مثالی از قیمت عرضه و تقاضا


آموزش با کیفیت مدیریت کننده سیستم عرضه و تقاضا

بازی تعادل عرضه و تقاضا همیشه رویایی است که در شکل گیری تمامی محیط های کسب و کار اثر گذار بوده است، عوامل زیادی برای این حوزه تعریف شده است، عاملی که بسیار اثر گذار است اما به خاطر اثر وضعی کناری خود خیلی به آن پرداخته نشده است موضوع آموزش برای این توازن است. بحث آموزش با کیفیت در هر کدام از طرف عرضه یا تقاضا یکی از ارکان جدی و اثرگذار مدیریت این تقاضا می باشد.مساله کلیدی در این رابطه تحریک صحیح یا ایجاد انگیزه در طرفین این تعادل می باشد.

از زاویه دیگر آموزش با کیفیت یکی از ارکان توسعه پایدار تعریف شده است این موضوع تابع آن است که هرچقدر افراد دانش بیشتری داشته باشند و شرایط درک بهتری را پیدا نمایند شرایط تولیدی و رشد بهتری را در سیستم اقتصادی خواهند داشت و میتوانند مهره مفیدتری باشند و در سیستم های اقتصادی عامل ایجاد رشد بهتری بشوند.

برای فهم بهتر موضوع این توازن را به همان دو قسمت عرضه و تقاضا تقسیم می نماییم و هرکدام از طرفین را به تشریح می پردازیم. در مورد بسیاری از موارد تقاضا شکل دهنده انگیزه برای ایجاد یا ارائه محصول در قالب عرضه می باشد. زمانی که افکارسازی و آموزش برای مصرف یا دلیل مصرف خاصی در جامعه ای از افراد مطرح می شود ، این تقاضای افراد است که با انتخاب ناشی از دانش و آگاه مربوطه هدفمند می شود. به فرض مثال فردی در منطقه ای موفق به کشت با کیفیت محصول زعفران می شود، اگر افراد آن منطقه در جریان چرایی حمایت از این محصول قرار گیرند تقاضای این محصول در بازار بالا می رود، فرآیند این دانش برای ایجاد تقاضا به صورتی است که افراد آن منطقه تحت آموزش های مستقیم یا غیرمستقیم قرار می گیرند که اگر شما این محصول را مصرف کنید باعث رونق تولید و اشتغال بیشتر در منطقه شما می شود یعنی تعداد بیشتری از شما یا فرزندان شما یا دوستان شما به سرکار می روید و این یعنی ثروت بیشتری به این منطقه وارد می شود، وقتی محصول فروش بیشتری دارد، برند بهتری پیدا می کند و وقتی برند بهتری پیدا می کند از سایر مناطق برای آن تقاضا ایجاد می شود ، ایجاد تقاضا بیشتر ثروت آفرینی بیشتر برای این منطقه ایجاد می کند پس سرمایه گذاران بیشتری به این منطقه می آیند ،این یعنی اشتغال بیشتر ، رونق بیشتر و رشد بیشتر منطقه ، وقتی تجمع ثروت در منطقه ای بیشتر میشود رفاه ، درمان و آموزش شرایط بهتری پیدا می نماید و منطقه به سمت رشد بیشتری حرکت می نماید. با درک و آموزش همین یک موضوع ساده ببینید میتوان چقدر رشد و توسعه شرایط برای یک منطقه به وجود آورد و همین موضوعات باعث رشد بیشتر در نقاط مختلف می گردد.

از زاویه دیگر بالارفتن دانش ناشی از آموزش به مردم میفهماند که با هر تغییری در سیستم های استفاده ای چه تغییری در روند زندگی، تولید یا برنامه های شما ایجاد می شود، بسیاری از موارد مانند انرژی، سوخت، مواد مضرر غذایی و ضایعات و بازیافت سرانه مصرف بالاتری از حد بین المللی را در ایران تجربه می نمانید، هنگامی که دانش ناشی از آموزش در اختیار آنها قرار می گیرد مصرف بهینه و کاهش تقاضای کاذب و مخرب را منتج می گردد.یعنی این دانش موجب کاهش تقاضا و بالطبع آن مدیریت هزینه بر و دردسرسازی عرضه آن می شود و باعث کاهش هزینه های سربار مالی و انسانی برای مدیریت این مسایل در کشور می گردد.

در بعد عرضه موضوع آموزش نمود بسیار جدی تری و قابل لمس تری از خود نشان میدهد ، علت آن این است که در پروسه تقاضا این آموزش اثر تدریجی و در طی زمان ایجاد می نماید اما در فرآیند عرضه این اثر رویت سریع تر و قابل لمس تری را خواهد داشت. بسیاری از تولید کنندگان یا سرویس دهندگان خدمات مختلف بزرگترین مساله خود را مدیریت بازار و جا ماندن در عرصه رقابت می دانند. فرآیند آموزش به صورت کلاسیک به 5 حوزه دانشی در توسعه عرضه برای مدیریت و کشش بیشتر تقاضای بازار به سمت خود اقدام می نماید این 5 رسته به شرح زیر است:

آموزش های حوزه فنی : این آموزش ها به صورت عمومی به جنبه های فنی و زیرساختی کسب و کار معطوف می گردد. هدف این آموزشها تولید یا ارائه سرویس با کیفیت است که منجر به ایجاد محصول قوی تر و رقابتی تری می گردد.این دانش فنی باعث کاهش هزینه های تولید ، تولید بهینه، تقویت محصول در حوزه رقابت و در نهایت امکان رشد خلاقیت و توسعه محصول می شود.

