روش های بهبود رتبه اعتباری
رتبه اعتباری و نمره اعتباری توسط یک شرکت اعتبارسنجی برای وام دهندگان و وام گیرندگان ارائه میشود. این رتبهها و نمرات اعتباری را این شرکتها و آژانسها از طریق جمع آوری دادهها و اطلاعات مالی و اعتباری مشتریان بانکها از طریق تکنیکهای اعتبارسنجی به دست میآورند. برخی از مولفهها و فاکتورهای اعتبار سنجی عبارتند از استعلام معوقات بانکی و استعلام تعداد و وضعیت چکهای برگشتی مشتریان هستند که به وام دهندگان کمک میکند تا برای اعطای وام و تسهیلات به مشتریان خود تصمیم گیری کنند. آنها از طریق این اطلاعات و دادههای مالی و اعتباری میتوانند در اعطای وام و تسهیلات به مشتریان خود اولویت بندی انجام دهند.
راهکارها و روشهای برای بهبود رتبه و نمره اعتباری
در ادامه مقاله راهکارها و روشهایی که میتوانند به ارتقا و بهبود نمره و رتبه اعتباری شما کمک کنند، ارائه میشوند:
( گزارش اعتباری خود را مرور کنید )هر گزارش اعتبارسنجی از هر آژانس و شرکت رتبه بندی اعتباری را از نزدیک بررسی کنید. هرگونه خطا و اشکالی را که پیدا کردید را با آن آژانس و شرکت اعتبار سنجی در میان بگذارید. این نزدیکترین راه برای رسیدگی سریع به نمره و رتبه اعتباری خود به صورت صحیح است. با اطلاع به آژانس اعتبار سنجی درباره درج اطلاعات اشتباه مالی و اعتباری خود، به محض حذف آن اطلاعات غلط، نمره و رتبه اعتباری خود را بهبود میبخشید.
راهکارهای بهبود رتبه اعتباری
2- یادآوریهای پرداخت را تنظیم کنید : مهلتهای پرداخت را برای هر صورت حساب در یک برنامه ریز یا تقویم بنویسید و یادآوریها را بصورت آنلاین تنظیم کنید. پرداخت صورتحساب به موقع و به طور مداوم میتواند نمره اعتباری را در طی چند ماه بالا ببرد.
3- بیش از یک بار در چرخه، صورتحساب خود را پرداخت کنید : اگر میتوانید هزینه آن را بپردازید، صورت حساب خود را هر دو هفته یکبار و نه یکبار در ماه پرداخت کنید. این میزان اعتبار شما را پایین آورده و به طور قطع نمره و رتبه اعتباری را بهبود میبخشد.
4- با طلبکاران خود تماس بگیرید : در صورت عدم پرداخت به موقع بدهی، فورا با طلبکاران خود تماس بگیرید و از آنها مهلت بگیرید. رسیدگی سریع به مشکل میتواند اثرات منفی پرداختهای دیرهنگام و مانده بدهی را کاهش دهد.
5- حسابهای کارت اعتباری بلااستفاده را ببندید : سن سابقه اعتبار شما مهم است و سابقه طولانی تر بهتر است. اگر باید حسابهای اعتباری را ببندید، حسابهای بلااستفاده جدید کارت اعتباری را ببندید. برخی از حسابهای اعتباری بلااستفاده قدیمی هستند که به اعتبار شما کمک میکنند، آنها را نگه دارید.
6- وام پرداختی سریع را دریافت کنید : اگر اعتبار بد دارید و راه دیگری برای بهبود نمره خود ندارید، میتوانید "وام سریع پرداخت" را در نظر بگیرید. اینها معمولا وامهایی برای مبالغ اندک هستند که در گزارش اعتباری یک شرکت اعتبارسنجی در مورد سابقه بازپرداخت وام و بدهی میتوانند مثبت منعکس شوند.
7- یک برنامه تلفیق پرداخت بدهی را در نظر بگیرید : اگر در یک برنامه ادغام بدهی ثبت نام کنید ، می توانید افت موقت در اعتبار خود داشته باشید ، اما تا زمانی که پرداخت های به موقع انجام دهید ، رتبه و نمره اعتباری شما به سرعت بهبود مییابد و شما میتوانید بدهیای را که ایجاد شده از بین ببرید.
چگونه توانستم مهارت روخوانی قرآن را در دانش آموزانم بهبود ببخشم
یادگیری روخوانی صحیح آیات قرآن کریم، یکی از مهمترین اهداف اعتقادی برنامه درسی در تمام مقاطع تحصیلی است. شایسته است دانش آموزان پایه دواردهم، بتوانند آیات کتاب دین و زندگی خود را به گونه درست و روان با لهجه فصیح عربی قرائت کنند. با توجه به تاکید بعضی از دبیران معارف بر استفاده از روش های سنتی در آموزش قرآن، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر استفاده تدریس فعال و مبتنی بر تکنولوژی چند رسانه ای در تدریس آیات قرآن کریم است؛ پژوهش حاضر از نظر هدف در زمره تحقیق های کاربردی و از نظر روش در دو بخش کیفی و کمی اجرا شد.
جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان پسر پایه دوازدهم دبیرستان امام صادق شهر همدان بوده است. در ابتدای سال تحصیلی مهارت روخوانی دانش آموزان با فرم مورد تایید متخصصان مربوط و سایر ملاک ها، مورد ارزیابی قرار گرفت، ارزیابی دانش آموزان نشان داد که آنها دچار مشکلات دقت و تمرکز برکلمات قرآن، شتاب زدگی و کلی خوانی می باشند. بعد از بررسی راه حل های موجود، راه حل آموزش مبتنی بر تکنولوژی چندرسانه ای انتخاب شد. پس از گذشت چند ماه از اجراء طرح، مهارت روخوانی دانش آموزان پایه دوازدهم با استفاده از آزمون و ملاک های مشابه مورد تحلیل و تجزیه قرار گرفت. نتایج نشان داد میانگین نمرات دانش آموزان در آزمون های اول و دوم متفاوت است و این تفاوت به نفع دانش آموزانی بود که از روش آموزش مبتنی بر تکنولوژی چندرسانه ای در کلاس درس استفاده کرده بودند.
