هيچ چيز در جهان به ارزش آزادي نيست.
مدل سازی عوامل موثر بر رفتار قیمت نفت ایران در بازار شمال غرب اروپا
به دلیل وابستگی بودجه به درآمدهای نفتی، هرگونه نوسان در قیمت های جهانی نفت اختلال شدیدی در برنامه های توسعه، زیرساخت ها و برنامه های سالانه ی این قبیل کشورها(کشورهای صادرکننده ی نفت) به وجود می آورد که در بلندمدت منجر به بروز مشکلات اساسی خواهد شد.لذا تعیین قیمت فروش مناسب از نکاتمهم برای هر کشور و دولت دارنده ی نفت است. با نگاه کردن به قیمت نفت خام طی سال های اخیر در می یابیم که قیمت نفت دارای نوسانات بسیار بوده، پس بسیار مهم است که عوامل موثر بر رفتار قیمت نفت خام بررسی شود. در تحقیق حاضر با استفاده از مدل گارچ چندمتغیره در بازه ی زمانی سال های 2010 تا 2019 میلادی به بررسی عوامل تاثیرگذار بر قیمت نفت پرداخته شده است.نتایج حاصل نشان می دهد که علاوه بر نقش بورس های نفتی در قیمت نفت،عوامل دیگری از جمله شاخص دلار، موقعیت های خرید و فروش، کیفیت نفت خام، ساختار زمانی بازار و همین طور نوع نفت در قیمت تاثیرگذار است.تاثیر عواملی از جمله کیفیت نفت، شاخص بازار سرمایه، ساختار زمانی و موقعیت های خرید و فروش بر قیمت نفت خام مثبت است و عواملی نظیر شاخص دلار، نفت خام های رقیب، دارای تاثیر منفی بر قیمت نفت خام هستند.
مهمترین عوامل تاثیرگذار بر قیمت نفت عوامل تاثیر گذار بر قیمت نفت کدامند؟
پس از اقدام رییس جمهور آمریکا در خروج از برجام، گمانه زنی ها درباره اینکه چه اتفاقی برای بازار نفت روی خواهد داد، ادامه دارد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، قیمت بنزین در آمریکا پس از اعلام تصمیم دونالد ترامپ برای خروج از توافق هستهای بینالمللی با ایران، جهش یافت اما این تنها رویداد تاثیرگذار بر بازارهای نفت نیست.
اکثر تحلیلگران قیمت نفت برنت یا وست تگزاس اینترمدیت را دنبال میکنند. برنت به نفت تولید شده در برخی از میادین نفتی در دریای شمال واقع در شمال اروپا اشاره دارد و به عنوان مبنای بینالمللی برای قیمتهای نفت مورد استفاده قرار میگیرد. وست تگزاس اینترمدیت نوعی نفت خام سبک تولید آمریکا است و به عنوان مبنای داخلی برای قیمتهای نفت آمریکا مورد استفاده قرار می گیرد.
قیمتهای نفت تحت تاثیر سه عامل عمده شامل عرضه، تقاضا و مسائل ژئوپلیتیکی قرار دارند.
عرضه
عرضه به میزان نفتی که موجود است، برمی گردد. عرضه معمولا از سوی کشورهایی تعیین می شود که عضو اوپک هستند. اما اکنون آمریکا به مدد رونق تولید میادین شیل این کشور، نقش پررنگتری در عرضه ایفا میکند. بنابراین اگر کشورهای تولیدکننده بزرگ، نفت زیادی تولید کنند میزان عرضه بالا خواهد رفت. به عنوان نمونه در سال ۲۰۱۴ عربستان سعودی تصمیم گرفت تولیدش را کاهش ندهد و به تولید در سطح بالا ادامه داد.
به گفته تامار اسنر، مدیر انرژی ارشد در شرکت "نزدک کورپوریت سولوشنز"، همزمان تولید بسیار بالایی از سوی آمریکا و سایر تولیدکنندگان در جهان وجود داشت.