آموزش های حوزه مدیریت : آموزشهای حوزه مدیریت شامل فرآیندها، استانداردها و اصول ایجاد بهره وری در ارائه خدمات و کیفیت و هزینه داخلی سیستم هاست که منجر توسعه از دورن سازمان و ایجاد ظرفیت های رقابتی در درون سازمان می شود، ماحصل این گروه آموزشها کاهش هزینه های درون سازمانی و افزایش خلاقیت های کسب و کار و توسعه سیستم ها می باشد. آموزش های حوزه مدیریت شامل مدیریت سرمایه های انسانی، مدیریت روابط بین گروهی ، فرآیندهای اجرایی، مهندسی کیفیت و بهره وری ، سیستم های اطلاعاتی و استراتژی ها و برنامه های سازمانی می گردد.

گروه دیگر آموزش های حوزه مدیریت آموزشهای مربوط به امور مالی و مدیریت بهینه منابع و دارائی هاست که موجب بهره وری بیشتر و کاهش هزینه تولید و رقابتی تر شدن قیمت ها و در نتیجه دریافت سهم بیشتری از سبد تقاضای بازار می گردد.

آموزش های حوزه بازاریابی: شاید سریعترین و قابل لمس ترین قسمت آموزشهای کسب و کار همین قسمت بازاریابی است چون زودتر از سایر قسمت ها نتایج آن نمایش داده میشود.آموزش های بازاریابی به کسب و کار ها کمک می نماید که بتوانند جذب مشتری یا افزایش تقاضا داشته باشند و آن ها سهم بیشتری از عرضه درون بازار را تجربه نمایند، این آموزش ها معمولا شامل اصول بازاریابی و فروش، مدلهای کسب و کار و توسعه آن، مدلهای رشد مالی، برندسازی، بازاریابی های خرد ، مدیریت مشتری و تبلیغات می گردد که همه اینها هدف توسعه تقاضا به سمت این تولید کننده یا سرویس دهنده و رشد عرضه آن را دارند که با دریافت این مهم کسب و کار سود ده تر و پایداری تری را خواهند داشت.

آموزشهای حوزه حقوق و قوانین: همه کسب و کارها برای بقای خود در بازار و زنجیره عرضه و تقاضا نیازمند دانستن موارد قانونی و حقوقی کسب و کار خود هستند و باید بدانند در مقابل مصرف کنندکان ، کشور و سازمانهای آن و رقبای خود چه مسئولیت های اخلاقی و قانونی را دارند و در مقابل آنها باید چه پاسخگویی هایی و چه انتظاراتی را داشته باشند. دانستن این قوانین و اصول به کسب و کار کمک شایانی جهت پایداری و توسعه بازارهای خود میدهد و به آنها کمک جدی در مدیریت بازار تفاضا و خفظ خود در مقابل تهدیدات خواهد نمود.

آموزش های توسعه فردی: آموزش های توسعه فردی در اصل آموزشهایی هستند که باعث رشد مهمترین اعضای زنجیره بازار یعنی انسانها می مثالی از قیمت عرضه و تقاضا شود ، یادمان باشد که انسانها در یک موضوع عرضه کننده و در مابقی موضوعات مصرف کننده و تقاضا کننده خواهند بود.این آموزش در اصل کیفیت توسعه ای را رقم میزند و به زعم بسیاری از متخصصین و اندیشمندان مهمترین قسمت آموزش هستند که کیفیت آن برای توسعه سایر بخش ها بسیار ضروری است. این آموزش ها معمولا شامل آموزشهای روانشناختی ، علوم انسانی مانند جامعه شناسی ، علوم ارتباطی، علوم سیاسی ، فلسفه ، خودشناسی ، توسعه فردی و ارتباطات موثر و سایر توانایی های مربوط به رشد و توسعه انسانی می باشد.

در نهایت باید گفت یک سیستم اقتصادی برای پایداری و تجربه توسعه دائمی طبق چرخه PDCA یا چرخه بهره وری به صورت دائمی نیازمند افزایش دانش و ارتقای دانشی خود و اجزای درون خود است که اولین و سریعترین راه حل این توسعه استفاده از آموزش می باشد.

قیمت عرضه و تقاضا در فارکس

قیمت عرضه و تقاضا ، بهترین قیمت‌هایی هستند که یک دارایی در هر زمان خرید و فروش می‌شود، اختلاف بین این دو قیمت، اسپرد نام دارد.

