شما باید هنگام درک الگوهای شمعي و معاملات بدانید. آن را پیچیده تر از آنچه هست انجام ندهید و روی آنچه که واقعاً مهم است تمرکز کنید.

فراموش نکنید:
شمع‌ها فقط راهی برای تجسم اطلاعات قیمت است. این یک مظهر رفتار معامله‌گران در بازارها است. شمع‌ها معمولا برای معامله نسبت به خودشان معنی ندارند ، اما با تلفیق رفتار قيمت با سایر مفاهیم معاملاتي ، می توانید یک استراتژي قوی ایجاد کنید.

چهار مزیت عملیات بازار باز

قائم مقام بیمه مرکزی در یادداشتی چهار مزیت اجرای عملیات بازار باز را تشریح و نوشته است: عملیات بازار باز انعطاف ‌پذیر و دقیق است، پس می‌تواند در هر حجمی مورد استفاده بانک مرکزی قرار بگیرد.

به گزارش دیوان اقتصاد به نقل از ایبِنا، پرویز خسروشاهی در یادداشتی با عنوان «درباره عملیات بازار باز» با برشمردن چهار مزیت بازار باز نوشت: عملیات بازار باز با تصمیم بانک مرکزی اتفاق می افتد و بانک مرکزی کنترل کاملی روی حجم این عملیات دارد؛ عملیات بازار باز انعطاف ‌پذیر و دقیق است، پس می تواند در هر حجمی مورد استفاده بانک مرکزی قرار بگیرد؛ عملیات بازار باز به راحتی می تواند معکوس شود. بنابراین اگر در عملیات بازار باز اشتباه محاسبه یا عمل نامطلوبی پیش آمده باشد به سرعت می توان آن را معکوس و تصحیح کرد و عملیات بازار باز به سرعت می تواند به مورد اجرا گذاشته شود، چون با تاخیرهای اداری و اجرایی برخورد ندارد.

متن کامل یادداشت وی به شرح زیر است:

عملیات بازار باز به معنی خرید و فروش اوراق بدهی توسط بانک‌ های مرکزی در بازار باز یا بازار آزاد است. بانک‌ های مرکزی با انجام عملیات بازار باز، پایه پولی و به تبع آن عرضه پول را کم و زیاد می ‌کنند تا انواع نرخ‌ های بهره را در جهت مطلوب و مورد هدف خویش تغییر دهند.

بانک های مرکزی با خرید اوراق بدهی، پایه پولی و به تبع آن عرضه پول را افزایش می ‌دهند و از این طریق نرخ ‌های بهره کوتاه‌ مدت به خصوص نرخ بهره بین‌ بانکی را کاهش می ‌دهند. به همین ترتیب با فروش اوراق بدهی توسط بانک مرکزی، پایه پولی و به تبع آن عرضه پول کاهش پیدا می ‌کند و از این طریق نرخ ‌های بهره کوتاه ‌مدت به ویژه نرخ بهره بین‌ بانکی افزایش می ‌یابد.

عملیات بازار باز در سال ۱۹۲۲ در نظام پولی ایالات متحده و به طور کاملا تصادفی کشف شد که بزرگترین تحول در سیستم‌ بانکداری مرکزی این کشور بود چون سیستم فدرال رزرو را از یک نهاد منفعل ( passive ) به یک نهاد فعال ( active ) در امر سیاست گذاری پولی تبدیل کرد.

ایالات متحده بعد از جنگ جهانی اول، از رکود اقتصادی سختی رنج می برد. بنابراین بانک ‌های فدرال رزرو منطقه ای نگران آن بودند که نتوانند هزینه های خود را پوشش دهند. از اینرو برای بهبود موقعیت درآمدی خویش در نیمه اول سال ۱۹۲۲ اقدام به خرید اوراق بدهی دولتی کردند. منابع دریافتی از بانک های فدرال رزرو منطقه ای توسط فروشندگان اوراق مذکور در بانک های تجاری سپرده گذار شد و سبب متورم شدن ذخایر این بانک ها در سراسر ایالات متحده شد. مقامات سیستم فدرال رزرو خیلی زود متوجه شدند که خرید اوراق بدهی دولتی توسط آنها، بر شرایط اعطای اعتبار در سراسر کشور تاثیر گذاشته و وام دهی را تسهیل کرده است. بدین ترتیب عملیات بازار باز به عنوان ابزار اصلی اعمال سیاست پولی توسط فدرال رزرو متولد شد.