قیمت نفت با تولید بسیار بیشتر از میزان نفتی که جهان مصرف می کرد، به شدت ریزش کرد. اوپک تا حدی زیادی عامل سقوط آزاد قیمتها شناخته شد زیرا حاضر نشد تولیدش را محدود کند. اما اوپک اعلام کرد تولیدکنندگان شیل آمریکا به دلیل تولید بیش از حد مقصر هستند و باید آنها ابتدا تولیدشان را کاهش دهند.
اعضای عرب اوپک در سال ۱۹۷۳ آمریکا را به تلافی حمایتش از رژیم صهیونیستی در جریان جنگ "یوم کیپور" تحریم کردند. پس از این تحریم، عرضه نفت در آمریکا به شدت کم شد در حالی که تقاضا بالا بود و این امر، قیمتهای نفت را به حدی رساند که پمپ بنزینها شروع به سهمیه بندی بنزین کردند.
تقاضا
تقاضا از سوی دیگر با میزان نیازی که برای مصرف نفت وجود دارد، مشخص میشود. این نیاز اغلب برای مواردی مانند گرمایش، برق و حمل و نقل است. هر چه منطقه ای رشد اقتصادی بیشتری داشته باشد، تقاضای بیشتری برای نفت وجود خواهد داشت.
رشد اقتصادهای سراسر جهان از زمان بحران مالی بهبود یافته و به حدی قوت پیدا کرده که مردم انرژی بیشتری مصرف میکنند.
سپس این پرسش وجود دارد که بازار چگونه به انرژی تجدیدپذیر واکنش نشان میدهد. با این حال انرژیهای تجدیدپذیر در صورتی جای هیدروکربنها را خواهند گرفت که از نظر اقتصادی مقرون به صرفه باشند.
مسائل ژئوپلیتیک
از آنجا که عرضه از سوی کشورهای تولیدکننده بزرگ نفت تعیین می شود، تنش در یکی از این کشورها مشکلات عمده ای را ایجاد خواهد کرد. بنابراین اگر جنگ یا منازعه ای در یک منطقه تولیدکننده نفت روی دهد، ذخایر نفت ممکن است تهدید شوند و این مسئله بر قیمت نفت تاثیر خواهد گذاشت.
به گفته اسنر، مسائل ژئوپلیتیکی همواره یک عامل تاثیرگذار بر قیمت نفت بوده اند به خصوص زمانی که وضعیت در خاورمیانه یا سایر مناطق نفت خیز ملتهب میشود، معمولا قیمت نفت سیر صعودی پیدا می کند به عنوان نمونه، در سال ۲۰۰۳ قیمتهای نفت پس از تهاجم آمریکا به عراق صعود کرد. کشورهای خاورمیانه ای نفت زیادی تولید میکنند و در صورت بی ثباتی در این منطقه، هیچ کس مطمئن نیست چه اتفاقی برای عرضه روی خواهد داد.
عوامل تاثیر گذار بر بازار جهانی نفت
تحریم های نفتی آمریکا علیه ایران و ونزوئلا ، مشکلات تولید نفت در لیبی و کانادا و جنگ تجاری آمریکا و چین از بزرگترین عوامل تأثیرگذار بر بازارهای نفت هستند.
به گزارش «کالاخبر» به نقل از اویل پرایس، سه سال و نیم از زمانی که قیمت جهانی نفت به سطحی مخاطره آمیز برای کشورهای تولیدکننده رسید ، گذشته است. قیمت نفت از بیش از ۱۰۰ دلار در هر بشکه در اواسط ۲۰۱۷ به زیر ۳۰ دلار در هر بشکه تا ژانویه ۲۰۱۶ رسید. در آن زمان بازارهای نفت از این کالای با ارزش سیاه پر شده بود به طوری که عربستان بزرگترین صادر کننده نفت جهان را دچار مشکلات شدید مالی کرد .
با افزایش تولید شیل آمریکا در ۲۰۱۴ ، عربستان به جای کاهش تولید و بیرون بردن بشکه های اضافی نفت از بازار و فشار برای افزایش قیمت نفت ، تصمیم گرفت برای حفظ سهم بازار و بیرون راندن آمریکا از صحنه تجارت نفت، شیرهای نفتش را باز بگذارد. در نتیجه، برخی تولیدکنندگان آمریکایی بیرون رفتند و بقیه یاد گرفتند که کمتر تولید کنند و سرپا بمانند .