مهارت های کسب و کار؛ هر آنچه باید دربارهی آن بدانید
افرادی که مسئول ادارهی شرکت یا مدیر کسب و کار آن هستند، برای اطمینان از تحقق اهداف تجاری شرکتشان، باید از ویژگیهایی از جمله مهارت های مدیریت کسب و کار برخوردار باشند. این مهارتها معمولا از طریق تجربهآموزی در محل کار یا با مطالعهی شخصی به دست میآیند. به احتمال زیاد، کارفرمایان به استخدام کارکنانی با مهارت مدیریت کسب و کار بیشتر تمایل دارند، زیرا این افراد درمورد عملکرد هر بخش شرکت به قدر کافی دانش دارند. در این راستا، در این مطلب مهارتهای اساسی مدیریت کسب و کار را تشریح میکنیم؛ مهارتهایی که برای تحتتأثیر قرار دادن کارفرمایان آیندهتان و همچنین موفقیت شرکتها لازم هستند.
جدیدترین فرصتهای شغلی شرکتهای معتبر را در صفحه آگهی استخدام ببینید.
مهارت های مدیریت کسب و کار کداماند؟
مهارتهای مدیریت کسبوکار، مانند برقراری ارتباط موثر، حل مسئله و تصمیم گیری، جزء تواناییهایی هستند که به فرد کمک میکنند تا در حرفهی خود موفق شود. در واقع، این مهارتها متقاضیان را به ویژگیهایی مجهز میکنند که احتمال استخدامشان را بالاتر میبرند؛ همچنین، آنها را به کارمندانی تبدیل میکنند که برای بهرهوری بیشتر در محل کار، به اندازهی کافی مهارت دارند.
از سوی دیگر، کارفرمایان نیز به دنبال استخدام متقاضیانی با مهارت های مدیریت کسب و کار هستند، زیرا آنها در رشتههای مختلف کسب و کار، مانند حسابداری، بازاریابی، بیمهها مثل بیمه بیکاری، امور مالی، اداری، علم مدیریت و همچنین مدیریت منابع انسانی، دانش گستردهای دارند.
متقاضیان کاری که مهارت های مدیریت کسب و کار را دارند، میتوانند روی عملکرد بسیاری از بخشهای شرکت نظارت کنند، زیرا از نحوهی عملکرد هریک از این بخشها در سازمان درک خوبی دارند؛ همچنین، مدیران کسب و کار ترندهای بازار کارشان را تحتنظر میگیرند؛ در نتیجه، میتوانند درمورد چگونگی پاسخگویی به نیازهای بازار برای ادامهی حضور در میان رقبا، پیشنهادهای لازم را به شرکت خود ارائه دهند.
نمونههایی از مهارت های مدیریت کسب و کار
مهارت های مدیریت کسب و کار مختلفی وجود دارند که به کارکنان کمک میکنند تا با استفاده از آنها هنگام جستوجوی کار بتوانند کارفرمایان احتمالی خود را تحتتأثیر قرار دهند. در ادامه، چند مورد را ذکر کردهایم که به طور خاص برای افزایش بهره وری و تبدیل شدن به کارمندی تأثیرگذار بسیار مهم هستند:
۱. ارتباطات
توانایی برقراری ارتباط، از مهارت های مدیریت کسب و کار است که افراد علاقهمند به کار در حوزهی مدیریت کسب و کار باید از آن برخوردار باشند. این افراد باید بتوانند با سایر کارکنان، همکاران، مدیران، مشتریان، صاحبان کسب و کار، رسانهها و تأمینکنندگان ارتباط صریح و تأثیرگذاری را برقرار کنند. هر ۲ مهارت برقراری ارتباط، کلامی و کتبی، برای تعاملات داخلی و خارجی سازمان، از جمله هنگام مذاکره، برگزاری جلسات مختلف با مشتریان یا همکاران، بسیار حیاتی هستند. برای تمرین مهارت های ارتباطی مناسب نیز روشهای بسیاری وجود دارند؛ برای مثال، هنگام صحبت با دیگران باید به طرف مقابل احترام بگذارید؛ صبوری کنید و وقتی با شما صحبت میکنند، بهخوبی به صحبتهای آنها گوش فرادهید؛ از زبان بدنتان استفاده کنید و صریح و واضح سخن بگویید.
۲. رهبری از مهمترین مهارت های مدیریت کسب و کار
از دیگر مهارت های مدیریت کسب و کار، میتوان به رهبری اشاره کرد. مدیران کسبوکار، به واسطهی شغلشان، رهبران تیم هستند؛ بنابراین، اگر متقاضیِ موقعیتِ مدیریتِ کسبو کار هستید، باید از مسئولیتهای رهبریای که ممکن است در محیط کارتان نیاز باشد، آگاه باشید. احتمال دارد که مدیران کسبوکار به صورت چگونه دانش مالی را بهبود ببخشیم؟ روزانه مسائل مختلفی را در شرکتشان برطرف کنند. پیگیری این مسائل برای یک نفر چالشهای زیادی را به دنبال دارد. با وجود این، مهارت های در مدیریت کسب و کار میتوانند به آنها کمک کنند تا به طور مؤثری وظایف خود را انجام دهند.
در حقیقت، رهبری از مهارت های مدیریت کسب و کار است که به فرد یاد میدهند که چه موقع مسائل را خود حل کند و چه زمانی اختیارات و مسئولیتها را به کارکنان زیردستش واگذار کند؛ از سوی دیگر، تفویض اختیار موجب تداوم فعالیت شرکت در کوتاهمدت و بلندمدت میشود و همچنین روحیهی کارمندان را افزایش میدهد، زیرا کارکنان با قرار گرفتن در نقشهای تصمیمگیرنده، خود را عضوی از تیم میدانند. مدیران کسبوکاری که مهارتهای رهبری دارند، نیاز کارکنانشان را به آموزشهای دورهای و یادگیری مهارت های رهبری برای تقویت مهارتهایشان درک میکنند.
بررسیها نشان دادهاند که شرکتهایی که روی آموزش کارکنانشان سرمایهگذاری میکنند، مدت طولانیتری میتوانند آنان را حفظ کنند؛ علاوه بر این، مهارت های رهبری در مدیریت کسب و کار کمک میکنند تا بتوانند با درایت کافی و به روشی مثبت انتقادات سازندهای را به کارمندانشان ارائه دهند.
۳. مدیریت بودجه
مدیریت بودجه نیز از مهارت های مدیریت کسب و کار است که باید با آن آشنا باشید. اگر به عنوان مدیر کسبوکار در شرکتی استخدام شدهاید، مسئولیت رسیدگی دقیق به هزینههای داخلی شرکت بر عهدهی شما خواهد بود. به عنوان مدیر کسبوکار، باید اطمینان حاصل کنید که کارکنان هنگام استفاده از سرمایههای شرکت برای انجام وظایف محوله، بودجهی تعیینشده را رعایت میکنند؛ باید بدانید که چگونه بودجهی سازمان را برنامه ریزی کنید و نسبت به نرمافزارهای مالیای که نحوهی مصرف سرمایه را در شرکت بررسی میکنند، آگاهی داشتهباشید؛ همچنین، اگر اهداف شرکت در یک بازهی زمانی مشخص محقق نشود، مدیران کسبوکار میتوانند استفاده از هزینههای اضافی را برای استخدام مشاورانی خارج از سازمان تأیید کنند. مدیریت بودجهی شرکت، ازمهارت های مدیریت کسب و کار است به طور موفقیتآمیزی تضمین میکند که کالاها و خدمات بهموقع به مشتریان تحویل داده میشوند.