قیمت عرضه و تقاضا برای بسیاری از معامله‌گران بسیار مهم است زیرا این قیمت مستقیما بر خرید و فروش سهام تاثیر می‌گذارد.
معامله‌گران فارکس نمی‌توانند نماد معاملاتی خود را در قیمت خرید، بفروشند.

قیمت عرضه و تقاضا چیست؟

قیمت عرضه و تقاضا، قیمت‌هایی هستند که معامله‌گران فارکس می‌توانند با استفاده از آنها دارایی خود را خرید و فروش کنند.
معامله‌گران همیشه با توجه آنها می‌توانند ارزش کلی یک دارایی را درک کنند.

تعریف قیمت عرضه و تقاضا

قیمت تقاضا در فارکس به حداقل قیمتی اشاره دارد که فروشنده، اوراق بهادار خود را می‌فروشد.
قیمت عرضه، حداکثر قیمتی است که خریدار برای دارایی مورد نظر خود پرداخت می‌کند.
معامله گران نمی توانند اوراق بهادار را بلافاصله پس از خرید با همان قیمت بفروشند زیرا این دو قیمت با هم متفاوتند.

اسپرد بین قیمت عرضه و تقاضا چیست؟

به تفاوت قیمت عرضه و تقاضا اسپرد گفته می‌شود، اسپرد میزان نقدینگی یک دارایی را مشخص می‌کند.
اگر تفاوت بین قیمت عرضه و تقاضا کم باشد، به این معناست که دارایی ماهیت لیکویید بیشتری دارد.

هرچه میزان اسپرد بیشتر باشد به این معناست که ریسک معامله با دارایی مورد نظر بیشتر است.
از آنجایی که قیمت‌های عرضه و تقاضا دائما در حال تغییر هستند، اسپرد نیز تغییر می‌کند.

قیمت عرضه و تقاضا چگونه محاسبه می‌شود؟

بازار، قیمت عرضه و تقاضای یک کالا را تعیین می‌کند.
این قیمت ها با توجه به قیمت های عرضه و تقاضای تعیین شده توسط معامله‌گران قبلی تعیین می‌شوند.

به عنوان مثال، اگر قیمت عرضه برابر با 9 دلار باشد و قیمت تقاضا 10 دلار، میزان اسپرد 1 دلار خواهد شد.
در واقع می مثالی از قیمت عرضه و تقاضا توان گفت که اسپرد دارایی برابر با 10% است.

مثالی از قیمت عرضه و تقاضا

اگر قیمت عرضه/تقاضا برابر با 10/12 دلار باشد، ارزش خرید 10 سهم از اوراق بهادار برابر با 120 دلار خواهد شد.
این در حالی است که فروش آن برابر با 100 دلار است.
در این شرایط معامله‌گر 20 دلار ضرر معاملاتی می‌کند.

معامله‌گران اغلب منتظر تغییر قیمت‌ها هستند.
آنها در اوراق بهاداری سرمایه‌گذاری می‌کنند که انتظار دارند قیمت آنها در آینده بر اساس داده‌های تاریخی و پیش بینی روند تغییر کند.

فرض کنید قیمت عرضه به 15 دلار برسد و معامله‌گر دارایی را در 12 دلار بخرد.
فروش 10 سهم از دارایی در قیمت جدید عرضه برابر با 150 دلار می‌شود، در این معامله معامله‌گر فارکس می‌تواند 30 دلار سود کسب کند.

قیمت عرضه و تقاضا

تعیین قیمت عرضه و تقاضا

هر دو قیمت عرضه و تقاضا توسط بازار از قبل تعیین می‌شوند.
نرخ این قیمت‌ها مثالی از قیمت عرضه و تقاضا دائماً در حال تغییر است.
در این شرایط می‌توانید با استفاده از نوسانات اسپرد سود کسب کنید.

دو فاکتور مهم در تعیین نرخ عرضه و تقاضا تاثیر می‌گذارد:

اوراق بهاداری که در حجم زیاد مبادله می‌شوند، اسپرد کمتر و نرخ های عرضه و تقاضای ثابت‌تری دارند.
به همین مثالی از قیمت عرضه و تقاضا دلیل، می‌توان گفت که نوسان بازار فارکس منجر به ایجاد اسپردهای بزرگتر و تغییر قیمت‌ها خواهد شد.

نکته پایانی

  • قیمت عرضه و تقاضا نوعی نرخ‌گذاری دو طرفه است که نشان دهنده قیمت خرید یا فروش یک دارایی است.
  • به تفاوت بین عرضه و تقاضا اسپرد گفته می‌شود.
  • قیمت‌ها معمولا توسط بازار تعیین می‌شوند و تحت تاثیر حجم معاملات و تغییر شرایط بازار قرار می‌گیرند.
  • معامله‌گران می‌توانند با انجام آنالیزهای مناسب، پیش بینی قیمت‌ها و تغییرات اسپرد، با خرید و فروش دارایی های خود کسب سود کنند.

