ابزارهای تعیین تریگر در بورس


واگرایی به زبان ساده یعنی حرکت اندیکاتور و نمودار قیمت در خلاف جهت یکدیگر؛ مثلا چارت قیمت صعودی باشد و اندیکاتور نزولی.

ستاپ های پرایس اکشن لنس بگز

آموزش معامله‌گری با پرایس اکشن گامی برای تبدیل شدن به یک معامله‌گر حرفه‌ای است. در این روش، ماهیت حقیقی بازار درک می‌شود و علت اصلی حرکات قیمت مشخص خواهد شد.

در این راستا آقای لنس بگز گام‌هایی را برای بررسی گذشته بازار طبق پرایس اکشن تدوین نموده تا با شناسایی حرکات گذشته و رصد حرکات لحظه‌ای شمع‌های حاضر، نسبت به شناسایی وضعیت بازار اقدام نمائیم و پیش‌بینی برای روند آتی بازار داشته باشیم.

با این روش می‌توان ستاپ‌های معاملاتی پرایس اکشن را برای حرکات قیمت پیدا و مدیریت نمود که شامل فرصت‌های معاملاتی کم‍خطر و با احتمال بالا است. از انواع این ستاپ‌های معاملاتی می‌توان به ستاپ تست حمایت و مقاومت، ستاپ شکست ناموفق و انواع مختلف ستاپ پولبک اشاره نمود.

واژه‌هاي كليدي: پرایس اکشن، ستاپ‌های معاملاتی، تست، پولبک، شکست ناموفق.

1- مقدمه

به منظور بررسی ستاپ‌های پرایس اکشن، در ابتدا ضروری است ساختار بازار مشخص گردد. ساختار بازار با تعیین حمایت‌ها و مقاومت‌ها در تایم فریم معاملاتی و یک تایم فریم بالاتر (ساختار) به دست می‌آید و سپس روند در حال حرکت داخل ساختار ارزیابی و شناسایی می‌شود.

روندها در پرایس اکشن در یک دسته‌بندی کلی به روندهای صعودی، نزولی و خنثی تقسیم‌بندی می‌شوند. با مشخص کردن روند داخل ساختار، میدان نبرد مشخص می‌شود. در ادامه با بررسی ضعف و قدرت روند موجود، جهت احتمالی روند آینده را بررسی می‌کنیم و دائما این ارزیابی در روند بازار ادامه خواهد داشت.

برای موفقیت دائم در معامله‌گری پرایس اکشن ضروری است که درصد معاملات موفق افزایش یابد که برای این منظور ضروری است به هر یک از ابزارهای تحلیل تکنیکال مسلط بود و مانند یک پازل از هر کدام آن‌ها در زمان و موقعیت مناسب استفاده نمود.

2- فرصت‌های معاملاتی در پرایس اکشن

یکی از نکات مهم در پرایس اکشن این است که بازارها در واقع حرکت قیمت نیستند و این تصمیمات معامله‌گران در فضای ترس و طمع است که قیمت را به حرکت در می‌آورد. برای این منظور باید همسو با معامله‌گران موفق شد، معامله‌گرانی که تصمیمات درست و به موقع اتخاذ می‌کنند. در یک زمان قابلیت تشخیص رفتار معامله‌گران راحت‌تر خواهد بود و آن زمانی است که فشار و استرس ناشی از ضرر معاملات به وجود می‌آید.

لذا پرایس اکشن روش کسب سود مستمر و دائم، شناسایی محدوده‌ها و زمان‌هایی است که معامله‌گران برای رهایی از استرس، تصمیمات معاملاتی می‌گیرند. موقیت‌هایی که آن‌ها متوجه می‌شوند اشتباه کرده و مجبور به خروج از معاملات می‌شوند. لذا فرصت‌های اصلی در معامله در شرایط مخالف ضعف و شناسایی معامله‌گران به دام افتاده به دست می‌آید.

هدف اصلی، معامله در جهت روند اصلی و مخالف ضعف در حرکات بازار است. استراتژی پرایس اکشن شناسایی روند ضعیف شده و معامله‌گری در جهت عکس آن است.

3- ستاپ‌های معاملاتی لنس بگز

ستاپ‌های معاملاتی پرایس اکشن با شناسایی ضعف در حرکت فعلی قیمت و معامله‌گران گرفتار به دست‌ می‌آید. فرصت‌های معاملاتی در محدوده سطوح حمایت و مقاومت در تایم فریم معاملاتی و تایم فریم بالاتر مشخص می‌شوند.

در ادامه انواع این ستاپ‌های معاملاتی را معرفی می‌کنیم:

1- ستاپ تست حمایت و مقاومت پرایس اکشن

2- ستاپ شکست ناموفق پرایس اکشن

3- ستاپ پولبک بعد از شکست پرایس اکشن

4- ستاپ پولبک ساده در روند پرایس اکشن

5- ستاپ پولبک پیچیده در رون پرایس اکشن

4- ستاپ تست حمایت یا مقاومت (TST)

ستاپ حمایت و مقاومت پرایس اکشن در شرایطی ایجاد می‌شود که قیمت نمی‌تواند از محدوده حمایت و مقاومت عبور کند و این سطوح مهم حفظ می‌شوند. احتمال موفقیت این معامله در شرایطی بالاتر است که قیمت به مقاومت‌های تایم فریم بالاتر واکنش نشان دهد. در شکل 1 ستاپ تست حمایت یا مقاومت ارائه شده است.

در این ستاپ قیمت محدوده حمایت و مقاومت را تست می‌کند و حتی ممکن است اندکی به داخل آن‎ها نفوذ نماید ولی از آن نمی‌تواند عبور کند.

معامله‌گران پرایس اکشنی که دیر هنگام وارد معامله شده‌اند، با تست قیمت در محدوده مقاومت و یا حمایت، حد ضررهایشان فعال می‌شود و حرکت در جهت عکس را تقویت می‌کند.

1 21

شکل 1- ستاپ تست حمایت یا مقاومت

5- ستاپ شکست ناکام (ناموفق) (BOF) لنس بگز

در این ستاپ پرایس ابزارهای تعیین تریگر در بورس اکشن، قیت یک سطح حمایت یا مقاومت را می‌شکند اما نمی‌تواند در موقعیت جدید تثبیت شود و مجدد به داخل محدوده فعلی باز می‌گردد.