۴. انگیزهبخش بودن
مهارت بعدی از مهارت های مدیریت کسب و کار که به آن میپردازیم، توانایی انگیزهبخشی است. برای کارامد بودن در مدیریت کسب وکار، باید انگیزهبخش کارکنان باشید و روحیهی آنان را تقویت کنید. کارمندان باانگیزه خود را عضو باارزشی از تیم میدانند. در ادامه، روشهایی عملی را ارائه میدهیم که مدیران کسبوکار میتوانند برای ایجاد انگیزه در کارکنان از آنها استفاده کنند؛ این روشها عبارتاند از:
- برای درک نیازها و همچنین شخصیت کارکنان، با آنها ارتباط چگونه دانش مالی را بهبود ببخشیم؟ اجتماعی برقرار کنید. این کار به شما میآموزد که چگونه به هر فرد به روش خاصی انگیزه دهید.
- فرصتهای پیشرفت شغلی را برای کارمندان در شرکت فراهم کنید و آنها را به چالش بکشید تا مشاغل مختلفی را برای یادگیری مهارتهای جدید امتحان کنند.
- با قدردانی و پاداش دادن به کارکنان، دستاوردهای آنها را ارزشمند بشمارید؛ همچنین، میتوانید در جلسات تیم و خبرنامههای داخلی، به صورت عمومی آنها را برای سایر کارمندان نیز مطرح کنید.
- کارهای چالشبرانگیزی را به کارکنانتان اختصاص دهید تا مهارتهای حل مسئله و تفکر انتقادی خود را تقویت کنند.
- استانداردهای بالایی را برای بالاترین سطح شغلی تعیین کنید و کارکنان را تشویق کنید تا با تلاش بیشتر و افزایش دانش خود به آنها دست پیدا کنند.
تا به اینجا چند نمونه از مهمترین مهارت های مدیریت کسب و کار را بیان کردیم. در ادامهی مطلب پاسخ میدهیم چگونه این مهارتها را تقویت کنیم.
بهکمک تستهای خودشناسی، تواناییها و استعدادهایتان را بشناسید.
چگونه مهارت های مدیریت کسب و کار خود را بهبود ببخشیم؟
به عنوان فردی جویای کار در بازار رقابتی و در حال رشد کنونی، برای سازگار شدن با رشد کسبوکارها و مهارتهای کارجویان، ضروری است که مهارت های مدیریت کسب و کار خود را بهبود دهید. بهترین روش برای انجام این کار این است که مهارتهایتان را ارزیابی کنید و مواردی را شناسایی کنید که به تقویت نیاز دارند. در ادامه، میتوانید روشهای زیر را برای تقویت این مهارتها به کار بگیرید.
۱. پیگیری تحصیلی برای بهبود مهارت های مدیریت کسب و کار
فرصتهای یادگیری فراوانی وجود دارند که میتوانند به بهبود مهارت های مدیریت کسب و کار کمک کنند که از آن جمله میتوان کسب گواهی دورهای آموزشی، گرفتن مدرک تحصیلی یا مدرک کارشناسیارشد در حوزهای خاص را نام برد. امروزه، مؤسسات آموزش عالی دورههای آنلاین و آفلاین مختلفی را در زمینهی مهارتهای مدیریت کسبوکار ارائه میدهند. بسته به مهارت های مدیریت کسب و کاری که میخواهید در زمینهی شغلیتان آموزش ببینید و همچنین زمانی که در اختیار دارید، میتوانید این دورهها را به صورت کوتاهمدت یا بلندمدت بگذرانید.
۲. شرکت در کارگاهها یا جلسات آموزشی مدیریت کسب و کار
کارگاهها و جلسات آموزشی آنلاین و آفلاین فرصتی را برایتان فراهم میکنند تا مهارت های مدیریت کسب و کار خود را در مدتزمان کوتاهی ارتقا دهید. به طور کلی، مدتزمان این برنامهها از چند ساعت تا ۱ هفته متفاوت است. این کارگاهها و جلسات آموزشی، به دلیل محدودیت زمانی، موضوعات خاصی را در زمینهی مهارتهای مدیریت کسبوکار پوشش میدهند.
۳. منتورشیپ (mentorship)
هنگامی که جویای شغلی هستید، راهنمایی و مشاوره گرفتن از افرادی باتجربه و ماهر در زمینهی مهارت های مدیریت کسب و کارِ مدنظرتان مفید است. چنین افرادی به عنوان مربی یا منتور، میتوانند بر اساس تجربیاتی که طی سالهای گذشته با کار کردن در محیطهای کسبوکار رقابتی کسب کردهاند، بینش شما را در رابطه با مدیریت کسبوکار گستردهتر کنند.
۴. تمرین مدیریت کسب و کار
در زندگی خود، برای تمرین مهارت های مدیریت کسب و کاری که آموختهاید، فرصتهایی را ایجاد کنید؛ به عنوان مثال، میتوانید ارتباطات مثبتی را با دوستان، خانواده یا همکاران خود برقرار کنید. برای اطمینان از اینکه مهارتهای خود را بهدرستی ارتقا میدهید، از اطرافیانتان درخواست کنید که بازخوردهای سازندهای را به شما ارائه دهند؛ همچنین، بر عهده گرفتن نقشها و مسئولیت پذیری های جدید در محل کارتان میتواند تمرینی برای تقویت برخی از مهارت های مدیریت کسب و کار مدنظرتان باشند.
مهارت های مدیریت کسب و کار در محل کار
روشهای مختلفی در محل کار وجود دارند که با استفاده از آنها میتوانید مهارت های مدیریت کسب و کار خود را برای تبدیل شدن به کارمندی کارآمدتر و تأثیرگذار به کار بگیرید. برخی از این روشها را در ادامه آوردهایم:
۱. سازمانیافته عمل کنید
به عنوان مدیر کسبوکار، مهارت های مدیریت کسب و کار شما تضمین میکنند که اهداف تجاری شرکت را محقق کنید. در حقیقت، سازماندهی به شما کمک میکند تا برای بررسی و پیگیری پروژههای شرکت و اینکه کدامیک از کارکنان بر آنها نظارت میکنند، طرحی را تهیه کنید؛ همچنین، در صورت نیاز به آگاهی از چگونگی پیشرفت پروژه، این امکان را برایتان فراهم میکنند تا کارکنان مسئول را بهراحتی چگونه دانش مالی را بهبود ببخشیم؟ تحتنظر داشتهباشید؛ علاوه بر این، مهارت های سازماندهی درمدیریت کسب و کار کمک میکنند که میزان بهرهوری کارکنانتان را بسنجید تا مطمئن شوید که همهی افراد وظایف اساسی خود را به طور مؤثری انجام میدهند.