دغدغه بانک های مرکزی در حالت متعارف هدایت تورم، رشد اقتصادی و نرخ ارز در جهت مطلوب و مورد هدف بانک مرکزی است. نرخ‌ های بهره کوتاه مدت به خصوص نرخ بهره بین بانکی مهم ترین کانال انتقال خواسته های سیاستی بانک های مرکزی به اقتصاد است. بانک های مرکزی از چهار طریق متعارف بر نرخ های بهره‌ کوتاه ‌مدت تاثیر می گذارند که مهم ترین و کارآمدترین و رایج ترین آنها عملیات بازار باز است.

بانک های مرکزی وقتی بر اساس تحلیل خود از شرایط اقتصاد سعی دارند تورم را کنترل یا رشد اقتصادی را تحریک کنند، برای این منظور نخست هدفی را برای نرخ‌ بهره بین‌ بانکی که تصور می رود با آن به هدف مورد نظر خود درباره تورم یا رشد اقتصادی دست می یابند در کمیته یا شورای ذیربط در بانک مرکزی تصویب می کنند و سپس آن را به واحد اجرایی عملیات بازار باز ابلاغ کرده و سعی می کنند با خرید یا فروش اوراق قرضه نرخ بهره بین‌ بانکی را به مقداری که مورد تصویب کمیته یا شورای عملیات بازار باز بانک مرکزی است نزدیک کنند تا بقیه نرخ های بهره جاری در اقتصاد نیز به تبعیت از آن در جهت مورد نظر بانک مرکزی تغییر یابند. عملیات بازار باز نسبت به سایر ابزارهای سیاست پولی چهار مزیت مهم دارد:

۱) عملیات بازار باز با تصمیم بانک مرکزی اتفاق می افتد و بانک مرکزی کنترل کاملی روی حجم این عملیات دارد.

۲) عملیات بازار باز انعطاف ‌پذیر و دقیق است، پس می تواند در هر حجمی مورد استفاده بانک مرکزی قرار بگیرد.

۳) عملیات بازار باز به راحتی می تواند معکوس شود. بنابراین اگر در عملیات بازار باز اشتباه محاسبه یا عمل نامطلوبی پیش آمده باشد به سرعت می توان آن را معکوس و تصحیح کرد.

۴) عملیات بازار باز به سرعت می تواند به مورد اجرا گذاشته شود چون با تاخیرهای اداری و اجرایی برخورد ندارد.

بانک مرکزی آمریکا موسوم به فدرال رزرو، عملیات بازار باز را با استفاده از اوراق قرضه‌ خزانه داری ایالات متحده ( TB ) انجام می ‌دهد زیرا نقدشوندگی و حجم معاملات این نوع از اوراق بدهی بسیار بالاست و لذا ظرفیت جذب حجم وسیع معاملات مورد نیاز فدرال رزرو را دارد بدون اینکه به نوسان های زائد و بیش از اندازه در قیمت اوراق بدهی که می تواند باعث اختلال در بازار شود بیانجامد.

تعیین هدف برای نرخ بهره بین بانکی ( federal funds rate ) در این کشور با کمیته بازار باز فدرال رزرو و امور اجرایی عملیات بازار باز یعنی وظیفه خرید و فروش اوراق بدهی نیز بر عهده میز معاملات بانک فدرال رزرو نیویورک است. جلسه کمیته بازار باز فدرال رزرو، ۸ بار در سال تشکیل می شود و درباره کیفیت هدایت عملیات بازار باز تصمیم گیری می کند. این کمیته مرکب از هفت عضو هیات رییسه فدرال رزرو، مدیر عامل بانک فدرال رزرو نیویورک و مدیران عامل چهار بانک فدرال رزرو منطقه ای دیگر است. بخشنامه های مربوط به عملیات بازار باز خطاب به میز خرید و فروش اوراق بهادار بانک فدرال رزرو نیویورک توسط این کمیته صادر می شود.