2 13

شکل 2- ستاپ شکست ناموفق BOF در پرایس اکشن لنس بگز

در شکل بالا مشاهده می‌شود که قیمت به محدوده حمایت و مقاومت نفوذ کرده و از آن عبور می‌کند، اما نمی‌تواند به صورت ابزارهای تعیین تریگر در بورس موفقیت‌آمیزی حرکت خود را ادامه دهد و مجدد به داخل محدوده باز می‌گردد. در این ستاپ تعدای از معامله‌گران هنگام شکست قیمت وارد معامله شده، لیکن این بازار دارای توانایی کافی برای ادامه مسیر نمی‌باشد و برای ادامه مسیر در راه شکست ضعف نشان می‌دهد. عدم توانایی ادامه مسیر سبب می‌شود، معامله‌گران ذکر شده به دام بیافتند و خروج آن‌ها سبب فشار بیشتر در جهت مخالف شکست خواهد شد. هدف معاملاتی در این ستاپ ورود به بازار در هنگام بازگشت قیمت به محدوده حمایت و مقاومت است و معامله گران پرایس اکشن باید در این امر، توانایی کسب کنند.

6- ستاپ پولبک بعد از شکست (BPB) لنس بگز

در این ستاپ پرایس اکشن، قیمت از یک محدوده حمایت و مقاومت عبور می‌کند، در سمت جدید قیمت پذیرش می‌شود و پولبک ضعیف در سطح جدید شکل می‌گیرد که نشان ضعف در مسیر پولبک و قدرت حرکت در مسیر جدید است. در هر عبور قیمت از سطوح حمایت و مقاومت، حرکات قیمت را با دقت بررسی می‌کنیم تا نشانه‌های ضعف را مشاهده نمائیم. در صورت مشاهده ضعف در شکست به دنبال فرصت معاملاتی BOF خواهیم بود و در صورت مشاهده ضعف در پولبک بعد از شکست به دنبال ستاپ معاملاتی BPB خواهیم بود. برای ورود به معامله در هر یک از ستاپ‌ها می‌بایست نسبت مناسب ریسک به ریوارد و تریگر ورود[10] خصوصا در محدوده قیمت‌های عمده‌‍فروشی LWP فراهم باشد.

در شکل 3 ستاپ پولبک بعد از شکست BPB پرایس اکشن لنس بگز ارائه شده است.

3 17

شکل 3- ستاپ پولبک بعد از شکست BPB

تعداد بسیاری از معامله‌گران، پرایس اکشن همواره تمایل دارند در خلاف روند و ابتدای روندهای جدید وارد شوند اما زمانی که حمایت کافی از این معامله‌گران صورت نگیرد، حرکت در مسیر پولبک با ضعف همراه خواهد بود و لذا فرصت معاملاتی BOF شکست خورده و فرصت معاملاتی BPB ایجاد خواهد شد.

7- ستاپ پولبک ساده در روند(BP)

این ستاپ پرایس اکشن، ورود به معامله بعد از تحقق پولبک‌های ساده(اصلاح) در مسیر روند می‌باشد.

در یک دسته‌بندی کلی پولبک‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند:

الف- پولبک‌های ساده BP

ب- پولبک‌های پیچیده که پولبک همراه با چند نوسان یا اصلاح زمانی طولانی مدت است.

زمانی‌که انتظار ادامه روند کنونی بازار وجود دارد، می‌توان با مشاهده ضعف در پولبک‌ها و اصلاح‌های موقت بازار به دنبال ستاپ‌های معاملاتی PB در پرایس اکشن لنس بگز بود.

یعنی ستاپ پولبک پرایس اکشن لنس بگز، یک ستاپ در راستای روند است.

4 10

شکل 4- ستاپ پولبک ساده PB

مهم‌ترین نکته تحلیل پرایس اکشن و بازار این است که بازار همواره در جهت قدرت و خلاف جهت ضعف حرکت می‌کند. ما از این پولبک‌های ضعیف برای یافتن معامله‌گرانی که به اشتباه در خلاف جهت روند وارد شده‌اند و خروج آن‌ها حرکت در مسر روند اصلی را تقویت می‌کند، استفاده می‌کنیم.

تحلیل کندل به کندل پرایس اکشن کمک می‌کند تا زمان پایان پولبک‌ها را شناسایی کنیم. یکی از نواحی که احتمال اتمام پولبک‌ها را تقویت می‌کند، کف و سقف نوسان پیشین می‌باشد.

در شکل 5 اهمیت توجه به کف و سقف نوسان‌های پیشین که احتمال بیشتری برای اتمام پولبک‌ها را نمایان می‌کند، نشان داده شده است.

5 11

شکل 5- توجه به کف و سقف نوسا‌ن‌های پیشین در پرایس اکشن

8- ستاپ پولبک پیچیده در روند (CPB)

این ستاپ ورود به معامله بعد از تحقق پولبک‌های پیچیده است که متشکل از چندین نوسان بوده و یا اصلاح زمانی و فرسایشی رخ می‌دهد. با مشاهده ضعف در این اصلاح پیچیده می‌توان به دنبال ستاپ معاملاتی CPB‌ بود. وقوع PBهای ناموفق که هنوز قیمت در جهت روند حرکت نکرده، می‌تواند سبب فرصت CPB شود.

6 7

شکل 6- وقوع ستاپ معاملاتی اصلاحی با سه نوسان یا اصلاح زمانی

ستاپ CPB فرصت‌های معاملاتی قوی‌تر، مطمئن‌تر و با سود بیشتری نسبت به ستاپ‌های PB پرایس اکشن لنس بگز ایجاد می‌نماید.

9- نتیجه‌گیری

در پرایس اکشن، نقاط قوت و ضعف بازار شناسایی شده و جهت احتمالی روند آینده بازار تعیین می‌شود. روند آتی بازار در مسیر قدرت و عکس مسیر ضعف آن حرکت می‌کند. روند در مسیری ادامه پیدا خواهد کرد که کمترین تنش و حداقل مقاومت برای آینده حرکتی آن وجود داشته باشد.