۲. برنامهریزی و اولویتبندی کنید
زمان سرمایهی ارزشمندی برای شرکتها محسوب میشود. در این میان، مدیر کسبوکارِ سازمان باید مطمئن شود که اعضای تیم، کارکنان و مسئولان به مهلتهای مجاز برای تحویل پروژهها پایبند هستند. در این راستا، به عنوان مدیران کسبوکار سازمان، برنامهریزی و اولویتبندی از مهارت های مدیریت کسب و کار است که باید به آن مجهز باشید. باید مطمئن شوید که مهمترین وظایف شرکتتان در ابتدا و در کوتاهترین زمان ممکن انجام شوند؛ همچنین، گفتوگوی صریحی با کارکنان موردنظر داشتهباشید و از آنها بخواهید که وظایف محولشده را در اولویت قرار دهند تا اهداف تیم و کار تیمی سریعتر برآورده شوند.
۳. ایدههای مختلف را بپذیرید
در هر شرکتی پذیرش پیشنهادهای عملیاتی کارکنان و همچنین در دسترسِ آنان بودن، از اهمیت بالایی برخوردار است. انعطافپذیری در برابر ایدههای جدید، از مهارت های مدیریت کسب و کار است که در سازمان فضای نوآورانهای را به وجود میآورد و فرصت معرفی فرایندهای کسبوکار جدیدی را نیز فراهم میکند. ممکن است این فرایندهای جدید به طور مثبتی بر بهرهوری شرکت تأثیر بگذارند، ارائهی خدمات را بهبود بخشند و هزینههای عملیاتی سازمان را کاهش دهند.
۴. یکی از مهارت های مدیریت کسب و کار حل تعارض است
برای اینکه شرکتی به اهدافش برسد، به هماهنگی میان کارکنانش نیاز دارد؛ بنابراین، یکی از مهارت های مدیریت کسب و کار این است که هنگام بروز تعارض میان کارکنانتان، قبل از اینکه اختلافات روی همکاری و بهرهوری تیم تأثیر بگذارد، بهسرعت آنها را برطرف کنید. جلسهای را با کارکنان تشکیل دهید و به جنبههای مختلف اختلافات گوش کنید، سپس برای مدیریت تعارض های بهوجودآمده اقدام کنید. به یاد داشتهباشید که برای حل تعارضات به روشی مثبت، باید با همهی طرفهای درگیر به شکل عادلانهای رفتار کنید و در طول روند حل اختلافات نیز آرامش خود را حفظ کنید؛ در پایان جلسه نیز کارکنان را تشویق کنید تا در صورت لزوم، از یکدیگر عذرخواهی کنند و در آینده ارتباط مؤثرتری را با هم برقرار کنند.
چگونه مهارت های مدیریت کسب و کار خود را ارائه دهیم؟
برای برخورداری از شانس بیشتر در تحتتأثیر قرار دادن کارفرمایان طی مراحل اولیهی درخواست شغل، بهتر است به آنها نشان دهید که چگونه مهارتهای شما در زمینهی مدیریت کسبوکار میتوانند سرمایهای برای شرکت آنها باشند. این کار را میتوانید در رزومه، معرفینامه یا هنگام مصاحبه انجام دهید. در ادامه، چگونگی ارائهی مهارتهایتان را برای هریک از این ۳ مرحله بیان کردهایم:
۱. مهارت های مدیریت کسب و کار در رزومه
رزومهای که برای کارفرمایان آیندهی خود ارسال میکنید، باید نشاندهندهی این باشد که چگونه میتوانید مهارت های مدیریت کسب و کاری که در دانشگاه یا با کسب تجربههای مختلف آموختهاید، در شرکت آنها به کار بگیرید. در واقع، هدف این است که به آنها نشان دهید که میتوانید برای فرایندهای کسبوکارشان سودآفرینی کنید؛ بنابراین، اگر در سمَت مدیریت کسبوکار سابقهی کار دارید، آن را در رزومهی خود بنویسید؛ همچنین، میتوانید به طور خلاصه بیان کنید که در موقعیت شغلی سابقتان، چگونه از مهارتهای خود به طور مثبت و مؤثری در زمینهی مدیریت کسبوکار استفاده کردید.
۲. مهارت های مدیریت کسب و کار در معرفینامه
یک معرفینامه از محل کار سابق فرصتی را برایتان فراهم میکند تا درمورد چگونگی استفاده از مهارت های مدیریت کسب و کار در شرکتی که در گذشته شغل مشابهی در آن داشتید، بیشتر توضیح دهید. در این نامه باید دستاوردهای مشاغل گذشتهتان را مطرح کنید و نحوهی استفاده از مهارتهایتان در حوزهی مدیریت کسبوکار را برای تأثیرگذاری مثبت روی این شرکتها توصیف کنید؛ برای مثال، میتوانید بگویید «من در موقعیت شغلی قبلیام، پس از پیشنهاد به مدیرعامل شرکت برای مکانیزه کردن واحد رنگآمیزی بدنه، هزینهی عملیاتی پردازش را ۲۵٪ کاهش دادم؛ این موضوع تولید ونهای کوچک شرکتمان را ۱۵٪ افزایش داد.» به یاد داشتهباشید که پیش از ارسال نامهی خود، برای بار آخر متن نامه را بخوانید و مطمئن شوید که هیچ غلط املایی یا گرامریای در آن ندارید.
۳. مهارت های مدیریت کسب و کار برای مصاحبهی شغلی
در هنگام مصاحبه، بدون اینکه در روند پرسش و پاسخ مداخله کنید، ابتدا به سؤالات مصاحبهکننده گوش دهید و سپس به آنها پاسخ دهید. در ادامه، از فرصت مصاحبه استفاده کنید و مثالهایی را از موفقیتهایتان در زمینهی استفاده از مهارت های مدیریت کسب و کار در مشاغل سابقتان مطرح کنید. پیش از شرکت در مصاحبه نیز به طور کامل درمورد عملکرد شرکت در فرایندهای مختلف تحقیق کنید. این فرصت میتواند کمک کند تا درمورد روشهای خاصی که مهارتهای شما میتوانند برای شرکت مفید باشند و کارفرما را تحتتأثیر قرار دهند، بحث کنید.