مشابه فدرال رزرو آمریکا، سیستم اروپائی بانک های مرکزی که از آن تحت عنوان بانک مرکزی اروپا یاد می‌شود نیز سیاست پولی خود را از طریق تعیین نرخ تامین مالی که در واقع هدفی برای نرخ نقدی شبانه (نرخ بهره بین‌ بانکی) است، انجام می دهد. همانند نرخ بهره بین بانکی در آمریکا، نرخ نقدی شبانه، ‌ نرخ بهره وام های بین بانکی بسیار کوتاه مدت است. برخلاف فدرال رزرو که عملیات بازار باز را در یک مکان واحد در بانک فدرال رزرو نیویورک انجام می دهد بانک مرکزی اروپا، عملیات بازار باز خود را به هریک از بانک های مرکزی ملی عضو واگذار کرده و به صورت غیرمتمرکز انجام می دهد.

اصلاح بازار سهام و چرخه «ترس» و «طمع»

اصلاح بازار سهام و چرخه «ترس» و «طمع»

خروج نقدینگی از بورس و خروج پول‌های حقیقی نماگری برای آنست که عنوان تحلیل برخی از اهل فن را بپذیریم که «ترس وقتی بازار دست خرس ها می افتد به بورس بازگشت».

به گزارش شبکه خبری بانک و بیمه "بینا" به نقل از شبکه خبری اقتصاد و بانک ایران

به گزارش ایبِنا، کمپین جهانی «هفته سرمایه‌گذار» هر سال به مدت یک هفته در ماه اکتبر با نظارت آیسکو برگزار می‌شود و نهادهای نظارتی و مشارکت‌کنندگان در این رویداد به انعکاس ابتکارات، نوآوری‌ها و اقدامات انجام شده در حوزه‌های آموزش سواد مالی و حمایت از سرمایه‌گذاران می‌پردازند. شعار سازمان بورس و اوراق بهادار برای «هفته جهانی سرمایه گذار» که به آیسکو اعلام شده، «اگر به فکر سرمایه‌گذاری با بازدهی خوب هستید، دانش مالی کسب کنید» است.

احمد یزدان‌پناه اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا(س) در هفته جهانی سرمایه‌گذار در یادداشتی اختصاصی برای ایبِنا به بررسی اصلاح بازار سهام پرداخت و از ترس های این اتفاق مهم در اقتصاد کشور نوشت که در ادامه می‌خوانید:

بازار سهام در دو و سه هفته قبل با ریزش شاخص، باز بحث «اصلاح» قیمتی را داغ کرد. دلیل قانع کننده و به قول بورسی ها بنیادی برای این اصلاح به صحنه نیامد جز اینکه بدرستی گفته شد هر صعودی برای همیشه نیست همانطور که هر نزولی. خروج نقدینگی از بورس و خروج پول های حقیقی نماگری برای آنست که عنوان تحلیل برخی از اهل فن را بپذیریم که «ترس به بورس بازگشت». البته این ترس همان نگرانی فعالان بازار سهام از شایعه افزایش نرخ بهره بانکی و ابهام در فرجام برجام و یکی دو عامل دیگر بود. این ترس ها و دغدغه ها موجب شد که «رفتار هیجانی» احتمالی سرمایه گذاران بازار را با نااطمینانی بیشتری همراه کند. در این یادداشت مراد آنست بطور خلاصه و ساده به اهمیت رفتار سرمایه گذاران در زمان «اصلاح» شاخص بورس با تکیه بر تأثیر دو شکل دهنده اصلی رفتار آنان یعنی «ترس» و «طمع» اشاره شود.