ستاپ‌های معاملاتی پرایس اکشن لنس بگز بر پایه همین الگو طراحی شده است. ارزیابی قدرت و ضعف در محدوده حمایت‌ها و مقاومت‌ها که گام‌های اصلی حرکات قیمت را برای آینده شکل می‌دهد.

با شناسایی دقیق و به موقع هر یک از این حرکات می‌توان معاملاتی با احتمال موفقیت بالا را در پرایس اکشن طراحی نمود.

پرایس اکشن (Price Action) چیست؟

در بازار بورس استراتژی‌ها و روش‌های معاملاتی بسیاری وجود دارند اما یک معامله‌گر تازه‌وارد برای شروع کار تنها به یادگیری یک ابزارهای تعیین تریگر در بورس مورد احتیاج دارد. پس از کسب مهارت در یک روش تحلیلی می‌تواند تعداد مهارت‌هایش را بالا ببرد و بهترین مورد را بر اساس بازار و شخصیت خود انتخاب کند. پرایس اکشن (Price Action) یکی از این شیوه‌های معامله‌گری است. در واقع یکی از ساده‌ترین و مؤثرترین اشکال معامله‌ است که می‌توان یاد گرفت. اگر به تازگی معامله‌گری را آغاز کرده‌اید، یادگیری معامله بر اساس استراتژی پرایس اکشن می‌تواند نقطه شروع فوق‌العاده‌ای برای شما باشد. در این مقاله با ما همراه باشید تا به این سوال که پرایس اکشن چیست؟ پاسخ دهیم.

پرایس اکشن در بورس چیست؟

پرایس اکشن روشی برای تحلیل تغییرات شکل گرفته در قیمت‌ها و یکی از شیوه‌های معامله‌گری است که در آن از هیچ‌گونه اندیکاتور استفاده نمی‌شود و تمامی تحلیل‌ها بر روی نمودارهای ساده قیمت انجام می‌شوند. در تحلیل به شیوه پرایس اکشن، تنها داده‌های قیمت مبنای تحلیل قرار می‌گیرند تا معامله‌گران به راحتی بتوانند حرکات قیمت را زیر نظر گرفته و نقاط ورود و خروج را شناسایی کنند. در اندیکاتورهای دیگر حجم زیاد اطلاعاتی وجود دارد که برخی ابزارهای تعیین تریگر در بورس از آن‌ها به درد تریدر نمی‌خورد و باعث سردرگمی آن می‌شود اما در پرایس اکشن مواردی چون تحلیل فاندامنتال و استفاده از نوسانگرها برای راحتی کار در نظر گرفته نمی‌شود.

در واقع پرایس اکشن یکی از متدهای تحلیل تکنیکال است و عموماً بر تاریخچه قیمتی دارایی تمرکز می­‌کند. البته بین پرایس اکشن و سایر روش‌های تحلیل تکنیکال نیز تفاوت‌هایی وجود دارد و آن تفاوت این است که، تمرکز اصلی پرایس اکشن بر رابطه بین قیمت­‌های جاری و قیمت‌­های گذشته است. در حالی که سایر روش­‌های تحلیل تکنیکال صرفا بر تاریخچه و گذشته قیمت‌­ها تأکید دارند.

پرایس اکشن به معامله‌گر چه می‌گوید؟

بنا به تعریفی که گفته شد، پرایس اکشن بر مبنای داده‌های خام قیمتی عمل می‌کند که این داده‌ها در قالب‌های مختلف نموداری مانند نمودار شمع ژاپنی (کندل استیک) به کار گرفته می‌شوند.

اندیکاتورهای دیگر مانند MACD و… برای معامله‌گران نوسانی یا همان تریدرها تنها یک ابزار به حساب می‌آیند اما پرایس اکشن تنها ابزار نیست، بلکه منبعی از داده‌هاست که ابزارهای مختلف بر اساس آن داده‌ها ساخته شده‌اند. معامله‌گران به منظور تحلیل ابزارهای تعیین تریگر در بورس و تمرکز بر روی محدوده‌های حمایت و مقاومت و پیش‌بینی شکست‌ها و تثبیت‌های قیمت و یافتن سطوح حمایت و مقاومت به پرایس اکشن نیاز دارند اما برای آن که تحلیل درست را ارائه دهند لازم است با چند مفهوم و اصطلاح زیر آشنا باشند.

خطوط حمایت و مقاومت

خطوط حمایت و مقاومت خطوطی هستند که هنگام برخورد قیمت با آن‌ها و زمانی که قیمت به حدود آن‌ها می‌رسد واکنش نشان می‌دهد. زمانی که این خطوط شکسته شوند قابلیت تبدیل شدن به یکدیگر را پیدا می‌کنند. در واقع خط حمایتی که شکسته می‌شود در ادامه مانعی در برابر افزایش قیمت است و به یک مقاومت تبدیل می‌شود. برای استفاده از این خطوط باید تایم فریم مخصوص آن را تعیین کرد. به عنوان مثال خطوط مقاومتی که برای تایم فرم هفتگی رسم شده در نمودار ساعتی کارآیی ندارد.

خطوط روند

خط روند همان خطوط اتصال کف‌ها با سقف‌ها هستند که یک نمای کلی حرکت سهم را به معامله‌گر نشان می‌دهند. شناسایی خطوط روند باید در الویت کار معامله قرار بگیرد تا معامله‌گر با یافتن خطوط روند و شناسایی روند کلی بتواند نقاط احتمالی برگشت روند (در صورت شکسته شدن) را مشخص ‌کنند و در موقعیت مناسب تصمیم به خریدن یا فروختن سهم مورد نظر بگیرد.

الگوهای کندل استیک

الگوهای کندل استیک در بین کاربران محبوبیت و معروفیت بیشتری دارد زیرا در آن نمایش گرافیکی نوسانات و حرکات قیمتی و اطلاعاتی چون ارزش باز، بسته، بالاترین و پایین‌ترین قیمت سهم نمایش داده می‌شود و کار را برای معامله‌گر ساده‌تر می‌کند.