ذهن گروهی | چگونه هوش افراد بر عملکرد اقتصادی جامعه تأثیر می گذارد؟
در پژوهش های زیادی مشاهده شده ات که افرادی که دارای بهره هوشی بالاتری هستند، درآمد نسبتاً بالاتری دارند و نو آورتر هستند و افرادی که سطح بهره هوشی پایین تری دارند، بر توسعه اقتصادی تأثیر کم تری به جای می گذارند.
تجارت فردا- در پژوهش های زیادی مشاهده شده ات که افرادی که دارای بهره هوشی بالاتری هستند، درآمد نسبتاً بالاتری دارند و نو آورتر هستند و افرادی که سطح بهره هوشی پایین تری دارند، بر توسعه اقتصادی تأثیر کم تری به جای می گذارند. با وجود این شاید تا پیش از این تفاوت تأثیر گذاری این دو گروه بر رشد اقتصادی و نوآوری های فناورانه چندان شفاف نبوده است. یکی از پژوهش هایی که در این زمینه انجام شده، گروه های افراد حاضر در جامعه را به سه قسمت تقسیم کرده است: افراد خردمند، افراد معمولی و افراد غیر خردمند که به ترتیب از 95 درصد، 50 درصد و 5 درصد از جامعه باهوش تر بودند. این مدل که در بیش از 60 کشور دنیا بررسی شد، نشان داد که بیش ترین تأثیر بر رشد اقتصادی را افراد خردمند یعنی 5 درصد باهوش جامعه ایجاد می کنند و پس از آن ها افراد عادی و نهایتاً افراد غیر خردمند جامعه بر رشد و نوآوری جامعه بر جای می گذاشتند، از تأثیر تعداد افرادی که در بخش های تحقیق و توسعه در یک کشور کار می کنند نیز بیش تر چگونه دانش مالی را بهبود ببخشیم؟ بود.
گرت جونز در این زمینه کتابی نوشته است با عنوان ذهن گروهی. البته این کتاب درباره این نیست که چگونه هوش را بهبود ببخشیم، بلکه در این باره است که افزایش هوش چه منافعی می تواند داشته باشد. هوش بالاتر در حوزه هایی به فرد و جامعه کمک می کند که شاید افراد چندان به آن ها توجه نداشته باشند. افرادی که در آزمون های هوش بهتر عمل می کنند، معمولاً صبور ترند، بیش تر با دیگران همکاری می کنند و حافظه بهتری دارند. هر چند که پژوهش های زیادی ارتباط این ویژگی ها را با هوش بررسی کرده اند. اما تعداد پژوهش هایی که ویژگی های مربوط به هوش را با جامعه بررسی کرده باشند، چندان زیاد نیستند. نتیجه آزمون های استاندارد در زمینه ریاضی، سواد و تست های بهره هوشی میان کشورهای مختلف متفاوت است و به نظر می رسد در کشورهایی که نتایج این آزمون ها بالاتر است، تعداد افراد صبورتر، همدل تر و دارای حافظه بهتر بیش تر است. به همین دلیل می توان در نظر گرفت که تعداد بیش تر افراد با ویژگی های فوق می تواند تأثیرات زیادی بر جامعه به صورت یک کل داشته باشد. به همین دلیل است که مقامات آموزشی و سیاست گذاران چگونه دانش مالی را بهبود ببخشیم؟ سلامت بهتر است راه هایی برای بهبود نتایج آزمون های هوش داشته باشند و به این صورت بهره وری کلی اقتصاد بهبود یابد و فقر در جامعه کاهش یابد.
اگر به کشورهای مختلف نگاه کنید، تأثیر این ویژگی را به خوبی مشاهده می کنید. کشورهایی که براساس آزمون های استاندارد بهتر عمل کرده اند، مثل سنگاپور و فنلاند، عموماً کشورهایی هستند که دولت هایی با میزان فساد پایین دارند، جاده ها و پل های زیادی دارند و بخش خصوصی سرمایه گذاری های زیادی در حوزه های ساخت و ساز، کارخانه ها و مسکن انجام داده است. چین نیز در این آزمون ها به ویژه در دوره پسامائو، به خوبی عمل کرده است و اقتصاد این کشور نیز با سرعت زیادی رشد داشته. امتیاز بالا در این آزمون ها نشانه ای از این واقعیت است که این کشورها سطح بالایی از مهارت های شناختی دارند، مهارت های شناختی که سرمایه ای انسانی هستند و باعث می شود مردم بتوانند پیچیدگی های یک اقتصاد مدرن را درک کنند.
اما در سوی دیگر، کشورهایی که امتیازهای متوسط یا کم تری به دست آورده اند، عموماً کشورهایی هستند که مردم برای انجام فعالیت های خود مجبور به پرداخت رشوه به بوروکرات های دولتی هستند، افرادی که ممکن است در بخش های آموزشی برای مردم مشکل ایجاد کنند، یا بوروکرات هایی هم چون افرادی که مسئول دادن گواهی نامه رانندگی هستند یا حتی یکی از بستگان یکی از افراد حکومتی. حتی اگر شما مجبور به دادن رشوه هم نشوید، نهایتاً با دولتی ناکارا، کند و غیر شایسته رو به رو هستید. کشورهایی که امتیازات پایینی به دست می آورند، عموماً کشورهایی هستند که سرمایه گذاری در آن ها بسیار پیچیده و هزینه بر است، نیروی کار ماهر به سختی در آن ها پیدا می شود و به سختی می توان به در اختیار بودن 24 ساعته نیروی برق اتکا کرد. این کشورها جذابیت زیادی برای سرمایه گذاری خارجی ندارند و سرمایه داخلی آن ها نیز به سادگی از کشور خارج می شود. اما اگر امتیازهای پایین در آزمون ها برای مدت زیادی ادامه پیدا کند چه می شود؟ این کشورها معمولاً مجموعه ای از پل های قدیمی، ساختمان های فرسوده، سرعت اینترنت پایین و نهایتاً رفاه محدود هستند. به طور متوسط کشورهایی که در 10 درصد پایین این آزمون ها هستند، درآمد و کارایی یک هشتم کشورهای 10 درصد بالا را در اختیار دارند.