در وال استریت گفته ای معروف و قدیمی است که می گوید «بازار های مالی بر دو محور، یعنی دو هیجان قدرتمند، «ترس» و «طمع» می‌چرخند. سرمایه گذار قدر و نامی بورس که شهرت جهانی دارد، وارن بافت در نامه ای در سال ۱۹۸۶ به سهامداران شرکت خود نوشت «گاه و بی گاه شاهد طغیان و جولان دو بیماری بشدت مسری، «ترس» و «طمع» هستیم، چیزی که بین اهالی و جامعه سرمایه گذاری همیشه رخ خواهد داد. » این رفتار هیجانی سرمایه گذار که بیشتر از همه از ترس و طمع او ناشی می شود، مسئول بالا رفتن سرسام آور قیمت سهام در یک بازار سهام رو به افزایش و صعودی یعنی «بازار گاو نشان» (Bull market) و پس از آن مسئول ریزش و سقوط قیمت سهام در بازار «خرس نشان» است.

در بازار سهام برای برخی شرایط بازار از نماد بعضی حیوانات استفاده می شود؛ برای مثال با توجه به نحوه حمله گاو وقتی بازار به باور و انتظار سرمایه گذاران روند صعودی بخود خواهد گرفت عنوان «بازار گاوی» و بر عکس آنرا «بازار خرسی» می گویند. من در کلاس «اقتصاد مالی» خود پیشنهاد «بازار گاو نشان» و «خرس نشان» را مطرح می کنم شبیه «آدامس خروس نشان». وقتی طمع و آز و ولع بر رفتار سرمایه گذار سلطه پیدا می کند می گویند «بازار خوکی» شده است (Pig market). پس شاید این پیشنهاد بتواند تعدیلی باشد.

چگونه طمع بر قیمت سهام و بازده ها اثر می گذارد؟

جف بروس، مدیرعامل آمازون زمانی از وارن بافت پرسیده بود «تز شما درباره سرمایه گذاری بسیار ساده است، چرا هر کس عیناً از شما آنرا کپی نمی کند». او جواب داده بود، «زیرا هیچکس نمی خواهد پله به پله ثروتمند شود». جواب بافت گویای عصاره «طمع» در رفتار سرمایه گذاری‌هاست. سرمایه گذاران می خواهند که به سرعت سود عایدشان شود و این بازارهای «گاو نشان» هستند که فرصت خوبی را بر کسب سود در یک دوره زمانی کوتاه در اختیار آنها می گذارد. وقتی قیمت ها روند صعودی پیدا می کنند، مردم بیشتر و بیشتری پول بیشتر و بیشتری را برای سرمایه گذاری در سهام اختصاص می دهند. قیمت سهام هم از قانون عرصه و تقاضا تبعیت می کند. با بالا رفتن تقاضا (پول بیشتر)، قیمت سهام بالاتر می روند و سودها رشد می کنند. رشد و فزونی سودها موجب طمع بیشتر شده و پول بیشتر وارد شده برای سرمایه گذاری یا خرید بیشتر به بورس ها و بازار سهام، قیمت ها را بیش از حد (حد آن چیست؟) بالا می برد. با اوج گرفتن قیمت سهام یا دارایی ها دیگر در بازارهای مالی بازار با «حباب قیمتی» مواجه می شود، یعنی قیمت ها از «ارزش ذاتی» و یا بنیادی خود فاصله زیادی می گیرند. مثل تمام حبابها سرانجام حباب دارایی ها هم می ترکند و قیمت ها سقوط می کنند. لذا سرمایه گذارانی که سهام خود را در قیمت ها بسیار بالا خریده بودند با «اصلاح» بازار سهام دچار ضرر و زیان های سنگینی می شوند.

چگونه ترس بر قیمت سهام و بازده ها اثر می گذارد؟

وقتی قیمت یک دارایی مثل سهم داغ داغ شود، سرانجام بازار آن را «اصلاح» می کند. ظهور و بروز بازارهای «خرس نشان» (بازارها با روندی کاهشی در قیمت ها) می تواند بعلت عوامل متعددی صورت گیرد، اما بیشترین عامل مشترک بین آنها به کندی سطح فعالیتهای اقتصادی جامعه و کسادی و بی رونقی اقتصادها مربوط می شوند. عموماً دیده شده که سرعت افت قیمتهای سهام در بازار خرس نشان سریع تر از آهنگ رشد آنهاست.