در کندل استیک الگوهای شمعی هارامی، انگالفینگ و سه سرباز سفید وجود دارند که جزو نمونه‌های شناخته شده و تفسیر شده در پرایس اکشن‌ هستند و معامله‌گر با مشاهده آن‌ها می‌تواند تصمیمات معینی را بگیرد. الگوهای کندل استیک بسیار است؛ با مشاهده این الگوها معامله‌گر می‌تواند انتظار خود را در رابطه با آینده سهم پیش‌بینی کند. به عنوان مثال با «الگوی مثلث صعودی»، می‌توان یک شکست مقاومتی را برای سهم پیش‌بینی کرد. پرایس اکشن در این الگو می‌گوید که چندین بار مقاومت توسط خریداران شکسته شده است.

پس از آشنایی با مفاهیم اولیه، نوبت به رسم نمودار می‌رسد. برای کاربری ساده‌تر از پرایس اکشن بهتر است نمودار از هر نوع شکل، خط و اندیکاتور اضافه‌ای خالی باشد. در شروع کار معامله‌گر محدوده‌های مقاومت و حمایت (به ترتیب قرمز و سبز رنگ) را بر روی نمودار رسم کرده و مناطقی را که قیمت به آن‌ها واکنش نشان می‌دهد را تعیین می‌کند تا در صورت شکسته شدن این خطوط اقدام به خرید یا فروش کند.

کندل شناسی پرایس اکشن

کندل‌ شناسی بخش اول آموزش دوره پرایس اکشن به حساب می‌آید. همه اطلاعاتی که می‌خواهیم در کندل‌ها و شرایط قرارگیری آن‌ها وجود دارد. در واقع کندل، بازتاب رفتار معامله‌گر است و هر برخورد و دیدگاه معامله‌گر در بازار باعث تغییر موقعیت کندل‌ها می‌شود. کندل‌‌ها به چهار دسته کندل صعودی، نزولی، قوی و ضعیف تقسیم‌بندی می‌شوند. یک کندل صعودی یا کندل گاو به رنگ سبز ظاهر می‌شود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل بالاتر از قیمت باز شدن آن باشد. کندل نزولی یا کندل خرس به رنگ قرمز ظاهر می‌شود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل پایین‌تر از قیمت باز شدن آن باشد.

کندلی با بدنه سبز بلند نشان دهنده یک روند پرقدرت صعودی با قدرت خریداران بالاست و کندلی با بدنه قرمز بلند نشان از روند پرقدرت نزولی با قدرت فروشندگان بالا دارد. همچنین کندل‌هایی با بدنه کوتاه و سایه‌ای بلندتر نسبت به بدنه‌شان، به عنوان کندل ضعیف شناخته می‌شوند.

الگوهای پرایس اکشن

بحث مهم بعدی الگوهای پرایس اکشن است چرا که این الگوها سرنخ‌های قدرتمندی را در مورد قیمت بعدی سهم در اختیار معامله‌گران قرار می‌دهند. مهمترین الگوهای پرایس اکشن عبارتند از الگوی نوار داخلی، الگوی نوار پین و الگوی تقلبی.

الگوی نوار داخلی (inside bar)

الگوی نوار داخلی یک الگوی دو شمعی، شامل شمع مادر و شمع داخلی است. در این الگو شمع مادر شامل بدنه و سایه‌ها و شمع داخلی باید کاملا در محدوده بالا تا پایین شمع مادر قرار می‌گیرد.

الگوی نوار پین

الگوی نوار پین، یک شمع با سایه بسیار بلند است. این الگو تغییر روند قیمت در بازار را نشان می‌دهد و عملکرد خوبی دارد مخصوصا اگر بر یک سطح حمایت یا مقاومت ظاهر شود.

الگوی تقلبی

الگوی تقلبی همان شکستن غلط الگوی نوار داخلی است. به عنوان مثال اگر یک الگوی نوار داخلی ظاهر شود و بعد از آن یک الگوی نوار پین شکل گیرد در واقع یک الگوی تقلبی داریم. دلیل نامگذاری آن به الگوی تقلبی این است که به نظر می‌رسد روند بازار معکوس شده است اما در اصل روند در همان جهت ادامه‌ می‌یابد.

آموزش پرایس اکشن

همان‌طور که گفتیم با آموزش پرایس اکشن معامله‌گران بدون استفاده از ابزارهای کمکی مانند اندیکاتورها و الگوها به تحلیل تکنیکال و ترید مناطق با احتمال سوددهی بالا می‌پردازند. آموزش پرایس سرفصل‌های مختلف و بسیاری دارد که در ادامه به مهمترین سرفصل‌های آن اشاره می‌کنیم:

  • کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت نواحی (S/R)
  • بررسی خطوط روند از منظر پرایس اکشن (Trend Lines)
  • بررسی کانال‌ها از منظر پرایس اکشن
  • کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت روند (Trend)
  • پرایس اکشن در شکاف قیمتی (Gap)
  • تحلیل حجم معاملات در پرایس اکشن (Volume Analysis)
  • کاربرد پرایس اکشن در تحلیل کندل‌ها
  • کاربرد پرایس اکشن در تحلیل الگوها

با ثبت نام در کلاس‌های آموزش پرایس اکشن، با تمامی این مباحث آشنا خواهید شد. لازم به ذکر است که برای آموزش پرایس اکشن به اعتبار و سابقه مرکز یا سایت آموزشی توجه کنید. مراکز آموزشی منتسب به کارگزاری‌ها می‌تواند گزینه مناسبی برای این دست آموزش‌ها باشد.

مزایا و محدودیت‌های پرایس اکشن

در این نوع تحلیل نسبت به شیوه‌های دیگر معامله‌گری مزیت‌ها و محدودیت‌هایی وجود دارد. از جمله محدودیت‌های این روش، آن است که الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمی‌آیند و باید به برخی از آن‌ها فرصت داد. گاهی ممکن است حرکات قیمتی مشابه، به دو نتیجه‌گیری کاملاً مختلف برسند. یکی از آن‌ها ادامه روند نزولی را پیش‌بینی کند و دیگری روند صعودی را انتظار داشته باشد.