تنها راه برای ریاض در اواخر ۲۰۱۶ روی آوردن به تولید کنندگان غیر اوپک از جمله روسیه و عقد اولین قرارداد کاهش تولید برای برطرف کردن عرضه اضافی نفت به بازار بود. این کار موثر بود و تا پایان ۲۰۱۷ ذخایر نفت دنیا به حدود میانگین ۵ ساله یعنی هدف قرار داد کاهش تولید رسید. ولی عربستان بخش قابل توجهی از قدرت خود را در تسلط بر بازارهای نفت از دست داد و مجبور شد روی کمک تولیدکنندگان غیراوپک حساب کند .
درحال حاضر عوامل بسیاری در بازار جهانی نفت حضور دارند که عربستان باید با آنها دست و پنجه نرم کند. اول اینکه تا ماه آینده باید در مورد ادامه یا توقف توافق کاهش تولید تصمیمگیری شود، ولی بسیاری از عوامل تاثیرگذار بر بازار جهانی نفت تحت کنترل عربستان قرار ندارند .
تحریم های نفتی آمریکا علیه ایران و ونزوئلا ، مشکلات تولید نفت در لیبی و کانادا و جنگ تجاری آمریکا و چین از بزرگترین عوامل تأثیرگذار بر بازارهای نفت هستند. افزایش عوارض بر ۲۰۰ میلیارد دلار کالاهای چینی توسط واشنگتن از ۱۰ تا ۲۵ درصد، احتمال وضع دوباره عوارض بر ۳۰۰ میلیارد دلار دیگر به همراه وضع عوارض تلافیجویانه ۶۰ میلیارد دلاری چین بر کالاهای آمریکایی از ۱۰ تا ۲۵ درصد، رشد اقتصادی و تقاضای جهانی نفت را ضعیف میکند. ولی تاثیر این عوامل چند ماه دیگر حس می شود .
در حالی که هنوز برای پیش بینی قیمت آینده نفت زود است ، ولی کند شدن رشد اقتصاد جهان و تقاضای پایین مخصوصاً از طرف بازارهای نوظهور و چین، قیمت نفت را حتی با وجود دخالت های اوپک رو به پایین سوق میدهد .
قیمت نفت میتواند به ۵۰ دلار در هر بشکه برسد.صندوق بین المللی پول اخیراً اعلام کرده عربستان به نفت حداقل ۸۰ تا ۸۵ دلاری برای متعادل عوامل تاثیر گذار بر قیمت نفت کردن بودجه خود نیاز دارد .
تولیدکنندگان شیل آمریکا هم باید تولیدشان را در بازار نفت ۵۰ دلاری پایین بیاورند ولی نه تا حد سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶. اکثر تولید کنندگان شیل در حوزه پرمین نفت را با قیمت سر به سر ۴۶ تا ۵۰ دلار معامله میکنند در حالی که بسیاری تولیدکنندگان پرمین حتی میتوانند با نفت ۳۲ دلاری هم پول در بیاورند.
هفت عامل موثر بر قیمت نفت در سال ۲۰۱۹ کدامند؟
قیمت نفت سال گذشته قبل از سقوط بیش از ۳۰ دلاری خود، به بالاترین حد در چهار سال اخیر صعود کرده بود.
به گزارش ایسنا، عوامل زیادی وجود داشتند که در طول این مدت پرنوسان، روی قیمت نفت تاثیر گذاشتند که مهمترین آنها تحریمهای آمریکا علیه ایران بود که باعث شد اوپک پلاس متعهد شود تولیدش را برای جلوگیری از کمبود عرضه در بازار افزایش دهد. به نظر میرسد نوسان قیمت نفت در سال ۲۰۱۹ ادامه خواهد یافت، به خصوص با توجه به ابهامات مهمی که در بازار نفت وجود دارند. پایگاه خبری اویل پرایس در گزارشی به بررسی هفت عامل تاثیرگذار بر قیمت نفت در سال ۲۰۱۹ پرداخته که عبارتند از:
تقاضا برای نفت
برآوردهای اوپک نشان میدهد که در سال ۲۰۱۹ بهدلیل عوامل مختلف، تقاضای کمتری برای نفت وجود دارد. این گروه صادرکننده نفت در آخرین گزارش ماهانهاش، پیشبینی خود از رشد تقاضا برای نفت را به میزان ۱۰۰ هزار بشکه در روز کمتر کرد. بانک آمریکایی گلدمن ساکس نیز قیمت مورد پیشبینی برای نفت را به دلیل نگرانیها پیرامون مازاد عرضه و تقاضای نسبتا ضعیفتر، کاهش داده است. اگر این پیشبینیها درست باشند، در این صورت کندی روند رشد تقاضا برای نفت احتمالا روی قیمتها تا پایان امسال تاثیر خواهد گذاشت.