سوالات متداول

وقتی اسپرد کم باشد چه اتفاقی می افتد؟

اسپرد پایین نشان دهنده نقدینگی بالاتر در بازار است.
در این حالت قیمت‌ها ثابت‌تر و به یکدیگر نزدیک‌ترند، در نتیجه معامله‌گران می‌توانند با استفاده از معاملات دو طرفه سود کمی بدست آورند.

آیا می توان در قیمت عرضه یا تقاضا خرید کرد؟

قیمت‌های پیشنهادی تقریبا بهترین قیمت‌هایی هستند مثالی از قیمت عرضه و تقاضا که می‌توان با استفاده از آنها دارایی را خرید و فروش کرد.
اگر خرید و فروش دارایی مورد نظر شما متناسب با استراتژی معاملاتی تان باشد می‌توانید با استفاده از این روش، در معاملات خود سود کسب کنید.

چرا قیمت تقاضا بالاتر از ارزش سهام است؟

اگر قیمت درخواستی یک کالا بالاتر از ارزش سهام باشد، نشان دهنده افزایش حجم معاملات است.
افزایش قیمت عرضه نشان دهنده بالا بودن حجم معاملات و نوسان قیمت است.

اگر قیمت عرضه بالاتر از قیمت درخواستی باشد چه اتفاقی می‌افتد؟

این بدان معناست که تقاضا برای کالا زیاد است و شما می‌توانید با معامله کالا در لحظه سود کسب کنید.

تحلیل از دو سمت عرضه و تقاضا

دکتر علاءالدین ازوجی - لیلا مومنی مذاکرات دستمزد ۱۴۰۰ در شورای‌عالی کار به‌صورت سه‌جانبه‌گرایی از هفته‌های آینده آغاز می‌شود. مذاکراتی که در دوگانه معیشت و تولید قرار دارد. از یکسو نمایندگان کارگری از افت قدرت خرید کارگر می‌گویند و در طرف دیگر، کارفرما از مشکلات سنتی تولید و چالش‌های پیش رو سخن به زبان می‌آورد. اما در این حین تعیین دستمزد بهینه باید مدنظر باشد تا ضمن در نظر گرفتن معیشت کارگر، تولید و اقتصاد متضرر نشود.

تحلیل از دو سمت عرضه و تقاضا

اما در این یادداشت به نخستین گزارش رسمی از تحلیل دستمزد شاغلان بخش‌خصوصی که برای اولین بار منتشر شده است، اشاره می‌کنم. این گزارش به تفکیک بخش‌های مختلف اقتصادی، مناطق و دهک‌های مختلف به ابعاد مختلف دستمزد پرداخته است. یکی از مشکلات موجود در بررسی و تحلیل دستمزدها در اقتصاد ایران، فقدان اطلاعات کافی برای اصلاح و پیشنهاد دستمزدها در مناطق و فعالیت‌های مختلف است. در حال ‌حاضر شاخص‌های دستمزدی نتوانسته کمک اساسی به کاهش نابرابری و بهبود وضعیت رفاهی شاغلان مزد و حقوق‌بگیر داشته باشد. حتی این محدودیت موجب شد که بخشی از مواد قوانین و مقررات ناظر بر بازار کار به خوبی اجرایی نشود.

در گزارش پیش رو تلاش شده است برای نخستین بار در کشور با استفاده از داده‌های هزینه-درآمد خانوارهای ایران، ساختار دستمزد (بخش‌خصوصی) به تفکیک بخش‌های اقتصادی، مناطق جغرافیایی و دهک‌های درآمدی استخراج و تحویل شود و نکاتی را برای سیاست‌گذاری ارائه دهد.

براساس آنچه در بخشی از این گزارش به آن اشاره شده است، با بررسی سطوح دستمزد به تفکیک بخش‌های اقتصادی، مشاهده می‌شود بخش کشاورزی دارای پایین‌ترین میزان جبران خدمات پرداختی به نیروی کار است و این میزان در مقایسه با حداقل دستمزد پرداختی نیز طی سال‌های اخیر در سطح بسیار کمتری معادل نصف حداقل دستمزد قرار دارد.

از دلایل پایین بودن جبران خدمات پرداختی در بخش کشاورزی می‌توان به مواردی از جمله ساختار حقوقی و نهادی اشتغال بخش کشاورزی و همچنین پایین‌تر بودن بهره‌وری نیروی کار، حضور کشاورزان در دهک‌های پایین درآمدی، سهم بالای شاغلان بخش کشاورزی در اشتغال غیررسمی، وجود انبوه نیروی کار جایگزین به‌خصوص اتباع خارجی اشاره کرد. لازم به ذکر است در این بخش سهم کارکن مستقل و کارکن فامیلی بدون مزد و حقوق بالا است و رابطه کارفرما-کارگر، در بسیاری از مشاغل کشاورزی مشهود نیست. بنابراین بخش کشاورزی در اقتصاد ایران از ظرفیت و زیرساخت‌های لازم به‌منظور جذب بالای نیروی کار برخوردار نیست.