فرای برخی کشورها که منابع طبیعی بسیار گستره ای دارند، مهم ترین دارایی یک کشور، ذهن مردمش است. درست است که آزمون های استاندارد همه چیز را درباره ذهن برای ما بیان نمی کنند، اما شواهد نشان می دهند که اطلاعات زیادی درباره وضعیت اقتصادی یک کشور در اختیار ما قرار می دهند. تقویت مهارت های ذهنی یک جامعه، می تواند رفاه جامعه را افزایش دهد و آزمون های استاندارد هر چند مشکلات زیادی دارند (و همیشه داشته اند) اما روشی مطلوب برای اندازه گیری این مهارت ها هستند.
*برد- برد فکر کنید
یکی از هفت عادت مردمان مؤثر از دید پروفسور استیون کووی، تفکر برد- برد بود. از دید او یکی از مهم ترین کلیدهای موفقیت در کسب و کار این است که افراد سعی در بزرگ کردن کل کیک خود داشته باشند و نه تلاش در بزرگ کردن سهم خود از کیک. هم بزرگ کردن کیک و هم بزرگ کردن تکه فرد از آن، رفتارهایی منطقی از دید بازیگران اقتصادی هستند (حداقل در کوتاه مدت)، اما در کشورهایی که مردم بیش تر تمایل به بزرگ تر کردن کیک دارند، در نهایت کیک بزرگ تری خواهند داشت. اما چه چیزی باعث می شود افراد تمایل به این کار داشته باشند؟ پژوهش های زیادی در این زمینه انجام شده است و دانشمندان زیادی تلاش کرده اند تا مدلی برای این موضوع بیابند. براساس بسیاری از پژوهش هایی که انجام شده اند، افرادی که در آزمون GMAT امتیاز بالاتری کسب کرده اند، تمایل بیش تری به همکاری برای ایجاد یک سود دو جانبه دارند و افرادی که امتیازهای متوسطی در این آزمون به دست آورده اند، نتوانسته اند در چانه زنی ها، منافع دو طرفه را در نظر بگیرند. البته این نکته جالب است که میزان پیچیده بودن نوع معامله نیز در این زمینه مؤثر بوده و هر چه مسأله پیچیده تر بوده است، افراد با امتیاز GMAT بالاتر، بهتر عمل کرده اند.
پس جمع بندی این گونه است که زوج هایی که هر دو امتیاز بالاتری در GMAT دارند، تمایل بیش تری به همکاری برای منافع دو طرفه دارند و هر چه مسأله پیچیده تر می شود، این رویکرد تقویت می شود. بر همین اساس می توان در نظر گرفت که برای یک کشور که مسائل آن بسیار پیچیده است، هر چه امتیاز در آزمون GMAT بالاتر باشد، تمایل به ایجاد منافع مشترک از سوی افراد با GMAT بالاتر، بیش تر است.
*IQ شما این قدرها هم مهم نیست
اما سئوال اینجاست که اگر پاسخ این آزمون ها این قدر برای کشورها مهم است (ادعایی که اقتصاد دانان چگونه دانش مالی را بهبود ببخشیم؟ و روان شناسان در سال های اخیر بسیار مطرح کرده اند)، پس چرا این همه افراد وجود دارند که موفقیت ها و دستاوردهای گسترده ای به دست آورده اند و تأثیرات زیادی بر جای گذاشته اند، اما در این آزمون ها نتوانسته اند به طور مناسبی عمل کنند؟ علاوه بر این همه ما افرادی را می شناسیم که در زندگی خود شکست خورده اند (فقیر، معتاد یا دارای عادات بد) و در آزمون های استاندارد، امتیازات بسیار بالایی به دست آورده اند. این نمونه ها چندان هم محدود نیستند و هر روز این افراد را در اطراف خود مشاهده می کنیم. افراد باهوشی را می بینیم که هیچ پولی ندارند و افراد نه چندان باهوشی را می بینیم که درآمد بسیار بالایی دارند. در نظر داشته باشید که در سطح فردی، پاسخ آزمون ها پیش بینی خوبی برای موفقیت در زندگی نیست.
دهه هاست که اقتصاد دانان این موضوع را می دانند که ارتباط میان نتایج آزمون ها و درآمد بسیار ضعیف بوده و پر از استنائات است. پس دانستن این که یک نفر در آزمون های هوشی چگونه عمل کرده است پیش بینی مناسبی از میزان درآمد او نیست. حال این حقیقت را در کنار این حقیقت قرار دهید که کشورهایی که نتایج بهتری در آزمون های استاندارد به دست می آورند، هشت برابر از کشورهایی که امتیاز پایینی به دست می آورند رفاه بیش تری دارند. به این موضوع پارادوکس هوش گفته می شود.
*آیا برای شما امتیاز کشورتان مهم تر از امتیاز خودتان است؟
اریک هانوشک و دنیس کیمکو تلاش کردند تا پاسخی قابل قبول به این سئوال ارائه کنند. سال هاست که آژانس های بین المللی وضعیت ریاضیات، علوم و سواد خواندن را در کشورهای مختلف در نقاط مختلف جهان اندازه گیری می کنند. در سال های اخیر معروف ترین این آزمون ها، آزمون های PIRLS, PISA, TIMSS بوده اند که به صورت عمومی برگزار می شوند و نتایج آن نیز به صورت گسترده در اختیار عموم قرار می گیرد. هانوشک و کیمکو از نتایج این آزمون ها استفاده کردند و نتایج خود را در سال 2000 منتشر ساختند. نتیجه ای که هانوشک و کیمکو به دست آوردند در سال های آتی نیز بارها تأیید شد. آن نتیجه این بود؛ نتایج این آزمون ها نسبت به میانگین سال های تحصیل، پیش بینی بهتری برای عملکرد اقتصادی است.
شاید نتیجه به دست آمده خیلی دور از ذهن نباشد. در بسیاری از کشورهای کمتر توسعه یافته، سال های تحصیل نشانگر مناسبی برای میزان تحصیل نیست، چون در بسیاری از این سال ها در واقع چیز زیادی نمی آموزید. اقتصاد دانان و محققان آموزش دریافتند که در بسیاری از کشورهای فقیر، دانش آموزان کتاب ندارند و معلمان نیز عموماً غایب اند. علاوه بر این، در کشورهای کمتر توسعه یافته دانش آموزان با سوء تغذیه و بیماری درگیر هستند که در کشورهای توسعه یافته به ندرت دیده می شود.
اما هانوشک و کیمکو نتیجه دیگری نیز یافتند و آن این بود که امتیاز این آزمون ها ارتباط قوی تری با عملکرد اقتصادی کشورها دارد تا عملکرد اقتصادی افراد. آن ها مشاهده کردند افرادی که در این آزمون ها امتیاز بالاتری به دست آورده اند، تنها کمی بیش از کسانی که امتیاز متوسط یا پایینی در این آزمون ها دریافت کردند، درآمد کسب می کنند. اما کشورهای با امتیازهای بالاتر، با سرعت بسیار بیش تری رشد کرده اند. همان طور که مشاهده شد، باز هم پارادوکس هوش خود را نشان می دهد.