مورد دوم این که با وجودی که بیشتر استراتژی‌های پرایس اکشن ساده هستند اما برای استفاده مناسب از آن‌ها نیاز به تمرین فراوان است. مورد سوم در پرایس اکشن که جز مشکلات آن محسوب می‌شود این است که خودکار کردن استراتژی‌های پرایس اکشن دشوار است یعنی شما خودتان باید مراقب ایجاد الگوها باشید و نمی‌توان معامله را اتوماتیک کنید. البته برخی از این محدودیت‌ها به تایم فرمی که معامله‌گر استفاده می‌کند بستگی دارد. پرایس اکشن مزیت‌هایی هم دارد که به آن‌ها اشاره می‌کنیم:

  1. پرایس اکشن در هر بازاری کاربرد دارد. کاربردی بودن از مزیت‌های اصلی آن است. بازار سهام، بازار آتی، بورس کالا، فارکس، بیت کوئین و…
  2. پرایس اکشن رایگان است و معامله‌گران نیازی به نرم ‌افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری می­تواند اطلاعات لازم را به معامله‌گران ارائه دهد.
  3. سریع است و تأخیر قیمتی در آن وجود ندارد. در واقع شما با اطلاعات تاریخ گذشته سروکار ندارید.
  4. پرایس اکشن، روشی همه جانبه است که شما می‌توانید با ابزارهای تعیین تریگر در بورس استفاده از آن همه چیز را با هم ترکیب کنید در حالی که تداخل اطلاعاتی وجود نداشته باشد.
  5. شما با استفاده از هر نرم‌ افزاری می‌توانید تحلیل پرایس اکشن را انجام دهید. نرم ‌افزارهایی چون: نینجا تریدر، ترید استیشن، متا تریدر و… .
  6. اگر از یک استراتژی پرایس اکشن مطلع باشید دیگر نیاز به تحقیق بیشتر نخواهید داشت و شما با این استراتژی‌ها در بیشتر مواقع ورودها و خروج‌های مناسب‌تری در مقایسه با روش‌های مبتنی بر اندیکاتور خواهید داشت.

با همه مزایایی که برای پرایس اکشن شمردیم، اما همان طور که گفتیم یادگیری آن نیاز به صرف زمان و تمرین بسیار دارد. به یاد داشته باشید که تمرین مداوم پرایس اکشن و اندیکاتورها شما را به یک معامله‌گر حرفه‌ای در هر بازاری بدل می‌کند.

نکات کلیدی پرایس اکشن

  • الگوهای نموداری و همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگین متحرک نمایی، خط روند و دامنه معاملاتی و… که از آن‌ها برای پیش‌بینی آینده استفاده می‌شود؛ با استفاده از پرایس اکشن محاسبه می‌شوند.
  • تحلیلگر پرایس اکشن برای پیش‌بینی به اندازه نسبی، شکل، موقعیت، رشد و حجم شمع‌ها توجه می‌کند.
  • بالا رفتن قیمت سهام به معامله‌گر پرایس اکشن می‌گوید که خریدار سهم افزایش یافته در چنین حالتی معامله‌گر ارزیابی می‌کند که آیا این روند ادامه خواهد داشت یا نه.
  • در استراتژی پرایس اکشن حتی وضعیت روانی بازار را با استفاده از الگوهای شمعی می‌توان تحلیل کرد.
  • یک معامله‌گر پرایس اکشن می‌تواند تنها با تحلیل روانی و رفتاری به معامله بپردازد و این به معنای نادیده گرفتن تمام روش­‌های تحلیل تکنیکال نیست. بلکه ممکن است تریدر استراتژی خود را صرفاً بر روی درک رفتاری در پرایس اکشن متمرکز کرده باشد.
  • در پرایس اکشن معامله­‌گر به دنبال الگوهای مختلف است که به ترتیب خاصی شکل می‌گیرند و چون الگوهای پرایس اکشن با هر شمع شکل می­‌گیرد؛ به این ترتیب ستاپ به وجود می‌آید که به سیگنال خرید و فروش منتهی می‌شود.
  • برای ورود به معامله تنها یک ستاپ ساده کافی نیست؛ بلکه معامله‌گر پرایس اکشن باید از ترکیب شمع‌ها، الگوها و ستاپ­‌ها استفاده کند.
  • هنگامی که معامله‌گر متوجه شد که سیگنال پرایس اکشن به اندازه کافی قوی است، آنگاه منتظر نقطه مناسب ورود یا خروج است که به آن تریگر می‌گویند. واژه تریگر به معنای «ماشه» است و به موقعیتی اطلاق می‌شود که معامله‌گر تمامی گام‌های تحلیل را برداشته و تنها منتظر فرصتی مناسب است تا به سهم موردنظر خود وارد شود.
  • به طور کلی، بعد از ابزارهای تعیین تریگر در بورس ورود به معامله باید حد ضرر مشخص شود. (در مقاله حد ضرر چیست بطور مفصل در این باره صحبت شده‌است.)
  • نقطه ورود مناسب به کنترل ریسک در معامله کمک می‌کند و معمولاً سود بالقوه‌ای نیز به همراه دارد.

سخن آخر

معاملات مبتنی بر پرایس اکشن به این معناست که معامله‌گر بر مبنای حرکت قیمت تصمیم‌گیری می‌کند. معامله‌گر پرایس اکشن تنها منبع واقعی اطلاعات را قیمت می‌داند. در واقع برای یادگیری استراتژی پرایس اکشن خواندن و تفسیر حرکات نمودار قیمت اصل است و در ادامه پیاده‌سازی سایر ابزارهای تحلیلی مانند اندیکاتورها نیز می‌تواند مفید باشد. توجه داشته باشید که معامله‌گری بر اساس پرایس اکشن، تضمین‌کننده سود نیست بلکه این کار فقط سبک بهتر و حرفه‌ای‌تری از معامله را پیش پای شما قرار می‌دهد.

استراتژی نوسان گیری ماتروشکا

در این مقاله از چشم بورس در مورد استراتژی نوسان گیری ماتروشکا صحبت خواهیم کرد. اگر به دنبال یک استراتژی کارآمد با نسبت ریسک به ریوارد فوق‌العاده و سطوح ورود و خروج بهینه هستید، ما آن را کاملا رایگان به شما آموزش می‌دهیم. این استراتژی روشی ساده، ابزارهای تعیین تریگر در بورس زیبا و پیاده کردن آن بسیار آسان است. ماتروشکا یک استراتژی عالی برای نوسان‌گیری فارکس و ارز دیجیتال است و در تایم فریم‌های بالاتر برای بازاربورس نیز قابل استفاده است.