سلامت اقتصادی چین
ممکن است پیروزی در جنگ تجاری ممکن نباشد اما یکی از طرفین ممکن است آسیب بیشتری از دیگری متحمل شود. این قضیه در مورد چین صدق میکند که با کاهش فعالیت تولیدی و چشمانداز رشد تولید ناخالص داخلی تیره مواجه شده است. بازار سهام چین عنوان بازار سهام دارنده، بدترین عملکرد سال ۲۰۱۸ را از آن خود کرد که تا حدود زیادی به دلیل جنگ تجاری پکن و واشنگتن بود.
اخیرا آمار تورم مصرفی که منتشر شده است، پایینتر از حد انتظار ناظران بوده است و ۱.۹ درصد رشد را نشان داده است؛ در حالی که تحلیلگران نرخ رشد تورم مصرف کننده را ۲.۱ درصد پیشبینی کرده بودند. تورم تولیدکننده نیز برای چین نگرانکننده مانده و تنها ۰.۹ درصد در مقایسه با ۱.۶ درصد نرخ پیشبینی شده، رشد کرده است. اگر مهمترین مصرف کننده جهان با کندی رشد اقتصادی در سال ۲۰۱۹ روبرو شود، اقتصاد جهانی و بازارهای نفت به شدت آسیب خواهند دید.
رکود جهانی و آشفتگی مالی
ما در حال حاضر در طولانیترین روند رونق بازار در تاریخ قرار داریم. این امر با ورود به سال ۲۰۱۹ ممکن است نگران کننده به نظر برسد. در سال ۲۰۱۸ به دفعات فروش گسترده در بازار سهام آمریکا روی داد که ناشی از هراس از بحران مالی، کندی رشد اقتصادی و جنگ تجاری بود. در سال ۲۰۱۹ ناظران به رصد دقیق سلامت اقتصاد جهانی ادامه خواهند داد. منحنی بازده داراییهای آمریکا که معیاری برای تشخیص رکود است، دوباره معکوس شده است و معکوس شدن آن علامت هشداری برای اقتصاد جهانی و بازار نفت است.
مقررات دریایی ۲۰۲۰
سازمان بینالمللی دریانوردی ( IMO ) مقررات جدیدی را در سال ۲۰۱۶ اعلام کرد که قرار است تا سال ۲۰۲۰ به اجرا گذاشته شوند و براساس این مقررات، محتوی سولفور همه سوختهای دریایی باید از ۳.۵ درصد به ۰.۵ درصد کاهش پیدا کند. نظریات مختلفی درباره آمادگی و ظرفیت پالایشگاهها برای پیاده سازی چنین اصلاحاتی وجود دارد. طبق یک برآورد، تقریبا ۷۵ درصد از ظرفیت اضافی باید برای پیاده سازی این مقررات ایجاد شود.
بعلاوه هزینه انجام چنین کاری ممکن است با فروش جبران نشود. در هر صورت دنبال کردن تحولات مربوط به مقررات IMO در سال ۲۰۲۰، اهمیت زیادی دارد به خصوص که تاثیر قابل توجهی روی متحول شدن تقاضا برای نفت خواهد داشت.