شاید بتوان این پارادوکس را به گونه ای دیگر توضیح داد، شاید موضوعی که باعث این تفاوت می شود، ضریب فزاینده ذهنی یعنی یکی از تأثیرات جانبی مهارت های شناختی است. فردی که در آزمون های استاندارد امتیاز بالایی به دست می آورد شاید فقط فرد جذابی باشد، اما یک کشور یا یک جامعه که همه آن ها از امتیاز بالایی برخوردار هستند. می توانند دنیا را تغییر دهند.
شاید بتوان چند توضیح برای پارادوکس هوش ارائه کرد. اول این است که افرادی که هوش بالاتری دارند تمایل بیش تری به دریافت منافع بیش تر در آینده نسبت به دریافت منافع کم تر در حال دارند. این مورد در آزمایش های متعددی مشاده شده است. مثلاً بعد از جنگ سرد و زمانی که ایالات متحده در حال کوچک سازی ارتش خود بود، این پیشنهاد به سربازان داده شد که یا با مقدار مشخصی پول خود را باز خرید کنند یا این که در طول مدتی طولانی تر، مزایای بیش تری به دست آورند. از آن جا که ارتش ایالات متحده اطلاعات مربوط به هوش سربازان خود را به دقت نگهداری می کرد، با بررسی اطلاعات مشاهده شد که افراد با هوش بیش تر تمایل بیش تری به دریافت مزایای بیش تر در مدت زمان طولانی تر دارند، اکنون بیش از
پژوهش وجود دارد که این ارتباط را تأیید می کنند.
توضیح دیگر ریشه در نظریه بازی ها دارد. فرض کنید در یک بازی، دو نفر دو سوی یک پنجره نشسته اند. به فرد الف پنج دلار پول داده می چگونه دانش مالی را بهبود ببخشیم؟ شود. او می تواند این پنج دلار را بر دارد و بازی را تمام کند یا این که کل آن یا بخشی از آن را از طریق پنجره به فرد ب بدهد. هر مقداری که از پنجره می گذرد، سه برابر می شود. یعنی اگر مثلاً فرد الف کل پنج دلار را به فرد ب بدهد، فرد ب 15 دلار دریافت می کند و اگر فرد ب دوباره 15 دلار را به فرد الف باز گرداند، فرد الف 45 دلار دریافت می کند. مشخص است که در این بازی اگر فراد به یکدیگر اعتماد کنند می توانند میزان پول دریافتی خود را تا حد زیادی بالا ببرند. این بازی در سطح گسترده ای با افرادی متفاوت با نتایج آزمون مختلف انجام شد. در نتیجه این بازی مشاهده شد که افرادی که امتیازهای بالاتری در آزمون به دست آورده بودند، تمایل بیش تری به اعتماد به یکدیگر داشتند و به همین دلیل می توانستند پول بیش تری به دست آورند. هنگامی که دو نفر امتیازهای پایینی داشتند، پول به دست آمده نیز پایین بوئد. اگر یک نفر هوش بالاتری داشت وضعیت کمی بهتر می شد ولی زمانی که هر دو نفر از هوش بسیار بالایی برخوردار بودند، پول خیلی بیش تری به دست می آوردند. در دوره های طولانی ای که این بازی انجام شد مشاهده شد وقتی دو نفر هر دو از هوش بالاتری برخوردارند، بیش از پنج برابر افراد متوسط پول به دست می آورند.
مورد دیگر نظریه حلقه O گروه هاست که پس از انفجار شاتل فضایی چلنجر ایجاد شد. 99 درصد شانس موفقیت برای یک شاتل بسیار خوب است، اما اگر شانس موفقیت همه قطعات شاتل 99 درصد باشد و شاتل از یک میلیون قطعه تشکیل شده باشد، شانس موفقیت شاتل 99 درصد به توان یک میلیون خواهد بود، یعنی صفرا یا فرض کنید شما چهار مهندس شاتل دارید. دو تا از آن ها خوب هستند (99 درصد موفقیت) و دو تا از آن ها معمولی هستند (50 درصد موفقیت) اگر یک مهندس خوب با یک مهندس معمولی کار کند، 99% × 50% شانس موفقیت خواهید داشت، یعنی 49 درصد. اگر دو مهندس معمولی با هم کار کنند 25 درصد و اگر دو مهندس خوب با هم کار کنند 98 درصد شانس موفقیت دارید. پس هر چه افراد باهوش تری در اختیار داشته باشید، بهتر می توانید اقتصاد را که شبیه به یک شاتل چندین میلیون قطعه ای است، در اختیار آن ها قرار دهید و امید داشته باشید که هر چگونه دانش مالی را بهبود ببخشیم؟ کس در هر نقطه ای که قرار دارد، بهترین عملکرد ممکن خود را داشته باشد. هر چه افرادی که در اختیار دارید، ضعیف تر و معمولی تر باشند، احتمال ایجاد مشکل برای اقتصاد شما بیش تر است و شانس شما برای موفقیت کاهش خواهد یافت.
در نهایت هم شاید بتوان گفت که افراد باهوش تر، زرنگ تر هستند. آن ها بهتر می دانند که چه سیاست هایی برای آن ها بهتر و چه سیاست هایی برای آن ها بدتر است و سعی می کنند همیشه به سیاست های بهتر رأی دهند. جونز معتقد است که افراد باهوش تر بهتر انتخاب می کنند و سعی می کنند بیش تر به سیاست های طرفدار اقتصاد بازار رأی دهند.
چگونه مهارت های برنامه نویسی خود را بهبود ببخشیم
در این مقاله سعی دارم پنج نکتهای که به نظر من باعث بهبود برنامهنویسی میشود را در اختیار شما قرار دهم تا بتوانید خود را ارتقاع دهید و در میان بهترین برنامهنویسان قرار بگیرید.
پنج نکتهای که به نظر من باعث بهبود برنامهنویسی میشود!
۱. برای خودتان هدف مشخص کنید
تعیین هدف باعث افزایش بهرهوری شما به عنوان یک توسعهدهنده میشود.