استراتژی ماتروشکا برای نوسان گیری

واگرایی چیست؟

ایده اصلی استراتژی نوسان گیری ماتروشکا بر اساس واگرایی‌ها است. بنابراین، پیش از شروع باید بدانیم واگرایی چیست و چگونه آن را تشخیص دهیم.

واگرایی به زبان ساده یعنی حرکت اندیکاتور و نمودار قیمت در خلاف جهت یکدیگر؛ مثلا چارت قیمت صعودی باشد و اندیکاتور نزولی.

انواع مختلفی از واگرایی وجود دارد که ما به همه‌ی آنها نمی‌پردازیم، زیرا فقط یکی از این واگرایی‌ها به مبحث ما مرتبط است: واگرایی معمولی یا Regular Divergence.

چرا واگرایی‌ها اینقدر اهمیت دارند؟

  • بازارها از یک واگرایی به واگرایی دیگر در حرکت هستند.
  • واگرایی‌ها به ما می‌گویند که مومنتوم (قدرت و سرعت) حرکت در حال ضعیف شدن است، پس امکان دارد بازار ساید و یا روند معکوس شود.
  • با ترکیب واگرایی با دیگر ابزارهای تکنیکال می‌توانید نقاط بالقوه برگشت بازار را مشخص کنید.

به عبارت دیگر ما می‌توانیم به تنهایی یا در ترکیب با تکنیک‌های دیگر، نقاط دقیق ورود و خروج از بازار را مشخص کنیم.

اندیکاتورهای تشخیص واگرایی

واگرایی‌ها با استفاده از اوسیلاتورهایی مانند مکدی، RSI، استوکستیک و… شناسایی می‌شوند. ما در این استراتژی از مکدی (MACD) استفاده می‌کنیم. این اندیکاتور بسیار محبوب است، البته شما می‌توانید واگرایی را با اندیکاتورهای دیگر نیز تشخیص دهید و بر اساس روش معاملاتی خود عمل کنید. برای آشنایی بیشتر با اندیکاتورها مطلب زیر را بخوانید:

مکدی از دو جزء اصلی تشکیل شده است:

  1. میانگین‌های متحرک (خطوط قرمز و آبی)
  2. هیستوگرام (نمودار میله‌ای)

واگرایی هم در هیستوگرام و هم در میانگین‌های متحرک ظاهر می‌شود.

اندیکاتور مکدی (MACD) و اجزای آن

اندیکاتور مکدی (MACD) و اجزای آن

واگرایی معمولی Regular Divergence

هنگامی که نمودار قیمت در یک جهت حرکت می‌کند و همزمان اوسیلاتور در جهت دیگر، واگرایی معمولی در نمودار ظاهر می‌شود. به زبان ساده:

  • قیمت سقف‌های بالاتر می‌زند و اندیکاتور سقف‌های پایین‌تر.
  • فیمت کف‌های پایین‌تر ثبت می‌کند و اندیکاتور کف‌های بالاتر.

واگرایی در اندیکاتور مکدی (MACD)

واگرایی در اندیکاتور مکدی (MACD)

مراحل واگرایی در استراتژی نوسان گیری ماتروشکا

مدرسان تکنیکال واگرایی‌ها را منطقه‌ای ایده‌آل برای معکوس شدن روند می‌دانند، اما در واقعیت این‌گونه نیست. به همین دلیل، ما به تاییدیه‌ای نیاز داریم که هنگام مواجهه با واگرایی یک قدم از بقیه جلوتر باشیم. حال بیایید واگرایی را به مراحل زیر تقسیم کنیم:

  1. شکل‌گیری
  2. تکمیل‌شدن
  3. شکست (ورود)
  4. بی‌اعتبار شدن تحلیل

مرحله 1: تشکیل واگرایی بالقوه

واگرایی نزولی بالقوه زمانی شکل می‌گیرد که قیمت سقفی بالاتر از سقف قبلی ثبت کند و MACD سقفی پایین‌تر از سقف قبل، این نشانه‌ی اول است.

مراحل استراتژی نوسان گیری ماتروشکا

مرحله 1: تشکیل واگرایی بالقوه

مرحله 2: تکمیل‌شدن واگرایی

وقتی هیستوگرام به زیر خط صفر برود (چون این مثال نزولی است)، واگرایی تکمیل می‌شود. حال باید منتظر شکست بمانیم.مرحله 3: شکست

مرحله دوم استراتژی نوسان گیری ماتروشکا

مرحله 2: تغییر فاز مکدی و تکمیل شدن واگرایی

به شکل زیر نگاه کنید. قیمت خط روند را در نقطه‌ی A شکسته است است. اینجا نقطه‌ی ورود یا به اصطلاح تریگر است. در این مثال خاص، نقطه‌ای که پوزیشن شورت را باز می‌کنیم.

مرحله سوم شکست در نقطه‌ی A و ورود به معامله

مرحله 3: شکست در نقطه‌ی A و ورود به معامله

حال بیاید مثالی را ببینیم که به جای شکست (ورود) تحلیل بی‌اعتبار شده است. ماجرا به این شکل است که واگرایی ایجاد و تکمیل می‌شود. حال 2 حالت وجود دارد؛ حالت اول شکست و ورود است و حالت دوم بی‌اعتبار شدن تحلیل.

مثال برای استراتژی نوسان گیری ماتروشکا

گفتم که ماتروشکا یک استراتژی نوسان‌گیری در بازار فارکس است. بگذارید یک مثال واقعی بزنیم. در این مثال مراحل زیر را به ترتیب بررسی می‌کنیم:

  1. واگرایی نزولی بالقوه زمانی شکل می‌گیرد که قیمت از سقف قبلی عبور کند و MACD سقفی پایین‌تر ثبت کند.
  2. همان‌طور که می‌بینید هیستوگرام نیز تغییر فاز داده و میله‎‌های نزولی را ثبت می‌کند، این به معنای تایید اول است.
  3. اما در نهایت خط روند افقی شکسته نشده است و به همین دلیل کل تحلیل بی‌اعتبار می‌شود.

مثال دیگری استراتژی نوسان گیری ماتروشکا

بیایید خیلی کوتاه سناریوی صعودی را نیز بررسی کنیم.