تعیین نرخ دستمزد و عرضه و تقاضا برای کار

یک اصل اساسی اقتصاد این تصور است که قیمت یا ارزش هر چیزی، اعم از کالایی، دارایی مانند مانده پول یا منابعی مانند نیروی کار، با منحنی‌های عرضه و تقاضا برای آن تعیین می‌شود. عرضه و تقاضا برای نیروی کار در تولید یک کالای خاص در تصویر مدل‌سازی شده است.

تعیین دستمزد در بازار رقابتی

منحنی عرضه توسط SS و منحنی تقاضا توسط DD آورده شده است. محور افقی با فرض ثابت بودن سطح عمومی قیمت، مقدار نیروی کار شاغل و محور عمودی دستمزد اسمی هر واحد کار را نشان می‌دهد.

به دو دلیل تقاضا برای نیروی کار در انواع تولید شیب منفی دارد. نخست، افزایش نرخ دستمزد باعث افزایش هزینه‌های بنگاه‌های تولیدکننده کالا می‌شود و آنها را مجبور به افزایش قیمت فروش می‌کند. با افزایش قیمت محصول، مصرف‌کنندگان مثالی از قیمت عرضه و تقاضا کمتر آن را خریداری می‌کنند. بنابراین به کاهش تولید منجر می‌شود. این به آن معنی است که استخدام نیروی کار با کاهش روبه‌رو خواهد شد.

دوم، از آنجا که افزایش دستمزد، کار را نسبت به سرمایه، گران می‌کند، بنگاه‌ها سرمایه را جایگزین نیروی کار می‌کنند. این به آن معنی است که برای تولید، نیروی کار کمتری لازم می‌شود. اگر دستمزد در پاسخگویی به نیروهای بازار آزادانه تنظیم شود، به سمت We خواهد رفت. جایی که تقاضا برای نیروی کار با عرضه برابر است. وقتی دستمزد بالاتر از We باشد، نیروی کار بیشتری برای اشتغال ارائه می‌شود؛ اما بنگاه‌ها به‌دلیل بالا بودن دستمزد ممکن است از استخدام نیروی کار اجتناب کنند. وقتی دستمزد پایین We باشد، بنگاه‌ها استخدام نیروی کار بیشتری را در دستور کار قرار می‌دهند؛ اما نکته قابل توجه آن است که در هر صورت فشار عرضه و تقاضای نیروی کار منجر به تعیین مثالی از قیمت عرضه و تقاضا دستمزد در سطح We می‌شود.

بیکاری تنها در صورتی می‌تواند شکل بگیرد که دستمزد بالاتر از تعادل بازار باشد و برخی از نیروهای نهادی اجازه کاهش آن را ندهند. به‌عنوان مثال، توافق نامه صنفی و صنعت ممکن است دستمزد را در Wu تعیین کند، در تصویر فوق کارگرانی که مایل به کار در صنعت با مزدی بالاتر از We، اما زیر WU هستند، در آنجا شغلی پیدا نخواهند کرد. این به آن معنا نیست که بیکاری در کل اقتصاد وجود خواهد داشت؛ زیرا کارگرانی که از این صنعت خارج شده‌اند، دستمزد خود را پایین می آورند و در بخش غیراتحادیه شغل پیدا می‌کنند.

تعیین حداقل دستمزد بهینه

هدف اصلی قانون حداقل دستمزد حفظ استاندارد زندگی کارگران کم‌درآمد است. شواهد تجربی نشان می‌دهد هنگام تنظیم حداقل دستمزد اهداف دیگری علاوه بر حمایت از سطح معیشت کارگران دنبال می‌شود. دولت‌ها، کارفرمایان، کارگران و اتحادیه‌های صنفی ضمن حمایت از حداقل دستمزد می‌توانند اهداف متفاوتی را دنبال کنند.

برای کارگران، حداقل دستمزد بیانگر یک نیاز اساسی و یک راه خوب برای بهبود یا حفظ سطح زندگی افراد کم‌درآمد و خانواده‌های آنها است. همچنین ابزاری برای توزیع مجدد درآمد از سرمایه به نیروی کار است. سرانجام مذاکرات درخصوص حداقل دستمزد، گفت‌وگوی اجتماعی را ارتقا می‌بخشد. در نگاه نخست ممکن است عجیب به‌نظر برسد که کارفرمایانی که دستمزد، عمده هزینه تولیدشان را تشکیل می‌دهند، علاقه‌ای به معرفی یا افزایش حداقل دستمزد داشته باشند. با این حال، از نظر کارفرما، پرداخت حداقل دستمزد ممکن است بهره‌وری را از چند طریق افزایش دهد.

- به حداقل رساندن طفره‌روی از کار

- کاهش گردش نیروی کار به‌منظور پیدا کردن شغل مناسب

- کمک به صلح اجتماعی

- کمک به ارتقای سطح سلامتی نیروی کار و کاهش غیبت از کار به لحاظ بیماری و ارتقای توانمندی جسمانی نیروی کار

- کمک به آرامش روانی نیروی کار و تمرکز بیشتر و دقیق بر کار.