این سوالات رو از خودتون بپرسید:
- چرا برنامهنویسی را شروع کردید؟
- هدف شما از برنامهنویسی چیست؟
- با تبدیل شدن به یک برنامهنویس ، به چه رویایی خواهید رسید؟
هر کس اهداف شخصی خود را دارد ، اما من یک لیست کوچک از این اهداف را به شما نشان میدهم:
- ساختن وبسایت شخصی خودتان
- پیدا کردن شغل جدید
- کار کردن به عنوان یک فریلنسر
- از راه دور کار کردن
- به چالش کشیدن خود
- بهبود اوضاع مالی
ابتدا بهتر است که شما چه کاری انجام دهید:
یک پروژه شخصی ایجاد کنید. برای من ، این یکی از اساسی ترین موارد کد نویسی است. اگر می خواهید موفق شوید و با انگیزه بمانید ، باید برای خود پروژه ایجاد کنید.
اما لازم نیست همیشه آنها را تمام کنید. هدف این است که در پروژه های خود به ایدههای کوچک برسید.
به عنوان مثال. اگر میخواهید یاد بگیرید چطور از یک پایگاهداده استفاده کنید، میتوانید یک پروژه وبلاگ راهاندازی کنید. اما اگر علاقه شما فقط یاد گرفتن نحوه اضافه کردن چیزی به یک پایگاهداده است، شما میتوانید یک فرم ساده (یک عنوان و شرح)برای اضافه کردن یک رکورد به پایگاه داده ایجاد کنید.
میدانم که این ساده است، اما زمانی که این کار را انجام دهید، به هدف خود دست پیدا کردهاید.
استفاده از پروژهها برای رسیدن به اهداف ، حیاتی است زیرا باعث میشود که شما بتوانید بر روی مثالهای واقعی بیشتری کار کنید. چه چیزی بیشتر از این انگیزه میدهد؟
۲. دوباره انجام بده . و دوباره!
پس از انتخاب اهداف خود ، تا حد امکان روی آنها کار کنید! هرچه بیشتر تمرین کنید ، بیشتر یاد خواهید گرفت.
یادگرفتن کد زدن یک مهارت است و شما میتوانید آن را با انجام ورزش مقایسه کنید. اگر میخواهید در این کار خوب باشید و در محل کار ، خوب عمل کنید، باید خیلی تمرین کنید.
سعی کنید هر روز در زمان استراحت و یا بعد از کار کد زدن را تمرین کنید. حتی اگر فقط یک ساعت باشد، اگر این کار برای شما عادت بشود و به آن پایبند باشید، پیشرفت روزانه را خواهید دید.
۳. هر چیزی که یاد میگیرید به اشتراک بگذارید
این بهترین راه برای یادگیری چیزهای جدید است.
چند ایده برای اینکه بدانیم چگونه کارمان را به اشتراک بگذاریم:
- مقاله برای وبلاگ بنویسید
- در کنفرانسهای محلی شرکت کنید
- درخواست فیدبک کنید در StackOverflow
- پیشرفت خود را هر روز با هشتگ 100DaysOfCode # توییت کنید
من عاشق کد و اشتراک دانش هستم. در طول چند سال گذشته ، من مقالات زیادی را در سایتهای مختلف خواندم مثل: freeCodeCamp ، dev.to و غیره. من یاد گرفتم که هر کس می تواند آنچه را که می آموزند و خلق می کند به اشتراک بگذارد ، حتی اگر فقط یک چیز کوچک باشد.
من برای چند دلیل HereWeCode را ایجاد کردم:
- برای تبدیل شدن به یک توسعه دهنده بهتر ، دانش خود را به اشتراک بگذارم
- به مبتدیان کمک کنم تا مفاهیم کلیدی را خوب درک کنن
- برای همه مثال های ساده و مشخص بزنم
- و برای اینکه کاری که دوست دارم و از آن لذت می برم را انجام دهم
همه می توانند این کار را انجام دهند! من ساده شروع کردم ابتدا یک مقاله کوچک در سایت Medium با نام "کشف کنید که یک API چیست!" قرار دادم ، سپس یک مقاله در سایت Docker با نام "راهنمای مبتدی برای Docker - چگونه می توانید اولین برنامه Docker خود را ایجاد کنید" قرار دادم و مقالات دیگر.
با نوشتن برای دیگران ، مهارت های برنامه نویسی خود را بسیار بهبود خواهید بخشید. توانایی توضیح یک مفهوم و نحوه عملکرد آن یک مهارت اساسی مورد نیاز برای یک توسعه دهنده است.
به یاد داشته باشید: برای نوشتن در مورد چیزی نیازی نیست که حتما در آن زمینه تخصص داشته باشید!
4. کد دیگران را بخوانید
هر چیزی در مورد کد زدن میخوانید ، مهارت های برنامه نویسی شما را بهبود می بخشد. شما چیزهای زیادی را یاد خواهید گرفت!
از کجا میتوانید کد بقیه را بخوانید
- کدهای داخب سایت Github
- کتاب
- مقالات
- خبرنامه ها
می توانید چیز زیادی را از طریق دیدن کد بقیه بیاموزید. شما میتوانید در زمینه فعالیت خود متخصصانی پیدا کنید یا از GitHub استفاده کنید تا کدهای مشابه خود را پیدا کنید. جالب است بدانید که سایر توسعه دهندگان چگونه کد مینویسند و مشکلات خود را را حل میکنند. مهارتهای تفکر انتقادی خود را توسعه خواهید داد. آیا روشی که آنها استفاده میکنند بهتر از روش شما است؟
چرا سعی نمیکنید روزانه حداقل یک مقاله یا چند صفحه از کتاب برنامه نویسی بخوانید؟
برخی از کتابهای معروف:
- کد پاک: کتابچه راهنمای نرم افزار Agile توسط رابرت سی مارتین
- برنامه نویس عملی: از مبتدی تا پیشرفته
- کار عمیق توسط کال نیوپورت
۵. سوالات خود را بپرسید
از سوال کردن خجالت نکشید
وقتی چیزی را نفهمید این میتواند برای شما مفید باشد. سعی کنید از تیم یا دوستان خود کمک بگیرید. اگر کسی را نمی شناسید که بتواند به شما کمک کند ، از انجمن های برنامه نویسی کمک بگیرید
گاهی اوقات ، برای درک مفهوم به توضیحی متفاوت نیاز دارید. خوب است که به مشکل بخورید و در اینترنت به دنبال پاسخ باشید ، اما در بعضی مواقع باید از سایر توسعه دهندگان کمک بگیرید.
از دانش افراد دیگر برای پیشرفت خود استفاده کنید. و اگر از توسعه دهنده دیگری کمک بخواهید ، شانس بالایی دارید که به نتیجه برسید.
نتیجه
میتوانید این مقاله را ذخیره کنید و هر بار که نیاز کردید میخواهید یک توسعه دهنده بهتر شوید به آن مراجعه کنید.
دیدگاه شما