  1. واگرایی صعودی زمانی مشاهده می‌شود که قیمت کف پایین‌تر را ثبت کند و همزمان مکدی کف بالاتر.
  2. میله‌های صعودی هیستوگرام تایید اول است.
  3. قیمت خط روند را در نقطه‌ی B به سمت بالا شکسته و تایید نهایی برای خرید صادر می‌شود.

اصول استراتژی نوسان‌گیری ماتروشکا

ماتروشکا (Matryoshka) عروسک‌های چوبی هستند که در داخل یکدیگر قرار می‌گیرند. اصل اساسی استراتژی نوسان‌گیری ماتروشکا همان‌طور که از نام آن پیداست، ورود در محدوده‌ی قیمتی مناسب در تایم فریم کوچکتر است. از این طریق نسبت ریسک به ریوارد (R/R) بهینه می‌شود و ورودهای اشتباه به حداقل می‌رسد.

نحوه کار استراتژی نوسان‌گیری ماتروشکا

  • هدف از این استراتژی حذف سیگنال‌های اشتباه در هنگام ورود است. با استراتژی ماتروشکا ورود شما در مرحله‌ی بهینه‌ای از چرخه‌ی بازار اتفاق می‌افتد.
  • ریسک به ریوارد پس از چندین شکست اشتباه به صورت شگفت‌انگیزی بهینه می‌شود.
  • در جفت‌ارزهای پرطرفدار بازار فارکس که پیش از معکوس شدن تمایل به چندین شکست کاذب دارند، این ابزارهای تعیین تریگر در بورس استراتژی بهترین کارکرد را دارد. جفت ارزهایی مانند AUDUSD ،USDCAD وNZDUSD.

در استراتژی نوسان گیری ماتروشکا ما چندین بازه‌ی زمانی را دنبال می‌کنیم. در هر چرخه‌ی بازار در دوره‌های زمانی مختلف واگرایی ایجاد می‌شود، اما تنها زمانی وارد معامله می‌شویم که شکست اتفاق بیفتد.

اجرای استراتژی نوسان گیری ماتروشکا

اگر به نظرتان کمی پیچیده می‌آید، نگران نباشید. در ادامه به صورت گام به گام استراتژی ماتروشکا را توضیح می‌دهیم:

  • واگرایی احتمالی در یک بازه زمانی معین (بالاترین بازه زمانی) را مشاهده می‌کنید.
  • به بازه زمانی پایین‌تر بعدی بروید و منتظر بمانید تا واگرایی شکل بگیرد و کامل شود. در این جا با دو سناریو روبرو می‌شوید:
    1. شکست و ورود به معامله
    2. عدم شکست و باطل شدن تحلیل
  • در صورت شکست ما وارد معامله می‌شویم و در صورت ابطال تایم فریم را کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌کنیم تا شکست اتفاق بیفتد. این کار را تا زمانی ادامه می‌دهیم که با پایین‌ترین تایم‌فریم معاملاتی در استراتژی خود برسیم. اگر شکست اتفاق نیفتاد پوزیشن معاملاتی را باز نمی‌کنیم.

مثال صعودی استراتژی نوسان گیری ماتروشکا

در نمودار چهارساعته از چارت یورو/دلار ما یک واگرایی صعودی بالقوه و در حال شکل‌گیری داریم. پس به بازه‌ی زمانی پایین‌تر می‌رویم و دنبال واگرایی صعودی کامل هستیم.

استراتژی نوسان گیری ماتروشکا

در چارت یک ساعته یک واگرایی کامل بین نمودار قیمت و میانگین‌های متحرک مکدی مشاهده می‌شود. همچنین هیستوگرام صعودی شده است. حال باید منتظر شکست یا همان تریگر ورود ابزارهای تعیین تریگر در بورس به معامله باشیم.

نکته جالبی در بازه‌ی پایین‌تر می‌‌بینیم نقطه‌ی ورود با ریسک به ریوارد بهتر است. به این دلیل که قیمت را بین C و D قفل کرده‌ایم. منتظر شکست خط C می‌مانیم اگر خط D شکسته شد، وارد یک تایم فریم پایین‌تر می‌شویم. در این مثال تحلیل درست است و وارد معامله می‌شویم.

حالا اگر به تایم چهارساعته برگردیم می‌توانیم سیگنال ماتروشکا و همچنین ریسک به ریوارد را مشاهده کنیم. حد سود را با توجه به مقاومت قبلی تعیین کرده‌ایم. بدیهی است هر چقدر مقدار ریوارد بالاتر برود معامله بهتری خواهیم داشت. همان‌طور که متوجه شدید در تایم فریم 4 ساعته سیگنالی برای ورود مشاهده نکردیم اما در یک تایم فریم پایین‌تر واگرایی تایید شد و وارد معامله شدیم.

مثال نزولی استراتژی نوسان گیری ماتروشکا

در نمودار روزانه از چارت یورو/دلار واگرایی نزولی بالقوه وجود دارد. از آنجایی که واگرایی تکمیل نشده، به تایم فریم چهار ساعته می‌رویم. در این نمودار دنبال موارد زیر هستیم:

در این مثال احتمالا متوجه شده‌اید که واگرایی داریم اما هیستوگرام تغییر فاز نداده است. شما می‌توانید وارد معامله شوید، اما مشکل فعال شدن حد ضرر است. تغییر فاز در اصل یک قله‌ی اضافه (قله‌ی میانی) در چارت قیمت است. در این صورت حد ضرر ما در یک شکست فیک فعال نمی‌شود. از این رو بهتر است که حتما علاوه بر واگرایی، تغییر فاز در هیستوگرام نیز مشاهده شود. حال به یک تایم فریم پایین‌تر می‌رویم و پس از شکست وارد معامله می‌شویم.