جنگ تجاری آمریکا و چین
هیچ چیز به اندازه جنگ تجاری آمریکا و چین، جریان تجارت جهان و تقاضا برای کالاهای مختلف از جمله نفت را مختل نکرده است. جنگ تجاری اهمیت ویژهای برای نفت دارد زیرا هر دو کشور بیش از ۳۰ درصد تقاضای جهان برای نفت را به خود اختصاص میدهند. در حالی که مذاکرات تجاری اخیر میان دو کشور پیشرفت مثبتی را نشان داده است اما بیانیههای رسمی از سوی دو طرف، چارچوب یا زمان مشخصی درباره حل این مسئله ارایه نکرده است. از تقاضا برای نفت تا اقتصاد جهانی، جنگ تجاری آمریکا و چین بیشک یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر قیمت نفت در سال ۲۰۱۹ خواهد بود.
کاهش تولید اوپک پلاس
گروه اوپک پلاس در دسامبر توافقی را برای کاهش تولید به میزان ۱.۲ میلیون بشکه در روز نهایی کرد و توجه به جزییات این توافق حائز اهمیت است. نخست این که مبنای کاهش تولید این گروه، سطح تولید اکتبر است که ظرفیت تولید کشورهای اوپک و غیراوپک به اوج خود رسیده بود. دوم این که به نظر نمیرسد روسیه درباره تشکیل یک اتحاد بلندمدت با سعودیها اشتیاق چندانی داشته باشد و تاکید کرده که از قیمتهای پایین نفت راضی خواهد بود.
الکساندر نواک، وزیر انرژی روسیه پس از نشست اوپک پلاس در دسامبر اظهار کرد که ممکن است چند ماه طول بکشد تا این کشور به سطح تولید توافق شده با اوپک برسد. زیر نظر داشتن کاهش تولید روسیه در سال ۲۰۱۹، در ارزیابی وضعیت عرضه بازار نفت اهمیت خواهد داشت.
معافیتهای ایران
تحریمهای نفتی علیه ایران و معافیتهایی که از سوی واشنگتن برای ادامه واردات نفت ایران به هشت کشور داده شد، یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر بازار نفت در سال ۲۰۱۹ خواهد بود. تمدید معافیتها هنوز مشخص نیست و هر گونه تصمیم برای تمدید یا لغو آنها، تبعات سنگینی برای بازار نفت خواهد داشت.
این فهرست شاید جامع نباشد اما دربرگیرنده مهمترین عوامل تاثیرگذار بر قیمت نفت در سال ۲۰۱۹ بوده است. تاثیری که این عوامل روی یکدیگر دارند نیز احتمالا تاثیر بزرگی بر بازار نفت خواهد گذاشت.
Eco172
بازار نفت یکی از اصلی ترین بازارهای جهانی است که معمولاً در رابطه با دیگر بازارها، پیشرو است. به عبارت دیگر تغییرات نفت موجب تحول در دیگر بازارها از جمله ارز می شود و عکس این موضوع معمولاً صادق نیست.
یکی از مسائل بسیار قابل توجه در عرصه بازارهای مالی رابطه تنگاتنگ قیمت کالاها و ارزش ارزهای کشورهای مختلف جهان با یکدیگر است. به طوری که در هیچ بازاری نمی توان منفرد عمل کرد و به اخبار و اطلاعات مربوط به آن کالا یا ارز بسنده کرد و باید اطلاعات جامعی اگر نگوییم از تمام کالاها لااقل از تعداد قابل توجهی از آنها را گردآوری و تحلیل کرد تا به نتیجه ای مطلوب رسید.
البته چه در مورد رابطه دلار و نفت که به آن پرداخته شد و چه درباره مسائلی که در ادامه مطرح می شود باید این نکته را در نظر گرفت که رابطه بین ارزها و کالاهای حساس مثل نفت و طلا صرفاً یکی از چندین پارامتر تأثیرگذار است و چه بسا در شرایط خاص این ملاحظات از طرف بازیگران بازار نادیده گرفته شود. تشخیص اینکه در چه شرایطی این روابط محکم و استوار است و در چه شرایطی سست و ناپایدار، به عهده تحلیلگران بازارهای مالی و این مهم خود امری دشوار است.
در اینجا سعی شده به بخش کوچکی از مساله پیوستگی متقابل بین بازارهای مالی جهان پرداخته شود و به عنوان شروع کار رابطه نفت و طلا و ارز های کشورهای مختلف من جمله دلار آمریکا، یورو، ین، پوند، دلار استرالیا، فرانک سوئیس و. مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا از نفت شروع می کنیم.