اولا، حداقل دستمزد راهی برای افزایش بهره‌وری با ایجاد انگیزه در کارگران است. ثانیا، دستمزد یکنواخت، مانند حداقل دستمزد، در کاهش گردش نیروی کار کمک می‌کند که می‌تواند برای بنگاه‌ها بسیار پرهزینه باشد.

ثانیا، حداقل دستمزد انسجام اجتماعی را تقویت می‌کند و راهی برای کارفرمایان است که از صلح اجتماعی اطمینان حاصل کنند.

کارکرد دیگر حداقل دستمزد، تضمین تطابق بهتر بین مهارت کارگران و شرایط شغلی است. حداقل دستمزد، با افزایش درآمد مورد انتظار از شغل آینده، احساس امنیت را برای کارگران ایجاد می‌کند. ارتقای تطابق بهتر بین مهارت‌های کارگران و الزامات شغلی، نقش مهم حداقل دستمزد است. این امر به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه، جایی که سیستم مزایای بیکاری برای ایفای چنین نقشی وجود ندارد، کاربرد دارد.

مشارکت شرکای اجتماعی در راه‌اندازی سیستم حداقل دستمزد یک روش مناسب برای اطمینان از رعایت مقررات دستمزد در کشورهای درحال توسعه است. ضرورت دستیابی به سازش بین کارگران، کارفرمایان و کشور می‌تواند تضمین کند که حداقل دستمزد «حداقل دستمزد مناسب» باشد.

روش‌های تعیین حداقل مزد در کشورهای جهان تنوع فراوانی دارد و در نگاه اول برقراری ارتباط منطقی بین آنها مشکل به نظر می‌رسد. با این حال دو عامل وابسته به هم که نقش اساسی در تکامل این رویه دارند، عبارتند از: وضعیت چانه‌زنی گروهی و همچنین استفاده از دولت‌ها از حداقل مزد به‌عنوان ابزار سیاست اقتصادی. هنگامی که وضعیت چانه‌زنی گروهی ضعیف باشد، نقش سیستم دولتی در تعیین حداقل مزد چشم‌گیرتر خواهد بود. (ایراود، ترجمه۱۳۸۶).

به‌منظور تعیین دستمزد و ایجاد همسان‌سازی بین دستمزدهای مختلف باید به عرضه و تقاضای نیروی کار توجه ویژه داشت؛ به این معنا که اگر کارگران کمیاب باشند و تقاضای کارفرمایان برای کارگر زیاد باشد دستمزدها بالا می‌روند و بالعکس، اگر کارگران فراوان باشند و تقاضای کارفرمایان کم باشد، دستمزد کاهش خواهد یافت. از سویی ذکر این نکته ضروری است که کارگران تا زمانی حاضر به عرضه نیروی کار خود هستند که هزینه‌ها و مخارج پایین‌تر از دستمزد باشد و همچنین کارفرمایان تا زمانی که سود حاشیه‌ای آنها یعنی بهره‌وری کارکنان از دستمزدشان بیشتر باشد، کارگران را استخدام می‌کنند. در جایی که سود حاشیه با هزینه حاشیه‌ای برابر است، تعادل بازار شکل می‌گیرد. به‌نظر می‌رسد تعادل ایده آل دستمزد و مقدار نیروی کار در نقطه‌ای که منحنی‌های عرضه و تقاضا همدیگر را قطع می‌کنند و هیچ‌گونه زیان رفاهی وجود ندارد، شکل می‌گیرد؛ به این مثالی از قیمت عرضه و تقاضا معنی که هیچ کارجویی وجود ندارد که سود نهایی آنان از هزینه حاشیه آنها فراتر رود و هیچ کارفرمایی قادر به یافتن نیروی کار نیست که میزان سود حاشیه‌ای را کاهش دهد. نظریه اقتصادی بیان می‌کند که برخی از کارگران مایل به‌کار در قیمت پایین تر از سطوح دستمزد تعادلی هستند و طبعا برخی کارفرمایان مایل به استفاده از آنها با همان قیمت پایین هستند. شکل‌گیری حداقل دستمزد می‌تواند برای کارگران و کارفرمایان در تعیین دستمزد که نفع دوجانبه را در نظر بگیرد مناسب باشد. بنابراین هر چقدر حداقل دستمزد افزایش یابد بدون توجه به عرضه و تقاضای کار و در صورت ثبات منحنی‌های عرضه و تقاضا و افزایش حداقل دستمزد رفاه از دست رفته ناشی از آن بیشتر می‌شود.

قانون عرضه و تقاضا (Law of Supply and Demand)

قانون عرضه و تقاضا (Law of Supply and Demand)، تئوری است که اثر متقابل بین تامین منابع و تقاضا برای آن منابع را توضیح می‌دهد. این تئوری اثر در دسترس بودن یک محصول خاص و خواسته (تقاضا) برای آن محصول را روی قیمت آن محصول مشخص می‌کند.

به طور کلی، عرضه کم و تقاضای زیاد، باعث افزایش قیمت می‌شود و بالعکس هرچقدر عرضه بیشتر باشد و تقاضا کمتر، قیمت تمایل به کاهش دارد.