دلایل متعددی را برای سقوط شدید قیمت ها در بازار خرس نشان می توان ارائه کرد ولی در یک کلمه دلیل بنیادی آن «ترس» است. وقتی قیمت ها تند و تیز (Sharply) افت می کنند، ترس سرمایه گذاران آنست که نکند این کاهش ها بیشتر شوند و لذا فروش آنها بر پایه این ترس و وحشت خواهد بود. همانطور که اشاره شد، قیمت سهام هم از عرصه و تقاضا در بازار آن متابعت می کند.

در یک بازار خرس نشان، عرضه سهام بالاست، چرا که بیشتر سرمایه گذاران فروشنده‌اند. این دلهره و ترس برای فروش موجب می شود که قیمت سهام با شیب تندی افت نماید. سرانجام، قیمت ها با این کاهش ها به سطحی می رسند که ارزندگی آنها، به قول فعالان بورس ها، جذاب می شود (سهام ارزان شده) و در نهایت به پایین ترین حد خود یعنی نقطه «قعر» چرخه بازار سهام می رسند و فرصت خوب و ارزنده ای برای سرمایه گذاری را رقم می زنند.

اثر رفتار سرمایه گذار در اصلاحات بازار :

شما نمی توانید بازار را کنترل کنید، ولی می توانید بر اعمال و تصمیمات خود کنترل داشته باشید. این اقدامات و اعمال شما هستند که تعیین کننده سود یا زیان شما چه در بازار سهام و چه در سرمایه گذاری در صندوق های سرمایه گذاری مشترک می باشند.

فرض کنید شما آن علم و تجربه لازم را بر بهره مندی بهینه از بازارهای مالی ندارید. پس بهترین فکر آنست که از طریق صندوق ها و بازارگردانها وارد بازار پیچیده سرمایه گذاری های مالی شوید. بفرض اگر شما ۱۰۰، ۰۰۰ تومان (اعداد فرضی و کوچک در مثال آورده شده اند) می خواهید در یک صندوق سرمایه گذاری مشترک، سرمایه گذاری کنید که «ارزش خالص دارایی» هر «واحد» سرمایه گذاری در آن صندوق، یعنی NAV آن، ۱۰۰ تومان است و لذا شما ۱۰۰ واحد خریداری می‌کنید، NAV مزبور ابتدا بالا می رود و به ۱۱۰ می رسد و سپس کاهش یافته و ۹۰ تومان می شود. گرچه ارزش بازار وجوه شما حالا کمتر از قیمت خرید شماست، ولی این فقط نه یک زیان فرضی و موهومی است نه یک ضرر و زیان واقعی. در طول زمان، ارزش بازار سرمایه گذاری شما ممکن است با بهبود بازار سهام بالا رود. در نهایت سود بردن و یا زیان کردن شما بستگی به اقدام و عمل و شیوه رفتار شما دارد. انتخاب شما می تواند یکی از موارد زیر باشد :

۱- ترس از اینکه ارزش بازار وجوه سرمایه گذاری شده شما حتی پس آن کم شدن باز هم کمتر شود، دست به نقد نمودن آن می زنید (Redeem). با این اقدام شما ضرر و زیان فرضی اشاره شده در بالا را یعنی تومان ۱۰.۰۰۰ = (۹۰ – ۱۰۰) × ۱۰۰ را به یک ضرر واقعی ۱۰.۰۰۰ تومانی تبدیل کرده اید.

۲- تصور کنید ارزش بازار سرمایه گذاری شما باز بیشتر کاهش یابد و شما این فرصت برایتان بدست آمده که آنرا با هزینه کمتری دوباره خریداری کنید. فرض می کنیم گمانه های شما درست از آب درآمده و NAV صندوقی که شما در آن سرمایه گذاری کرده اید به ۸۰ تومان تنزل پیدا کرده است، اگرچه ۸۰ تومان، پایین ترین قیمتی است که با آن مواجه شده اید، ولی بعید است شما در آن قیمت سرمایه گذاری کنید، چرا که شما ترس آن را خواهید داشت که نکند از آنهم بیشتر افت کند. بطور تقریب در تمامی بازارهای خرس نشان افت بازار، بیشتر از ناحیه ترس زیاد بین سرمایه گذاران بوده است. اکثر کارشناسان سرمایه گذاری پذیرفته اند که تقریباً تبیین زمان و فرصت نقطه قعر یک بازار خرس نشان غیر ممکن است. بیشتر سرمایه گذارانی که ضرر کرده اند در پی آنند قبل از سرمایه گذاری مجدد خود از بهبود بازار سهام مطمئن و خاطر جمع شوند. با این وجود، چرخش اوضاع از نقطه قعر چرخه بازار، که همان بهترین زمان سرمایه گذاری است، بسوی بهبود معمولاً خیلی سریع اتفاق می افتد.