بازار نفت یکی از اصلی ترین بازارهای جهانی است که معمولاً در رابطه با دیگر بازارها، پیشرو است. به عبارت دیگر تغییرات نفت موجب تحول در دیگر بازارها از جمله ارز می شود و عکس این موضوع معمولاً صادق نیست. این مسئله اهمیت بررسی تحولات نفت را دوچندان می کند.
عوامل تأثیرگذار بر قیمت نفت خارج از بازارهای مالی هستند و بیشتر به مسائل سیاسی جاری در کشورهای تولید کننده و به تقاضا از طرف مصرف کنندگان بزرگ مثل چین و هند و ایالات متحده مربوط می شود.
اما تغییرات قیمت نفت تأثیر شدیدی بر بازارهای مالی دارد. براثر گران شدن نفت سهام بسیاری از شرکتها و ارزهای رایج ضربه می بینند که از آن میان می توان به سهام شرکتهای اتومبیل سازی اشاره کرد که قیمت نفت از فاکتورهای تأثیرگذار بر آنها است. نفت در بازار ارز نیز تأثیر خود را می گذارد و با گران شدن نفت ارز رایج کشورهایی که مصرف کنندگان بزرگ نفت هستند با کاهش ارز روبه رو می شود که از بین آنها می توان به دلار و ین اشاره کرد.
آمریکا به عنوان بزرگترین مصرف کننده نفت، اقتصادی به شدت حساس در برابر نفت دارد و اگرچه در این مقاله قصد بحث در مورد تاریخ حضور آمریکا در خاورمیانه را نداریم اما نگاهی اجمالی به تاریخ معاصر این منطقه ژئوپلیتیک نشان دهنده میزان حساسیت آمریکا به مسئله نفت است.
این حساسیت را در پول رسمی این کشور، دلار، نیز می توان مشاهده کرد. به عنوان مثال در گذشته پس از طوفان کاترینا و اثرات مخربی که بر پالایشگاه های کلیدی آمریکا وارد آمد دلار نیز متأثر از قیمت نفت حرکت می کرد و با بالاتر رفتن آن ضعیف تر می شد.
ین ارز رایج سرزمین آفتاب تابان نیز از بزرگترین قربانیان نفت است. ژاپن بیش از ۹۸درصد از نفت خود را از خارج از مرزهای خود وارد می کند و اقتصادی به شدت وابسته به نفت دارد به همین دلیل نسبت به افزایش قیمت نفت از خود حساسیت نشان می دهد.
از دیگر ارزهایی که به تغییرات قیمت نفت از خود حساسیت نشان می دهند می توان به دلار کانادا اشاره کرد که برخلاف دلار و ین از افزایش ارزش این ماده ژئوپلیتیک سود می برد. کانادا از صادرکنندگان نفت است و کاملاً طبیعی است که بر اثر بالا رفتن قیمت نفت، اقتصاد قوی تر و در نتیجه ارز قوی تر داشته باشد به طوری که دلار کانادا در سالهای اخیر که قیمت نفت روبه رشد بوده و تنها از اواسط سال ۲۰۰۳ تاکنون از حدود ۲۴ دلار به حوالی ۷۵ دلار رسیده است، رشد شدیدی را تجربه کرده و با شیب تندی در برابر دلار آمریکا صعود کرده به طوری که زوج ارز USD/CAD در دهم می سال جاری به مرز ۱۰/۱ سقوط کرد (چون دلار کانادا در مخرج کسر قرار دارد هرچه این عدد کمتر باشد به معنی قوی تر بودن دلار کانادا است) و این در حالی است که این عدد از اوایل سال ۱۹۷۸ عوامل تاثیر گذار بر قیمت نفت مشاهده نشده بود.
از دیگر کالاهای حیاتی و بسیار مهم در عرصه مبادلات جهانی که نفت تأثیر زیادی بر آن دارد می توان به طلا اشاره کرد.
بالا رفتن قیمت نفت موجب افزایش تورم جهانی می شود و در این شرایط سرمایه گذاران علاقه مند هستند تا سرمایه خود را به چیزی تبدیل کنند تا بیشترین مقاومت را در برابر افزایش تورم داشته باشد، طلا یکی از بهترین انتخاب های آنان است و به همین دلیل تقاضا برای طلا بالا رفته و موجب گرانی آن می شود.