عرضه و تقاضا

قانون عرضه و تقاضا، یکی از قوانین ابتدایی اقتصادی است که تقریبا همه اصول اقتصادی را به طریقی به هم پیوند داده است. در عمل، عرضه و تقاضا تا زمانی که در بازار یک قیمت تعادلی یافت شود به واکنش می‌دهند. با این حال، چندین فاکتور می‌تواند روی عرضه و تقاضا تاثیر بگذارد و باعث شود آنها به روش‌های مختلفی کاهش یا افزایش یابند.

چگونه عرضه و تقاضا باعث ایجاد یک قیمت تعادلی می‌شوند؟

قیمت تعادلی قیمتی است که در آن، تولیدکننده می‌تواند همه محصولاتی که قصد فروش دارد را بفروشد و خریدار می‌تواند همه محصولاتی که می‌خواهد را بخرد.

برای درک چگونگی کارکرد عرضه و تقاضا برای موازنه قیمت، تصور کنید یک کسب و کار، محصولی جدید را ارائه کرده است.

قیمت بالاتری برای محصول در نظر گرفته می‌شود ولی خریداران کمی آنرا خریداری می‌کنند. آن کسب و کار پیش‌بینی کرده که تعداد بیشتری از محصول را خواهد فروخت ولی به دلیل کمبود علاقه خریداران، انبارهایش پر از محصول شده است.

به خاطر وجود عرضه زیاد، آن کسب و کار قیمت محصول را پایین می‌آورد. تقاضا بالا می‌رود ولی با کاهش تدریجی عرضه، کسب‌وکار قیمت را افزایش می‌دهد تا زمانی که یک قیمت خوب و تعادلی برای تنظیم میزان عرضه محصول و تقاضای مشتری بیابد.

عوامل تاثیرگذار بر عرضه

مثال فوق، فقط عرضه توسط یک کسب و کار را در نظر گرفته است. در دنیای واقعی، عرضه توسط فاکتورهای بسیار زیادی تعیین می‌شود. عواملی مانند ظرفیت تولید، هزینه تولید مانند حقوق نیروی کار، مواد اولیه و تعداد رقبا، به طور مستقیم روی میزان تولید و عرضه آن کسب و کار تاثیر می‌گذارند.

عوامل فرعی مانند در دسترس بودن مواد اولیه، آب و هوا و قابل اتکا بودن زنجیره عرضه نیز می‌توانند روی عرضه یک محصول تاثیر بگذارند.

عوامل تاثیرگذار بر تقاضا

برای تقاضای یک محصول، عواملی مانند کیفیت و هزینه یک محصول و… تاثیرگذار است. تعداد محصولات جایگزین‌ در دسترس، میزان تبلیغات و تغییرات در قیمت محصولات مکمل نیز روی میزان تقاضا تاثیر می‌گذارد.

به طور مثال، اگر قیمت کنسول‌های بازی‌های رایانه‌ای افت کند، ممکن است تقاضا برای خرید بازی آن کنسول افزایش یابد، زیرا افراد بیشتری کنسول بازی را خریداری کرده و این موضوع باعث افزایش تقاضا برای خرید بازی می‌شود.

آیا عرضه و تقاضا فقط روی قیمت تاثیر می‌گذارند؟

قانون عرضه و تقاضا فقط روی قیمت تاثیر نمی‌گذارد و می‌تواند برای توضیح سایر فعالیت‌های اقتصادی نیز استفاده شود. برای مثال، بیکاری بالاست و تعداد زیادی نیروی کار وجود دارد، در نتیجه، کسب و کار تمایل به کاهش حقوق دارند.

بالعکس، وقتی نرخ بیکاری پایین است، نیروی کار نیز کم است و در نتیجه برای جلب نیروی کار، کارفرمایان تمایل به افزایش حقوق‌ها دارند.

به همین ترتیب، در دنیای سرمایه‌گذاری در بورس، عرضه و تقاضا می‌تواند تعیین کننده قیمت یک سهام در بازار باشد.

این اصطلاح در واژه‌نامه جامع بورسینس منتشر شده است.سایر اصطلاحات و واژه‌های اقتصادی و مالی را ببینید .

قصد شروع سرمایه‌گذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاری‌ها انجام دهید:

برای سرمایه‌گذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه می‌شود:

عرضه و تقاضا در بازار بورس چیست؟ و چگونه باعث تغییر قیمت سهام می شود؟

عرضه و تقاضا در بازار بورس چیست؟ و چه عاملی باعث تغییر آن می شود؟

عرضه و تقاضا از پرکاربردترین اصطلاحات بورسی نمی باشد که حتی اگر از فعالان بازار بورس هم نباشید ، عبارت عرضه و تقاضا را شنیده اید، این عبارت تنها مختص بازار بورس و خرید و فروش سهام نیست بلکه در تمامی بازار ها کاربرد دارد . سرمایه گذاران با درک مفهوم عرضه و تقاضا در بازار بورس می توانند معنای این عبارت را در بازار های دیگر نیز درک کنند.