بنابراین، تا آن زمان که شما به سرمایه گذاری مجدد اقدام کنید، قیمت ها بطور قابل ملاحظه ای از نقطه قعر بالاتر رفته اند. فرض کنید که «ارزش خالص دارایی» (NAV) ۹۵ تومان است. شما بقول فعالان بازار سهام قبلاً معادل ۹۰.۰۰۰ تومان نقد شده بودید، یعنی حالا از محل فروش سهام خود این مبلغ را دارید. بنابراین شما ۹۴۷.۴ واحد خریداری خواهید کرد. بفرض اینکه در عرض یکسال NAV آن صندوق به ۱۱۰ تومان برسد، ارزش بازار (Market value) سرمایه گذاری شما ۱۰۴۲۱۰ تومان خواهد شد. بنابراین، سودی معادل ۴۲۱۰ تومان عایدتان شده است.

۳- ابداً هیچ کاری نکنید، به «طرح سرمایه گذاری» خود وفادار بمانید، هر چند قیمتها کاهش یافته اند. ارزش بازاری سرمایه گذاری شما ممکن است بالا رود، پایین بیاید و دوباره افزایش یابد. وقتی NAV سرمایه گذاری شما ۱۱۰ تومان است، سود شما ۱۰.۰۰۰ = (۹۰ – ۱۱۰) × ۱۰۰ تومان خواهد شد. هیچ اقدامی نکردن و اسیر هیجانات و احساسات نشدن و بر «ترس» و «طمع» غلبه داشتن بهترین طرز رفتار و اقدام در این مثال است.

جمع بندی:

در احوالات زندگی نابغه ای چون اسحاق نیوتون آمده است که او به وسوسه و هیجان حاکم بر بازار سهام با خرید یکی از داغترین سهام آن زمان بورس انگلیس مبلغ هنگفتی را در یک سرمایه گذاری سفته بازانه از دست داد. پس از آن زیان نیوتون گفته بود «من توانستم حرکات اجرام آسمانی و سماوی را محاسبه کنم، ولی قادر به تحلیل رفتار جنون آمیز آدمیان نشدم». پس غلبه بر هیجانات و شناخت آنها در بازارهای مالی کاری است که تمرین و ممارست و خودسازی خاص خود را می خواهد. قیمت های سهام منعکس کننده رفتار سرمایه گذاری جمعی تمامی سرمایه گذاران است. گرچه طمع و ترس غریزه های اساسی و سوخت دو موتور محرک رفتار سرمایه گذاری ها هستند، ولی بیشترین ضربه ها را هم بر منافع و منابع مالی شما وارد می آورند. باید حق داد که در یک بازار پر تلاطم و مواج حفظ آرامش و دوری از هیجان زدگی ها کاری «نه به همین سادگی» است. ولی اگر شما اجازه ندهید طمع و ترس بر رفتار سرمایه گذاری شما اثر بگذارد، آنگاه شما در تحقق و دستیابی به اهداف مالی خود بسیار قوی تر عمل خواهید کرد.

کلام آخر، توصیه معروف وارن بافت که گفته در بازار سهام «وقتی دیگران حریص اند، شما بترسید و وقتی سایرین می ترسند شما حریص باشید.»

* قیمت هر واحد سرمایه گذاری در صندوق های سرمایه گذاری یا همان «ارزش خالص دارایی» یا NAV در انتهای هر روز بصورت زیر محاسبه می شود:



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.