از طرف دیگر طلا و نفت عوامل تأثیرگذار مشترک یکسانی دارند که موجب می شود قیمت این دو کالای حیاتی هم جهت باشد. به عنوان مثال تنش های منطقه ای علی الخصوص در خاورمیانه هم باعث بالا رفتن قیمت نفت و هم طلا می شود.
تأثیرگذاری قیمت نفت بر طلا موجب می شود تا نفت به صورت غیر مستقیم بر بسیاری دیگر از کالاها، سهام شرکتها و ارزهای رایج کشورهای مختلف نیز تأثیر بگذارد.
تغییرات قیمت طلا نیز تأثیر زیادی بر بازارهای مالی جهان دارد. در بازار ارز عمده ارزهایی که رابطه تنگاتنگی با طلا دارند عبارت اند از دلار، فرانک سوئیس و دلار استرالیا. برخلاف نفت که در تمامی روابط خود با دیگر بازارها نقش پیشرو (Leader) را داشت طلا در رابطه خود با بازار ارز گاه نقش پیشرو و گاه نقش پیرو را بازی می کند.
به عنوان مثال در رابطه طلا با دلار، دلار نقش پیشرو را بازی می کند و تغییرات طلا متأثر از تغییرات دلار است. عکس آن نیز در مواردی دیده شده است. یعنی طلا دلار را مطیع خود کرده و تغییرات دلار از پی تغییر قیمت طلاآمده اما به طور کلی آنچه معمول است اینست که دلار جهت طلا را مشخص می کند. علت این مسئله اینست که طلا در بازارهای جهانی به دلار ارزش گذاری می شود و با بالا رفتن ارزش دلار قیمت طلا برای کسانی که با دیگر ارزها قصد خرید دارند گران می شود و در نتیجه از تقاضای آن کاسته شده که کاهش قیمت را به دنبال دارد. عکس این موضوع نیز صادق است یعنی کاهش ارزش دلار موجب کاهش قیمت طلا برای خریدارانی است با ارزی غیر از دلار که قصد خرید دارند ، در نتیجه تقاضا بالا رفته موجب افزایش قیمت می شود.
بنابراین یکی از اولین قوانین بازار طلا اینست که قیمت این فلز با ارزش دلار رابطه معکوس دارد و در جهت خلاف آن حرکت می کند. البته بسیاری اوقات دیده شده که این قانون نقض می شود و طلا و دلار هم جهت با یکدیگر حرکت می کنند که نمونه مشهور آن هم رفتار بازار در سال ۲۰۰۵ بود که طلا و دلار هر دو افزایش داشتند.
از دیگر ارزهایی که متأثر از قیمت طلا ارزش خود را تنظیم می کند فرانک سوئیس است. کشوری که دارای ذخایر بالای طلا است و به همین دلیل بالا رفتن قیمت این فلز موجب افزایش ارزش پول رایج این کشور می شود.
ممکن است اینجا این سؤال پیش بیاید که چرا دلار با وجود اینکه آمریکا دارای بیشترین ذخایر طلای جهان است از قاعده ای که بین ارزش طلا و فرانک سوئیس است پیروی نمی کند. در پاسخ باید گفت اقتصاد آمریکا اقتصاد بسیار بزرگی است و با اینکه دارای بیشترین ذخایر طلای جهان است اما این میزان طلا به نسبت کل اقتصاد این کشور ناچیز است و وزنه سنگینی محسوب نمی شود اما در مورد سوئیس اینگونه نیست و ذخایر طلای سوئیس برای اقتصاد متوسط این کشور وزنه وزینی محسوب می شود و تغییر ارزش در قیمت طلا اقتصاد این کشور را قدرتمند تر می کند که بالا رفتن ارزش ارز اولین نتیجه آن است.
جمله معروف میلتون فريدمن در هنگام دریافت جایزه نوبل اقتصاد (بخاطر نظریه مصرف و مطرح ساختن مصرف دائمی) در سال 1976 :
هيچ چيز در جهان به ارزش آزادي نيست.
دیدگاه شما