مثال نزولی استراتژی نوسان گیری ماتروشکا

نکات تکمیلی استراتژی نوسان گیری ماتروشکا

در این مقاله ما استراتژی نوسان‌گیری در بازار فارکس را شرح دادیم. این استراتژی ساده است، اما برای نتیجه‌ی بهتر باید نکات زیر را رعایت کنید:

الگوهای هارمونيک با بهزاد بهزادی

الگوهای جدید فیبوناچی به مانند الگوهای کلاسیک از کنار هم قرار گرفتن معنی دار موج های حرکتی بازار به وجود می آیند. این الگوها به مانند الگوهای کلاسیک موج ها یا هدف های قیمتی تعیین شده در بازار را برای ما پیش بینی می کنند. استراتژی های ارائه شده، تكنیك های فیبوناچی روی سویینگ ها و سقف ها و كف های اصلی پیاده می شود بدون اینكه شمارشی از لحاظ الیوتی انجام شده باشد. تكنیك های زمانی استفاده شده توسط خانم برودن همان فیبوناچی تایم هایی هستند كه در سبك الیوت ماینر مورد استفاده قرار می گیرد. تنها نكته قابل توجه در این خصوص این است كه در زمان استفاده از DTP پس از كشیدن و اصلاح سویینگ های اصلی در نرم افزار داینامیك تریدینگ برای شناسایی كلاستر های زمانی به جای انتخاب نوع موج گزینه Default را انتخاب می نماییم، چون در اینجا عملا شمارش امواج صورت نمی گیرد. خانم برودن به طور كلی سه سبك دارد كه در این دوره این سبك ها مورد بررسی قرار می گیرد. این سبك ها عبارتند از:

استراتژی اول: استراتژی كلاسترها

این استراتژی كه برای بر روی تمامی تایم فریم ها قابل پیاده سازی می باشد، شناسایی سویینگ های مختلف و پیاده نمودن تكنیك های مختلف فیبوناچی بر روی سویینگ های اصلی جهت شناسایی نواحی و كلاستر ها می باشد.

استراتژی دوم: استراتژی سیمتری یا تقارن

در این استراتژی بر اساس تكنیك پروجكشن صد فیبوناچی یك استراتژی بسیار قدرتمند معرفی شده است كه به تفصیل در ادامه توضیح داده شده است.

نكته: روش های خانم برودن، به خصوص در مواقعی كه شمارش الیوتی چندان واضحی نداشته باشیم بسیار كارآمد می باشد. این روش ها برای تمامی تایم فریم ها قابل استفاده می باشد و در صورت تركیب با الیوت روشی قدرتمند می شوند.

استراتژی سوم: پترن های دو مرحله ای یا Two Step Pattern این پترن ها در یك حالت خاص شبیه پترن گارتلی و مشابه موج چهار الیوت می شوند و در تمامی تایم فریم ها قابل استفاده هستند.

علاوه بر سه استراتژی فوق یك استراتژی چهارم هم داریم كه درواقع همان استراتژی دوم می باشد كه در تایم فریم های كوچك مانند سه دقیقه و پنج دقیقه قابل استفاده می باشد، با این تفاوت كه به دلیل كوچك بودن تایم فریم در اینجا از تعدادی فیلتر و تریگر مخصوص خانم برودن استفاده می نماییم. پس از اعمال این چهار استراتژی در نهایت فیبوناچی تایم نیز روی چارت ها پیاده می شود تا كلاستر های دقیق تری داشته باشیم.

جزوه آموزشی پیش رو با عنوان پترن های هارمونیک، توسط بهزاد بهزادی، در فرمت PDF، و در 50 صفحه تهیه و تنظیم شده است

الگوهای هارمونيک با بهزاد بهزادی

الگوهای جدید فیبوناچی به مانند الگوهای کلاسیک از کنار هم قرار گرفتن معنی دار موج های حرکتی بازار به وجود می آیند. این الگوها به مانند الگوهای کلاسیک موج ها یا هدف های قیمتی تعیین شده در بازار را برای ما پیش بینی می کنند. استراتژی های ارائه شده، تكنیك های فیبوناچی روی سویینگ ها و سقف ها و كف های اصلی پیاده می شود بدون اینكه شمارشی از لحاظ الیوتی انجام شده باشد. تكنیك های زمانی استفاده شده توسط خانم برودن همان فیبوناچی تایم هایی هستند كه در سبك الیوت ماینر مورد استفاده قرار می گیرد. تنها نكته قابل توجه در این خصوص این است كه در زمان استفاده از DTP پس از كشیدن و اصلاح سویینگ های اصلی در نرم افزار داینامیك تریدینگ برای شناسایی كلاستر های زمانی به جای انتخاب نوع موج گزینه Default را انتخاب می نماییم، چون در اینجا عملا شمارش امواج صورت نمی گیرد. خانم برودن به طور كلی سه سبك دارد كه در این دوره این سبك ها مورد بررسی قرار می گیرد. این سبك ها عبارتند از:

استراتژی اول: استراتژی كلاسترها

این استراتژی كه برای بر روی تمامی تایم فریم ها قابل پیاده سازی می باشد، شناسایی سویینگ های مختلف و پیاده نمودن تكنیك های مختلف فیبوناچی بر روی سویینگ های اصلی جهت شناسایی نواحی و كلاستر ها می باشد.

استراتژی دوم: استراتژی سیمتری یا تقارن

در این استراتژی بر اساس تكنیك پروجكشن صد فیبوناچی یك استراتژی بسیار قدرتمند معرفی شده است كه به تفصیل در ادامه توضیح داده شده است.

نكته: روش های خانم برودن، به خصوص در مواقعی كه شمارش الیوتی چندان واضحی نداشته باشیم بسیار كارآمد می باشد. این روش ها برای تمامی تایم فریم ها قابل استفاده می باشد و در صورت تركیب با الیوت روشی قدرتمند می شوند.

استراتژی سوم: پترن های دو مرحله ای یا Two Step Pattern این پترن ها در یك حالت خاص شبیه پترن گارتلی و مشابه موج چهار الیوت می شوند و در تمامی تایم فریم ها قابل استفاده هستند.

علاوه بر سه استراتژی فوق یك استراتژی چهارم هم داریم كه درواقع همان استراتژی دوم می باشد كه در تایم فریم های كوچك مانند سه دقیقه و پنج دقیقه قابل استفاده می باشد، با این تفاوت كه به دلیل كوچك بودن تایم فریم در اینجا از تعدادی فیلتر و تریگر مخصوص خانم برودن استفاده می نماییم. پس از اعمال این چهار استراتژی در نهایت فیبوناچی تایم نیز روی چارت ها پیاده می شود تا كلاستر های دقیق تری داشته باشیم.

جزوه آموزشی پیش رو با عنوان پترن های هارمونیک، توسط بهزاد بهزادی، در فرمت PDF، و در 50 صفحه تهیه و تنظیم شده است



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.