میزان عرضه و تقاضا در روش تحلیل تکنیکال بسیار حائز اهمیت می باشد. زیرا در این روش خطوط حمایت و مقاومت مورد بررسی قرار می گیرد که رابطه مستقیم با میزان عرضه و تقاضا دارند.

عرضه و تقاضا در بازار بورس چیست؟

به زبان ساده عرضه سهام یعنی ، میزان سهامی که سهامداران قصد فروش آن را به هر قیمتی دارند. و میزان تقاضا به تعداد سرمایه گذارانی گفته می شود که قصد خرید آن سهم را به هر قیمتی دارند. به عبارت دیگر می توان گفت این میزان عرضه و تقاضا است که تعین کننده قیمت یکی سهم در بازار بورس می باشد.

یعنی اگر میزان عرضه و تقاضا به هم برابر باشند تعادل برقرار است در غیر این صورت نوساناتی را در قیمت سهام مشاهده خواهیم کرد بعنی با افزایش عرضه قیمت کاهش و با کاهش عرضه قیمت افزایش خواهد یافت.

عرضه و تقاضا چگونه بر قیمت سهام تاثیر می گذارند؟

با مطالعه مطالب فوق با مفهوم عرضه و تقاضا در بازار بورس آشنا شدید اکنون می خواهیم بدانیم که چگونه عرضه و تقاضا بر قیمت سهام تاثیر می گذارد.

به عنوان مثال ، اگر قیمت سهام شرکتی در بازار بورس برابر با 300 تومان باشد و یک سهامدار سفارش فروش سهام خود را با قیمت 300 تومان ثبت کرده باشد و در آن سوی بازار 10 خریدار و یا بیشتر خواستار خرید آن سهم باشد و 9 نفر از آنها درخواست خرید خود را با قیمت پایین تر (280-270-290 تومان) ثبت نموده باشند و فقط یک نفر از آنها با قیمت 300 تومان سفارش خرید ثبت کرده باشد، در چنین شرایطی فقط آن یک نفر موفق به خرید آن سهام می شود.

اما در شرایطی که سرمایه گذاران بسیاری مایل به خرید آن سهام باشند و سفارش خرید خود را با قیمت هایی بالاتر از 300 تومان ثبت نمایند باعث رشد قیمت می شود. زمانی نقطه تعادل یه سهم جابجا می شود و رشد قیمتی سهام افزایش می یابد که میزان تقاضا بیشتر از عرضه در قیمتی شود.

در مقابل ، زمانیکه قیمت عرضه کنندگان بیشتر از خریداران باشند بازار حالت رقابتی پیدا کرده و باعث می شود نقطه تعادل سهم جابه جا شود و روند قیمت سهم نزولی شود.

چه زمانی بازار متعادل می گردد؟

منظور از تعادل بازار و یا بازار متعادل، تساوی بین میزان عرضه و تقاضا می باشد. یعنی کلیه معامله گران بالقوه تا وقتی که کسی برای دست یابی به توافق بر سر قیمت باقی نماند معامله می کنند.

چه زمانی بازار متعادل می گردد؟

نقش عرضه و تقاضا در شکل گیری خطوط حمایت و مقاومت

طبیعتا زمانیکه متقاضیان زیادی برای خرید یک سهم وجود دارد قیمت آن سهام بالا رفته و سیر صعودی دارند و به عبارتی به این ناحیه که شروع روند صعودی سهم است محدوده حمایتی سهم می گویند و به ناحیه ای که میزان عرضه عرضه بیش از تقاضا باشد ناحیه مقاومتی گویند.

نقش عرضه و تقاضا در تشکیل صف خرید و فروش سهام در بورس

هنگامیکه سرمایه گذاران زیادی تمایل به خرید یک سهم داشته باشند اما در طرف دیگر عرضه کننده ای حاضر به فروش سهام خود نباشد به اصطلاح صف خرید ایجاد می شود. صف های از نشانه های خوب رشد قیمت سهم است.

و بالعکس این موضوع فوق صف فروش می باشد یعنی اگر سهامداران یک شرکت بورسی اقدام به فروش و عرضه سهام خود نمایند بگونه ای که تعداد عرضه کنندگان بیشتر از تقاضا برای خرید آن سهم شود باعث تشکیل صف فروش می شود که نشانه بی رقبتی و عدم تمایل افراد به خرید سهام شرکت است.

کلام آخر

بطور خلاصه می توان گفت که اگر سهام یک شرکت بورسی با میزان بالایی از خریدار و یا فروشنده روبرو شود ، صف خرید و صف مثالی از قیمت عرضه و تقاضا فروش تشکیل خواهد شد و این به رابطه عرضه و تقاضا با قیمت سهم اشاره دارد.

در حقیقت این میزان عرضه و تقاضا در بازار سهام است که بر روی کاهش و افزایش قیمت تاثیر می گذارد و در نهیات باعث تشکیل صف سنگین خرید و فروش می شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.